گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

سلام! توحیدی ترین استاد دنیا !

استاد چه کردین با من امشب!

دیوانه شدم با دیدن این فایل؛

از لحظه ای که دیدم و حرفهای حامد و سپیده عزیز رو شنیدم، در تمام طول فایل به پهنای صورت اشک ریختم و دلم نمی خواست تموم شه.

وقتی تموم شد از اون موقع تا الان دارم سعی میکنم بخوابم ، از هیجان، از عشق، از خلوصی که احساس کردم ، از خدایی که اون بین بود ، خوابم نمیبره!

خدا بهم گفت بلند شو و بنویس!

استاد! امشب حس من مثل شبی هست که برای اولین بار از شما شنیدم ، خدا یه سیستمه، خدا احساس نداره، یه سری قوانین داره که اگر طبق قوانینش عمل کنی، زندگیت عالی میشه؛ یادمه اون شب رو که تا صبح نخوابیدم و فقط گریه کردم، تا یک هفته گیج بودم و هضم این حرفها طبق باورای گذشتم برام سخت بود!

استاد! حرفهای سپیده عزیز امشب من رو دگرگون کرد، انگار برای من بود، انگار خدا داشت لحظه به لحظه جوابمو میداد، چون دقیقا مثل من شروع کرده، با شما از ۶ سال پیش، ولی سپیده جان کجا و من کجا!؟

قصد مقایسه ندارم ولی تازه فهمیدم چرا نتایجم تو این ۶ سال کوچیک ، کوچیک بوده؟!

وقتی حرفاشو شنیدم، قلبم لرزید و خدا بهم گفت: حالا فهمیدی چرا ؟ چون قدمهات خیلی کوچیک بوده، چون جدی نبودی؛ چون شوخی گرفتی خیلی جاها، چون ایمانت ضعیف بوده، چون مثل سپیده خودتو نبستی به فایلا، چون دو روز فایل گوش کردی ، ۵ روز شل گرفتی، چون اگر یک هفته فایل گوش نکردی، مثل غذای روحت به حساب نیاوردی فایلارو، کَکَتم نگزید، اگر عذاب وجدانی هم گرفتی که چرا یک شب گوش نکردم؛ واسه این بوده از بقیه ای که همیشه خودتو باهاشون مقایسه می کنی ، عقب نمونی!

با کی داری مسابقه میدادی؟ اصلا مسابقه چی هست؟ تند تند گوش کردن فایلا؟! همه فایلا و محصولات استاد رو داشتن؟ خوب همه محصولاتم تهیه کردی؛ کو نتایجت؟ نتایجی که همیشه تو رویاهاته!

آره استاد جانم! من امشب بزرگترین ترمزهامو پیدا کردم، نمیدونید چه حالیم؟!

فقط اشک بود که جاری میشد!

نشستم با خدای خودم عهد بستم که از همین امشب، ریحانه رو تغییر بدم، تعهد دادم تمام روزمو تقسیم بندی کنم و تمرکزی روی خودم کار کنم،

استاد من تازه درک کردم اینو که تمام مسئولیت زندگیم پای خودمه، می گفتم فقط به زبان، اما در عمل ، عالم بی عمل بودم، توحیدی بودم اما از نوع حرف مفتش!

وقتی سپیده، بی وقفه از موفقیتهاش، از درکش از فایلا، از زیرو رو شدن زندگیش با تمرکز روی قران می گفت ؛ با تمام قلبم تحسینش کردم، و گفتم : عباسمنش سند بود، بهونه آوردی، پگاه سند بود ، بهونه کردی، حامد گفت ، سپیده گفت ، آخه دیگه چه بهانه ای می تونی بیاری؟

استاد ! امشب به حج رفتم و متعهد شدم شیطون ذهنم رو که من رو نسبت به انجام تمرینات و تمرکز بر فایلا منحرف می کنه برای همیشه بکشم و لبیک گفتم!

اینارو می نویسم برای خودم ، امسال ریحانه تعهد داده شخصیتش عوض بشه و انقدر به تضاد خوردم تا بفهمم اشتباهم کجا بوده!

می نویسم یادم نره و بلافاصله تجسم لحظه ای اومد تو وجودم که روزی، منم از نتایجم بگم و دوستانی مثل خودم که امشب قلبشون منقلب شد ، منقلب بشن!و این تجسم اهرم لذت من بود و تمام اون نشدنها و تضادها و این همه سال زور زدنها و نرسیدنها رنجی بود که با به یاد اوردنشون گفتم: stop چون قلبم به درد اومد!

استاد ، یک دنیا دوستتون دارم و با تمام وجودم ایمان دارم این مسیر درست ترین ، توحیدی ترین و ناب ترین مسیره ، صراطی مستقیم تر از این مسیر وجود نداره!

اشکهام امانم نمیدن، فقط نوشتم!

دوستتون دارم!

سلام سمیه عزیز

خدارو شکر می کنم برای این خانواده هم فرکانسی و عالی که دارم و برای دوستانی مثل شما

قطعا خودت در مسیر هدایت هستی و خداوند به این کامنت هدایتت کرده، من چیزیکه اون گفت رو نوشتم 💛

پیروز و در پناه خدا باشی

سلام آزاده جان

خیلی خوشحالم از اینکه این کامنت تاثبر گذار بوده و شما با عمق وحودتون درکش کردید

الهی که هممون در این مسیر زیبا پابرجا باشیم و به درستی ادامش بدیم

در کنار هم

سلام دوست عزیز

فایلهای دانلودی گفتگوی استاد عباس منش با دوستان که یک سری هستند در بخش فایلهای دانلودی میتونید گوش کنید و همین جایی که کامنت گذاشتید در واقع صحبتهای استاد با حامد و سپیده و عرفان هست ، این فایل رو گوش کنید

پایدار و موفق باشید