گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

سلام سپیده جان

اول اینکه چقدر خداوند سریع الجوابه چون من اسم شما را سرچ کردم ولی انقدر اسم سپیده اومد که نمی دونستم کدومش شما هستی ، میخواستم نگاه فعلی خودم را در مورد هدایت بهت بگم که وقتی پیدات نکردم گفتم میام توی قسمت اول گفتگو با دوستان کامنت میذارم و در مورد هدایت صحبت می کنم و ان شاءالله که شما هم ببینی و بخونی بعد دیدم اسمت در رأس کامنت ها قرار داره و خب گفتم خدایا شکرت همینجا به سپیده نظر خودم را میگم ….

خدایا شکرت …

ببین سپیده جان خود این چیزی که نوشتم یک نوع هدایت بود ، نکته ش اینجاست که من بدون اینکه هدایت خاص در این مورد خاص بخوام ، هدایت شدم یعنی در مدار درست تر ، هدایت های درست تری وجود دارند …. دنبال مثالش می گشتم که همین پیدا کردن تو ، یک مثال شد ، میخوام بگم در فرکانس های نزدیک به منبع ( خدا ) ، هدایت های بهتر و بدردبخور تری وجود داره ، میخوام بگم نیاز نیست ما حتما درخواست هدایت کنیم تا هدایت بشیم ، همینکه ذهن مون را کنترل کنیم و با قلب مون پیش بریم ، خودبخود در مدار هایی قرار می گیریم که درست هدایت میشیم . ما چه بخواهیم چه نخواهیم هر ثانیه هدایت میشیم ، کل زندگی ما هدایته ولی چطور میشه که ما یه وقتهایی برای این هدایت ذوق میکنیم و احساسش میکنیم ؟ وقتی ما آگاهانه دریافتش می کنیم . یعنی وقتی آگاهانه ذهن را کنترل میکنیم و صدای قلب مون بلندتر میشه ، هدایت را واضح تر می بینیم و فکر می کنیم اون موقع س که هدایت شدیم و فکر می کنیم هدایت مربوط به مواقع خاصیه که ما حال مون آگاهانه خوبه در حالیکه ما هرلحظه جزیی از دو گروه هستیم که قرآن بهش میگه هولاء و هولاء ، ما هر لحظه جزیی از گروه های هدایت هستیم یعنی بنظر من این دو گروه که قرآن از اونها سخن گفته گروههای فیزیکی جدا از هم نیستند بلکه قرآن ، گروههای فرکانسی را به دو بخش تقسیم کرده و اینکه ما در هر لحظه در چه فرکانسی باشیم تعیین میکنه که ما از لحاظ فیزیکی جزء کدام گروه باشیم یعنی با فرکانس شرک در گروههای فیزیکی شرک آلود قرار می گیریم و با فرکانس ایمان در گروه مؤمنان هستیم و هرچقدر وجه ایمانی را بیشتر کنترل کنیم در گروه مؤمنان ثابت تر می شویم ، یعنی خود خدا هم با استفاده از فرکانس های ما هدایت ما را بر عهده گرفته ، پس اینکه ما هدایت بخواهیم باعث هدایت ما به مسیر مناسب نمیشه ، اینکه ما در فرکانس مناسب باشیم باعث هدایت ما به مسیر مناسب میشه حالا ما در هر کدوم از این دو مسیر فرکانسی که باشیم که البته اسماً و برای درک بهتر میگیم دو مسیر ولی واقعا بینهایت مسیر فرکانسی داریم که بعضی هاشون بهتر و بعضی هاشون بدتر هستند ، به هدایت شکل میدیم یعنی هدایت خداوند با توجه به فرکانس ما و نه درخواست ما شکل میگیره …. شما از استاد پرسیدی آیا من میتونم برای کوچکترین کارهام از خدا هدایت بخوام مثلا برای غذا خوردن ؟ من میخوام بهت بگم شما و تمام آدم ها ، جزیی ترین کارهای بشری را هم با هدایت انجام میدید اما هدایتی که با فرکانس های خود آدم ها شکل میگیره یعنی در مدار نزدیک به نور همه چیز نورانی و روشن میشه یعنی در مدار نور ، شما غذا خوردنت و تمام امور روزمره ت درسته ، حتی با فرکانس هات شکلی از هدایت منبع می سازی که شاید هیچ ذهنیتی ازش نداشتی اما با فرکانس هات خلقش میکنی چون ما واقعا با ذهن محدود مون نمی دونیم و نمی تونیم حدس بزنیم که فرکانس های مثبت مون قادر به شکل دادن خدا به چه اتفاقات و شرایطی هستند ، پس نیازی نیست که هر لحظه هدایت بخوای هرچند که ماها بخاطر خصلت انسانی که داریم مدام میخواهیم خودمون را نزدیک به خدا حس کنیم و وقتی هم به زعم خودمون خدا را با این دوره ها پیداش کردیم ، میخواهیم مدام ازش بخواهیم که هدایت مون کنه ولی حقیقت اینه که وقتی رها باشیم یعنی دست خدا را باز گذاشتیم و همین کافیه که جزء گروه هدایت مثبت که در قرآن اومده قرار بگیریم ، و در مدار هدایت مثبت ، همه چیز از خوردن و آشامیدن گرفته تا کسب و کار همه چیز خوب پیش میره ….

یه مثال میزنم ، من شیری که کیلویی بخرم و خودم بجوشونم را خیلی دوست دارم و همیشه از لبنیاتی سر کوچه مون میخرم تا اینکه یه نفر گفت از فلانی شیر خریدم و موقع جوشوندن ، شیر برید و خراب شد و با طرف تماس گرفته بود و دوباره شیر جدید براش آورد در خونه ولی شیر دوباره بُرید ، خب نگاه من نسبت به اون مغازه دار منفی شد و دو روز بعد که میخواستم شیر بخرم گفتم خدایا هدایتم کن که بازم از سر کوچه شیر بخرم یا برم از جای دیگه بگیرم ، به محض اینکه اینو گفتم دیدم فروشنده سر کوچه مون داره کنار جوی آب سطل های شیرش را اسکاچ میکشه منم دلم زده شد که دیدم کنار جوی داره این کارو میکنه و گفتم این هدایت بود که از اینجا شیر نخرم و رفتم از جای دیگه خریدم ، ولی بعد از دو سه روز دوباره احساسم نسبت به اون مغازه و فروشنده ش خوب شد و هیچ مانع ذهنی نداشتم که ازش شیر نخرم و رفتم و شیر خریدم و خیلی هم شیرش خوب بود بعد گفتم پس این وسط هدایت چکاره بود که اون روز به من گفت نخر و امروز گفت بخر بعد یاد یکی از فایل های استاد افتادم که میگه خود خدا برای هدایت ما از فرکانس های ما استفاده میکنه ، با توجه به این صحبت استاد که من حقیقتا باورش دارم به این نتیجه رسیدم که اون روز دل من چرکین بود و باعث شد هدایت بشم به صحنه جوی آب ولی بعد که اون قضیه از ذهنم پاک شد و خب بطور کلی هم که روی خودم کار میکنم با خوب شدن کلی احساسم دلم صاف شد و دوباره به همون مسیر نزدیک و راحت سر کوچه هدایت شدم …. یعنی واقعا وقتی ما روی کل خودمون کار می کنیم کل زندگی مون میشه هدایت مثبت …. من در مورد خودم میگم ، وقتهایی که مدام میگم خدایا نمی دونم چکار کنم و هدایتم کن میفهمم که در مدار هدایت مثبت نیستم و ذهن درگیرم داره حرف میزنه بعد دیگه کلا خودمو رها میکنم و میگم بجای اینکه تند تند بیام و از کسی که چه من بخوام چه نخوام هر لحظه هدایتم میکنه ، هدایت بخوام میگم من احساس خودمو خوب میکنم تا به منبع وصل بشم بعد دیگه خودبخود هدایت های منبع ، مثبت میشه

یعنی ما با توجه به قرآن با هر تغییر فرکانسی مون میتونیم وارد هریک از اون دو گروه بشیم و مشمول هدایت های هم راستا با فرکانس هامون و بقول استاد ما در جهان در حال حرکت هستیم و کار جهان واکنش لحظه به لحظه به ماست و ما میتونیم هدایت برای هرکاری بخواهیم ولی بهترش اینه که خودمون را در مدار هدایت قرار بدیم و اون وقت حتی بدون اینکه درخواست کنیم معجزه های هدایت را می بینیم ….

خیلی مهمه که انسان با ذهنش با خدا حرف بزنه یا با قلبش ، ذهن وراجه و قلب ساکت ولی همیشه قلب جوابهای بهتری را دریافت میکنه ….

در نهایت دوست داشتم برداشت فعلی خودم را از هدایت بگم و از صمیم قلب ازت تشکر کنم بخاطر صحبتهای پربار و ارزشمندت و به جرأت میگم حرفهات انقدر توی زندگی من اثر گذاشت که چندین پله را باهم طی کردم یعنی یک جهش فرکانسی برام ایجاد کردی ، ممنونم عزیزم ، موفق باشی