گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

“به نام خدای مهربون و بخشنده

س پ ی ر ا د با هم سپیراد را تشکیل میده ..

خیلی خوب میشناسمت ..

سپیراد .. سپیده جان …

کامنت هاتو و نتایجتو توی 12 قدم دنبال کردم خواندم .. دیدم .. حس کردم .. کلیییی تو دلم تحسینت میکنم ..

ازصد دلار به 7000$دلار رسوندی، همسری که میخواستی را جذب کردی، مشتری هایی که میخواستی را با قدرت تجسمت خلق کردی، ثروت 1 را، درآمد از 20 به 100 میلیون تومان در ماه را و حتی لاغر شدنت در حالی که الان هر چقدررر هم شیرینی بخوای میتونی بخوری جون هیچ وقت چاقت نمیکنه

اینا چیزایی بوده که تا قدم 4 که من اومدم و کامنت های شمارا دیدم الگو گرفتم ..

عاشقتممم من

خداروشکر میکنم که اینجا هم میبینمت .. اگر دیدن استاد و صحبت کردن باهاش برات نشونه ی دیدارت توی فلوریدا با پدر بوده برای من .. برای من هم کلی نشانه داشته تا الان خداروشکر میکنم.

آرزوی ثروت و سعادتمندی و رستگاری را واسه شمادارم.

بدرخشی*

In the Name Of God

Hello Mary

دوست دارم داستان دو تا الگو را که با معلمی با آموزش دادن به ثروت هنگفتی رسیدند و کسب و کارشون شد امیدبی نهایت انسان شد روزی برای بی نهایت هم پاره شد تحقق رویاهای پنهان و فراموش شده شد ایجاد ارزش بی نهایت و به همون اندازه بی نهایت که اون افراد باور داشتند باورهای درست نسبت به ثروت داشتند خب به همون میزانم ثروت خلق کردند از همین مسیر عشق و علاقه اشون واقعا را باهات به اشتراک بذارم.

داستان دو قهرمان ِ که قهرمانانه زاده نشدند ولی قهرمانیشون را ساختند .. ( خداروشکر میکنم )

داستان ِ اقای کاظم قلم چی و داستان آقای ابوالفضل جوکار ( گاج ) هست

وقتی داستان زندگیشون را خواندم واقعا به این پی بردم وقتی داستان آقای سعیدعلیزاده را خواندم معلم زبان عربی که نصف جهان را سفر کرده و اینجوری به ثروت رسیده، بیشتر باور میشه این باور را این حقیقت را، ” این شغلِ تو نیست که تو را به ثروت میرسونه چرا که بی نهایت معلم دیگه هم داریم ولی آیا این افرادد هم ثروتمند هستند همشون؟ خیر ”

چی فرق داره .. فرق اساسی در کجاست حالا که همه ی ما انسان ها از زمان محمد و عیسی و ابراهیم و قبل و اولین هاا تا الان و آینده از نظر وجودی یکسان هستیم .. کجاست تفاوت ها؟

اوهوم .. همینه .. توی ذهن ما .. باورهای ما .. جایی که دنیای بیرون من فقط و فقط کارش اینه که دنیای درونم که تفاوت هاا همینجاست را نشونم بده.

من برم قهوه درست کنم و بعد ادامه ی این کامنت)

Live the moments Now … این شعار زندگی منه .. و سعی میکنم که همیشه انجامش بدم..

ready؟

” فقط 18 سالش بود مرد قصه ی ما … ترم یک دانشگاه متولد 54 تهران رشته ی کارشناسی تغذیه و ارشد MBA

زمانی که روزنامه ی همشهری تازه راه میافته همون موقع توی مداری قرار میگیره که بره روزنامه و تبلیغ کار خودشو بکنه .. ” تدریس خصوصی شیمی، تضمینی، کلیه ی حق التدریس بعد از قبولی، ساعتی 1000 تومن ”

وقتی این آگهی را میزنه روزی دو سه تا دانش آموز زنگ میزدند 30، 40 تاا معلم!! .. خانواده ها تا متوجه میشند ایشون ترم اولی هست سریع بای بای میکنند با ایشون تا اینکه یک خانواده که توی سعادت آباد زندگی میکردند برای دخترشون واسه امتحانات دی ماه ..

میاد و بعد از دو جلسه تدریس شیمی، ریاضیات و فیزیک هم تدریس میکنه، یعنی سه درس 30 جلسه دو ساعته جمعا 60 تومن اولین دستمزدش را میگیره.

این اتفاق شیرین این تجربه را داشت ابوالفضل تا اینکه میبینه علاوه بر معلم های شیمی معلم های دیگه هم تماس میگیرند و بهش میگند اگر کسی اون درس را میخواست ما هم هستیم ما هم میتونیم ..

یک ایده به قلب ابوالفضل الهام میشه اینکه یک بانک اطلاعاتی از این بهترین معلم ها و درس های متفاوت ایجاد کنه .. بعد از 5،6 روز یک بانک 200 نفرهاز معلم و دبیرهای درس های مختلف تهران جمع میکنه و با این فکر به فکر یک آموزشگاه تخصصی میافته ..

حالا میاد و باز توی روزنامه مینویسه این بار : ” تدریس تمامی دروس در تمامی مقاطع تحصیلی ”

روزی سه تا 4 تا دانش آموز در در سهای متفاوت زنگ میزنند بهش و برای درس های بهترین ها را میفرستاد و برای هر کدام 30% حق الزمه تدرس را میگرفت از معلم .. یکسال اینکارو کرد

سال 74 یعنی درست که بیست سالگی زمینیشو ابوالفضل جشن گرفت و سالی که من محمد خواستم به این دنیا بیام، تصمیم میگیره این کار را جدی انجام بده یک دفتر 250 متری را میگیره و اندیشمندان را تاسیس میکنه و بعد و بعد و بعد …. ادامه ی داستان

از زندگی نامه ابوالفضل متوجه شدم که باور داره حرف خوب کتاب خوب عکس خوب .. مسیر خودش را پیدا میکنه

باور داره که برای خرید چیزی نیازی به فروش و یا تعویض کالایی نداره .. میتونه خلق کنه ..

باور داره که منِ انسان با توانایی حل مسئله پا به این دنیا گذاشته

ابوالفضل قصه ی ما، همیشه اون تصویر بزرگ Big Picرا توی ذهنش داشته.

شجاعتش تحسین برانگیز

ایمانش تحسین برانگیز

عمگرا بودنش منعطف بودنش بسیار تحسین برانگیز

روح بزرگش را تحسین میکنم

خداروشکر میکنم که فرصت نوشتن و دیدن دوباره زندگی در این لحظه را داشتم و دارم خداروشکر میکنم

این و نوشتم با عشق نه به خاطر شما که توی همین مسیری یا هم خانواده ی تحسین برانگیز منی مری جان .. اینا را نوشتم جون من عاشق نوشتنم چون من میدونم باید بیشتر در احساس خوب باشم چون این همون شکل زندگی هست که باید داشته باشم .. یک زندگی سرتاسر از عشق و شادی و خنده و احساس خوشبختی ..

خداروشکر میکنم صدهاا هزار مرتبه خداروشکر میکنم.

خداروشکر میکنم برای این قانون ثابت الهی

عاشقتم مری جان.

تو لیاقت بهترین ها را داری.