گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    سلام به استاد عزیزم ودوستان همفرکانسیم… خداروصدهزارمرتبه شکر که به این مسیر الهی هدایت شدم.. همین دیروز پریروز بود که یه فایل از استاد شنیدم که گفتن به خودتون زحمت بدید عربی ویاد بگیرید وبرید قران وبخونید وزیاد به معانی فارسی اکتفا نکنید. ازاون جایی که من ازهمون دوران مدرسه علاقه چندانی به عربی نداشتم وخیلی هم دوست داشتم قران وبخونم واونو درک کنم ناراحت شدم وگفتم خدایامن میخام تو رو بشناسم ومیدونم قران بهترین هدایتگر من هست از طرفی چون از عربی هم زیاد خوشم نمیاد درک مفاهیم قران برام خیلی سخته ازت خواهش میکنم من هیچی نمیدونم اما تو میدونی هدایتم کن تا من بتونم از یه راهی دیگه یه مسیر ساده تر قران ودرک کنم که خداروصدهزارمرتبه شکررررررررررررررر امروز هدایتی این فایل گفتگوی دوستان وگوش کردم وسپیده جان اپ ومعرفی کردن وبعدش که شنیدم گفتم برم کامنت بزارم که اسم اپ وبگن که وقتی کامنت هارو خوندم خداروصدهزارمرتبه شکربه جواب هم رسیدم… خداروشکر استاد ازتون خیلی ممنونم وشاکر خداوند که شمارو سرراه ما قرار داد که ما تو جهالت ونادانی که از گذشته گان وپدران مابهمون رسیده نمیریم…. عاشقتون هستم وبرای خودم وتک تک عزیزانی که باهم همسفر هستیم ارزوی خوشبختی وسعادت میکنم درپناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند وسعادتمنددردنیاواخرت باشید… دوستتتون دارمممممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Fateme گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام استاد عزیزم دوس عزیزمون

    حامد ۲۱ساله!! گفت که من اول با نتورک یا همون بازاریابی شبکه ای شروع کردم که شاید سود چندانی برای من نداشت ولی درسهای زیادی برای من داشت … و این یکی از باورهای من رو تغییر داد. من قبلا فکر میکردم کاری که ازش سودی نکنی یعنی زیان و شکست.. در حالی که فهمیدم این غلطه اصلا ما چیزی به اسم اشتباه نداریم،اگر بیشتر تجربه کسب کنم بیشتر میتونم ثروتمند بشم . همش به خودم میگم این فایلهای رایگانتون اینقدر ارزشمنده پس محصولاتتون حتما معجزه واره . من طبق گفته خودتون اول فایلهای رایگانتون رو گوش کنم بعد محصولاتتون رو خریداری کنم ولی اینقدر ذوق دارم برای زودتر خریدن محصولاتتون که تا ۴صبح با عشق همه فایلهاتون رو چندین بار میبینم با عشق.. سپاسگذارم از شما و خداوند که منو به اهدنا صراط المستقیم هدایت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام به استااااد عزیزم ومریم جاااان

    هدایت امروزم ولین فایل ارزشمند توحیدی

    چقدر از نتایج دوستان خوشحال شدم ولذت بردم.

    مهترین اصل اینکه همه ی اعتبار زندگیت رو بدی به خداااااا

    اینکه من هیچم وهمه خداس

    اینکه همه هدایت ها وکارهام از سوی الله بوده و من هیچ هیچم

    اصول یکتا پرستی وتوحید

    خدایا کمکم کن که هر لحظه تسلیمت باشه

    خدایا کمکم کن که هرروز درک بهتری از این آگاهی ها برسم ویاد بگیرم ودر زندگیم عمل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محبوبه زینلی پور گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    سلام

    استادبینظیربود

    چندرروز پیش داشتم باخودم فکرمیکردم ک ای کاش میشد بااستاد طوری دیگه ارتباط گرفت طوری ک بتونیم صدا براشون ارسالکنیم

    وامروز بادیدن این قسمت دیدم باز خدای من شاهکار گذاشت

    توروخدااسم دوتااپلیکیشن ک خانم سپیده گفتن و رو‌حتمن بگید تا بتونیم استفاده کنیم

    من چند وقتیه دنبال یه اپلیکیشن‌برای قران وتفسیر وش هستم

    ممنون‌میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    احمد جمشیدوند گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    باسلام خدمت استاد عباس منش

    وتمام خانواده عباسمنش خیلی خیلی این فایل به من انگیزه داد استاد خواهشن این برنامه رو هم مثل زندگی در بهشت ادامه بدید یک دنیا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    وحید پورتقویان گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    وای که چقدر فوق العاده بود استاد،باورتون میشه خداوند تو این فایل هم یه سوال مهمه منو جواب داد هم آرامشمو با نتایج آقا حامد و سپیده خانوم صد برابر کرد واااااااااای که چقدر این هدایت رب فوق العادس خییییییییلی فوق العادس نه تنها این سوال بلکه هررررررچی سوال داشتم بهم جواب داده استاد جونم یواش یواش ذهنم داره قانع میشه یواش یواش داره مثل روح فکر میکنه دارن هماهنگ میشن استاد دارن هماهنگ میشن همینجوریم نتایج داره وارد زندگیم میشه چجوری تشکر کنم ازت خدا چجوری؟میخواستم جواب سوالمو از طریق مرا به سوی نشانه ام هدایت کن بگیرم ولی تا وارد سایت شدم این فایلو دیدم و ناخودآگاه دستم رفت روش همش هدایته هداااااایت رب خدایا شکرت استاد ممنون ممنون❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2826 روز

    استاد عزیزم

    واقعا نمیدونم با چه زبانی باید سپاسگذار خداوند باشم بخاطر این آگاهی هایی که هر روزه داره از طرف شما به زندگی من وارد میشه.

    فایل امروز رو تا بحال دو بار گوش کردم و هر ثانیه اش رو بلعیدم. شنیدن نتایجی که بچه های همکلاسی خودم از استفاده از دوره ها گرفتند به اندازه یک کهکشان در زندگی من باور ایجاد می کنه. از این حرفها هزاران درس یاد می گیرم.

    اینکه باید قرآن بخوانم. باید به قول سپیده جان تمام کار و زندگیم رو ول کنم و فقط قرآن بخوانم. تو این کار خیلی خوب نیستم. بارها شروع کردم اما وسط کار ولش می کنم. با وجود اینکه هر بار آگاهی هایی از این کتاب به من الهام شده که بعضا زندگی من رو زیر و رو کرده.

    من یک بار درگیر یک تضاد خیلی سنگین بودم و داشتم برای حل کردنش دنبال راه حلهای زیادی می گشتم و هر روز حالم بدتر و بدتر می شد. یک روز مستاصل از هر جا رو به قرآن کردم و به خدا گفتم خدایا خودت کمکم کن. من به هر خیری که از تو به من برسد فقیرم.

    و شاید باورتون نشه که همون موقع به چند آیه پشت سر هم رسیدم که دقیقا وصف حال من بود و راه حل مشکلی که داشتم. انگار خدا داشت شخصا با من حرف می زد. دقیقا در همون موردی که درگیرش بودم با کلمات دقیق و کانتکست دقیقش. من فقط اشک می ریختم. و اون هدایت حال من رو دگرگون کرد و باعث شد بعد از اون کاملا رهاش کنم و حال خوبم رو دوباره بدست بیارم.

    من با آگاهیهایی که امروز دریافت کردم این تعهد رو به خودم دادم و با تمام وجود تلاش می کنم که فراموشش نکنم و این کار رو ادامه بدم.

    اینکه نباید عجله کنم و سپاسگذار تمام دستاوردهایی باشم که در مدت آشنایی با شما به دست آوردم. اینکه باید تکاملم رو طی کنم. اینکه من تنها وظیفه ام اینه که روی خودم وباورهام کار کنم و بقیه کارها خودبخود اتفاق می افتند. اینکه من مثل سپیده عزیز باید دفترهای زیادی پر کنم و دیگه به بقیه اش کاری نداشته باشم.

    استاد من یادداشتهام رو توی تبلتم می نویسم و برای هر دوره یا هر مبحثی یک فایل ورد درست کردم. گاهی که به فایلها نگاه میکنم مثل ستاره قطبی که هر روز باهاش کار می کنم نجواها میاد سراغم که میگه «تو رو خدا نگاه کن. تو تا حالا نزدیک ۳۰۰ صفحه تمرین ستاره قطبی انجام دادی. خوب مثلا که چی؟ چه اتفاقی تو زندگیت افتاده؟ به ثروت بی نهایت رسیدی؟ تو فلان خونه آرزوهات داری زندگی می کنی یا فلان ماشین آخرین سیستم زیر پاته؟ تو فقط داری صفحه سیاه می کنی.»

    و من جوابش رو میدم که قرار نیست که یک دفعه به همه خواسته هام برسم. در هر صبحی که من خواسته هام رو به خداوند عرضه کردم، شب دو یا سه برابر لیست صبح، اتفاقات خوب در دفترم نوشتم و اشک ریختم. اتفاقات بزرگ زندگی من با همین رسیدن کوچولو کوچولو به خواسته هام اتفاق میفته.

    از دوستانم الهام می گیرم که یک سری کارهایی رو که همش به فردا میندازم انجام بدم. مثل درست کردن یک ویدئو یا صوت از نتایجی که در زندگیم اتفاق افتاده. به قول سپیده، من هم بخاطر اینکه می خواستم از این بهتر باشه هی عقب انداختم و گفتم بزار این اتفاق هم بیفته بعد انجامش بدم. اما الان مصمم هستم.

    چرا؟

    چون با تکرار این اتفاقات برای خودم هست که ذهنم رو میتونم ساکت کنم و براش دلیل منطقی بیارم که من تغییر کردم. زندگی من هیچ ربطی به زمانی که در گمراهی زندگی می کردم نداره. از هیچ جنبه ای. واقعا از هیچ جنبه ای زندگی من هیچ ربطی به سه سال و نیم پیش که شما رو نمی شناختم نداره.

    از همه مهمتر آرامشه.

    بدست آوردن انگیزه است.

    معنا دار شدن خلقت و زندگیه.

    دانستن قدر لحظه لحظه هاییه که خداوند به من هدیه داده و خیلی زود ممکنه تموم بشه.

    شاید باورتون نشه که من قبل از آشنایی با قوانین تنها کاری که می کردم این بود که روزهام شب بشه و یک روز لعنتی دیگه هم تموم بشه. و واقعا روزهای طلایی عمرم رو با همین تفکر مسموم حرام کردم.

    اما سپاسگذارم. بارها به خداوند گفتم که نه سه سال و نیم پیش، که اگر یک روز قبل از مردنم این آگاهی ها رو دریافت می کردم باز هم راضی بودم و به خودم می گفتم من ۲۴ ساعت با اگاهی زندگی کردم، من ۲۴ ساعت از زندگیم فهمیدم که بی هدف و بی دلیل و باری به هر جهت و تصادفی به این دنیا نیامدم. درسته که شاید در ۲۴ ساعت دیگه کاری از دستم برنمی آمد اما باز هم بهتر از این بود که در گمراهی و تاریکی بمیرم.

    خدای من نمیدونم حال خوبم رو چطور وصف کنم. من یک آدم دیگری شدم. این رو فقط شما و دوستان عزیزی که در این خانواده هستند درک می کنند. من واقعا یک آدم دیگری شدم و تعهد دارم که هر روز حتی اگر شده یک کم، به اندازه یک ذره بهتر از دیروز باشم. هر روز یک کاری بیشتر از دیروزم انجام بدم. هر روز به یکی از ترسهام حمله کنم. هر روز سعی کنم یک کمی بیشتر از دیروز در کارهایم مهارت کسب کنم.

    و این خداوند زیبای من چطور همه چیز رو هماهنگ میکنه برای اینکه من بتونم این کار رو انجام بدم. چطور شرایطی مهیا می کنه که کاری که برام خیلی سخت بوده به آسانی سر خوردن از یک سرسره برام راحت بشه. این حرفها واقعا در کلام نمی گنجه.

    دیروز هدایت شدم به یکی از فایلهایی که بصورت رایگان بر روی سایت هست که شما در مورد اینکه خداوند چی هست صحبت می کردید. تمام مدت اشک در چشمانم بود. می گفتید هر چه می گذره من کمتر می تونم خدا رو توضیح بدم.

    من نسبت به اولین باری که شما این فایل رو روی سایت گذاشتید میلیونها بار بیشتر این کلام شما را درک کردم. واقعا هر چه آگاهی ها بیشتر می شه کمتر میشه توضیحش داد. کمتر می شه در موردش حرف زد. کمتر میشه توصیفش کرد. فقط باید با قلبی باز در آغوشش گرفت و حسش کرد.

    سپاسگذارم هم از شما استاد عزیز و مریم جان عزیزترین

    و هم از حامد عزیز و سپیده عزیز که اینقدر زیبا نتایجشون رو از اعماق قلبشون برای من گفتند و باورهای من رو تقویت کردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سارا رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2017 روز

    سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش.

    استاد این همزمانی ها،این به موقع اومدن ها همیشه برای من نشانه ای بود تا بهم یادآوری کنه که سارا تو،توی مسیر درست هستی.

    امروز چند بار این فایل رو گوش دادم وهر بار سر یه جمله ای که خانم سپیده گفت ،اشک تو چشمام جمع شد،این داستان هدایت………

    اینکه خدا چگونه منو تا اینجا رسونده…..

    همیشه آرزوم جستجوی حقیقت بود،دوست داشتم توی این مسیر باشم،خدا رو بشناسم،بیشتر بفهمم وبدونم،من که تا یک سال ونیم پیش اصلا نمیدونستم استاد عباس منش کی هست،فقط چند تا کتاب موفقیت خونده بودم،چند تا فایل اساتید خارجی گوش داده بودم،چطوری خدا منو رسوند به این نقطه….

    من آرزوم کشف حقیقت،خدا،قرآن و….اینها بود،خدا چطور منو به اینجا رسوند؟؟؟؟؟؟

    معجزه همینه…..

    معجزه اینه که هر روز ،من اینجام،توی سایت بهشتی،با یه استاد بهشتی ودوستان بهشتی……چقدر حس خوبی داشتم …

    که این آگاهی ها رو دریافت کردم….

    منم این خاسته توی وجودم شکل گرفت که اول توی دوره داوزده قدم وقرآنی باشم،ودوم گوشی اپل داشته باشم.

    خداروشکر که در جمع شما خوبان عالم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شاپور امامی گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    سلام نازنین استاد، سلام خانم شایسته شایسسسسسسته،

    میخوام یکسری صحبت ها رو بکنم در مورد کانون توجه ، لطفا دوستانی که تجربیاتی دارند حتما کامنت کنن، چون به قول استاد دنیا جای بهتری برای زندگی خواهد شد.

    من مهندسی شیمی خوندم و در یکی از بهترین شرکتهای نفتی کشور ( در اهواز ) مشغول کار هستم

    با درآمدی تقریبا خوب

    حدود ۱۸ ساله ساکن خوزستان هستیم

    من هیچ وقت نتونستم با گرمای هوا کنار بیام

    عاشق سرما هستم

    سال ۹۰ در آزمون وزارت نفت پذیرفته شدم

    بعد چند ماه بعدرفتیم دانشگاه امیر کبیر در تهران جهت مصاحبه روانشناسی، خلاصه اینم قبول شدیم و بعد مصاحبه دوستانم گفتن بیاید سریع بریم بلیط قطار بگیرم و برگردیم اهواز ، نمیدونم چجوری بگم ، اون روز هوا عالی بود ، نسیم خنک ، درختان چنار قد کشیده، تو ذهنم اینجوری تفکرات تکرار میشد که باز باید برگردم اهواز و اون شرایط رو تحمل کنم در حالی که بعدها با قوانین و حرفهای استاد آشنا شدم الگوهایی پیدا کردم که عاشق شرژی و گرما بودن

    می گفتن از سرما متنفرن

    آخرین مرحله مصاحبه فنی بود، تو یک روز بسیار گرم و منم ماشین نداشتم و داشتم پیاده میرفتم به محل مصاحبه، توی مسیر اصلا خوشحال نبودم ، در حالی که آرزوی خیلی ها بود آزمون ورودی نفت قبول بشن، با خودم فکر میکردم حالا وارد صنعت نفت هم شدیم ، من که صنعت نفت رو دوست ندارم ، من که این شرایط آب و هوایی رو دوست ندارم

    بخدا دقیقا یادمه احساس اسیری داشتم

    احساس میکردم دارم میرم سمت زندان

    وقتی وارد اتاق مصاحبه شدم ، ۵ نفر حضور داشتن

    خلاصه کلی ازم سوال کردن و منم هم تقریبا با کم حوصلگی جوابشون رو میدادم

    ولی مدام در ذهنم هوای گرم و گیر افتادن در این مکان مثل فیلم تکرار میشد، بعد چند روز از دوستان دیگه ای سوال میکردن مصاحبه چطوری بود و چه چیزهایی رو از شما سوال میکردن ، عجیب بود برام احساس میکردم همه از من بهتر پاسخ دادن

    در همین زمانی که منتظر نتایج بودیم با بعضی از دوستان گاهی حضوری و گاهی تلفنی صحبت میکردم ، و اونا مدام می گفتن پارتی حرف اول و آخر رو میزنه درسته ما آزمون ورودی در اومدیم، اما مصاحبه فنی تعیین کنندس، و ماهم پارتی نداریم

    یعنی نگاه و کانون تمام دوستان من روی ناعدالتی بود

    اما کانون توجه من روی ناخواسته ها بود( گیر افتادن در محیطی که اصلا دوسش نداشتم، کاری که باب میل من نبود)

    یک ماه بعد نتایج اومد، و تمام دوستانی که از نظر خودم بهتر از من مصاحبه فنی رو پاسخ داده بودن رد شدن، اما در کمال شگفتی من قبول شدم

    بعدها که با آموزه هایی استاد آشنا شدم ، پی بردم که کارکرد دقیق جهان هستی

    ولی خب بعد این آگاهی ها بیکار ننشستم، پیروزی نزدیکه🤩

    استاد مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: