ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 68

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان توحیدی ام

    این سری فایل های توحیدی و زوم شدن به گذشته ام باعث شد که ردپای خداوند رو در تک تک لحظات زندگیم به یاد بیارم .

    چه اونجاهایی که به لطف خداوند مسیر زندگیم راحت و روان پیش رفت و چه جاهایی به خاطر شرک های درونم کار به سختی پیش رفت .

    ومن یادم اومد که من به مدت خیلی تکرار میکردم که خداوند حامی منه خداوند پشتیبان منه و خداوند ازم مراقبت وحمایت میکنه . و این باور توحیدی دلم رو قرص میکرد برای حرکت کردن به مسیر خواسته هام و دلسرد نشدن وعقب نکشیدن .

    الانا که مدتی این باور رو تکرار نمیکردم یادم اومد که اون موقع چالشهای زیادی رو تجربه میکردم و با تکرار این باورتوحیدی ترسهام کمتر میشد و حرکت میکردم تا جاییکه الان اصلا تکرار نمیکنم .

    چون دیگه تقریبا اون ترسها رو ندارم و آرام تر هستم .

    اما من باید بپذیرم که این روان شدن چرخ زندگیم و تجربه این آرامش در زندگیم هم بیشتر داره به من نشون میده که خداوند حامی منه وپشتیبان منه .

    چرا من حتما باید در سختی و تضادی گیر کنم و اعتبار رهایی ازاون چالش رو به خدا بدم .

    پس اینهمه جاهایی که من اصلاحواسم نیست و کارهام داره خودبه خود و روان پیش میره هم اعتبارش به خدا برمیگرده . ومن اتفاقا باید شکر گذارتر ازقبل باشم .

    چون خدامنبع خیر و آسانی هست .و به خدا ایمان داشتن فقط به روزهای سخت خلاصه نمیشه بلکه بابت وجودش در هرلحظه از زندگیم چه در زمان راحت بودن مسیر وچه در زمان سختی کشیدن از مسیر زندگیم سپاسگزارم .

    پس از این به بعد هم در روزهای آرامش هم از خداوند سپاسگزارم که همیشه حامی منه همیشه پشتیبان منه وهمیشه ازم مراقبت و محافظت میکنه .

    خدایاشکرت که هستی و بودنت به من دلگرمی به زندگی کردن میدهد ومن بدون تو هیچی نیستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    رها پرورده گفته:
    مدت عضویت: 2386 روز

    به‌نام‌خدای‌مهربان

    سلام‌به‌استادعزیز‌مریم‌جان‌وهمه‌دوستان

    استادبی‌نهایت‌ازخداوند‌وسپس‌ازشماسپاسگزارم‌

    بابت‌این‌فایلهایی‌که‌درست‌میکنیدودراختیارما

    میذارید،بسیاربرام‌ارزشمنده‌این‌فایلها،وفایلهایی

    که‌اخیراروی‌سایت‌گذاشته‌شده‌وخیلی کمک‌کننده‌‌هست،البته‌من این‌فایل‌روکه‌باموضوع‌هدایت‌هست‌همون‌روزکه‌

    گذاشته‌شدگوش‌دادم،ولی‌چندهفته بعددوباره‌گوش‌دادم‌وتواین‌دوهفته‌اخیرروزی چندبارگوش‌دادم‌به‌این‌فایل‌مخصوصاقسمت‌اول‌فایل که‌استادباورسازی‌میکنه‌درموردخداوند‌وهدایت‌خداوند،

    یکی‌ازچیزایی‌که‌خواستم‌تواین‌کامنت بگم‌اینه‌که‌بارهادیدم‌توی‌سایت‌وصحبتهای‌استاد

    که‌خیلی‌ازبچه‌های‌سایت‌میگن مانمیتونیم‌دوره‌هاروبخریم،وخوداستادهم‌بارها

    گفتن‌ازفایلهای رایگان استفاده کنید،واقعا‌این‌فایلهای رایگان بسیاربسیار ارزشمندن،من خودم چندتاازدوره های استادروتهیه کردم درعرض چندسال و واقعا فوق‌العاده‌هستن،ولی‌خواستم‌بگم به‌این‌فایلهای‌رایگان‌هم‌به چشم یک محصول نگاه میکنم،حتی این فایل روانقدر دوست دارم که مثل محصولات توی دفترازش خلاصه برداری کردم،نکات‌مهمش‌رونوشتم،وچقدر باورقدرتمندکننده گفته شده توی‌این فایل،و اونهارونوشتم،وبرای دوستانی‌که‌فعلانمیتونن‌دوره‌تهیه‌کنن واقعااین‌فایلهامیتونه‌تاثیری بزاره‌روی‌زندگیتون‌که‌بتونیددوره‌ها‌رم تهیه‌کنید،البته‌اگرخودتون‌بخواهید،من‌این فایلهاروهم‌یک‌نعمت‌بسیارارزشمندمیدونم،

    حداقل‌برای‌خودم،

    امایه‌نکته‌ای‌هم امروز‌توذهنم‌اومد‌که‌وقتی‌اومدتصمیم‌گرفتم‌بیام‌تواین‌

    صفحه‌کامنت‌بزارم،در واقع‌یه‌سوال،

    چندسال پیش‌یه‌قطعه ازفیلم حضرت ابراهیم رودیدم که درموردقربانی‌کردن‌پسرش اسماعیل

    هست،گاهی اوقات مخصوصاوقتایی که به مبحث هدایت خداوندفکرمیکنم اون تیکه توذهنم میاد،که شیطان مرتب داره توگوشش نجوامیکنه،میگه بهش چیکارمیخای بکنی؟

    ننگ‌آدم کشی به گردنت میفته،توداری گناه میکنی،

    خب استادگفته قبلا ندای خدا آرامش بخشه،حس خوب بهت میده،قلبت آروم میشه،ندای شیطان بهت حس بدمیده،قلبت‌ناآرومه،

    خب این سواله،تواین موقعیت سخت چطورمیشه فهمیدندای خداوندرو؟وقتی اون کارظاهرش گناهه؟به نظرم اینجامرزبین هدایت وگمراهی خیلی باریکه،نمیدونم شایداستادیه جایی توضیح داده باشه تویه‌فایلی‌ولی‌من‌نشنیدم

    خب قبلابه‌مسئله‌هدایت‌خداوندخیلی توجهی نداشتم اما الان مدتیه که‌به‌اهمیت این موضوع پی بردم و دوست‌دارم که‌درمسیرهدایت خداوندقراربگیرم

    وهرروزصبح‌که‌پامیشم ازخداونددرخواست‌هدایت‌به مسیردرست‌میکنم،

    استادبازهم خیلی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    من خودم رو دوست دارم

    من گذشته خودم رو دوس دارم

    من احساس گناه نمیکنم

    من همه رو دوس دارم

    خودم رو هم دوس دارم

    من با گذشتم به صلح میرسم

    من با الانم به صلح میرسم

    سعی میکنم فرکانس سپاس گزاری و عشق بفرستم

    و از ناخاسته ها اعراض کنم

    یه وقتایی خیلی سخته ادم بفهمه باید اعراض کنه یا

    باید از اون مکان بره

    اون فرد رو ترک کنه

    ولی من فهمیدم که هر جوری که هست باید اعراض کرد تا به ارامش و عشق درونی رسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    من باشرایطم به صلح رسیدم و هیچکس رو مقصر نمیدونم

    این یعنی رها شدن از وابستگی

    من هیچکس رو مقصر نمیدونم

    من با همه به صلح رسیدم

    وشکر گزار شرایطم و کارهایی که برام انجام دادن هستم

    توی دلم همش از خداوند و از اطرافیانم تشکر میکنم

    و میگم اینا همش از فضل خداست

    از خودم تشکر میکنم که چقدر توانایی دارم و سعی میکنم خودم رو باکسی مقایسه نکنم

    سعی میکنم عاشق خودم باشم مثل جوجه ها که مریم جون اینقد عاشقشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    استاد امروز درگیر یه مسیئله ذهنی بودم و این فایل به عنوان نشانه برام اومد

    توی روابطه

    توی کار

    من فکر میکردم که باید از خودم بگذرم

    تا عشق یا پول دریافت کنم

    اما با شنیدن این فایل متوجه شدم که

    رابطه یعنی رابطه با خدا و ارامش

    کار یعنی کاری که راحت باشه

    سلامتی ینی خود به خود ایجاد بشه

    و راه خداوند راه درست راهی که اخرش وسطش یا اولش خوشه

    راهیه که در مسیر قانون خداونده

    مثلای توی روابط رابطه درست یعنی نداشتن وابستگی به طرف مقابل پدرمادر خواهر برادر یا همسر

    مهم نیست چقدر باهاشون هستی

    اگر وابسته باشی بهت توهین میشه یا رابطه خراب میشه

    اما اگر سعی کنی وابستگی و شرک رو نسبت به اون آدم از وجودت پاک کنی چه از دور چه نزدیک هرکدوم که امکان پذیر باشه اون رابطه تبدیل میشه با آرامش برات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    محسن منجزی گفته:
    مدت عضویت: 1705 روز

    استاد عزیز سلام به روی ماهت

    سلام خانم شایسته عزیز

    دوستان عزیزم سلام

    استاد این فایل رو من با گوشت و پوست و استخونم نگاه کردم و نگاه می کنم. چرا که خودم تجربه ی پیاده شدن این صحبت ها و اگاهی ها رو توی زندگیم داشتم و وقتی که این فایل رو برای بار اول گوش کردم فقط تجربیات شیرینی و اگاهی های شیرینی که خداوند مهربانم توی سکوت ها و توی مراقبه ها و کنترل ذهن هام بهم گفته بود برام یادآوری می شد و فقط میگفتم درسته، صد در صد درسته. بخدا بغیر از این نیست و کلمه به کلمه واقعیت و اصل ثابت و تغییر ناپذیره.

    زمانی که این فایل رو شروع کردم نگاه کردم فک کنم توی دو یا سه روز متوالی بالغ بر بیست بار نگاهش کردم و هر دفعه فقط با روحم و قلبم تاییدش می کردم و می کنم.

    استاد عزیزم می خوام از تجربیات خودم در رابطه با این اگاهی ها زمانی که بهشون رسیده بودم و خداوند به طور واضح داشت باهام صحبت میکرد و بهم آرامش میداد بگم.

    من حدود یک تا دو سال پیش در مسیر کار کردن روی خودم به این نتیجه رسیده بودم که هر چه آرامشم بیشتر باشه، کنترل کردن ذهن برام خیلی خیلی راحت تره و تلاش میکردم به هر طریق ممکن ارامش رو به خودم تزریق کنم. ورزش میکردم، مدام ذهنم و افکارم رو پایش میکردم که ببینم چی میاد و میره، مراقبه زیاد میکردم و خیلی تو تنهایی خودم توی پارک یا توی اتاقم یا بعد از نماز از اتصالم و ارتباطم با خدا لذت میبردم و میبرم. یعنی خودم آگاهانه کارهایی رو میکردم که آرامشم رو بیشتر کنه.(استاد یه برداشت اشتباه و سو برداشتی که من خیلی از صحبت های شما داشتم و الان کمرنگ تر شده ولی همچنان هست این بود که رفته بودم تو این فاز که همههههه کارها رو خدا باید برام انجام بده و هر کاری نیاز باشه اون برام انجام میده و هیچ کاری نمیخواد انجام بدم و نیاز به کوچکترین حرکتی از سمت من نیست. این برداشت اشتباه در این حد بود که حتی اگه به یه تضاد بر میخوردم خودم هیچ تلاشی نمیکردم که اعراض کنم، یا کاری نیاز بود برای پیشرفت خودم و شغلم انجام بدم رو انجام بدم رو انجام نمیدادم و میگفتم خدا خودش انجام میده، اون هدایتم میکنه، اصن مگه ما موجودات فیزیکی هستیم و . . . از این حرف های اشتباه. در صورتی که من باید با باورهای درست به خداوند و باور به توانایی های خودم و این که نتیجه هر چی که بشه در نهایت خیره، حرکت کنم و انقدر توی مسیر خواسته م و رشد خودم کنترل کنم خودم رو، انقدر با احساس خوب استقامت به خرج بدم که در نهایت نجواهای ذهنم رو برای این موضوع که بی عرضه م و تلاشی نمیکنم خاموش کنم و به رضایت قلبی درونی از خودم برسم که در نهایت منجر بشه به یه احساس خوب که اون احساس خوب اعتماد به نفسه، رضایت قلبی از خودمه و یا از زندگی و یا هر چیزیه. و در نهایت اون احساس خوبِ که سازنده است و بهم آرامش بیشتر میده و اتفاقات بهتر رو برام رقم میزنه و من رو در مسیر درست تر هدایت می کنه. یعنی تلاش من وقتی که مسیر آماده است و شرایط مهیاست و مسیر بازه، قطعا و صد در صد نیاز هست. نه این که بشینم و بی عرضه بازی در بیارم و در نهایت بگم خدا کارم رو انجام نداد و هر روز سر خورده تر بشم و خودم رو با توحید قلابی که برای خودم ساختم گول بزنم.) وقتی که آرومِ آروم شدم و به یه حالت بی ذهنی رسیدم آروم آروم الهامات رو میشنیدم که میگفت: عه به فلان خواسته ات هم دیروز رسیدی!

    منم گفتم آره دیگه. چیزی نبود

    گفت: مگه به اونایی که فکر میکردی بزرگه نرسیدی؟

    من: چرا به همه شون رسیدم

    – پس یعنی به همه شون میرسی

    +بله که میرسم

    -خب اگه به همه شون میرسی پس چرا انقدر برای نداشتن یه خواسته له له میزنیو انقدر بی تابی میکنی؟

    – مگه خدا خودش تا الان کل این جهان رو رهبری و هدایت نکرده؟ مگه خواسته های همه رو بهشون نمیده؟ مگه خدای او ن ها خدای تو نیست؟ پس این همه ترس و شرک و استرس و نگرانی و ناراحتی برای چیه؟؟؟؟؟

    و اینجا بود که ذهنم کاااامل لال شد. یعنی لاللل شداااااا. طوری ضربه فنی می شد که تا روزها نمی تونست سرپا وایسه. . چون ضربه فنی شده بود و من هم همزمان روی خودم کار میکردم و اکثر جاها حواسم بود که کنترلش کنم، بعد چند روز خیلی آرامشم بیشتر و پایدارتر و با ثبات تر شد و احساسم خیلی خیلی بهتر شد. اینجا بود که بهترین هدایت ها رو دریافت میکردم و به بهترین آدم ها و موقعیت ها هر لحظه هدایت میشدم و انشالله باید بیشتر و بیشتر بشه.

    از یه جایی به بعد که شرایط کاریم عوض شد و محیطم یکم متشنج شد( که یه تضاد بود برام و در نهایت خیر و برکت فقط به همراه داشت برام) یکم کنترل برام سخت شد ولی من همچنان روی خودم کار میکردم. بعدش که خدا خواست و به یه جای فوق العاده دیگه هدایت شدم علی رغم این که روی خودم کار میکردم اما اون فرمول رسیدن خودم به آرامش بیشتر و دریافت الهامات رو فراموش کردم. یعنی همه چیز عالی بود اما اون آرامش با اون کیفیت و عمق و درک رو نداشتم ولی باز هم آروم بودم. تا اینکه با دیدن این فایل دوباره همه چیز برام یاداوری شد وقتی یادم اومد که چه قدر اون روزها شیرین بود و لذتبخش، دوباره از خدا خواستم و هدایت شدم.

    امروز صبح قبل از اینکه بیام سر کار جای شما خالی صبحونه گردو و پنیر داشتم. یه لحظه به خودم اومدم گفتم عه!! من چند روز پیش گردو خواسته بودم و دیروز که بعد ورزش احساسم خیلی خوب شده بود و انرژی داشتم، این گردوها بدستم رسیدن و چه قدر راحت خواسته م عملی شد و خودم هم نفهمیدم.

    دوباره با خودم مرور کردم: مگه تا الان به هر خواسته ای که داشتی نرسیدی؟

    +چرا رسیدم

    -به سختی رسیدی یا به آسونی؟

    +راحتِ راحت. مثل آب خوردن همه شون خودشون اومدن.

    -مگه خدا تا الان چیز بدی آورده توی زندگیت؟

    +نه. هر چیزی که میخواستم آورده برام. یا بهترش رو بهم داده.

    – خب پس چرا این همه بی تابی میکنی برای یه خواسته. چرا خدا رو فراموش کردی؟

    +هیچ جوابی نداشتم و فقط ساکت شدم. آره هر خواسته ای رو که خواستم بهم داد. زمانی که آروم بودم، زمانی که با خودم تو صلح بودم، زمانی که بودن یا نبودن اون خواسته برام فرقی نکرده و حتی اگه هم به اون خواسته نمیرسیدم اصن یادم نبود که من همچین خواسته ای داشتم. این زمان بود که تمام خوسته هام میومدن تو زندگیم.

    استاد محقق شدن جالب یه خواسته رو هم دوست دارم ثبت کنم اینجا تا دقیق بودن قوانین خداوند رو یادم بمونه.

    من به یه بنده خدایی علاقه داشتم. یعنی حتی ندیده بودمش

    ، دوست خواهرم بود و خواهرم انقدر ازش تعریف میکرد که من ندیده شیفته ش شده بودم. بعد از یه مدت گفتم بریم خواستگاری. خواهرم رفت بهش گفت و در جواب اون دختر خانم به خواهرم گفت: فعلا یه نفر اومده خواستگاریم، وایسا ببینم تکلیف این چی می شه بعد موردهای دیگه رو پیش میبرم. بعد یه مدت خواهرم گفت جواب بله رو داده و میخوان ازدواج کنن. خواهرم اینو بهم گفت و من خیلی حالم گرفته شد. تو دلم گفتم خدایا من این دختر رو میخوام، نمیدونم هم چطور، خودت درستش کن. و کااامل رهاش کردم و کلا اصن این کیس رو فراموش کردم کاااامل. و روی خودم کار میکردم و روی دوره دوازده قدم.

    تا بعد از حدود یه ماه خواهرم اومد بهم گفت قرارشون بهم خورده و دوستش الان فریه!!! و هنوز خواستگار نداره.

    گفتم کی رو میگی؟؟؟؟؟

    گفت فلانی که چند وقت پیش بهت گفته بودم.

    گفتم آآآهااااااااا . اونو میگی!!!!!!!

    این رو که گفت و من یادم اومد که چه خواسته ای رو از خدا خواسته بودم و چطور ازش خواسته بودم و چه قدر طبق قانون عمل کرده بودم و چه قدر هم دقیق جواب داد.

    خلاصه اینکه من به هر خواسته ای که تا الان داشتم رسیدم و یادم نمیاد چیزی رو که خواسته باشم و خدا بهم نداده باشه. به همین خاطر قلبم قرصِ قرصِ که هر چیزی که ازش بخوام رو بهم میده. حتی به راحتی آدم ها رو جا به جا میکنه برام برای اینکه به خواسته م برسم.

    مثلا یه سال تابستون که درس و مشقم تموم شده و طبق معمول تابستون بایستی می رفتم سر کار. یه بنده خدایی بود که دو سال تابستون ها میرفتم پیش اون کار میکردم و خیلی دوسش داشتم و دوست داشتم اون سال هم برم پیشش کار کنم.

    اما ازش امار که گرفتم گفت کارگر دارم و فعلا کسی رو نمیتونم بیارم.

    اون زمان که هیچی از این آگاهی ها نمیدونستم یه روز ظهر بعد نماز نشستم عاجزانه و با حضور قلب کامل به خاطر تمام نعمت هایی که از قبل بهم داده بود تشکر کردم و تمام موقعیت های کاری قبلی رو ازش سپاسگزاری کردم. و در نهایت گفتم: خدایا من دوست دارم پیش فلانی کار کنم، خیلی دوست دارم. خودت کمکم کن. و رهاش کردم به امان خدا.

    عصر همون روز خودِ اون نفر زنگ زد و گفت کارگری که پیشش کار میکرده رفته خودش، و الان من میتونم برم پیشش کار کنم. حالا اون کارگره میخواست برای خودش کار کنه و رفت یه کار برای خودش راه انداخت. و اینطوری که بازهم به این خواسته م رسیدم.

    استاد به قول یکی از بچه هایی که تا حدودی با این صحبت ها آشنایی داره، میگه: تو فرکانس هات قویه و به هر چیزی که بخوای میرسی. و با مرور این اتفاقات و این صحبت دوستم، این باور هی قوی تر و قوی تر میشه که من فرکانس هام قویه و به انچه که بخوام میرسم. به همین خاطر از فضل خداوند مهربانم هر وقت یه چیزی ازش بخوام میدونم بی کم و کاست میاد توی زندگیم و یا یه شرایط عالی تر برام پیش میاره که شرایط قبل رو کامل فراموش میکنم و و فقط لذتش رو میبرم. به شدت اعتقاد دارم که تمام اتفاقاتم خیره و تمام اتفاقات زندگم هم این موضوع رو ثابت میکنه و این ها باعث میشه که قلبم به آرامش برسه، نجواها کمرنگ بشن، ضربان و تنفسم تنظیم بشه و در مسیر هدایت خداوند قرار بگیرم. وقتی خداوند آدم ها رو برام جا به جا میکنه، و این همزمانی های فوق العاده رو برام بوجود میاره، پس چرا باید نگران باشم؟ چرا اصن به این خدا چهار دست و پا نچسبم که خودش همه چیز رو میاره توی زندگیم و همه چیز خود به خود درست میشه. هیچ کدوم از پیامبرها برای خوراک و پوشاک و مایحتاج زندگیشون از طرف خدا نصیحت نشدن، و خدا توی قرآن فقط میگفته ایمان بیارید. خدا رو بپرستید، توحید توحید توحید همه چیزه بخدا.

    هر چقدر با خدا هماهنگ تر بشیم، هر چقدر ایمانم قوی تر بشه، هر چقدر احساسم خوب تر باشه که نشانه ی ایمان به خداست، هر چقدر ارامش بیشتری داشته باشم که نشان دهنده توکل به خداست، هر چقدر بتونم ذهنم رو با فکت های زندگیم و این تحربیات و الهامات و اتفاقات، خاموش کنم و آروم کنم اون موقه س که توی مسیر خداوندم و اون مقه س که کارم درشسته و مسیرم درسته و همه چیز سرجای خودش هست. که البته این ایمان و باور به خداوند هم هی بایستی کامل تر بشه و تقویت بشهو هیچچچ انتهایی توی مادی نیست برای هیچ چیز.

    این ها رو نوشتم تا هم برای خودم اینجا ثبت کرده باشم و هم تجربیاتم برای محکم کردن ایمان خودم و بچه هایی که این کامنت رو میخونن مفید واقع بشه تا ایمان همه مون به خداوند وهاب و رزاق و بخشنده،

    خداوندی که تمام همزمانی ها رو انجام میده تا من به خواسته هام برسم و از خودم بیشتر دوست داره که من به خواسته م برسم، ایمانمون قوی تر بشه.

    خداوندی که انقدر راحت و دقیق و هنرمندانه همه چیز رو مهیا میکنه، همه همزمانی ها رو انجام میده و دقتش به اندازه ی موهای توی غذا هم برای من بیشتره، چرا باید بخوام نگران دنیا و خواسته هام باش. که خود به خود و طبیعی و عالی میان توی زندگیم.

    استاد عزیزم به این موضوع رسیدم که وقتی یه چیزی رو میخوام از خدا بخوام اول چک میکنم ببینم آرامش دارم یا نه، ببینم احساسم چطوره و ببینم آیا فاصیه فرکانسی دارم با اون خواسته م یا نه. اون وقت تصمیم میگیرم بخوام یا صبر کنم تا کم کم هدایت بشم توی مسیرش.

    آرامش یعنی این که میدونی خدا کارهات رو انجام میده، آرامش و شادی یعنی اینکه تو به خدا توکل داری و ناامید نیستی.

    آرامش قلبی و احساس خوب درونی یعنی اینکه خدایا فقط به توکل کردم، تو هم که کارت درسته و همه کارها رو برام انجام میدی این رو هم انجام میدی برام. یعنی من قسمت خودم رو انجام دادم حالا نوبت توئه و من زورم نمیرسه. خودت درستش کن و تمام. و اطمینان داری که درستش میکنه برات. Thats it

    استاد هر چند شما این موضوع رو بارها توی فایل هاتون گفتین اما وقتی که برام اتفاق افتاد واقعا با گوشت و پوست و استخونم درک میکنم که: وقتی من به یه خواسته ای نچسبم و وابستگی احساسی نداشته باشم به اون خواسته، خیلی خیلی راحت میاد توی زندگیم. وقتی که بودن یا نبودن اون خواسته خیلی فرقی نداشته باشه توی زندگیم و زندگیم فلج نشه بدون اون خواسته م. اون موقه س که براحتی خودش میاد.

    استاد این فایل در کنار فایل های “رابطه ما با انرژی که خدا نامیده ایم” و “هدیه روز جشن تولد من” فوق العاده ن. هر چند خودم هنوز با هم نگاهشون نکردم اما انشاالله بزودی.

    استاد راستی یه چیز دیگه اینکه این ستاره هایی که گذاشتید کنار اسم پروفایل که میزان کار کردن روی خودت و توی این سایت رو نشون میده خیلی خوبه و حس خیلی خوبی میده، هر وقت که یه ذره ستاره م پرنور میشه، با خودم میگم آفرین، داری کار میکنی روی خودت وداری بهتر و بهتر میشی. ه چند نتایج هم گویای این موضوع هستن اما این هم یک نشونه دیگه برای کار کردن روی خودم. و انشاالله باید بیشتر و بیشتر روی خودم کارکنم، خیلی بیشتر، تمرکزم رو از محیط اطراف بردارم و روی خودم بزارم تا ستاره هام انقدر پرنور بشن که تبدیل به یه ستاره دنباله دار بشن و هر آرزویی کنم سریع برآورده کنن برام. انشالله

    خدایا کمکم کن فقط امیدم به تو باشه و با تو حالم خوب باشه که تو تواناترین تواناها و قادر مطلقی.

    در پناه خداوند مهربانی ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ(112 توبه)

    اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمت‌گزاران، روزه‌داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهی‌اند، و مؤمنان را بشارت ده.

    =======================================================================================

    خدای عزیز و شیرین و دلبرم،آسمون آبیِ دل انگیز،خنکای دلچسب دی ماه،چشم هایی که میبینه،گوش هایی که میشنوه،دستانی که مینویسه،به من،به عقلم،به درکم ببار و کمکم کن تا بتونم با نور و عشق تو بنویسم و این صلات رو مایه ی روشنی قلبم،واضح شدنِ قدم های بعدی و باز شدن های در های پیش رو قرار بده،آمین،یا رب العالمین.

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم.

    سلام به استاد شایسته جانم.

    سلام به دوستان عزیز و توحیدی من در غار حرا

    سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله،به جسم و جان و روح توحیدی عزیز و قلب سلیمتون.

    مدت زیادی که به یک موضوع جالب توی قرآن برخوردم که در دو سوره ی مختلف،به یک شکل بیان شده و خیلی دوست داشتم برای تمرین و تکرار خودم،این آگاهی رو به شکل کامنت در سایت بنویسم،اما ازونجایی که کامنت نوشتن توی سایت و تحقیق قرآنی،خودش یک مداری که باید واردش بشی،اجازه دادم که زمان مناسبش برسه و خداوند هدایتم کنه این کامنت رو،زیر این فایل بی نظیر توحیدی بنویسم،خب مثل اینکه امروز وقتش رسید،دستور اومد الان وقتشه که برای کنترل آگاهانه ی ذهنت و باز شدن قلبت و دریافت الهامات بهتر و با کیفیت تر،خودت رو مشغول نوشتن این کامنت کنی و منم گفتم چی ازین بهتر ….انشالله خدا کمکم میکنه تمرین خوبی داشته باشم.

    استاد جان،درجلسات روانشناسی ثروت،آگاهی من درمورد اینکه باور چیه،و چه جوری میشه ایجادش کرد و کی میفهمیم این باور واقعا ایجاد شده،خیلی بیشتر شد.وقتی شما گفتید،باور ایجاد شده،به معنی یقین قلبیه،حرف زدن و نوشتن و تکرار هم نشون نمیده اون باور تثبیت شده،بلکه وقتی به یقین و آرامش قلبی در اون موضوع خاص میرسید،یعنی اون باور سر جاش نشسته …و بعد نتایج تثبیت اون باور،در زندگی شما وارد میشود.

    یک مثال در این باره از خودم بنویسم،که من اصلا در مورد اینکه مدرسه و معلم مدرسه ی نیلا نیکا کجا باشه و چه کسی باشه،هیچ نگرانی نداشتم.البته اولش اینجوری نبود،با تمرین و تکرار این باور که خداوند بهترین ها رو براشون انتخاب میکنه،آروم آروم این باور تثبیت شد،از مهدکودک،پیش دبستانی،کلاس اول ….وهر بار که دیدم خداوند برای انتخاب معلم بچه ها،شاهکار میکنه،دیگه این باور به یقین قلبی تبدیل شد.

    این شد که وقتی من شهریور واقعا نمیدونستم چه تصمیمی برای محل زندگیم بگیرم،با دوتا بچه ی کلاس دومی،هیچ نگرانی بابت مدرسه شون نداشتم،عملا ما تا 29/30 شهریور نمیدونستیم میخوایم کجا بمونیم….

    ضمن اینکه وقتی درمورد مدرسه ی نیلا نیکا،از قرآن طلب هدایت کردم،با این آیه پاسخ داد:

    فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

    برای همین من بیخیال،با یقین قلبی که خداوند بهترین معلم رو براشون کنار گذاشته،سپردمشون به جریان هدایت.خب چه اتفاقی افتاد؟!

    الان که 3 ماه از شروع مدرسه گذشته،به جرئت میتونم بگم من اگر میلیون ها تومن هزینه میکردم نمیتونستم همچین معلم با کیفیتی برای دختر ها پیدا کنم.بدون اینکه من قدم از قدم بردارم،فقط با ایمان و توکل و یقین قلبی،خداوند معلمی به نیلا نیکا عطا کرد که در عین جوانی،سال آخر تدریشه،11 سال داره کلاس دوم درس میده،تو اخلاق و رفتار بی نظیره و یکی از بهترین معلم های سطح استانه …

    خب این پاسخ رحمت الله،به باوری بود که تبدیل به یقین قلبی شده بود.اما آیا من در تموم زمینه های زندگیم انقدر یقین قلبی دارم که نگران هیچ چیز نباشم و اجازه بدم خداوند در بهترین زمان و مکان هدایتم کنه؟!مسلما نه …

    مثلا همین دیشب،دوباره خالصانه از خدا طلب هدایت کردم بابت یک مسئله ای توی زندگیم و دوباره با همون آیه ی 24 عنکبوت بهم پاسخ داد!

    ولی آیا من بعد از دریافت این پاسخ، به همون آرامشی که برای انتخاب مدرسه ی نیلا نیکا داشتم،رسیدم؟!

    قطعا خیر،آروم شدم اما نه با یقین قلبی!برای همین دیشب آخرین صدایی که شنیدم،صدای شما تو جلسه ی 5 قدم 8 بود.

    حدس و گمان هم نزنید این مسئله چطور میخواد حل بشه،نه تو و نه میلیارد ها نفر دیگه فکرشون رو،روی هم بزارند نمیتونند بفهمند این مسئله چطور میخواد حل بشه،یک سری چیز ها هست که از عقل ما برنمیاد!فقط خدا ازش برمیاد و ما فقط باید توکل کنیم!

    همین آرامش قبل خواب،باعث شد امروز خیلی بهتر از دیروز باشم،خیلی آرام تر…خیلی رهاتر…خیلی امیدوارتر…

    و درنهایت بهم اجازه داد که بیام توی سایت بنویسم و این برای من خودش یک پاداشه مضاعفه…

    در ادامه ی کامنت،به امید الله،از آیات قرآن مینویسم که خداوند چقدر واضح و روشن از یقین و اطمینان قلبی صحبت کرده …

    =======================================================================================

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ ﴿٩انفال﴾

    [یاد کنید] هنگامی را که ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.

    وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ ۚ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿١٠انفال﴾

    و خدا آن [وعده یاری] را فقط مژده و نویدی برای شما قرار داد و نیز برای آنکه دل هایتان به سبب آن آرامش یابد؛ و گرنه پیروزی فقط از سوی خداست؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

    =======================================================================================

    إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٢٢آل عمران﴾

    [یاد کنید که] در آن هنگام دو گروه از شما بر آن شدند که سستی و ناتوانی نشان دهند [و از جنگ منصرف شده، برگردند]، در حالی که خدا یار و یاورشان بود و مؤمنان باید فقط بر خدا توکل کنند.

    وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّهٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿١٢٣ آل عمران﴾

    و بی تردید خدا در [جنگِ] بدر شما را یاری داد، در حالی که ناتوان بودید؛ بنابراین از خدا پروا کنید، باشد که سپاس گزاری نمایید.

    إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلَاثَهِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُنْزَلِینَ ﴿١٢4 آل عمران﴾

    آن هنگام که به مؤمنان می گفتی: آیا شما را بس نیست که پروردگارتان به سه هزار فرشته نازل شده شما را یاری دهد؟

    بَلَىٰ ۚ إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَٰذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ ﴿١٢5﴾

    آری، اگر شکیبایی ورزید و پرهیزکاری کنید و دشمنان در همین لحظه، جوشان و خروشان بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشان دار یاری می دهد.

    وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ ۗ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿١٢6آل عمران﴾

    و خدا [وعده یاری و پیروزی] را جز بشارتی برای شما و برای آنکه دل هایتان به آن آرامش یابد، قرار نداد؛ و یاری و نصرت جز از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم نیست.

    =======================================================================================

    برای من این تکرارِ وعده ی کمک از طریق ملائکه،در دو سوره ی متفاوت،خیلی خیلی شیرین و لذت بخش بود،ضمن اینکه خداوند تاکیید میکنه قطعا و حتما پیروزی با اهل ایمان و حزب خداونده،اما برای اینکه به این پیروزی دست پیدا کنید،باید به آرامش و یقین قلبی برسید تا هدایت ها رو دریافت کنید و نتیجه ی مورد نظر حاصل بشه ….

    این همون اصل و اساسی که استاد در تموم دوره هاش داره از زوایای مختلف تدریسش میکنه.

    رسیدن به آرامش قلبی در عزت نفس(عزت نفس)

    رسیدن به آرامش قلبی در خلق ثروت(روانشناسی ثروت)

    رسیدن به آرامش قلبی در احساس لیاقت(دوره ی لیاقت)

    رسیدن به آرامش قلبی در روابط(عشق و مودت)

    رسیدن به آرامش قلبی به صورت طبیعی زندگی کردن(دوازده قدم)

    میدونید استاد،هرچقدر بیشتر میگذره،بیشتر به این حرفتون ایمان میارم.

    قانون ساده ست.

    قرآن ساده ست.

    رسیدن به خوشبختی ساده ست.

    اگر سخت شده،ما سختش کردیم،اگر پیچیده ست،ما داریم لقمه رو دور سرمون میپیچونیم،اگر گیر کرده،یعنی ما تو مسیر درست نیستیم،همین!

    خدایی که این کیهان رو داره مدیریت میکنه،از پس مدیریت زندگی ما برنمیاد!؟

    بازم یاد حرف قشنگ شما افتاده م که اینو دیگه نه به در و دیوار اتاقم،چسبوندم به پیشونیم!

    بنده ها،به این دلیل زجر میکشند که بی ایمانند!

    فقط همین یک جمله نیست که!من تو خواب و تو بیداری دارم حرف های شمارو با خودم تکرار میکنم…همیشه و همیشه.

    تا بتونم ذهنی که این همه سال،اشتباه برنامه ریزی شده رو،درست کد نویسی کنم!

    انشالله خداوند این سعی من رو در نشون دادن ایمان و توکل بپذیره و به من کمک کنه از مسیر های هموار،به سمت مدارهای بالاتر،رشد کنم.

    من!

    من باید تغییر کنم!

    بعد اون بیرون به بینهایت طریق تغییر میکنه….

    وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ(6 روم)

    این وعده خداست که خدا هرگز خلاف وعده نکند، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای خلق یک صلات دیگه و فرصت پربرکت نوشتن از قرآن و قانون…

    دوستون دارم استاد،از روشنی قلبم.

    به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان با بهترین نتایج توحیدی.

    در پناه نور میسپارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
    • -
      پریساصاحب زاده گفته:
      مدت عضویت: 502 روز

      سلام سعیده عزیز

      چند وقتیه دارم همه کامنت های شمارو میخونم و شده یه جور کنترل ذهن برام برای وقتایی که هیچ‌چیزی آرومم نمیکنه انگار توی زندگیم خدارو گم کردم و وقتی کامنت هاتونو میخونم انگار باهاشون وصل میشم به خدا جالبه انگار وقتی کامنت هاتون رو میخونم بزرگی و عظمت خدارو بیشتر درک میکنم و با خواندن هر کامنتتون چشمام پر از اشک میشه و آرزو میکنم که روزی برسه منم همچین ارتباط قوی بتونم با خدا داشته باشم و حضورش و کنارم احساس کنم تو این روزایی که افکار منفی مزاحم رهام نمیکنن و تو زندگیم همه چیز به هم پیچیده نوشته های شما یه جور دلگرمیه واسم.راستش نمی‌دونم چطور احساسم رو بیان کنم ولی وقتی کامنتاتون رو میخونم انگار یه نوری به قلبم میتابه و یه امیدی در دلم زنده میشه و دلم میخواد بغلتون کنم .مرسی که هستی و مینویسی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سحر رستمی گفته:
      مدت عضویت: 530 روز

      سلام بر استاد عزیز و گرامی،و شما دوست نازنین و بزرگوارم،این فایل رو که گوش کردم خیلی حالم بهتر شد،اما تصمیم نداشتم چیزی بنویسم،تا اینکه با متن زیبای شما روبرو شدم،چقدر زیبا ،چقدر درست و چقدر عالی تونستین قرآن رو درک کنید،و تونستین به قوانین عمل کنید،از شما دوستان عزیز ممنونم بخاطر این مطالب تاثیر گذارتان، که اینقدر آگاهانه بسمت خواسته هاتون حرکت میکنید،من در تمرینات جلسه چهارم قدم اول دوازده قدم،باید یک اقدامی برای کاری انجام می‌دادم یک حرکتی تا ایده های بعدی،قدم های بعدی به من گفته میشد،نزدیک 20 روزی از گوش دادن به جلسه چهارم قدم اول میگذره که من نتونسته بودم قدم اولم بردارم،منتظر بودم ایده ای به ذهنم بیاره خداوند تا شرو کنم،تا اینکه دیشب یک لحظه جرقه ی یک کاری در ذهنم زده شد،که 5 سال قبل میخواستم انجام بدم اما باورهای منفی بهم اجازه ندادن و رها کردم،تا اینکه دیشب یکبار دیگه این جرقه اومد ذهنم که اینکارو بکن،و از صب با خودم درگیر بودم که انجام بدم یانه،تا اینکه به این فایل زیبای استاد هدایت شدم،وصحبت های ارزشمند شما مرا در انتخاب تصمیمم مطمئن تر کرد،که خداوند همواره ما را یاری میکند،فرشته هایی برای کمک و یاری کردن می‌فرستد .خیلی خیلی خوشحال شدم که این یک نشونه بود باز برام که با خیال راحت قدم اول رو برمیدارم و قدم های بعدی به خواست خداوند به من گفته میشه و خداوند یاریم میکند،از شما بخاطر این متن تاثیرگذار،آگاهی دهنده و فایل ارزشمند و استاد عزیزم ممنونم.هر بار در انجام کاری مردد بودم،از طریق سایت و فایل های استاد و پیام های زیبای دوستان هدایت شدم به بهترین و درست ترین مسیر.خدایااااا شکرررررررتتتتت بخاطر این آگاهی ،بخاطر این نشونه خوب،عاشقتم خداااااا جون عاشقتم که چقدر خوب و به بهترین شکل ممکن مارو در مسیر خواسته ها و هدفهامون هدایت و یاری میکنی،راه درست رو نشونمون میدی،هر روز که میگذره ایمانم بخدا بیشتر میشه.

      استاد عزیزم ممنونم از شما،خیلی دوستتون دارم و همینطور

      دوست عزیزم از شما ممنونم بخاطر این پیام ارزشمند و تاثیر گذارتان.

      درپناه الله یکتا شادو سلامت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    بنام خداوند هدایت گر

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    امروز کاملآ هدایتی این فایل دیدم قبلاً هم دیده بودم

    وقتی از خدا هدایت خواستم بهم داره اخرین فایلهای استاد یادآوری میکنه که امروز سه تا از اخرین فایل هارو دیدم

    چگونه از یک فرد بدبین به فرد خوشبین تبدیل بشیم

    این درجواب درخواستم بود که چند روزه داره ازهمین موضوع برام آگاهی میاد

    طبق قدم نهم جلسه دوم عبارات تاکیدی که خدا خیلی زود به درخواست ما جواب میده وحی منزل شده

    ازخدا خواستم بهم بگه چه جوری میتونم اززندگی لذت ببرم قدم نهم سوال پرسیدن از ذهن وتمرکز روی راه حل به جای تمرکز روی نکات منفی

    به همین سادگی

    زندگی حل مسأله ست وبا هدایت از خداوند میتونم با حل مسائل زندگیم به کیفیت زندگیم کمک کنم

    فقط کافیه با کنترل ذهن بپرسم چه کاری میتونم انجام بدم که این مسأله حل بشه ؟

    خداوند آسان میکنه برام آسانی را

    چند روز پیش رفتیم مسافرت ودیدگاه من اینه که زندگی کلا یه جاده ست ویک سفر

    من درتمام مدت نشسته بودم وازمسیر لذت میبردم یک لحظه یادم افتاد که من از خدا خواستم که آسان کنه برام آسانی را واو به درخواستم جواب داد

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    اون نگاهی که به خداوند داریم باعث میشه ارتباطمون به چه صورت باشه

    بررسی باورهای درست نسبت به خدا

    خداوند قادر مطلق وخداوند قدرت خلق زندگیمو بهم داده

    خداوند هرلحظه داره هدایت میکنه هرچقدر باور کنم همون قدر آروم ترم

    خدایا میدونم که داری لذت میبری اززندگیم

    چه باورهای درستی چه احساس ارامشی خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    سلام

    روز همه ی خانمها مبارک

    پریروز رفته بودیم خرید برای روز مادر دوستم بهم گفت چجوریه نه اینستا داری نه اخبار و اینا ولی همه چیزو خبر دار میشی؟ مثلا همین روز مادرو من یادم نبود تا تو اینستا هم نگن نمیفهمم, یا بازی سپاهان پرسپولیس هفته پیش استادیوم بانوان بود خبردار شدی رفتی, یا وقتی اب رودخونه زاینده رود رسید سی و سه پل دقیقاااااا سر تایم رسیدی بدون یک دقیقه پس و پیش حتی و رفتی و کلیی شادی!! چجوریه میفهمی کی باید بری ؟چجوری خبر داری اصلا؟ تو که هیچیییو دنبال نمیکنی کلا

    هیچی نگفتم و گفتم خب خبر دار میشم دیگه

    ولی یادم اورد وقتی اولین بار تو سفر به امریکا شنیدم خانم شایسته میگفت ما از استاد برنامه ریزی ها میخواهیم هدایتمان کند در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم, ما فقط نشونه هارو جدی میگیریم

    انقدر این به دلم نشست و عجیب بود که منی که انقدررر عجول و دل کوچیک بودم و برای رفتن به دانشگاه یا سرقرار هزار بار ساعتو چک میکردم, الارم میزاشتم, برنامه ریزی و…. انقدررر اینو باور کردم که گفتم اوکی! من دیگه نمیدونم من رو خداوند سر تایم در زمان مناسب در مکان مناسب قرارم میده و این اصلا انقلابی بود در وجود زندگی عجولانه و دل کوچیک من چون واقعا سخت بود برام زندگی همش استرس دیر رسیدن ,همش از چندساعت قبل اماده شدن, فهمیدم خداوند میتونه در زمانبندی من نفوذ کنه و من ارام باشم و صدبار ساعتو چک نکنم, از یکساعت قبل اماده نباشم, میپرسم کی برم بیرون؟ کی راه بیفتم؟ کی؟ کی؟ خدایا تو بهم میگی هرچیو باید بدونم ,حتی الان اگررر وقتی باشگاه هم من دیر برسم اتفاقا همون روز مربی هم دیر میرسه

    ” خداوند در زمان بندی من قرار دارد و برنامه ریزی میکنه و در زمان مناسب در مکان مناسب قرارم میده”

    پریروز هم داشتم این فایل رو گوش میدادم ساعت سه بود, گفتم خدایا روز مادر چی بخرم؟ از کجا بخرم؟ وسیله و اینا که دوست نداره براش بخرم! حسم گفت به دوستت پیام بده باهم برید و اونم جواب داد منم میخواستم برم میام دنبالت ساعت چار

    گفتم خب خدا اومد تو کار! از اسونی رفتنم معلومه قطعا بقیشم اسونه

    تا نشستم تو ماشین بلند گفتم خدایا هدایتمون کن یه خرید خوب بکنیم و بچه ها خندیدن و من گفتم حالا می بینید

    خلاصه یه جایی رفتیم هدایتی من دوتا روسری خریدم در صدم ثانیه انقدرررر زیبا و موقع حساب کردن به طرف گفتم کمتر بزن گفت من برا روز مادر کمتر زدم و خودتم میدونی, خلاصه کنم مامانم راضی راضی بود و گفت چرا انقدر گرون خریدی گفتم چطور گفت اینا جنسش معلومه گرونه ولی هیچی نگفتم و فهمیدم پس فروشنده درست گفت

    اون دوستامم خرید نکردند و هیچی بدردشون نخورد ,من تو ذهنم بود برای مامانم دمپایی رو فرشی بخرم که امروز ک بهش گفتم یهو وااای خوب شد نخریدی خریدم خودم. گفتم خدایا تو از همه چیز خبر داریا ناقلا!

    خلاصه خداوند میتونه تو هرکاری نفوذکنه و راحتش کنه برام

    چیزهایی که باید بدونم رو بهم میگه

    وقتی که باید برم جایی رو بهم میگه

    نیازهامو برطرف میکنه

    حواسش به من هست و ازم مراقبت میکنه

    خدایا کمکم کن بیشتر بهت نزدیک شم و بهم توفیق شکرگزاری بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  10. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    باورهایی که به خدا داریم تعیین کننده زندگی ماست.اگر ما باور داریم که خدا عالم مطلقه،قادر مطلقه،خالقه و ما رو هم خالق کرده پس ما خلق کننده ایم.

    ما فقط بندگی خدا رو بکنیم او همه کار انجام میده و ما سوار دوشش میشیم و لذت می‌بریم.

    کارهای سخت رو او انجام میده و ما لذت می‌بریم

    کار کردن روی خودمون و در فرکانس خدا قرار گرفتن باعث ورود نعمت‌ها میشه.

    اگر در گذشته خودم بررسی داشته باشم و این سه سال رو با گذشته مقایسه کنم،میبینم که پس از دوره ای سخت به حالت روانی زندگی نزدیک شدم.

    روانی از این جهت که چقدر حالم خوبه،چقدر راحتتر پول درمیارم،چقدر هزینه های اضافی کم شد ،چقدر شجاع تر جسورتر شدم،چقدر ناراحتی هام کمتر شده،چقدر مغزم درست فکر میکنه و تشخیص میده،چقدر سلامت تر شدم ،چقدر ….

    چرخ همه قسمت‌های زندگیم روان تر شده.

    برنامه من برای آینده اینه که بیشتر و با کیفیت تر و با تمرکز تر وقت بزارم روی سایت ،روی دریافت آگاهیها،عجله نکنم،صبر داشته باشم،بیشتر از خدا کمک بگیرم،بیشتر خدا رو که قادر مطلقه،عالم مطلقه باور کنم،بیشتر باور کنم خداوند همه چی میشه برای من،بیشتر باور کنم اوست رازق،اوست رزاق….

    چطور میشه خدا رو بیشتر باور کنم،باید بیشتر دنبال نشانه هاش تو زندگیم،توی جهان بگردم،بیشتر تمرکز کنم روی آگاهی های استاد،بیشتر از قرآن کمک بگیرم،بیشتر سوال بپرسم،بیشتر اعتماد کنم و….

    این فایل استاد کلی ذهنم رو باز کرد و لطف خدا بود که امروز هدایت شدم به این فایل.

    من 3 ساله ورودیهام رو کنترل کردم و میکنم ،چندین ساعت توی سایت هستم،مینویسم،جواب میدم،سوال میکنم،میخونم و یاد میگیرم .

    من همیشه اینکار رو میکنم و واقعا دارم رشد میکنم و از طرفی آسون میشم برای آسونی ها.چقدر خوبه در مسیری هستم که سوت زنان در جاده سبز دارم میرم.

    همیشه بهتر و بهتر میشم و تا جایی میرم و میرم که نور و آگاهی تمام وجودم رو بگیره به حدی که سیاهی و تاریکی نمونه،به حدی که از آسمون هم نورانی دیده بشم.

    ما همگی نور هستیم که باید نورانی بشیم،راهی نداریم یا الان یا بعدا خلاصه باید قلبمون سلیم بشه،وجودمون نورانی بشه و هر چی زودتر بهتر.

    کجا این آگاهی ها وجود داره،کی این آگاهی ها رو داده،صمیمانه از استاد عزیزم سپاسگزاری میکنم و آرزوی بهترین نعمت‌ها رو برای استاد و عزیز دلشون دارم.

    خدا را دارم چه ندارم؟

    خدا را ندارم چه دارم؟

    با خدا باش پادشاهی کن

    در پناه رب العالمین باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: