گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

سلام استاد

خیلی وقته که کامنت نگذاشته بودم.

این هدایتی که بهش عمل کردی این نتیجه رو برای من داشت:

من از خودم خجالت کشیدم،از خدای خودم خجالت کشیدم و اشک ریختم به خاطر اینکه من چقدر بی ایمان بودم و فکر میکردم ایمان دارم.

من از زمانی که با شما آشنا شدم دیگه نتونستم با هیچ کسی ارتباط برقرار کنم و رابطه شاگرد و استادی برام داشته باشه.

تشنه آگاهی هایی بودم که میگفتین.

دقیقا عطشی که خانم سپیده گفتن در وجود من هر لحظه فوران میکنه،هر لحظه وجودم پر میکشه که بگی و من بشنوم.

حالا نتیجه:

من از طریق های نادرست مختلف دوره های شمارو به دستم رسیده بود و روی لپ تاپ داشتم و هر دفعه میامدم پاک کنم ی چیزی نمیذاشت پاک کنم،میگفت گوش نده هروقت هزینه رو پرداخت کردی اونوقت برو گوش کن(نجوای شیطان،چرا؟ چون احساس گناه داشتم با خودم حمل میکردم)

به خدای خودم باور نداشتم که میتونه با همین سه قدمی که خریدم منو بکشه بالا(بی ایمانی،باور کمبود،شرک مطلق)

چی بدتر ازین که یکبار گفتم پاک میکنم و پاک کردم و خدا شاهده پول قدم دوم رو تو یکروز به من به راحتی داد،و من باز اشتباه قبل رو تکرار کردم.

این هدایتی که شما بهش عمل کردی قلب منو صاف کرد.چرا؟؟؟

چون از وجود خدا که منو داره میبینه و عاشقانه میخواد به من کمک کنه خجالت کشیدم و اشک ریختم و دوباره خدارو احساس کردم.

هرچه که داشتم و نداشتم پاک کردم،الان سبک هستم،آرام هستم،امید دارم،خدارو دارم،انگیزه دارم.

منم مثل سپیده خانوم فقط سه تا قدم دارم روی گوشیم و معنی صوتی فارسی قرآن و چندتا موزیکی که خودتون برامون گذاشتین،نه هر موزیکی.

از خدای خودم خجالت زده هستم.

از شما خجالت زده هستم.

من پشیمان هستم،حلال کن جناب عباس منش،میدونم که دل بزرگی داری و حلال میکنی.

از خودم خجالت کشیدم که با ۳۴ سال سن هنوز اندر خم یک کوچه هستم و دوست عزیزم با ۲۱ سال سن ۲۰۰ میلیون درآمد دارن.

نه به خاطر درآمدش،برای ایمانی که داشته،برای لطفی که خدا بهشون داشته و دلهارو براش نرم کرده و بدون هیچی پول میریختن به حسابش.

آیا خدای من و ایشون فرق داره؟

کی براش این کارارو کرده،منم ازش میخوام که هدایتم کنه.

از امروز رها،متوکل،با آرامش و احساس خوب میخوام ادامه بدم.

میدانم که دست منم همین الان گرفته،تو همین لحظه.

همینطور که استادم میگه از هرلحظه ای شروع کنین احساستون خوب میشه.

احساس من عالی شده،دلم لطیف شده،چند بار گریه کردم از اینجا میفهمم قلب من لطیف شده،مثل خیابون های بندرعباس استادم.

فقط باید ادامه داد.

استاد برای من دعا کنید.

برامون نتیجه بزارین مثل امروز،ایمان مارو بالا میبره،با خدا آشتیمون میده،با خودمون به صلح میرسیم.

این رو کامنت کردم برای رد پا.

در پناه الله یکتای عزیزم باشید