عواقب تصمیمات احساسی

تقریبا همه ما این تجربه را داریم که بر اساس احساسات لحظه ای تصمیمات نامناسبی گرفته ایم و به دردسر افتاده ایم. بعنوان مثال:
از روی عصبانیت یا خشم حرف هایی به فرد مقابل در رابطه مان زده ایم که عواقب سنگینی به همراه داشته و تأثیر نامناسبی بر روابط مان گذاشته است
به خاطر یک بحث در روابط، تصمیمات نامناسبی گرفته ایم که بعدا پشیمان شده ایم؛
با بالارفتن دلار یا تغییر اوضاع اقتصادی، ترس بر ما حاکم شده و در حالت ترس، تصمیمات اقتصادی ای گرفته ایم که نتیجه اش چیزی جز ضرر مالی شدید نبوده است.
یا در لحظاتی که دلسوزی و ترحم بر ما غلبه کرده، قول هایی داده ایم که بعدا متوجه شدیم اجرای آنها در حد توان ما نیست یا ما را بسیار به زحمت می اندازد. در نتیجه نه تنها به آن فرد کمک نکرده ایم بلکه رابطه مان را هم خراب کرده ایم
یا به خاطر یک اتفاق، آنقدر هیجان زده شده ایم که کل پس اندازمان را بیهوده خرج کرده ایم؛
خوب سوال اصلی این است که: برای پیشگیری از تکرار این الگوها، چه راهکاری پیدا کنیم؟
جواب این است که: پیام های این فایل را در عمل اجرا کنیم.
پیام اول: آگاهی و رسیدن به خودشناسی:
اول از همه ما باید خودمان را بشناسیم. یعنی  ببینیم در لحظه غلیان احساسات، چقدر بر نفس خود مسلط هستیم؟
چقدر تحت تأثیر احساسات لحظه ای، تصمیم می گیریم؟
برای رسیدن به این هدف، در بخش نظرات جلسه به این 3 مورد جواب دهید:
مورد 1:
درباره تجربیاتی بنویس که در شرایط احساسی شدید مثل خشم، عصبانیت، ترس، ترحم و … تصمیماتی گرفتی که عواقب ناخوشایند و سنگینی برای شما داشت؟
این ماجرا چه درسهایی به شما داد؟
راهکار شما برای پیشگیری از تکرار آن نتیجه ناخوشایند، چه بود؟
مورد 2:
درباره تجربیاتی بنویسید که در چنین شرایطی توانستید ذهن خود را کنترل کنید. یعنی تحت تأثیر آن احساسات لحظه ای، هیچ تصمیمی نگرفتید یا حرفی نزدید و بعدا چقدر شرایط به نفع شما پیش رفت. اما با چشم خود دیدید فرد دیگری در همان شرایط یکسان، نتوانست ذهن خود را کنترل کند و بر اساس آن احساسات تصمیماتی گرفت که بسیار از آنها ضربه خورد.
بنویسید در آن شرایط، چه راهکاری را برای کنترل ذهن در آن لحظه به کار بردید؟

پیام دوم: ” تصمیمات از پیش تعیین شده ” به منظور واکنش مناسب در لحظه غلیان احساسات:

الان که در شرایط آرامش ذهنی هستیم، باید لیستی از راهکارهای خوب را بدانیم تا در چنین شرایطی بتوانیم به آرامش ذهنی برسیم. لیست شما می تواند شامل چنین مواردی باشد:
  • نفس عمیق کشیدن: قبل از اینکه حرفی بزنی یا تصمیمی بگیری، مکث کن و نفس عمیق بکش. سعی کن روی تنفس خود تمرکز کنی. این کار اکسیژن بیشتری را وارد ریه ها می کند و به شما فرصت آرام شدن می دهد.
  • پیاده روی: به جای هر حرف یا واکنشی، از آن مکان بیرون بیا و کمی پیاده روی کن.
  • دوش آب سرد: اگر امکان پیاده روی نداری، سعی کن بلافاصله دوش آب سرد بگیری و به این وسیله از آن فرکانس ناخوشایند بیرون بیایی.
  • وقت گذراندن با حیوانات یا طبیعت
  • بازی با بچه ها
  • استفاده از محتوای سایت tasvirkhani.com
  • یک روز بیشتر صبر کردن: قبل از هر تصمیم یا واکنش، یک روز به خودت فرصت بده. سپس دوباره به ماجرا نگاه کن و ببین آیا باز هم می خواهی آن حرف را بزنی یا تصمیم را بگیری؟
همه ی این راهکارها به ما فرصت می دهد تا به آرامش برسیم و بتوانیم اوضاع را از دید وسیع تر ببینیم. در نتیجه تصمیمات عاقلانه تری بگیریم و به قول خداوند، جاهل نباشیم.
مورد 3:
با توجه به راهکارهای فوق، وقتی احساسات بر شما غلبه می کند، چه روشی می تواند ذهن شما را آرام کند؟
قبلا در این وضعیت، چه ایده هایی را اجرای می کردی؟
نکته: ما با پاسخ به این سوال، خود را آماده می کنیم تا اگر در چنین شرایطی قرار گرفتیم، آگاهانه بدانیم چطور باید ذهن خود را آرام کنیم. 
منتظر خواندن پاسخ های شما به این سوالات هستیم.
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری عواقب تصمیمات احساسی
    419MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی عواقب تصمیمات احساسی
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

722 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «افلاطون نوروزی» در این صفحه: 6
  1. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    استاد اول خدمتون بگم من عاشقتونم و اینکه چه تیشرت زرد رنگ خوشگلی با بدن بینظیرتون واقعا زیبا شدین استاد

    تو جلسه اول عزت نفس شما فرمودین آدمی که عزت نفس نداره نمیتونه احساسات خودشو کنترل کنه؛ حالا چه در مواقع منفی و زمانی که خشمگینه چه در مواقعی که حالش خیلی خوبه و قول هایی میده که بعد ها پشیمون میشه که جوگیر شده و قول داده

    البته نجواهای شیطانی و سیخونک هایی که این نجواها میده سبب میشه ما تصمیمات اشتباه بگیریم دیگه: مثلا تو بحث روابط: طرف مقابلمون با دوستاش میره بیرون: نجواها: آره دوستاشو به تو ترجیح داده، آره تورو آدم حساب نکرد با دوستاش رفته بیرون، اگه تو براش ارزش داشتی با تو میرفت بیرون، اصلا چرا ازت اجازه نگرفته؟ چرا رفته؟ بنظرت این شخص ارزش داره باهاش ادامه بدی؟ فلانی رو ببین با پارتنرش باهم میرن همه جا، پارتنرش با دوستاش جایی نمیره؟ پس چرا پاتنر تو رفته؟ چرا نمیری سراغ یکی مثل اون؟ بیخیالش شو: تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناس برو سراغ کسی که بدون تو جایی نره.

    کلا نجواها شیطانی همینه کاه رو کوه میکنه و جالبه دستاورد هامون اگه کوه باشه کاه میکنه: تو بحث روابط اگه طرف مقابلمون خیلی از کارا رو انجام بده میگیم وظیفشه کاره خاصی نکرده، محبت کرده؟ باید بکنه: دوستم داره؟ باید دوستم داشته باشه، مهربونه؟ باید مهربون باشه، حالا با دوستاش رفته بیرون: شده بدترین آدم روی کره زمین.

    اصلا تو تموم جنبه ها همینه من کلی موفقیت شغلی و مالی بدست آوردم نجوا میاد میگه کاره خاصی نکردی: ماهی 50 میلیون درآمد داری همش؟ فلانی رو ببین ماهی 500 میلیون درآمد داره برو وام بگیر توام بتونی ماهی 500 میلیون درآمد داشته باشی

    اصلا من خودم حدودا یکسال قبل ورود به سایت ماهی 20 میلیون درآمد داشتم: جای اینکه خیلی خوشحال باشم که سال قبلش درآمدم ماهی 5 میلیون بوده و ماهی 5 میلیونم شده ماهی 20 میلیون: نجوا میومد میگفت: همش ماهی 20 میلیون؟ تو با ماهی 20 تومن میتونی ویلای مورد علاقتو بخری یا بسازی؟ میتونی ماشین مورد علاقتو بخری؟ میتونی مسافرت خارجی بری؟ اصلا این شغله تو داری که فقط ماهی 20 تومن؟ فلانی رو ببین ماهی 500 میلیون در میاره: تازه با اون شغل راحتش: برو وام بگیر تا بتونی درآمدتو بیشتر کنی: نتیجش چیشد؟ نه از کارم لذت بردم، نه از درآمدم لذت بردم، نه سپاس گذار بودم، نه حالم خوب بود: همش میگفتم خدایا چرا من؟ چرا من ماهی 20 میلیون درآمد دارم؟ خنده داره نه؟ این چرا من برای اوضاع خیلی اسفناکیه ولی من میگفتم چرا من فقط ماهی 20 تومن؟ نتیجشم این شد رفتم وام گرفتمو من موندم 250 میلیون بدهی و اونقدر حالم بد بود ناسپاس بودم: خبری از کارو پروژه جدیدم نبود: اگر من همون اول میتونستم ذهنمو کنترل کنم و مچشو بگیرم و نمیذاشتم نجواها تا انقدر پیش برن که منو به زانو در بیارن: با همچین مسله ایی مواجه نمیشدم.

    به لطف الله مهربان وارد این سایت شدم: یادگرفتم باید بابت داشته هام سپاسگذار خداوند باشم، نباید عجله کرد و باید تکامل رو رعایت کرد، کنترل کردن دهن رو یاد گرفتم، زمانی که احساسم بد میشد به صداها گوش میدادم میدیدم از کوه داره کاه میسازه و متوجه شدم نجواهای شیطانی باز اومدن، اینکه بتونی تشخیص بدی این نجواهای شیطانن که دارن حالتو بد میکنن بزرگترین دستاورده و بعد بهش میخندیو میگی آقا شیطان بیخیال برو پی کارت، بعد اینجا یاد گرفتم وام نگیرم قرض نگیرم خودمو با کسی مقایسه نکنم: برای اینکه خودمو ب بقیه ثابت کنم نرم وام بگیرم ماشین بخرم

    نتیجش این فعالیت ها و حضور در سایتم شده آرامش روز افزون خدایی، دیگه نجوا کم میاد سراغم، اگر اومد سریع مچشو میگیرم پرتش میکنم بیرون از ذهنم، از داشته هام سپاسگذارم و خودمو با هیچ کس مقایسه نمیکنم، عجله نمیکنم، تصمیم اشتباه نمیگیرم که بخام خودمو به بقیه ثابت کنم، اینجا یاد گرفتم همه چی خداس: روزی دهنده من فقط خداست: پس نیاز نیست هزینه گزافی بابت تبلیغات بپردازم: ذهنم چون آزاده چون آرامش داره: ایده هایی میاد که با شرایط الانت میتونی انجام بدی و بصورت رایگان 1000 برابر اون عددی که قرار بود با هزینه تبلیغات گزاف بپردازی کسب درآمد میکنی

    مثلا خودم یه ایده فوق العاده خدا بهم داده تو کسب و کار خودم که هم دارم خیلی مهارت هارو یاد میگیرم، هم هزینه های گزاف نمیپردازم هم درآمد فوق العاده ایی کسب خواهد کرد

    استاد اینجا کم کم ماهیچه های ذهن آموزش میبینن هر لحظه و هر حال تو هر زمینه ایی تصمیمات درست بگیرن

    حالا میخام بگم از تصمیم درستی که با کنترل ذهنم گرفتم و بینهایت از این بابت خوشحالم و هر روز 1000 بار خدارو شکر میکنم بابت این تصمیم

    من به لطف آموزش های این سایت و دوره فوق العاده روانشناسی ثروت 1: بعد از اینکه کل بدهیمو پرداخت کردم و بعد از کلی تفریح و لذت بردن از پول هایی که ساختم: 300 میلیون پس انداز داشتم: قرار بود ماشین بخرم، ماشین فعلیمو بفروشم با پول پس اندازم یه ماشین میخواستم بخرم: حالا دلار داشت میرفت بالا: همه میگفتن زود بفروش، ماشینت زیاد بالا نمیره ماشینی که تو میخای بخری 100 میلیون میره بالا، پولت بی ارزش میشه، ماشین خودتو زیر قیمت بفروش: ماشین جدیدتم گرون تر خریدی خریدی ولی بخر

    من گفتم آقا چه کاریه؟ اولا اینکه استاد فرمود برای خرید چیزی نباید چیزی رو بفروشی: به خودم گفتم این همه داری وقت میذاری تو سایت گوش میدی اینجا باید عمل کنی: نه اینکه بگی حالا این یکبارو تقلب کنم ماشینمو بفروشم ماشین جدید بخرم: مگه چیه؟ همه اینکارو میکنن، اگه نکنم پولم بی ارزش میشه، حالا تو ماشینای بعدی این کارو نمیکنم: گفتم نهههههه من باید عملگرا باشم: من باید ذهنمو تربیت کنم که ماشین میخام بخرم؟ پولشو خلق کنم بعد اگه اینجا جلوشو بگیرم برای دیگر خریدامم این کارو انجام میدم: بعدشم من این ماشین از صفر دستم بوده باهاش 200/000 کیلومتر راه رفتم کل جنگلاو کوه های مازندرانو باهاش گشتم و کلی مسافرت خارج استان رفتم باهاش بیام زیر قیمت بفروشم؟ تازه ماشین جدید گرون تر بخرم؟ مگه نباید به پولم احترام بذارم؟ تازه این عجله سبب میشد ماشین مشکل داره باشه و من بعدش متوجه بشم و اینکارو نکردم، رفتم یه دستی به سرو کله ماشین خودم کشیدم: ماشین بعد 4 سال شده صفر برق میزد: رفتم باهاش مسافرت: چه مسافرتی بهترین مسافرت عمرم، بهترین روز های زندگیمو تجربه کردم و نتیجه تصمیم نگرفتن عجولانم که از بقیه عقب نیوفتم بود و اون مسافرت اون لذت هاو تجربه هاو معجزات، هم زمانی ها و زیبایی هاشو با هیچ چیز نمیکنم روحم به آرامش رسید و بعد که به لطف خدای مهربان تصمیم به مستقل شدن گرفتم با بخشی از اون پولم خونه رهن کردم و هر روز روزی 1000 بار شکر میکنم بابت خونم

    اونقدر تو این خونه حالم خوبه و آرامش دارم: میام خونه درو که باز میکنم میگم سلام خونه عزیزم من اومدم: تو یه منطقه ایی که بالاترین ساخت و ساز میشه و بیشترین ویلا و شهرک وجود داره من خونه رهن کردم: پنجره رو که وا میکنم جلوش یه دشت خیلی بزرگ و همچنین ویلا های چند میلیاردی وجود داره: تقویت باور فراونی بهتر از این؟ ویو خونت ویلا های میلیاردی باشه.

    تو یه فضای کاملا ایزوله و سرشار از آرامش و حس خوب رو خودم و رو سایت کار میکنم: گاهی اوقات با خودم میگم خدایا من چرا انقدر ذوق دارم؟ چرا انقدر حالم خوبه برای این خونه 60 متری اجاره ایی؟ انقدر حالم خوبه میگم خدایا بهتر از این نمیشه و میگم این اگه بشه 100 متر، اگه خونه بخرم چه حالی پیدا میکنم.

    و هروز روز خدارو شکر میکنم که بجای خرید ماشین با اون سبک عجولانه که اصلا اون سبک خرید واقعا هیچ لذتی نداره: به جاش اومدم کارت کشیدم بدون نگرانی خونه رو رهن کردم و کلی امکانات که باور فراوانی و احساس لیاقتم تقویت بشه برا خودم فراهم کردم: الان این خونه سراسر آرامشه: جلوی تختم یه تلویزیون 55 اینچ نصب کردم: برا خودم لپ تاب خریدم و دیدن زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا چقد لذت بخشه رو تخت دراز بکشی و تو تلویزیون خونت نگاه کنی: استاد تموم درو دیوار این خونه شمارو میشناسن و صدای شما کلا تو خونه پخشه: یا رو اسپیکر پخشه، یا رو موبایل پخشه، یا لپ تابم یا تلویزیون

    الانم رو مبل خونه زیبای خودم نشستم پنجره رو باز کردم و دارم ویلاهای زیبارو میبنم دارم سرسبزی ها و اون دشت زیبارو میبنم باد خنکم میزنه حالممم خیلی خیلی خوبه خیلی آرامش دارم و دارم براتون کامنت مینویسم: تازه اول صبحم دیدم یه مه خیلی خوشگلو غلیظ کل منطقه رو فرا گرفت

    استاد با تموم وجودم عاشقتم، خیلی شمارو دوست دارم و عاشق تک تک بچه های سایتم

    خدایا با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
  2. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    دوست عزیزم الهه جان سلام

    بینهایت سپاسگذارتونم که برام کامنت نوشتین و هر روز سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و من اینجام کنار شما دوستان خوبم

    خدایا چه حس خوبی بهم دست داد که الهه جان با یه ذوق و انرژی میاد میگه من لحظه شماری میکنم برای خوندن کامنتت؛ ممنونم بابت انرژی فوق العاده مثبتی که برام فرستادین واقعا شما بچه های بی نظیرین؛ به قلب ادم نشونه میگیرین

    من عاشق بابلسرم هستم: خصوصا خیابون فلسطین و اون رودخونه جذابش و درختای خوشگلش، هتل میچکا و از همه مهم تر عاشق نخست وزیری بابلسرم؛ عاشق برجاش، آپارتماناش واقعا جذابو زیباست؛ حالم دگرگون میشه وقتی بناهای نخست وزیری رو میبینم؛ بابلسر واقعا شهر زیبا و جذابیه من خیلی بابلسرو مردمانشو دوست دارم

    و خوشحالم که اون کامنت سبب شد خیلی از بچه ها این خواسته تو ذهنشون ایجاد شد نوشهرو ببینین و خداروشکر شمام هدایت شدی: اینجا خوبیش اینه خواسته ایجاد میشه، درخواستو میدی هدایت میشی

    جنگل های دوهزار سه هزارو نمک آبرود من چه خاطراتی دارم؛ خدایا واقعا شکرت؛ کم مونده جنگلی تو مازندران وجود داشته باشه و من نرفته باشم واقعا

    خداروشکر بابت اینکه غرق در آرامش و احساس خوب بودین ؛ این بزرگترین دارایی الان منه

    بهترین هارو برات خواستارم الهه جان؛ آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسمونی نصیب قلب مهربونت الهه جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    جواد جان سلام

    داداش دمت گرم بابت انرژی فوق العاده ایی که برام میفرستی: بهترین اتفاق زندگیم تو این مدت برام افتاد که دوستان خوبی مثل شما به من لطف داشتن: خیلی دوست دارم جواد جان برکت این انرژی مثبتی که برام فرستادی 1000 برابرش برگرده ب زندگیت دوست خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    سلام خدمت سعیده خانم

    بینهایت سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین

    مهم نیست کسی مارو بفهمه یا نفهمه: الان چیزی که برام مهمه اینه که من هر روز آرامشم بیشتر از قبل میشه و هر روز به خداوند نزدیک تر میشم و هر روز به خواسته هام نزدیک تر میشم و خواسته های بزرگتری تو ذهن من شکل میگیره

    شما فوق العاده ایی سعیده خانم که همیشه با سخاوتمندی تمام از نتایج و دستاورد های دیگران خوشحال میشین

    بهترین ها نصیب قلب مهربونت سعیده خانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    سلام دوست عزیزم خانم صادقی

    مستقل شدن یکی از بزرگترین موهبت های زندگیم بوده تو این 28 سال

    اولا خدارو 1000 بار شکر میکنم که این آزادی مالی رو به من داده که من توانایی اینو داشته باشم مستقل شم اونم تو منطقه ایی که بالاترین ساخت و ساز صورت میگیره و از همه نظر بقول خانم شایسته سوده و سوده و سود

    اصن مستقل شدن یه دنیای دیگه ایی داره و من وارد یه زندگی جدید شدم

    واقعا آرامشی که دارم یه دنیا می ارزه و من هر روز 1000 بار از این باب سپاسگذار خداوندم

    قطعا خوده خدا هدایت میکنه

    من تا زمانی که با خانواده زندگی میکرده کاره خونه صفر بودم: حتی یکبار زیر گازو روشن نکردم برا خودم تخم مرغ درست کنم( خخخخ) اما اونقدر خودمو سریع وقف دادم انگار سال های ساله که مستقل بودم؛ غذا درست میکنم، ظرف میشورم، خونه رو مرتب میکنم و غیره؛ همگان تعجب میکنن آقا این خودشه؟ این تشنش بوده نمیرفته سره یخچال آب نمیخورده الان غذا درست میکنه! ظرف میشوره!

    آره خانم صادقی شما درخواستو بده خدا خودش برات ردیف میکنه؛ داستان مستقل شدنم خیلی لذت بخش بود( اصلا من اسم خونمو گذاشتم خونه خدا) من همون روزی که تصمیم گرفتم مستقل شم رفتم دیوار سرچ کردم؛ اولین آگهی همین خونه بود؛ زنگ زدم دیدم مالک رفیقمه: رفتم بازدید دیدم ای خدا همونی که من میخام؛ نوساز، کلید نخورده، اتاق خواب مستر، درب ریموت، یه جای خلوت، ویو شالیزار و خونه های خفن؛ منم اصن با احساس ثروت مندی رفتم قولنامه کردم و 100 کارت کشیدم و کلی تغییرات باحال دادم به خونه و یه تی وی 55 انداختم جلو تخت و تصویر مبارک استاد عزیزم مشاهده میکنم و لذت میبرم

    انقدر بهم چسبید که گفتم خدایا تموم خواسته هام همینطوری محقق شه: خودت همه چیو برام جور کن

    بینهایت سپاسگذار خداوند وهابم هستم که منو به مسیری هدایت کرده که هر روز خواسته های بزرگ و بزرگتر تو ذهنم شکل میگیره

    خانم صادقی بینهایت سپاسگذارتونم که برام کامنت گذاشتین بهترین ها نصیب قلب مهربونتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    سلام میکنم خدمت دوست خوب، مهربون و خوش قلبم محمدحسین جان

    محمد جان بینهایت سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی: این روزها من غرق در قدم اول هستم و تمرکزی دارم کار میکنم و همیشه اولین خواسته من تو ستاره قطبی این بوده که خدایا امروز آرامش تموم وجودمو فرابگیره و میخوام غرق در تو باشم؛ آرامش بالاترین دستاوردی هست که من بعد ورود به سایت استاد تو وجود خودم حس میکنم؛ دستاورد هایی مثل خونه و ماشین رو بازیشو یاد گرفتم؛ تو دفترم خواستمو مینویسم و رسیدن بهشون قطعیه فقط زمان رسیدن به خواسته هارو دوست دارم کمی کوتاه تر کنم؛ البته عجله ایی در کار نیست؛ وقتی میگم آرامش دارم یعنی بینهایت از نعمت هایی که تو زندگیم هست سپاسگذارم و اگر قرار باشه بشمارم نعمت هامو میتونم بدون اینکه فکر کنم بیش از 100 نعمتی که خداوند بهم داده رو بگم

    راجب عکس تلویزیونی که برات فرستادم خواستم همینجا پاسخ بدم؛ خواستم لذتشو پشت عکس تجربه کنی و این خواسته تو وجودت شکل بگیره که شماهم مستقل بشی؛ شما هم یک تلویزیون بزرگ جلوی تختت بذاری و فایل هارو نگاه کنی؛ همین کاری که استاد انجام میده دوست داشتم منم برای شما انجام بدم و این خواسته تو وجود شما شعله ور بشه چرا که تصویر خیلی بهتر از نوشته ها تاثیر گذاره؛ چون خیلی دوست داشتم و دارم اون عکسو برات فرستادم

    محمد حسین جان قدر این روحیتو بدون؛ قدر اینجا بودنتون بدون، قدر اینکه داری رو خودت کار میکنی و با دیگران ارتباط میگیری تا دانسته هات و دانشت و قوانین کیهانی بره بالا رو بدون میخوام بگم با این ممارست و جنگندگی که شما داری موفقیتت قطعیه محمد جان فقط باید ادامه بدی

    دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: