گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 11 بهمن رو با عشق مینویسم

    وقتی حس خوبی میگیری از تک تک این هدایت ها خیلی ادامه مسیر برات لذت بخش تر میشه

    اینکه دوست داری بیشتر آگاهانه تلاش کنی که شاخکات تیز باشه که بتونی دریافت کنی هدایتا رو

    خیلی حس خوبی دارم

    اما باید اینم یاد بگیرم که به عمل برسونم و در حرف نباشه و دارم تلاشمو میکنم

    نشانه های واضح ، طیبه اگر دقت کنی خدا لحظه به لحظه داره باهات صحبت میکنه ،و تو رو در مسیر هایی قرار میده که رشد کنی

    فقط باید تو قدم برداری و دریافت کنی و عمل کنی

    با دیدن نشانه ها درک کنی و شاخک هات به قدری فعال باشه که بفهمی منظور خدا چیه

    توی این یک ماه ، خوب در این مورد رشد داشتی

    پس اگر ادامه بدی صد در صد واضح تر و بیشتر نشانه و هدایت هارو دریافت میکنی

    امروز برای چندمین بار، خدا یک نشونه رو به من تکرار و تاکید کرد و گوشزد کرد که اگر تلاشی نکنی ،هیچ اتفاقی رخ نمیده

    به خصوص به تلاش ذهنی تاکید کرد

    من امروز صبح که بیدار شدم تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و بعد خواستم کار کنم که یهویی یادم اومد که برم و کتاب طراحی که یکی از هنرجوهای استادم خواسته بود رو کپی بگیرم

    و شنبه ، ببرم براش

    وقتی رفتم کپی بگیرم ،دستگاه کپیمون جوریه که تک رو، کپی میگیره و برای اینکه دو رو، کپی بگیری، باید وایستی جلو دستگاه کپی و سریع برگه شو که خارج میشه، برداری و بذاری تا سمت دیگه کاغذ رو کپی کنه

    من باید 214 صفحه رو کپی میگرفتم که دقیقا 107 صفحه پشت و رو میشد

    من شروع کردم و وایسادم تا وقتی برگه ها درمیومد سریع برمیداشتم و برگه رو میذاشتم تا پشتشو کپی کنه

    من تمرین دوره عشق و مودت رو روی دستگاه کپیمون پیاده کردم

    گفتم ببینم چی جواب میگیرم

    آخه همیشه بیشتر وقتا تا من میومدم برگه رو که از دستگاه خارج میشد ،بردارم و پشت و رو کنم و بذارم قسمت برگه که چاپ کنه ،سریع دستگاه یه ورق دیگه رو میکشید و چاپ میکرد و یه وقتایی نمیتونستم پشت رو رو کپی بگیرم

    و یه جورایی عجله داشتم و حتی شده بود کاغذ نمیرفت تو ظرف کاغذاش و گیر میکرد

    امروز من تصمیم گرفتم کاملا آروم باشم و از خدا کمک خواستم گفتم خدای من خودت چاپش کن

    وای خدای من

    چی داشت رخ میداد

    من متحیر بودم از این همه مکث دستگاه کپی

    من وقتی برگه رو از دستگاه برمیداشتم و میخواستم برگردونم و دوباره چاپ کنه ، اصلا دستگاه انگار باب میل من داشت کار میکرد

    چی داشتم میدیدم

    من تو دوره عشق و مودت در روابط از استاد شنیدم که در فایل جلسه 11 که درمورد برانگیختگی روابط میگفتن و یه عالمه نکته گفتن برای اینکه تمرین کنیم

    من فکرشو نمیکردم ،تمرین برانگیختگی روابط رو دستگاه چاپگرمون جواب بده

    استاد میگفتن که شما 100 در 100 رفتار آدما با خودتون رو رقم میزنین

    این یعنی چی؟؟؟؟

    100 در 100

    من شاید قبلا فکر میکردم که یه سری چیزا رو من نمیتونم تغییر بدم و یا دست من نیست

    اما در دوره عشق و مودت تاره فهمیدم این منم که 100 در 100 روابطم رو

    ریز به ریز

    ریز به ریز یعنی چی ؟

    یعنی هر ثانیه ای از برخورد آدما با من رو

    وای این جمله چقدر ارزشمند بود برای من

    تازه میفهمم توی این سال های عمرم این من بودم که تک تک رفتارهای آدما با خودم رو رقم میزدم

    خدایا شکرت که به من این کلید ارزشمند رو دادی

    بعد من اومدم تمرین این جلسه رو روی دستگاه کپی پیاده کردم

    که دیدم آره این منم که حتی به قدری خدا قدرتشو بهم داده که میتونم یه دستگاه رو هم عملکردشو تغییر بدم

    گفتم خب دستگاه کپی الان خیلی خیلی خوب کار میکنه دقیقا باب میل من

    و از خدا درخواست کردم و حالم واقعا خوب بود و آروم بودم

    و تصمیم گرفتم رها باشم

    بعد من هی حتی میشد مکث میکردم و با مکث کاغذو میذاشتم تو قسمت کاغذای چاپگر ،میدیدم که وای چرا دستگاه آروم کار میکنه

    و میگفتم این که همون دستگاه کپی هست

    روزای قبل سریع کاغذ دیگه رو برمیداشت و من نمیتونم پشت و رو کنم

    اما امروز انگار قشنگ با من هماهنگ بود

    وای خدایا تو چقدر قدرتمندی و چقدر مهربانی که به من قدرت اینو دادی که هرچی میخوام طبق خواسته ام پیش بره

    تنها راهش هماهنگ‌بودن من با توعه

    و تمرین و تکرار این قوانین و عمل کردن

    و اونجا بود که گفتم ، جواب میده

    ببین طیبه

    حالا جالب تر اینکه من یه لحظه یادم رفت و داشتم تو اتاق راه میرفتم یهویی دیدم کاغذ اومد بیرون و چاپ شد سریع دوییدم و برگه رو برگردوندم مثلا 4 ثانیه ای مکث بود تا برسم سمت دستگاه و من تا برگره رو برگردونم 10 ثانیه ای شد

    و همینجور چاپگر وایساده بود

    در صورتی که نهایت مکثش 4 ثانیه میشد

    وای خدای من

    چاپگر که انسان نیست ،که تو دوره عشق و مودت استاد میگفت ، روابطتتون رو 100 در 100 میتونین کنترل کنین

    ثانیه به ثانیه اش رو

    چی دارم میگم‌

    طیبه این یادت باشه نه فقط انسان ، در همه چیز اشیاء و حیوانات و هرچی تو جهان هستی هست با تو هماهنگ میشن وقتی که تو با خدا هماهنگ بشی

    خدایا شکرت

    من اون لحظه قشنگ حس میکردم که هماهنگم با جهان هستی و خدا ،چون نتیجه رو داشتم میدیدم

    اینکه باب میل من بود همه چی

    حتی دستگاه چاپگر که همیشه نمیتونست 100 برگ رو پشت سر هم در بیاره و تو عکسای رنگی چاپش خط میفتاد

    این بار به طرز شگفتی چاپ رنگیاش و نقاشیاش کاملا عالی در اومد

    سپاسگزارم ازت ربّ من

    من از این اتفاق امروز، یه چیزی هم یاد گرفتم که اگر این تمرین برای دستگاه کپی جواب داده ،پس صد در صد برای آدما جواب میده

    اگر چند درصد شک داشتم به اینکه میگفتم مگه میشه استاد وقتی گفتن میتونستن ذهن استاداشونو کنترل کنن ، مگه میشه

    وقتی این جریان چاپگر رو به وضوح دیدم ، گفتم آره میشه

    تو تنها باید یک کار رو درست یاد بگیری و هر روز درست بهش عمل کنی و استمرار داشته باشی تا بره تو پوست و استخونت و یاد بگیری و هر لحظه ناخود آگاه انجام بدی تمرینات رو

    چقدر امروز باحال بود

    من از یه چاپگر چقدر چیز یاد گرفتم ، چقدر خدا باورم رو قوی تر کرد نسبت به این موضوع

    بعد که کپی میگرفتم و تو اتاق داداشم راه میرفتم ،یهویی چشمم افتاد به بومی که به داداشم دادم تا تمرین کنه

    یادمه چند وقت پیش از یه دست فروش که تو دوشنبه بازار محله مون بود ،یه بوم بزرگ، فکر کنم 60 در 40 بود خریدم که 20 هزار تمن میداد و خیلی ارزون بود ،من خریدمش تا پارچه شو بردارم و پارچه بخرم و بوم بسازم

    که روی بوم یه نقاشی کودکانه که طرح یه دختر نقاش ، که پالت تو دستش بود و یه دستشم قلمو داشت و بوم و سه پایه روبه روش بود که تو طبیعت وایساده بود و داشت نقاشی میکشید

    و من اصلا به گوشه کنار بوم توجه نکرده بودم که تاریخ زده بود

    همینجور داشتم تو اتاق راه میرفتم و به صدای ضبط شده خودم گوش میدادم و فکر میکردم که یهویی چشمم افتاد به نوشته روی بوم

    مهر 1397

    من اینو دیدم

    گفتم طیبه گرفتی که منظور خدارو

    آخه دی ماه خدا به من یه نشونه داد

    رو در پنجره ای که تو کلانتری بود و من رفتم کپی بگیرم ، نوشته بود 9 ماه مانده

    و به صورت تکاملی خدا بهم فهموند که این 9 ماه مانده یعنی چی

    و گفت که اگر از 12 دی ماه تا 12 مهر ماه تلاشت رو زیاد کنی برای کنترل ذهن و باورهای قوی

    در عرض 9 ماه به قدری از طیبه الانت فاصله میگیری که اصلا متوجه نمیشی چی شد

    و اینم بهم فهموند که اگر تلاش نکنی هیچ اتفاقی رخ نمیده

    بعد من که روی بوم این تاریخ رو دیدم گفتم ببین طیبه وعده خدا حتمی هست قشنگ داره بهت میگه زندگیت بهشت میشه و به یک باره تغییر میکنه

    این تویی که باید عمل کنی

    بعد حس کردم 9 مهر یه اتفاق خوب قراره رخ بده بازم میگم اگر من تو این 9 ماه به قول استاد جهاد اکبر داشته باشم به این وعده خدا که بهم داد میتونم برسم

    و بعد حس کردم 1 رو با 3 جمع کن و جمع کردم

    خدای من ، سال 1404

    این یعنی چی

    به وضوح داره بهم میگه طیبه ببین ، حرکت کن

    نپرس چجوری

    حرکت کن

    راه ها و قدم های بعدی بهت گفته میشه تو فقط حرکت کن

    من گفتم چشم و سعی میکنم و روی باورهام قوی تر ادامه میدم

    بعد به میز کار داداشم نگاه میکردم یهویی یه کتاب دیوان حافظ دیدم

    برداشتمش

    گفتم خب خدا اگر با من صحبت کنی ،چی به من میگی

    وقتی بازش کردم دقیقا این

    شماره 464 و 465 اومد

    رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

    آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی

    و

    چون من خیال رویت جانا به خواب بینم

    کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی

    اگر با دقت در اطرافت نگاه کنی و در احوال دیگر انسان‌ها تأمل نمایی خواهی دید که افراد زیادی همدرد تو هستند، با دیدن آنها راه و روش برخورد با مشکلات را بیاموز. بدون تلاش و کوشش هرگز به جایی نمی‌رسی. آن کسی که گل می‌خواهد باید جور خار را تحمل کند، بنابراین هم و غم خود را برای رسیدن به مقصود به کار ببند و ناامید مشو. زندگی همیشه بر وفق مراد نمی‌چرخد. باید صبر و تحمل نمود و رنج و زحمت‌ها را به شادی و سرور تبدیل کرد.

    و تفسیر بعدی

    بخت و اقبال همراه تو بوده و به زودی در کارهای تو پیشرفتی بزرگ حاصل می‌شود که همیشگی خواهد بود. بهتر است که فرصت‌ها را غنیمت بدانی و همه سعی و تلاش خودت را در راه رسیدن به هدف بکنی. نگران مباش، زیرا که به هدف و مقصود دلخواهت خواهی رسید. البته بدون سعی و تلاش این مقصود حاصل نمی‌شود. گله و شکایت را کنار بگذار و برای برآورده شدن حاجاتت به خداوند توکل داشته باش.

    الان رفتم دوباره از گوگل متناشو کپی کنم که فیلتر شکنمو خواستم خاموش کنم یهویی تبلیغ اومد

    چی باشه خوبه؟

    تلاوت قرآن سوره ضحی

    ولسوف یعطیک ربک فترضی

    این یعنی اینکه طیبه راضیت میکنما ، تو قدم بردار

    وقتی معنی تفسیر شعرش رو از گوگل پیدا کردم خوندم

    فقط و فقط گفتم چقدر دقیق داره ریز به ریز هدایتم میکنه

    چقدر ریز

    چقدر واضح

    و میدونم که شاخکای من فعال بود که دارم درک میکنم این آگاهی هارو

    و من خواستم که کمکم کنه و من هم سعیم رو میکنم

    تا مصمم تر از روزهای قبلم باشم در انجام تمرینات

    بعد شب داشتم به فایل نتایج دوستان قسمت 7 رو نگاه میکردم که یه لحظه طریقه آشناییشونو با سایت که شنیدم گفتم ای کاش …. فلان چیز رو قدمم رو برنمیداشتم

    بعد از خدا خواستم کمکم کنه و بعد بهش گفتم میدونم از کمبود عزت نفسم بوده که یه لحظه اون فکرو داشتم

    و ازش کمک خواستم که کنترل کنم ذهنم رو

    بعد جالب اینجاست بعدش گفتم میشه یه نشونه بدی که قلبم رو آروم کنی

    رو نشونه در سایت زدم که بهم بگه که یهویی دیدم سفر به دور امریکا 70 اومد و همون اول ویدیو استاد بلند گفت عاشقتم

    منم عاشقتم خدای من

    خدایا شکرت

    عاشقتم، برای من نشونه ای بود که قشنگ دریافتش کردم

    حالا چرا میگم خدا واضح و ریز به ریز داره هدایت میکنه

    و وقتی میبینه تو تعلل میکنی و یا اینکه به قدری دوستت داره که تاکیدش میکنه

    من تو سایت رفتم تا در دوره نظرم رو بذارم یهویی به نظر یکی از دوستان هدایت شدم

    نوشته بودن

    سلام دوستای گلم در قدم دوم

    تمرین جلسه دوم و سوم

    یادم میاد سال 97 در واقع زمستون 97

    وای دوبار عدد 97 تکرار میشد و با تکرار مهر 1397 روی بوم که من اعدادش رو طبق حسی که کردم جمع کردم ب7 4 رسیدم و حس کردم مهر 1404 زندگیم تغییر میکنه

    در صورتی تغییر میکنه که تمرکز بذارم .

    الان که داشتم مینوشتم باز هم جواب سوالم داده شد

    من وقتی مهر رو خوندم رو تابلو و تاریخش رو زده بود 1397 با خودم گفتم یعنی مهر ماه سال آینده چی قراره رخ بده

    که بعدش فال حافظ کتابشو رو میز کار داداشم دیدم و برداشتم

    وقتی رد پایی رو خوندم دقیق تاریخ 97 رو نوشته بود

    چرا این تاریخ داشت دوباره تکرار میشد

    الان که مینوشتم حس کردم که جمع کنم 9 +7=16

    1+6=7

    دوباره عدد 7

    مهر ماه یکی از بهشتی ترین روزهای زندگی من هست

    باز هم به خودم تکرار میکنم

    باید تمرکزی روی باورام کار کنم و قدم بردارم

    طبق فال حافظ

    که گفت به وضوح

    که تلاش نکنی هیچی بهت داده نمیشه

    بعد من بوم های نقاشیم رو زیر سازی کردم

    نمیدونم کی بود دوسه روز پیش بود یا دیروز و امروز

    یهویی تصویر دربند رو دیدم که رفتم اونجا و دو تا تابلوی طراحی طلا و جواهراتم رو گذاشتم با نقاشیام بفروشم

    سعی میکنم این هفته یا هفته بعد حتما اجرایی کنم

    امروز خیلی خیلی هدایت ها تاکیدی بود برای من

    خدای من شکرت که انقدر منو بی نهایت دوست داری و من برای تو ارزشمندم

    خیلی دوستت دارم

    برای تک تکتون و استاد عباس منش عزیز و مریم خانوم شایسته بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    ردپای روز 2 خرداد رو با عشق مینویسم

    امروز من چند تا درس گرفتم اینکه حساس تر باشم به احساسی که بهم میگه این کارو بکن یا این کارو نکن

    اینکه هر لحظه گوشام تیز باشه

    اینکه هر لحظه حواسم باشه

    من امروز میخواستم آب قلم رو بگیرم و چون یه بار قلم رو تو زود پز آبشو گرفته بودم به خیال خودم گفتم بذار اینیکی قلم رو که میخوام همراه این قبلیه بذارم و باهم دوباره بجوشه و روغنش در بیاد

    همون لحظه قشنگ شنیدم که این کارت درست نیست انجامش نده

    اما توجه نکردم و کار خودمو انجام دادم و گفتم مواد مغذی هنوز تو اون قلم قبلیه که یه بار پخته هست ،بذار با اینیکی با هم بپزن ،یه جورایی حواسم به هدایت خدا و اینکه هر لحظه داره منو هدایت میکنه و باید شاخکام تیز باشه تا بشنوم، نبود

    وقتی در زودپز و بستم ،بعد 4 ساعت دیدم بوی سوختگی میاد و رفتم دیدم جزغاله شده

    همون لحظه گفتم ،خدا تو گفتی این کارو نکن ،اما من شنیدم و در اصل توجه نکردم

    حتی اون ملایمتی که این کارو نکن رو حس کردم و شنیدم قشنگ یادمه ،اما کار خودمو کردم

    وقتی این جریان پیش اومد به خودم گفتم طیبه برای اینکه بتونی بهتر بفهمی و سریع تر دریافت کنی و عمل کنی باید تمرین کنی و مثل قبل ریز ترین چیزهارو آگاهانه بپرسی و نذاری این ریز به ریز پرسیدن ها متوقف بشه

    چون من چند وقتیه که ریز ترین هارو نپرسیدم و حس میکنم بعضی وقتا نمیتونم تشخیص بدم

    خداروشکر میکنم که با این سوختن آب قلم سبب شد تا به خودم بیام و بگم ببین طیبه ،نتیجه کاری که تو میخوای با عقل خودت انجامش بدی و فکر میکنی بهترین کار همینه ،شد سوختن قلم و جزغاله شدنش

    اما اگر به حرف خدا گوش میدادی این اتفاق رخ نمیداد و میتونستی یه عالمه آب قلم بگیری و روغنشم بگیری

    این اتفاق اینو بهت میگه که خدا در هر صورت تصمیم نهایی رو میذاره به عهده خودت و هیچ وقت زور نمیکنه که کدوم راه رو بری

    امروز من حرف استاد عباس منش رو که در این باره در فایل ها میگفتن رو در عمل دیدم که خدا چقدر در انتخاب کردن ما ،هیچ دخالتی نداره

    راه درست رو میگه و این منم که باید به اختیار خودم انتخاب کنم

    و به خودم‌میگم این تویی که میتونی با تمرین و آگاهانه توجه کردن به هدایت های خدا ،میتونی بهتر حس و درک کنی این هدایت خدا رو

    خدا در همه حال داره هدایتت میکنه

    این تویی که تعیین میکنی راه درست رو بری یا راه نادرست

    پس از این به بعد بیشتر آگاه باش طیبه جانم

    وقتی به کوچکترین اتفاقات روزم فکر میکنم کلی درس میتونم یاد بگیرم و سعی میکنم که عمل کنم به درس هایی که میگیرم

    خدایا شکرت

    امروز میگفتم کاش برنامه تقویم و یادآوری روزانه برای انجام کارهام جوری بود که میشد برای همه روزها کپیش کنم

    وقتی کپی شد خیلی خیلی خوشحال بودم

    امروز جمعه بود و کارایی که داشتم رو انجام دادم و نرفتم از استادم کتاب طراحی بگیرم و بخونم ،امروز به مرتب کردن و حس خوب و نابی که خدا بهم داد خیلی درس گرفتم و ازش سپاسگزارم

    خدایا شکرت

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و زیبایی و فراوانی از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    سلام ، چقدر من این صداقتتونو دوس دارم که خیلی راحت بهمون میگین من با این برنامه کار نکردم و اسمش را هم درست بلد نیستم ،

    وای خدای من چقدر جالب و عجیب بود که دقیقا اولین نفری که صحبت کرد شخصی با این شرایط بود که همه ی مواردی که از نظر خیلیا ممکنه مانع پیشرفتش بشن ( مثل محل سکونت و سن کم )را راحت کنار گذاشته و به این موقعیت عالی در این سن کم برسه ، و چه نکات خوبی را بچه ها بهش اشاره کردن، ممنون از سپیده ی عزیز که کلی نکته و ایده توی صحبت هاش بود

    یه دنیا ممنون ازتون که این شرایط را فراهم کردید 💞دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مهدی گلشنی گفته:
    مدت عضویت: 1548 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسیم

    واقعا استاد تو یکی از فایل های رایگان گفتن که خدا مستقیم باهات حرف نمیزنه و از طریق نشانه صحبت می کنه من درکس برام سخت بود ولی الان دقیقاً این اتفاق برام افتاد

    من پارسال مسیر خونه تا محل کارم رو پیاده میرفتم و به خدا میگفتم خدایا یعنی میشه تو این بارون و برف و سرما و گرما من هم ی وسیله داشته باشم حتی پراید بعد که خیلی بطور اتفاقی ی سمند خریدم الان ده روزه تو پارکینگ و اصلا سمتش نمیرم فقط بخاطر ی ایراد جزیی که داره میگم خدایا ی پولی بیاد و اینو عوض کنم ولی الان که استاد این حرفو زد دقیقا با من بود من اون روزارو فراموش کردم پس الان میرم و روشنش میکنم و دستمال میکشم و تمیزش میکنم چون تا بابت این نعمت شکر گذار نباشم بالاتر از این سمتم نمیاد

    واقعاً وقتی استاد این حرفو زد من اشک تو چشام جمع شد و فهمیدم که باید شکرگزار این نعمت باشم تا راه ورود نعمت های بعدی رو به رویم باز کنم و شکرگذاری امروزم کلا شد در مورد ماشینم

    خدایا شکرت که ماشین خوشگلی دارم

    خدایا شکرت که ضبطش سالمه

    خدایا شکرت که منو تا محل کارم میرسونه

    خدایا شکرت که رنگش قشنگه

    خدایا شکرت که بلوتوث داره

    خدایا شکرت که جاداره

    خدایا شکرت که راحت روشن میشه

    واقعاً انگار امروز این فایل مختص من ضبط شده بود خدایا سپاسگزارم که وقتی تو مسیرت قدم برمیداری خودت همه چیز رو بهمون میگه

    خداجون بیشتر باهام صحبت کن

    ممنون از استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Ramtin Seisan گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    سلام به استاد عزبزم، مریم جانم و همه دوستانم

    من این فایل رو صبح زود دیدم، نمیدونید چقدر حرفهای دوستمون که در مورد پیشرفت مالیشون صحبت کردن ایمانم رو بهتر کرد، چقدر امید داد، خیلی احساس خوبی با شنیدن این نتایج دوستمون دارم، چقدر خوبه خدایا که از صبح فقط دارم توی این گروه فوق العاده نتایج همه از ستاد تا بچه ها رو میبینم، چقدر مدارم تغییر کرده وقتی مقایسه میکنم با چیزهایی که قبلا وقتی بیدار میشدم تا شب میدیدم، میشنیدم و تجربه میکردم چقدر متفاوته خدایا شکرت، مرسی استاد برای اجرای این ایده عالی خیلی خوب بود، وقتی میبینیم کسی با سن ٢١ سال، توی ایران توی شهرستان سیستان و بلوچستان از صفر بدون ارث و وام و سرمایه به این همه موفقیت و احساس خوب رسیده مطمنا به ما هم کمک میکنه باور کنیم، با اینها میتونم ذهن منطقیم رو راااام کنم، خیلی عالیه که تمام عوامل بیرونی که همیشه فکر میکردیم دلیل نداشتن ثروت هستن الان دارن شکسته میشن، خدایا شکرت فقط برای همین گروهی که توش هستم، برای همین که میتونم نتایج بقیه رو ببینم خدایا شکرت که تو هم هدایت میکنی، کمک میکنی که اون باورها شکسته بشن، مرسی از دوست عزبزم که اینها رو با ما هم به اشتراک گذاشت، مرسی از شما استاد دوست داشتنی و نازنینم که لایق همه چیز هستین، استاد اشما با ریش هم دوست داشتنی و جذابین من که عاشقتونم، براتون از خداوند آرامش، سلامتی و عشق و ثروت بیشتر رو میخوام.

    Somi 💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ژاله نقوی علائی گفته:
    مدت عضویت: 1611 روز

    سلام استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش:

    بیش از ۱۰ بار قسمتی از فایل رو گوش کردم و هر بار مفهوم بیشتری از آن دریافتم قسمتی که مثال خوردن و توصیف مزه غذا در دفعات مختلف را زدید به معنای واقعی معنی و مفهوم مدار را درک کردم و دوست دارم آن را این گونه بازگو کنم

    فرض کنیم فردی بسیار گرسنه است و از گرسنگی ضعف کرده ما برای او استیک گوشت می آوریم تعریف این فرد از آن استیک این است: چقدر غذای خوبی بود کاملا سیر شدم.

    حال تصور کنید همان فرد وعده ی بعدی همان استیک را با همان کیفیت بخورد این بار می گوید چقدر غذای خوبی بود چه طعم گوشتی. حال اگر دفعات بعدی آن را بخورد درباره آبدار بودن یا برشته بودن آن حرف می زند و به احتمال زیاد دفعات بعدی درباره انواع ادویه ها و ریزترین طعم های آن.

    استیک همان استیک با همان کیفیت و مخلفات است اما به دلیل این که این فرد بسیار گرسنه بوده و دفعه اول فقط سیر شدن را درک کرده دفعات بعدی هر بار با بهتر شدن شرایط هر بار جزئیات بیشتری از آن درک می کند.

    و این همان معنی و مفهوم مدار است که دفعه پنجم گوش دادن به یک ویس قسم می خوریم که هرگز تا به حال آن موضوع یا نکته را نشنیده بودیم

    من در مرحله اول هستم و تازه کم کم دارم در آن کوهستان سرد با گاری ام می روم و با فایل های عالی سایت و گوش دادن چندین باره آن ها کم کم کفشی می پوشم و راهم را به صورت تکاملی طی می نمایم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    بنیامین خیری گفته:
    مدت عضویت: 1490 روز

    سلام ودرود به استاد عزیزم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    من فایلهای رایگان استاد رو شاید بگم شخم زدم بهتره

    و در حال حاضر در حال گوش دادن به دوره روانشناسی ثروت 1 هستم که توسط عضو خانواده ام خریداری شده گوش میکنم

    و الان هم هدایت شده ام به سمت گفتگوی استاد با دوستان

    چند وقت پیش در بخش عقل کل در جوابهای دوستان با قسمت گفتگوی استاد آشنا شدم اما نمیدونم چرا نیومدم و الان تایمش بوده و واقعا همه چیز و همه چیز هدایته

    خدایا شکرت حتی در شنیدن و انتخاب کردن فایلهای رایگان استاد هم هدایت میشیم طبق آماده بودن و مدار خودمون هرآنچه مدارمون بالاتر میره فایلهای جدید رایگان به گوشمون میخوره و حتی همون فایلهای قبلی رو که شنیدیم مجدد حرفهای تازه میشنویم چرا؟ چون مدارمون و سطح آگاهیمون بالاتر میره و بعضی حرفها معنای کلمه ها و طلایی بودن بعضی از جمله ها رو اون موقع درک میکنیم و خداروشاکرم بابت دستان قدرتمندش که یکی از اونها استاد عزیزم آقای عباسمنش هستن

    واقعا عجب دانشگاهیه عجب آگاهی هایی عجب عجب عجب همین قسمت گفتگوی استاد با دوستان خودش به اندازه صدها کتاب انگیزشی ارزش داره

    الهی صدهزار مرتبه شکر از این فراوانی برکت ثروت و شادی که در جهان وجود داره

    و من در همه دیدگاه های خودم یک شعری رو مینویسم که از خودم هست و تقدیم میکنم به خانواده سایت عباسمنش و همچنین دوست دارم این شعر خود استاد بخونه.

    عشق الهیست که جاریست

    خیرو برکت، ثروت و روزیست که جاریست

    این همه وفور نعمت که تو داری

    از فضل و کرم و عشق الهیست که جاریست

    دوستان عزیزی که در این قسمت صداتونو شنیدم و موفقیتهاتونو شنیدم اشک شوق ریختم واستون و چقدر خوشحال شدم و خداروشکر کردم

    آفرین به شما دمتون گرم

    نوش جانتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    اوووووف دلم یذره شده برای جاری کردن حس واقعی لذت بردن از لحظات و اتفاقات خوب، با استفاده از قدرت کلمات و مکتوب کردن حرفای دل…یعنی اگه امشب کامنت ننویسم و شلیک نکنم سایت،خوابم نمیبره از بسکه دلم واسه نوشتن تنگ شده

    آی بنازم استاد دمت واقعاً گرم چقدر شما فهمیده و با شعوری که این یه هفته اول تعطیلات نوروزی قسمت جدید سریال منتشر نکردی(امیدوارم با همین روال پیش بریم و با فاصله زمانی مناسب بدون عجله فایل منتشر بشه ) تا بچه ها با خیالی آسوده،ذهنی رها و آزاد از تعطیلات،سفر،مهمونی و دید بازدید،تفریح و گردش در طبیعت نهایت لذت رو ببرن، آخه خودت بهتر می‌دونی که خیلیا معتاد و وابسته سایت و حتی شما و فایلاتونن،جوری که اگه چند روز خبری از فایل جدید نباشه یا به سایت سرنزنن و فعالیتی توش نداشته باشن یا فایلی گوش ندن “ممکنه” به هم بریزن و از بی‌قراری کنترل ذهنشون رو از دست بِدن… اگرم هر روز قسمت جدید میذاشتی مطمئنا اونایی که نگاه تکلیفی و مشق شبی به کامنت نوشتن داشتن، نمیدونستن از لحظات ناب تفریح و مهمونی و گردش در طبیعت لذت ببرن یا هی نگران این باشن از قسمتا و کامنت گذاشتن براش جا بمونن، سپاس الله عالم الغیب و الشهادتی که با اشراح و سلطه کامل بر قلب و ذهنم بهم الهام کرد که خودم رو به چالش بکشم و آگاهانه مسیر متفاوتی در پیش بگیرم و با رویکردی جلو برم که تا حالا هیشکی جرات و جَنَم تصورشم نداشته چه برسه اقدام به جسارت کنه… این واسه من توحید و تسلیم بودن واقعیه ، در فضایی که تقریباً همه به یه روال جلو میرن تحت تاثیر بقیه کامنتا مثل بقیه رفتار نگاه و فکر میکنن و مثل بقیه کامنت میذارن ولی من نگاه و مسیر متفاوتی رو که خدا شجاعتش رو به دلم انداخته در پیش گرفتم…

    سوالی که ذهن خیلیا رو ممکنه بارها قلقلک کرده باشه اینه که چرا کسی از شاگردای استاد نتونسته نتایجی اندازه خود عباسمنش بگیره؟؟!! چرا خیلیا با اینکه سال هاست شاگردشن سال هاست خودشون رو با فایل و دوره و محصولات زیادی ازش به رگبار بستن ولی حتی نصف خود استاد نتیجه نگرفتن و خیلیا هر کاری میکنن میلنگن و درجا میزنن، مطمئنا هیچ مشکل و شکی از بابت شخص حکیم و بصیری مثل اوس حسین و حرفای بر حق و محصولاتش نیست پس چرا….

    جواب کامل و جامع و شفافش توی “قلب منه”…همون جمله کلیدی خودم؛ مُهرش زدند و لبانش دوختند… جهان هستی فعلا اجازه نمی‌ده خیلی از حرفا رو بزنم….

    حسین!!!؟؟؟ چیکار کنم؟! بگم یا نگم؟؟!! بگم یا هنوز زوده؟!…. بذار تکامله قشنگ طی بشه خیلی خیلی حرفای بکر الهی رو که خود ارباب درونم بهم الهام کرده رو در زمان مناسبش جاری خواهم کرد اینکه مخاطب توی مدار دریافتشون باشه یا نباشه اینکه به مذاق تو خوش بیاد یا نیاد از عهده من خارجه… اون حرف حقی که باید گفته بشه رو خواهم گفت

    به قول الگوی ارزشمندم رفیق گرون قیمتم آقا سهیل سنگرزاده عزیز، زمانی که جان جانان رو دریابی زمانی که به عیار گرون قیمت خودت پی ببری دیگه همه چی تمومه و نیازی به این نداری که تا آخر عمرت گیر این و اون باشی و تا آخر عمرت مرید و شاگرد یه بنده باشی… جان جانان همه چی رو بهت میگه و الهامات مخصوص بازی خودت رو توی قلبت زمزمه می‌کنه….

    آقا سهیل رو دو سال پیش باهاش آشنا شدم اون موقع مدارم پرت بود، هنوز به این سایت الهی هم هدایت نشده بودم، ولی همون موقع قلبم فریاد میزد که خدا سهیل رو گسترش میده و نامش رو بر سر زبان ها خواهد انداخت…آقا سهیل و استاد حسین دقیقا همون کسانی بودن که من سال های سال توی عمق تاریکی های زندگیم از خدا طلب میکردم که خدایا آیا همچین آدمایی توی دنیا ظهور خواهد کرد یا خودم بشم اولین نفر…

    بعد سال ها غرق تیره روزی بدبختی و فشار های طاقت فرسا ،جهان کار خودشو کرد و پاداش پایداری و مقاومت ها و جان فشانی های جانانه ام رو داد…

    با نشون دادن الگوها و تابلو های روشنی بخشی مثل

    حسین عباسمنش

    زلاتان ابراهیموویچ

    ایلان ماسک

    و البته سهیل سنگرزاده

    حجت رو بر من تمام کرد، سد های ذهنم رو منفجر کرد و راه رو برام هموار کرد که میلاد دیگه چی میخوای هیچ عذر و بهانه ای هم دیگه درکار نیست

    نمی‌دونم چقدر پروژه های ایلان رو رصد می‌کنید… این مدت هی پشت سر هم استارشیپ SN میترکه و نقص فنی… ولی بازم با نهایت قدرت ادامه میده… اون روزی که خبر سبقت گرفتنش از جف بزوس اومد بیرون توییت کرد

    عجب خبری!!

    یه ساعت بعدش دوباره توییت کرد

    “خوب حالا برگردیم سر کار”

    من ناخودآگاه کمرم به لرزه افتاد و اشک میریختم…دنیا دنیا حرف پشت این جملس.. از هرچی دستورالعمل ثروت واسه من تاثیر گذارتره و قلب منو از بابت درستی مسیرم و بذر باورهای بکر و نابم مطمئن تر کرد… کوهی از باورهای قدرتمند ثروتساز و توحیدی….

    نکته ظریف و زیرپوستیشو گرفتید دیگه… پول و شهرت واسه ایلان و امثال ایلان اولویت نیست، عشق و علاقشون ،رویاشون و رسالتشون و عملگرایی بی قید و شرط به ایده هاشون دلیل نفس کشیدن و زنده بودنشونه….دلیل سیری ناپذیر ادامه دادنشونه…. اون جاه طلبی و رویا پردازی جنون آمیز….

    سال های آینده هیچ سایت و منبعی قادر به افشا کردن ثروت و دارایی ایلان نخواهد بود چون دیگه از شمار و حساب خارجه،غیر قابل گمانه زنی و شمارش….

    یه پیش بینی هم همین جا کنم؛ سال های آینده هیچ بعید نیست سریالی تحت عنوان سریال زندگی در فضا روی سایت بهشتی مون منتشر بشه، استاد من با کمترین ضریب خطای ممکن ذهن آدما رو میخونم میدونم که ایده سفر به فضا رو داری و مثل خیلی از مواردی که قبلاً ازت سراغ دارم که پیش خرید لبتاپ مایکروسافت یا سایبرترک تسلا یا اینترنت ماهواره ای رو داشتی، ثبت نام گردشگردی فضایی هم از خواسته هاته و هیچ بعید نیست شما رو در فضا ببینیم و با فیلم گرفتن این خواسته رو توی قلب بقیه بوجود بیاری، هر چند که من از همون بچگی این خواسته عمیقأ توی قلبم بود و هنوز نکُشتمش و تا ابد زنده نگهش خواهم داشت، ذهن منطقی من خاموش میشه وقتی قلبم فریاد میزنه…

    نمی‌دونم چقدر سهیل رو میشناسید و آگاهی های جونِ دِلیش رو دنبال می‌کنید، اون اوایل که من فالوش میکردم ۱۰۰k فالوور داشت،بعد اینکه این مدت عزمش رو جزم کرد و آروم آروم با طی تکامل حرفای بر حق و گرانبار جان جانان رو توی پیج اینستاش جاری کرد، یهو در عرض دو سه ماه از صدو خورده ای فالوور پیجش صعودی نجومی کرد رسید به بیش از ۲,۶ میلیون فالوور …. تحت هیچ شرایطی فیک نیست و کاملاً واضحه که خدا به وضوح و کاملاً آشکار به قلب صاف و نیت خالصش فیدبک نشون داده…به ولله قسم اینا هم درسه اینا همه نشانه ها و آیات مبین خداونده برای اهل خرد برای اهل هدایت برای اهل عزت برای اهل دل

    همون باور قدرتمندی که من قبل از وروردم به این سایت بهش اعتقاد قلبی داشتم…. عزت نفس واقعی میخوای، برو به سوی خدا و غرقش شو

    مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ ﴿۱۰﴾ هر که طالب عزت است (بداند که همانا در ملک وجود) تمام عزت خاص خدا (و خداپرستان) است. کلمه نیکو (ی توحید و روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد. و بر آنان که به مکر و تزویر اعمال بد کنند عذاب سخت خواهد بود و فکر و مکرشان به کلی نابود خواهد شد. (۱۰)

    خدا به سهیل،حسین،زلاتان،ایلان عزت داد چون به عیار واقعی خودشون پی بردن غرق بازی دنیای خودشون شدن ،خودشون رو با خودباوری و ایمان و توکل بر خداوند و قوانین بی نقصش بالا کشیدن…. این همون چیزیه که من میخام و دارم جانانه عیار و خلوص خودمو بالاتر میبرم

    راستی درجریانید یا نه؟! استاد،نگو به من چه و خبر ندارم که خودمو میزنم به دیوار!!! الگوی تمام عیار زندگیم، خدای فوتبال، اسطوره و خداوندگار اعتماد به نفس

    «زلاتان ابراهیموویچ» به تیم ملی سوئد بازگشت و چه بازگشت تاریخی و شکوهمندی… و جالبه که پست اینستا گذاشت و نوشت:

    خدا به تیم ملی سوئد برگشت

    اینم مصاحبه اخیرش موقع بازگشت به تیم ملی کشورش بعد پنج سال

    نمی خواهم من را بر اساس کارهایم در گذشته قضاوت کنید و نمی خواهم اینطور به نظر برسد که به خاطر آنچه قبلا انجام داده ام، به تیم ملی دعوت شدم. باید من را بر اساس آنچه اکنون به تیم ارائه می دهم، درنظر بگیرید. قطعا بازیکن ۵، ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال پیش نیستم. اکنون از نظر بدنی و سبک بازی کاملا متفاوت از گذشته هستم اما همچنان در بالاترین سطح بازی می کنم.

    نگران نباشید؛ فقط چون «زلاتان» هستم، به تیم ملی دعوت نشده ام. با توجه به توانایی هایم و چیزهایی که به ترکیب اضافه می کنم، به تیم ملی برگشتم. شایسته این دعوت بودم. خدا به تیم ملی برگشته است. در این سن، مدیریت بدن بسیار مهم است و بهتر از هر کسی می دانم که توانایی چه کارهایی دارم.

    همین دیشب هم ازون حرکات آکروباتیک خاص زلاتانیش رو به رخ کشید و تا الان چند پاس گل حیرت انگیز داده… اینم مصاحبه بعد بازی

    وقتی بازی می کنم، تلاشم بر این است که بازی خودم را انجام بدهم. خبری از طرح ریختن یا فکر کردن قبل از بازی برای انجام دادن حرکت خاصی نیست. همه چیز در لحظه و غریزی اتفاق می افتد. هنوز هم می توانم مثل یک نینجا بپرم. هنوز و حتی در ۳۹ سالگی هم این قابلیت را دارم. (این بازگشت) حس خیلی خوبی داشت. فقط دلتنگ هواداران سوئدی بودم چون آخرین باری که در اینجا بازی کردم، ورزشگاه مملو از جمعیت بود و جو آن فرق می کرد ولی باقی چیزها شگفت انگیز بود. خیلی خوشحال بودم. واقعا مایه افتخار بود. در زمین حس خیلی خوبی داشتم و مثل همیشه تلاش کردم به هم تیمی های خودم کمک کنم و بازی خوبی به نمایش بگذارم. من هرگز در جام جهانی گلزنی نکرده ام و بنابراین باید بر این فقدان غلبه کنم. نمی توانم اجازه بدهم این صفر باقی بماند.

    یادمه سال ۲۰۱۶ توی تورنمنت یورو که در ۳۵ سالگی برای همیشه از بازی های ملی خداحافظی کرد من چند روز مات و مبهوت موندم و گریه کردم با خودم میگفتم حیف نیست این اعجوبه تکرار ناشدنی چشم ما رو از دیدن بازی های مسحور کنندش محروم کنه کاش میشد برگرده من هیچی رو از زلاتان بعید نمی‌بینم، جام جهانی ۲۰۱۸ بدون زلاتان انگار یه چیزی کم داشت، خودش اعلام آمادگی کرده بود ولی مربی تیم ملی سوئد به خاطر شخصیت خودمختار و غرور سنگین و با ابهت زلاتان، باهاش لج کرد و دعوتش نکرد تا اینکه اونقدر امسال توی سری آ و میلان جولان داد و درخشان ظاهر شد که سرمربی سوئد چاره ای جز مذاکره شخصی و دعوت ویژه زلاتان به ملی نداشت…. استاد بخدا خیلی حرفه طرف توی چهل سالگی هنوز توی اوجه و به تیم ملی برگشته و سودای حماسه آفرینی توی یورو و جام جهانی آینده رو داره… چالشجو و تمام ناشدنی واقعی …عااااشقتم ایبرای فناناپذیر….کوه انگیزه و اراده نماد سختکوشی جاه‌طلبی و جنگندگی…. عشق خالص ؛ایبرای افسانه ای

    اصلاً نمی‌خواستم کامنتم رو اینجوری شروع کنم و کاملاً هدایتی و فی‌البداهه این حرفا از وجودم جاری شد، میخواستم با همون شوخ طبعی و حس ذوق و شوق کودکانم از زیبایی های این فایل شروع کنم که ناخودآگاه ذات سرسختانه و قهرمانانه درونم خودش بروز داد… هیچ وقت شخصیت و ذهنیت قویم رو مخفی نخواهم کرد و به راحتی در کلام رفتار و عملکردم بروزش میدم هیچ وقت ذات مقدس و غریزه قدرتمند الهیم رو سرکوب نخواهم کرد و ازش به نفع خودم و پیشبرد اهداف و رشد شخصیتم استفاده می‌کنم…

    استاد یه چیزی بگم…..ولی بهت برنخوره…. من ذاتم اینه که خود خودمم و حرف دلمو میزنم و اصلا و ابدا اهل نقش بازی کردن و حرف قشنگ زدن نیستم…”شاید” از آدمای خودمختار،جاه طلب و دیوانه ای مثل من خوشت نیاد…”ممکنه” ازینکه توی کامنتام از کسی غیر خودت تعریف کنم و ازش به عنوان الگو نام ببرم هم خوشت نیاد و دوست داشته باشی فقط از خودت و مریم تعریف کنم…هیچ بعید نیست دور اسم من خط کشیده باشی بخاطر کامنتای بی مهابا و ریسکی این چند ماه اخیرم ولی اگه منو بشناسی میفهمی که ته ته دلم هیچی نیست و دلم عین بچه معصوم صاف صافه، و اغلب دارم به خودم یادآوری می‌کنم و با خودم حرف میزنم میخام خودم رو بهتر بشناسم و به وضوح بیشتری برسم

    دو تا از دوستان عزیزم خیلی عالی و دقیق اشاره کردن منو درک کردن و توی کامنتشون بهم گفتن، برام عجیب بود این حد بالا از هوش اجتماعی و شخصیت خوانی…آره لینا جانم من آگاهانه خیلی از حرفا رو فعلا نمی‌زنم تا به موقعش.. آره خیلی مراقبم….خییییییلیییی….آدرس میدم ولی پلاک نمیدم …..آره زیبا جانم من دیگه خودمو کَندم و رها کردم و میخام آزادانه پرواز کنم

    بعد یه چیزی رو بگم استاد؟!

    مسأله اینست؛ بیام مثل بقیه، کامنتای لایت، شُسته رُفته، عامه پسند، عباس منش پسند بذارم که لایک بگیرم و به خیال باطل، اعتبار و ارزش و محبوبیت و اعتماد به نفس بخرم و دل خودم رو خوش کنم یا اینکه

    خودِ خود واقعیم باشم و فقط واسه دل خودم و شناخت و ارتقای خودم کامنت بذارم فارغ از اینکه کسی خوشش بیاد یا نیاد…

    خیلی حرفا رو سعی میکنم الان نگم نیاز به گذر زمان دارم تا بهتر و عمیقتر بتونم خودمو بشناسم…. نمی‌دونم یا من زیادی اعتماد به نفس و خودباوریم رشد و مدارم صعود کرده که “محتاج ” تایید و تحسین دیگران نیستم یا شایدم…

    این چند ماه اخیر خیلی خیلی ذهن و احساسمو کنترل کردم هم بابت سایت هم بابت استاد هم بابت فرم و رویکرد بی پروا و ریسکی کامنت گذاشتنم که مبادا تعادل و هماهنگیم رو از دست بدم که خدایی ناکرده از مدار سایت خارج بشم…. خدا رو صد میلیون مرتبه شکر الان دارم شهد شیرین عمل به الهامات و هدایت های ناب خدای مهربونم رو میچشم و جنس کلام و روال کامنت گذاشتنم رو در اختیار خود خودش گذاشتم

    خُب حالا بیخیال این حرفا جدی نگیرید به دل نگیرید، بریم سراغ قسمت ۱۵۵ سریال زندگی در بهشتمون…آره بابا پس چی فکر کردی تازه موتورم روشن شده و کامنتم شروعشه،ولی خداوکیلی خوابم میاد بقیه کامنتم رو فردا تکمیل می‌کنم… نمیخوام زورکی چیزی بنویسم…بدنم به زبون خوش بهم میگه به استراحت نیاز دارم و هیچ چیزی توی دنیا برام ارزشمندتر و مهمتر از خودم نیست؛

    (چی بگم ای خدا…چه می‌کنه هدایت؛

    توی پرانتز بگم که امروز اومدم کامنتم رو تکمیل کنم و پرتاب کنم روی فایل قبلی که مواجه شدم با این فایل جدید، منم مطابق عادت حرکت رو به جلوم کامنتم رو ازون جا کات کردم و اینجا جایگذاری کردم،با کلی ذوق و شوق اومدم که از زیبایی های قسمت ۱۵۵ بگم که دیگه این فایل جدید گفتگو با دوستان توجه منو به خودش جلب کرد و چقدر جالب که متن بالایی خیلی با این فایل هماهنگ تره و چقدر خوب که دیشب خوابیدم ارسالش نکردم روی قسمت قبل)

    اومدن این فایل نشونه و همزمانی واضحیه که به حرفام ادامه بدم و بدون هیچ اِبا و رودرواسی مستقیم یا غیر مستقیم و زیرپوستی پیغام ها رو مخابره کنم؛ بریم جلو ببینیم چی پیش میاد چه چیزی در لحظه جاری میشه؛

    خدایا بر خودت توکل میکنم و از خودت میخام بهم الهام کنی با نهایت ادب و احترام اونچه که بهم میگی رو جاری کنم؛ احتمالا خیلی خصوصی و شخصی میشه و هر کسی درک نمیکنه؛ استاد از خودت هم میخام ذهنت رو کنترل کنی و منو نشناخته قضاوت نکنی؛

    همین ابتدا یه آفرین جانانه بهت میگم و واقعاً تحسینت می‌کنم که بدون پیش زمینه و شناخت کافی ازین اپلیکیشن برای اولین بار کاملا هدایتی و آزمایشی جلو دوربین این ایده ی الهامی رو اجرا کردی، به این میگن عزت نفس؛ با وجود اینکه سر از کاری درنمیاری و تجربه چندانی توش نداری ولی با توکل بر خدا و اعتماد به نفس بالا سریع میری توی دل کار و تجربه میکنی…خیلی ازین کارت خوشم اومد حسین، واقعا کیف کردم…به به چقدر نمای چشم‌نواز پشت سرتون دلربا و لذتبخشه، لباس های جدیدتون مبارک خیلی قشنگه و بهتون میاد،آی بنازم تمپا باکانیرز و تام بریدی افسانه ای… دوش نگرفتی و شِیو نکردی فدای سرت بجاش من تازه از صورت تا پا کاملا شِیو کردم و با دوش آب یخ اومدم در محضر مبارکتون. حسین، اون تار موی سفید بلندِ سمت راست گردنت خیلی باحال شد توی فایل 😉😉😊😊

    ماشاالله این دوست عزیزمون باریکلا آقا حامد لذت بردم و واقعا تحسینت می‌کنم ازت خوشم اومد و کیف کردم با ایمان و توکل و عمگراییت…

    سپیده جان هم خیلی با ذوقو شوق و شور و حرارت توضیح داد…سپیده جان آفرین عزیزم واقعاً تحسینت می‌کنم که هشت سال ثبات داشتی و متعهدانه و عاشقانه روی خودت کار میکنی، فقط کاش با نهایت عزت نفس به جای نام مستعار سپیراد، با اسم و فامیل و تصویر خوشکل خودت بیای کامنت بذاری و برام سوال بود که چرا اینقدر کم کامنت میذاری ، فکر کنم در مجموع چهل، پنجاه کامنت گذاشتی توی سایت با وجود اینکه خیلی فایل گوش میدی و بسیار با تجربه و سابقه

    داری … با اینکه دوستت دارم ولی اصلاً فاز شماها رو درک نمیکنم و تحت هیچ شرایطی، قابلیت الگوبرداری رو برای من ندارید… در مورد خودم نظرم رو رک و پوست کنده میگم… من کلا فازم با همه بچه های سایت فرق داره و کلا نگاه متفاوت و فرم عملکرد منحصر بفرد خودمو دارم؛

    استاد چقدر با متانت و آرامش گوش می‌دادی و با عشق و تحسین و احترام با بچه ها حرف می‌زدی…خیلی باهات حال کردم

    استاد من کلا توی فاز “نتیجه” و ازین جور حرفا نیستم ، وقتی حرف نتایج میاد وسط من ناخودآگاه میخندم و از شوق و دلخوشی لبخند عمیقی روی لبام میشینه… من خیلی وقته کارم از نتیجه گذشته، من دیگه نتایج و عدم نتیجه دوستان تاثیری در روند و ایمان من نداره، به قدری معجزه دیدم که چاره ای جز پذیرش و تسلیم امر خدا و قوانینش ندارم… اصلاً نتیجه گرا و مقصد گرا نبودم و نیستم و نخواهم بود، وقتی پیوسته و با عشق و قدرت روی خودت کار میکنی و در مسیر میمونی خواه ناخواه نتایج به سمتت میاد و خودت هم ممکنه ازشون خبردار نباشی….

    من وارد فاز جدی تر و حساس تری شدم که تازه اصل بازی اینجا شروع میشه؛ من دارم خدا رو و قوانینش رو به چالش میکشم…همون کاری که ابراهیم و محمد رسول خدا کرد، همون کاری که ایلان و زلاتان دارن انجام میدن….

    یچیزی بگم باور میکنی؟!! باور نکنی هم عین خیالم نیست… خودم و خدام که شاهد و ناظریم

    من از بهار ۹۹ که به این سایت هدایت شدم تا الان که هنوز یکسال از وروردم نگذشته(جریان مدت عضویتم رو توی کامنتم در قسمت ۱۱۰ سریال گفتم و از حوصله خارجه هر دفه بخوام توضیح بدم) نتایجی رو گرفتم توی همه ابعاد ،تغییرات شخصیتی و ذهنیی رو داشتم، که فکر کنم بی سابقه باشه حتی توی کل سایت…. بیراه نیست اگه بگم توی یسری موارد نه تنها در مقیاس ابتدای مسیر استاد بلکه نسبت به وضعیت همین الان استاد، بهتر عمل کردم… با قاطعیت و شهامت کامل حرف میزنم، با نهایت اطمینان و اعتماد به نفس، اعتماد به نفسی که پشتوانه عظیمی داره

    احتمالا بیش از هر کس دیگه ای، این سایت، کامنتاش و اعضاش رو بررسی و کنکاش کردم… ندیدم کسی شرایط زندگی و گذشتش از من داغون تر باشه… حتی خود شما استاد عزیزم

    می‌دونی یه چیزی وجه تمایز بارز منه؛

    هیچ دوره و محصولی رو تهیه نکردم و نخواهم کرد مگر اینکه در رفاه و آزادی کامل مالی میام میخرمشون اونم بخاطر حمایت مالی و تشکر و قدردانی از شما استاد عزیزم و الا فرد خود ساخته و خودجوش و تماما مستقل و خودمختاری مثل من نیازی نداره که سال ها پای فایل و محصول یه نفر وقت بذاره تا موفق و خوشبخت بمونه…. گفتم که من نگاه و مسیر حرکتم با بقیه فرق داره و کاملا الهامی هدایتی و آگاهانه رویکرد خاص و متفاوتی در پیش گرفتم؛

    هنوز که هنوزه حتی نصف فایلای دانلودی رو ندیدم…

    اینا چه معنایی میده؟!

    اصل چیه؟

    استاد یسری حرفا رو زیرکانه و زیر پوستی توی قسمت ۱۱۰ و فایل مربوط به الگوبرداری از افراد موفق اشاره کردم….

    من که از وقتی به اصل ماجرا پی بردم خودم رو آروم آروم از بدنه سایت و فاز فکری بچه ها جدا کردم،چاره ای نداشتم چون من نتایج بچه ها رو نمیخوام چون فراتر از فراتر ها جاه طلبم و نمیخوام غرق سیکل مدارهای معیوب بشم…نمی‌خواستم لاک پشتی و دست و پا شکسته حرکت کنم… از همون اول طوفانی حرکت کردم و میخام همیشه طوفانی و با نهایت قدرت ادامه بدم

    اون نیشخندت موقع توضیح در مورد تام بریدی توی فایل الگوبرداری از افراد موفق برای من گویای همه چیه و خیلی معنا داشت …اونجا که گفتی آره بودن توی کامنتا که گفتن اون همه آدم موفق و ثروتمند توی دنیا مگه این قوانین رو بلد بودن و ازین مباحث استفاده کردن،خوب مساله اینه که اینا آیا صبح تا شب درس قوانین کیهانی خوندن و از محصولات عباسمنش استفاده کردن یا بغل دست تونی رابینز درس زندگی گرفتن!!! مطمئنا نه… به قانون عمل کردن ولی هدایت یافته،غریزی و ناخودآگاه، و سوال اینه چرا کسانی که از تمام زیر و بم

    قانون و پیچ و خم هاش آگاهی دارن (مثل همین اساتید موفقیت مریدای مصرف گرایِ خامِ دست پروردشون) نمیان مثل تام بریدی و ایلان ماسک و امثالهم توی سطح ملی و جهانی جولان بدن و مرزها و سدها رو جابجا کنن و خودی نشون بدن!!! حالا تو بشین دل خودتو با این حرفا و استاد استاد کردن و لایک گرفتن خوش کن…. و جالبه حسین ،توی همون فایل یه کامنتی رو لایک کردی و بیشترین امتیاز رو از بچه ها گرفته بود که فقط من میخندیدم به این حد از سادلوحی، چه قدر راحت خودتون رو گول میزنید… توی قسمت ۱۱۰ حرفی رو خدا از زبون خودم جاری کرد که تا ابد راهگشای مسیرمه؛ واقعا چی فکر کردید پیش خودتون!!! به نظرتون اگه بروسلی تا آخر عمرش مریدی و شاگردی استادش رو میکرد و دنباله رو یه نفر بود، هیچ وقت «بروسلی» میشد؟!

    ناراحت نشید که اینقدر شفاف دارم تنلگر میزنم؛

    بوی شرک خفی میاد

    بوی مصرف گرایی میاد

    بوی خود کم بینی و کمبود عزت نفس میاد

    حالا تو بشین هف هشت سال و بازم سالیان سال صبح تا شب فایل و محصول گوش بده و پونصتا دفتر پُر کن تا به اوج قله های موفقیت و خوشبختی برسی و توی پیجت بنویس شاگرد مکتب عباسمنش و شعار این گاد وی تراست بنویس…زهی خیال باطل….ببینم چند مرده حلاجید

    من؟؟؟!!!! من که وضعیتم مشخصه ، فرم لحن و کلامم خودش گویای شخصیت و ذهنیت قهرمانی و جاه طلبی جنون آمیزمه

    حقیقت ماجرا اینه خیلیا محتاط و مقلدن، قایٔم به ذات و متکی به خود نیستن ، وابسته هستن و خودشون هم خبر ندارن… آخه نمیتونی ازین قویتر بشی که بدون گوش دادن به فایل، گشتن شبانه روزی توی سایت، تمرین و دفتر نکته برداری روزتو سر کنی؟! تا کی میخوای اینجوری باشی؟! تا زمانی کاملا مستقل بشی و مطالب بره توی ناخودآگاهت؟! کی به ناخودآگاه تبدیل میشه تا کی میخوای کل عمرت فایل گوش بدی و قربون صدقه یه آدم بری؟! نمی‌خوای ازون بیشتر پیشرفت کنی؟! نه جانا تو حد رشدت همینه و با این رویکرد مُلا شاگردی و مکتب خونه ای تا آخر عمرت نمیتونی از استادت پیشی بگیری و از خودش سبقت بگیری… ببینم چند نفرتون به شرایط زندگی حسین می‌رسید و پرادایس و فلوریدا از نزدیک زیارت میکنید…

    این حرفا هضمش واسه هر کسی میسر نیست؛ اگه آماتور باشی حتی می‌تونه خطرناک و گیج کننده باشه

    تصور کن عباسمنش تا آخر عمرش شاگردی و مریدی تونی رابینز و استاد عبدالعلی بازرگان رو میکرد و هی سنگ این و اونو به سینه میزد آیا عباسمنش فعلی میشد؟! یا گواردیولا تا آخر عمر دستیاری و شاگردی کرایوف رو میکرد، هیچ وقت پپ گواردیولای امروزی میشد؟!

    استاد خواه ناخواه باید خودم رو بیان کنم من فراتر از فراتر ها جاه طلبم یه جنگنده وحشی و رویا پردازی واقع گرام..، ایده آل ها، رویا ها، خواسته ها،استاندارهام از خود شما به مراتب خیلی بالاتره و هیچ انتظاری نداشته باش من مثل بقیه باشم… هیچ وقت نگفتم پامو جای پای شما میذارم من جای پای مخصوص خودمو میذارم و کاملا به سبک و شیوه شخصی خودم پیش میرم، رابطه من با شما عرضی هستش نه طولی… هیچ حس برتری نسبت به کسی ندارم و هیچ حس نمیکنم کسی توی دنیا از من برتر باشه… رابطه من با شما، استاد و شاگردی نیست، عشقی و رفاقتیه… برای همینه که گاهی با اسم حسین صدات میزنم چون خیلی باهات احساس راحتی و صمیمیت دارم

    آهان یادم اومد، یادمه قبلا وقتی واسه روشا کامنت گذاشتم بهش گفتم توی چند لحظه احساس غبطه و حسادت اومد سراغم وقتی نتیجه مالیت رو گفتی… دلیلش این بود که یه لحظه شیطون اومد نجوا کرد که خاک بر سرت اگه تو مسیرت رو تغییر نمیدادی و ایده و استارتاپ خاص خودت رو دنبال و اجرایی میکردی و گسترش می‌دادی راس یکی دو سال آینده ثروتی چندین و چند میلیاردی میساختی اونم توی دروان دانشجویی و با اختلاف بهترین و کامل ترین الگو میشدی توی سایت… ولی سریع خدا رسالتم رو بیادم میاورد و قلبم رو آروم میکرد که میلاد بقیه در حال بازی زندگی خودشونن، تو سرت توی بازی خودت باشه و توی عشق و علاقه و رسالتت به تاپ ترین ها برس، اونوقت به بینهایت ثروتی می‌رسی که خود عباسمنش هم توی خوابش نمیبینه… آره استاد من خیلی خیلی فداکاری و از خودگذشتگی هاااا کردم و برای تغییر مسیرم و حرکت در جهت ادای رسالتم قید کلی پول ،موقعیت اجتماعی، رفاه عالی،امنیت شغلی، ازدواج، خانواده و پذیرش اجتماعی و خیلی خیلی از مسایل و موقعیت های به ظاهر عالی رو زدم که خیییییزززز بلندی وردارم به سمت جاه طلبی و رویا پردازی دیوانه وارم….

    هیچ وقت نشد گذشته م رو کامل بازگو کنم… هیچ وقت نشد از خودم زیاد بگم و ترجیح دادم متمرکز و چراغ خاموش پیش برم…دنبال جلب توجه و به به چه چه دیگران نیستم و اگرم کامنتی میذارم واسه دل خودم میذارم واسه حس خوب و انگیزه و تشویق خودم، واسه اینکه ماه ا و سال های بعد وقتی برگردم و کامنتای گذشتم رو بخونم یادم بمونه از کجا به کجا رسیدم و مسیرم رو گم نکنم، از مرور رد پاهام قوت قلب بگیرم

    راستی استاد من اصلاً قبول ندارم و موافق اون حرفتون نیستم؛ استان ما کهگیلویه و بویر احمد با اختلاف محروم ترین ایالت کشوره…

    میگن شنیدن کی بود مانند دیدن

    ولی من کاملترشو میگم؛ بودن کی بوَد مانند دیدن

    باید باشی و توی ایالت کهگیلویه ما زندگی کرده باشی تا بفهمی عقب افتادگی ،محرومیت، فرسودگی و فقر مفرط ذهنی و فرهنگی یعنی چی

    در فاجعه بار ترین حالت ممکن از هر لحاظ در خانوده ای پوکیده به دنیا اومدم، از چوپانی شروع کردم… از طوفان های سهمگین زندگی عبور کردم…. با تمام وجودم جنگیدم… برای رشد و ارتقاء خودم و بالا کشیدن خودم در اجتماع داغون و فلک زده و نجات از جزیره شرک و گمراهی جان فشانی ها کردم و هیچوقت تسلیم و ناامید نشدم…ادامه داد ادامه دادم تا درهای رحمت و هدایت خداوند امسال به روم باز شد و شکر خدا زندگی الان من توی بازه چند ماه اولی که یه سال اخیر به این بهشت هدایت شدم ،تغییر غیر قابل باوری کرده غرق آرامش و صلح و عشق و خوشبختی ام…از جهنم خالص، بهشتی شده

    ولی یچیزی رو جا داره بگم؛ اینکه رویا پرداز و جاه طلب باشی، جرات و شهامت میخواد…. خیلیا جرات رسیک کردن و خارج شدن از محدوده امن ذهنی و محیطیشون رو ندارن و انتظار دارن نتایجی مثل عباسمنش بگیرن

    راستی استاد یادته بهت گفتم من دو ماه آگاهانه اصلا نیومدم سایت تا عیار خودمو بسنجم ببینم چقدر قوی و خودجوشم…یادته اخیراً بهت گفتم خودم رو به چالش کشیدم و آگاهانه چهار ماه اخیر رو هیچ فایلی ازت گوش ندادم تا ببینم چقدر اصولی که روی شخصیتم پیاده کردم در هر شرایطی حفظ خواهم کرد و ذهن و شرایط زندگیم در دستمه؟!

    اینا واست چه معنی میده؟!

    خدا چیزایی رو بهم الهام کرد و بهم فهموند که شاید همون موقع دلیل منطقیش رو نمی‌دونستم ولی بعدها که جلوتر رفتم خیلی واضح فهمیدم که دلیلش چی بود….

    استاد چه این سایت باشه چه نباشه چه شما همین فردا (خدایی ناکرده زبونم لال) بمیری یا سالیان سال از خدا عمر بگیری هیچ فرقی به حال من نداره و کاملاً مستقل خودجوش الهامی هدایتی و متکی خود و خدا به سمت خواسته ها و رویاهام به پیش خواهم رفت و هیچ وابستگی به هیچ عامل بیرونی ندارم… اصل و صول قانون رو درک کردم ضربتی عمل کردم و توی ذهنیت و شخصیتم تثبیت کردم، مسیر آینده بسیار درخشان زندگی خودمو پیدا کردم و با نهایت قدرت و انگیزه و عشقی سوزان و سیری ناپذیری حرکت میکنم

    این سایت بخشی از مسیر تکاملی منه و اصلا نمیخام مثل بقیه بچه ها وابسته باشم….من خیلی خیلی خیلی قویتر از این حرفام و نمیخوام با با وابستگی به شما و فایلاتون جلوی رشد نامحدود خودمو بگیرم

    اگه بخوام از کلمه بهتری استفاده کنم بهتره بگم می‌خوام مثل افراد موفق دنیا و نامبروان ها، “غریزی و نیمه خودآگاه” پیش برم

    آره قبول دارم کلا من شخصیت خود محوری هستم و دوست دارم بیشتر راجب خودم حرف بزنم تا اینکه از خط اول تا آخرم قربون صدقت برم که مثلا لایکی بگیرم و پسر خوبه داستان باشم… رفته رفته بیشتر و بیشتر حرف خواهم زد… میدونم برات سخته لایک بدی و برای اینکه دیده نشه اون لابلای منتشر میشه که گم بشه… همین الان که خوندیش منتشر کن،سریع…. راستی اون روزی رو متصورم که با خودت لایو میذارم و خودت رو به چالش میکشم… بیش از اونچه که تصورشو کنی دوستت دارم حسین و از ته قلبم عااااشقتم مرد خدا الگوی زندگیم

    عاشق شما«میلا»💜💟💗💖💕💞💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فرزانه فدایی گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلام

      خوبی آقا میلاد

      من از دیروز تاحالا فقط و فقط دارم کامنتای تو رو میخونم واسه خودمم عجیب بود که تو این یک سالی که عضو سایت بودم چطور ممکنه که نه کامنتت رو دیده باشم و نه حتی اسمتو شنیده باشم شاید هدایت الهی بوده که الان تو این زمان با شما آشنا بشم.

      ولی با این حال با اینکه خیلی رک و صریح و بی پرده حرف میزنی و خیلی با جسارت کامنت میزاری و به قول خودت عمل میکنی رو تحسین میکنم پسر.🌼🌺

      و اینکه با وجود داشتن شرایط سخت و به قول خودت زجر آور گذشته مقاوم بودی بازم تحسین بر انگیزه

      روحیه شاد و طنز گونتم که خودتی ام همینطور

      راستیتش منم بیشتر حرفاتو قبول دارم شاید اون درصد حرفاتم که قبول ندارم تو بهشون رسیدی و درکشون کردی و من هنوز نه .

      واقعا قبول دارم که خیلیا به این سایت وابستن یا تا کی دفتر پر کردن و این داستانا

      باید روی خودمون و خدای خودمون حساب کنیم .نمیدونم مطمعنم که آیندت درخشانه به خاطر باورای قویت و اشتیاق سوزانت

      واقعا متاسف شدم از این حرف در مورد استان کهگیلویه و بویر احمد راستیتش من تا حالا اون سمتا نیومدم که بدونم ولی به خیال خودم فکر میکردم شاید استان سیستان و بلوچستان این طوره که تو میگی ولی به قول تو اشتباه فکر میکردم

      ولی باز با این حال این تضاد ها اومدن که ما رو رشد بدن

      دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

      هر جای این کره خاکی که هستی خوش بدرخشی 🌺🌹🌷🌻🏵

      نمیدونم این کامنت رو یه دفعه ای به دلم افتاد که بنویسم برات

      بهترینا رو میخوام برات چون لایق بهترینایی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    دنیا بسحاق گفته:
    مدت عضویت: 617 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و خانواده صمیمی استاد عباسمنش

    امیدارو حال دلتون پر از حس های عالی باشه.

    از خداوند متعال سپاسگزارم که من رو یک بار دیگر به این فایل های با ازرش و زیبا هدایت کرد

    من قبلا تمام فایل های این قسمت از سایت شمارو گوش دادم اما امروز که داشتم فکر میکردم که کدوم قسمت از فایل ها نتیجه ی بهتری گرفتم قسمت گفت و گو با دوستان بود واقعا چقد در من تاثیر گذاشت که هربار با گوش دادن به صدای هم هدایتی هایم احساس بهتری نسبت به هر لحظه از زندگیم داشتم و دارم

    و استاد گفتین که فایل ها رو مثل غذا خوردن گوش کنین مثلا امروز دوست دارین که چه غذایی بخورین

    (شور،ترش،شیرین،سرد،یخ)

    من دقیقا فایل ها رو بر این اساس گوش میدم که بدونم که امروز پذیرای شنیدن چه صحبت های هستم

    و بدونم از شنیدن چه صحبت هایی لذت میبرم ک بتونم با عشق و علاقه بیشتر نکته به نکته رو ملکه ذهنم قرار بدم

    و وقتی در شرایطش قرار گرفتم مثل یه نوار توی ذهن من تکرار و تکرار بشه تا بتونه به یک باور ابدی تبدیل بشه

    همین گه گفتین

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    احساس بد =اتفاقات بد

    استاد من در این باره از همون اولی که وارد سایت شدم برای خودم یه شعار ساختم

    که هر موقع در شرایط سخت قرار گرفتم واقعا به کمک من اومده و فقط برای من همون لحظه بوده که خیلی از چیزها رو تغییر داده

    فکر مثبت

    ذهن مثبت

    زندگی مثبت

    این جمله همیشه در من سازنده هزاران اتفاق خوب بوده و هست

    استاد در رابطه با صحبت های حامد عزیز میخواستم بگم من هم دقیقا حس ایشون رو دارم چون که توی سن کم به این مسیر زیبا هدایت شدم

    و هروز از خداوند به خاطر این هدایت سپاسگزارم که این موقع از زندگیم من رو هدایت کرد تا بتونم خیلی از احساس های خوب رو تجربه کنم و قدم در مسیری بگذارم که پر از شادی عشق ارامش برای من در زندگی بوده و هست

    خیلی از صحبت های سپیده جان لذت بردم واقعا هر کلمه از حرفای ایشون دنیایی ارزش داشتن

    استاد در مورد مرگ باید بگم که قبلا که یکی از فایل های شما رو در مورد مرگ گوش داده بودم که گفته بودین ما همه از یک دنیا دیگه اومدیم توی این دنیا و بعد از یک طی کردن یک دوره ای از زندگی به دنیایی که قبلا در اون بودیم برمیگردیم هرچقدر که بخواییم خودمون اراده کنیم میتونیم از تمام نعماتی که خداوند در این دنیا برای ما مقدر کرده استفاده کنیم و نهایت لذت رو ببریم

    استاد عزیزم من از زمانی که با شما اشنا شدم بهترین ماهاو سال های زندگیم را تجربه کردم که برای من پر از ارامش عشق محبت دوستی صفا و صمیمیت بوده

    خیلی خیلی عاشقتونم استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم به خاط این فایل که در من سازنده هزاران حس خوب بود

    خدایا شکرت به خاطراین فایل زیبا

    در پناه الله یکتا شاد،پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فاطمه صیادی گفته:
    مدت عضویت: 3892 روز

    سلام چقدر من دوست داشتم این عنوان بندی جدید رو خیلی خوبه

    عاشق زمانی هستم که خانم شایسته دست به قلم میشه

    معرکه هستن

    این فایل شما رو من بعد از خوندن قسمتی از سوره مریم بهم الهام شد بخونم و گوش بدم چون نوشته بودم از قبل کلمه به کلمه

    و خیلی جالب اینجا بحث از قران هم مطرح میشه سپیده عزیز اشاره به قران میکنه استاد هم میگه تو خود قران گفته که تا میتوانید قران بخوانید

    این سوره میاد از نعماتی که خداوند به بندگان شایسته خودش داده یاد میکنه مدام میگه به یاد اون نعمتی که به فلانی دادیم

    خیلی جالبه شاید فکر کنید نعمتی که خدا به پیامبران داده نعمت های خاصی یوده اونا خیلی خاص بودن ولی این سوره مدام کلمه رحمن رو میگه رحمن بیشترین تکرار و داشته تو این سوره و رحمن همون رحمت عام خداونده دوستان نه رحمت خاص

    یعنی همه اینایی که داریم میگیم رو خدا به همه بندگانش میده نعمت خاص کسی نیست فقط کافیه در مسیر درستی باشی راحت برات اتفاق میفته

    بچه تو سن بالا میخوای بهت میده

    مثل ابراهیم باشی فرزند صالح بهت میده که تمام ادمای خوب دنیا از نسل اون هستن حالا اتفاقاتی که برای خودش افتاده هم یاد کنید

    بدون ازدواج خدا بهت فرزند میده و بهت تهمت میرنن خدا چنان درجه تو بالا میبره که اسمت تا ابد به نیکی یاد بشه

    مثل عیسی میتونی مرده زنده کنی میتونی شفا ببخشی میتونی روزی رو هزاران برابر کنی

    این بین یه اشاره میکنه که اگر غفلت کنی از مهمترین کار زندگیت که صلات و تقوا و رویکرد به خدا هست حسرت میخوری

    وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ

    چقدر تو زندگی حسرت خوردیم همین الان چقدر این یوم الحسرت بودن و چشیدیم و نفهمیدیم علتشو

    میخوای مثل موسی یه قوم داشته باشی ملتی رو هدایت کنی میخوای از چنگال مشکلاتی که قبلا داشتی رها بشی قتل کردی اواره هستی رفیق نداری همسر نداری بیا سمت خودم بهت همسر عالی میبخشم بنی اسرائیل و میدم بهت قدرت میدم بری جلو فرعون زمانت صحبت کنی هارون و بهت میدم

    میخوای مثل اسماعیل باشی

    مثل ادریس باشی از همه علوم سر دربیاری عالم باشی

    اینا همه کسایی هستن که خدا بهشون نعمت داده شخصیت شون سامان پیدا کرده پراکندکی ندارن

    أُولَٰئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا ۩

    ولی بعد از اونا چی

    بعد از اینها کسایی اومدن که صلات و ضایع کردن

    خیلی قشنگ بازرگان اینجا میگه ضایع کردن یعنی یه چیزی در اختیار ادم باشه استفاده نکنه

    دیدید اصلا مسلمونا مثل قبل نیست انگار نه انگار خدایی هست قبلی ها از برکت صلات به این همه نعمت رسیدن ولی ما ها چی واقعا چقدر مسلمونا تو دنیا عقب افتادن

    فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا

    اینجا قشنگ میگه به تباهی و اضمحلال کشیده میشن کسانی به رویکرد به خدا رو ندیده میگیرن

    حالا بعدش میگه مگه کسایی که تغییر جهت دادن ایمان اوردن و بهشتی رو توصیف میکنه براشون که الان دقیقا شرایط حال حاضر استاد عباس منشه

    و خیلی جالبه در ادامه میگه ما همه رو وارد جهنم میکنیم بعد نجات میدیم افرادی رو که تقوا دارن

    إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ شَیْئًا

    جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا

    لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَهً وَعَشِیًّا

    تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیًّا

    به خدا این همزمانی الکی نیست الان همه افراد حال حاضر تو این قسمت مصاحبه همشون یه دوران سخت جهنمی داشتن حامد سپیده استاد همشون و تونستن با تقوا با کنترل ذهن رو به خدا بیارن و خدا نجاتشون داده خدا وارد بهشتشون کرده

    حالا بیارید این ایات رو با صحبتای استاد که میگفت

    این روزهای سخت که جهان رو غربال میکنه

    این روزهای سخته که برای همه اتفاق میفته اما اینجا ادما دو دسته میشن کسایی که میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و اونا نتایج بزرکی میگیرن و کسایی که نمیتونن

    تو این سوره هم دقیقا حال پیامبرانی رو گفته که خب خودشون اصلاح کردن و رو به خدا اورده بودن و در تقوا داشتن سرامد بودن و تا الان نتایجشون موجب شگفتی همه عالم شده

    کاش عمل کننده باشیم

    وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا

    ثمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا

    حتما خودتون برید این ایات رو بخونید و البته اقای بازرگان هم کمک میکنه به فهم بیشتر مطالب

    اینو اخر بگم یه باوری حضرت ابراهیم داره اون دوران نوجوانی که از پدر جدا میشه خیلی قشنگه

    قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی ۖ إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا

    انه کان بی حفیا

    حفی

    یک نوع پیگیری کردن حال کسی هست

    مثل اینکه مدام احوال یکیو بگیری هواشو داشته باشی همون معنی track کردن تو انگلیسی رو میده

    یعنی خدای هوای من داره خدا به حالات و نیازهای من توجه میکنه

    از خدا میخوام حفی همتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      منصور زمانی گفته:
      مدت عضویت: 984 روز

      سلام خانم صیادی خیلی خیلی از کامنت شما لذت بردم واحساسم بعد از خوندن این کامنت این بود که انگار ظرف وجودم بزرگتر شد سپاسگذارم ازتون یه سوالی هم داشتم این بود که تو کامنت چند بار نام آقای بازرگان رو اوردین وگفتین که برای فهم بیشتر میتونن کمک کنن ایشون سایتی دارن یا اپی دارن ممنون میشم راهنمایی کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فاطمه صیادی گفته:
        مدت عضویت: 3892 روز

        سلام خوشحالم واقعا اره با قران به ارامش میرسیم و استاد واقعا دمش گرم که صد بار قران رو.خونده و الحق که باید هدایت بشن ما هم راه استاد و بریم به همین نقطه میرسیم صدرصد

        ایشون یه نرم افزار به نام قران حکیم دارن.

        تو تلگرام و یوتوب هم کانال دارن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: