گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تاثیرگذارترین عامل برای خلق ثروت؛
  • هیچ محدودیتی برای خلق ثروت نیست؛
  • کار کردن روی بهبود باورها، یک فرایند دائمی است؛
  • آگاهی از دلیل اصلی نتایج، باعث متعهد ماندن و ادامه دادن در مسیر صحیح می شود؛

منابع بیشتر:

بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم در دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    675MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت
    40MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «انتظار» در این صفحه: 1
  1. -
    انتظار گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    همه افرادی که اومدن به این سایت، چه اونایی که محصولی تهیه کردن و شروع کردن به خودسازی، چه اونایی که عضو شدن و مثل من دارن از فایل های دانلودی بصورت رندوم استفاده میکنن و به عبارتی خودشونو گرم میکنن واسه یه نبرد نامساوی با باورهای قبلیشون و هرس کردن اونها و آماده سازی برای جوانه زدن و رشد باورهای جدید، و چه اونایی که اومدن یه سر زدن و رفتن…

    همه ی این افراد، یه روزی یه جایی از خودِ خودِ خدا درخواست کرده اند که : خدایا خودت منو هدایتم کن، من نمیدونم دارم چیکار میکنم و قراره چی بشه، نمیدونم این راه که در پیش گرفته ام به کجا میره، و خودم را تنها به خودت میسپارم.

    مثل همه ی شماهایی که دارین روز به روز سطح مهارت هاتون رو افزایش میدین و خودتون و باورهاتون رو قوی تر و پررنگ تر از قبل میکنین، و یادتون هم نمیاد که چجوری و چطوری اینجا هستین، من هم مثل شما چند ماهی هست وارد این ورزشگاه روحی و عرفانی شده ام.

    مثل همه ی شما، من هم هر روز با یک نکته جدید، ولع بیشتری برای فراگیری نکات جدید پیدا میکنم و به یاد ندارم این قدر اشتیاق به چیزی در تمام طول حیاتم داشته باشم.

    به من گفت برو و عضو شو، شدم.

    گوش کن، گوش کردم ، ادامه بده ، دادم، چگونه فکر خدا را بخوانیم را بخر و من خریدم. چه خوب که پولش را داشتم، ممنونم به خاطر این فایل. شاید از نظر قیمتی، ارزان ترین محصول این سایت باشه، ولی ،،،، از نظر من جزو بهترین و موثرترین محصولات استاد است. چون که بدون بهانه گیری به خاطر قیمت، میتوان خرید و مطالعه کرد. و از همه مهمتر، محرک اصلی برای شروع کردن و تغییر دادن باورهای ماست و مهمتر از آن، تا جایی که فهمیده ام ، این کتاب الهامی از طرف خداست به قلم استاد. و من به این موضوع ایمان دارم، چون که همان خدا، به من گفت بنویس ، و من الان دارم مینویسم.

    استاد عزیز، هنوز هیچ محصولی از سایت نخریده ام. پولش را ندارم ، اما جسته و گریخته از فایل ها و لایوها و مصاحبه ها نکاتی را از زیر لبتان میشود بیرون کشید و به آن ها عمل کرد.. چرا که این فایل ها هم محرکی برای شروع اتفاقات جدید و غیرمنتظره برای داشتن توان خرید هستند..

    حالا میفهمم چرا کامنت های این سایت این قدر طولانی و شبیه به مقدمه ترانه های سنتی ایرانی ست.. تا بخواهد بخواند، یک ربع مینوازد.. 😊

    در خصوص فایل کلاب هاوس،

    اگر حامد ۱۷ ساله توانست ، سپیده (عباسمنشی) توانست …

    من هم میتوانم.

    این همان دلیل و نشانه ای است که استاد همیشه تکرارش میکند. اگر فلانی توانست پس یعنی من هم میتوانم. اگر هست و ساخته شده، پس یعنی میتوان داشتش. این قانونه. فراوانی هست.. من هم دوره ها رو میخرم.هرچند کمی طول بکشه…

    خداروشکر بابت تمامی امکاناتی که هر روز به این جهان معرفی میشوند برای راحتی کارها و یادگرفتن و یاد دادن.

    در مورد کلاب هاوس، اولین بار یکی دو هفته پیش بود که اسمش رو یکی از دوستان به من گفت و امروز با یک فایل از شما و صحبت های فوق العاده انگیزه بخش آقا حامد و خانم سپیده و توضیحات استاد، بیشتر با قابلیت های نرم افزار آشنا شدم و چه خوب که به لیست خواسته هام، یک مورد جدید هم اضافه شد که قبلا جزو خواسته هام نبود. گوشی آیفون…اخه من اندرویدی هستم ولی هرکدام از دوستانم در خصوص ایفون سوالی داشته باشن از من میپرسن ، چون علاقه ی زیادی به فن آوری و ابزار های جدید دارم اما هیچ وقت خودم آیفون نداشتم ..

    کلاب هاوس و صحبت زنده با استاد انگیزه خوبی برای داشتنش شد.

    با خودم عهد بسته بودم تا زمان نتیجه گرفتن هیچ کامنتی نزارم و بعد از نتیجه های دلخواهم ، یکی از بهترین کامنت های سایت رو داشته باشم. اما به ندای درونم گوش کردم. گفت بنویس. نوشتم.

    کاش میشد فقط نوشت و ادامه داد. احساس میکنی وقتی مینویسی نزدیکتری و روی خط .

    فرکانس موافق رو حس میکنی، همون حسی که نمیدونی ولی مینویسی و هر موقع میخونیش در موردش هیچ ایده ای نداری. هدایت یعنی همین.

    ۳ سال پیش گفتم که میخواهم تغییر کنم.

    دو سالی میشد که مسئول یک قسمت از کارخونه مون بودم.

    ۱ سال بعد استعفا دادم و به امید مهاجرتی که ابتدا از ذهنم ، شروع کرده بودم، شروع به خواندن زبان انگلیسی کردم .یک سال گذشت و ویزای من ۲ بار ریجکت شد. خورد به شیوع بیماری و اتفاقات مرتبط با اون. مرزها بسته شد و کلی داستان دیگه.

    اونموقع عباسمنش ی در کار نبود. فقط سنگ بزرگ خواسته ها و به خیال خودم خدایی بود که خواهش مرا میشنوید. غافل از اینکه سیستم خدا طور دیگری برنامه ریزی شده و طور دیگری عمل میکند.

    یک و نیم سال گذشت و من بعد از این شکست و کسب تجربه اش، مجددا وارد یک کارخانه دیگر شدم ولی این بار هم صدایی درونی و کمی بلند تر از قبل ، گفت که استعفا بده، ۲ ماه از شروع کارم نگذشته بود که مجدد استعفا دادم. من نمیخواستم دچار روزمرگی و رکود بشوم. من میدانستم که باید آزاد باشم و در اختیار خودم باشم. تکرار برایم رنج آور بود.

    هر روز صبح زود بیدار شو و همان کار دیروز را دوباره انجام بده…

    تا کی؟

    به چه بهایی؟

    به بهای رزقی که خدا نویدش را قبل از تولدم داده بود و من آن را از کارگزینی کارخانه مان طلب میکردم؟

    نه…

    من خیلی خوب میدانستم که قبل از ازدواج و زمانی که دانشجویی بیش نبودم، با جیبی خالی و بدون هیچ امکاناتی ، از خداوند دختر مورد علاقه ام را به حکم خودش که ایمانت تکمیل میشود ، خواستم. و او به راحتی براورده کرد. و الان دختری هم هدیه دارم از خودش.

    من‌اگر قوانین را کامل هم نمیدانستم ، وعده ی الهی را قبول داشتم و ایمان آورده بودم. در پی آن حکم و وعده بود که الان به دور از خانواده ام ، همسرم و دخترم در کشوری دیگر مشغول خودسازی و منتظر تحولات ، روز و شب را عوض میکنم و ادامه میدهم.

    کاش میشد بیشتر نوشت اما اتفاقات آنقدر سریع رخ میدهند که فرصت ثبت و ضبط نداری و یا نمیدانی از کجا شروع کنی به کدامش بپردازی یا نه…

    خلاصه اینکه، دوستان و هم رزمان عزیزم.

    یک کلید واژه مرا بی هراس از همه چیز و همه کس کرد و باعث شد اول از خود و سپس از شهرم و کشورم ، ، ، خانواده و همسر و فرزندم را گذاشته و مهاجرت کنم .

    اگر یک بار زندگی خواهم کرد، دوست دارم در پی یافتن حقیقت هر ریسکی لازم باشد انجام دهم..

    و اینگونه شد که من خواستم تا تغییر کنم و او مسیر آسان تری پیش پایم گذاشت.. چرا که قول و قرار همیشگی من با خدا همین بوده و هست… خدایا ، در تمامی مراحل زندگی، دشواری ها را برایم آسان بنما.

    جز این هم ندیده ام.. همه مسیرهای من به قول استاد، جنگلی و آسفالته بوده. تنها کاری که من میکنم حرکت کردنه و هر چیزی لازم باشه به موقعش گفته میشه و من به این نکته ایمان دارم. تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس.. خود راه بگویدت که چون باید کرد.

    به امید کامنت های پربار و نتایج شگفت آور ی که دلیل آن ها باشد….

    یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: