مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ایمانی که جسارت و عمل می آورد؛
- “توحید”، اصلی ترین عامل خوشبختی در تمام جنبه ها؛
- “ساختن شخصیت توحیدی”، اصلی ترین سرمایه صاحب یک کسب و کار است؛
- نقش توحید در جاری نگه داشتن جریان دائمی نعمت ها در زندگی؛
- ایمان عملی یعنی “پا گذاشتن روی ترس ها”
منابع بیشتر:
ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری گفتگو با دوستان 2 | با ارزش ترین سرمایه زندگی361MB23 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 2 | با ارزش ترین سرمایه زندگی21MB23 دقیقه
سلام مجدد به استاد و دوستان عزیزم.
خیلی جالبه من امروز صبح که بیدار شدم به یه سری از نت برداری هام هدایت شدم (نمیدونم این رو از کجا نوشتم اما حدس میزنم واسه یکی از لایوها باشه) که راجع به این بود که باید بعضی وقتا بهمون بربخوره تا یه انرژی ای آزاد شه که باعث شه ما با سرعت بیشتری به سمت جلو حرکت کنیم.
من خودم هر چند وقت یه بار به این تلنگر نیاز دارم که تو مسیر درست بمونم و انرژی خودم رو با سر و کله زدن با نجواها هدر ندم. باید بیشتر به خودم بگم که اگر مردی فلان کار رو بکن تا بهم بربخوره اگر پیشرفت نکنم، اگر به الهامم عمل نکنم، بهم بربخوره اگر کم کاری کنم، بهم بربخوره بدبخت باشم بهم بربخوره بخوام ضعف نشون بدم تو تله ی نجواهای شیطان بیوفتم و تمرکزم از اصل برداشته بشه.
سپیده جان واقعا تحسینت میکنم که شخصیتی ساختی که فاصله ی شنیدن و عمل کردنت داره به صفر میل میکنه و راحت و یهویی بدون گوش دادن به بقیه که باید کم کم سیگار رو ترک کرد نشون دادی که هر چیزی ممکنه. نشون دادی که خواستن توانستنه فقط کافیه جای اهرم رنج و لذت رو توی ذهنت درست کنی تا “ناخودآگاه” از سیگار بدت بیاد و بذاریش کنار. بازم تحسینت میکنم که فردی توحیدی شدی و نگاهت به دستان خدا بود که قرارداد رو کنسل کردی علی رغم اینکه کلی حرفای شرک آلود بود که برو جلو طرف خم و راست شو چون تنها مشتریه اما تو به فراوانی باور داشتی. باوری قلبی که منجر به عمل شد و شجاعت خودتو نشون دادی. همونجور که استاد در قسمت قبل گفت خدا به شجاعان پاداش میده و سپیده ی عزیز علاوه بر این که جسورانه عمل کرد، شرک نورزید و به خدا توکل کرد و با شرک برنامه های خدا رو خراب نکرد.
چقدر خوب میشه که ما با ذهن محدودمون تو برنامه ی خدا دخالت نکنیم که حالا اگه این فرد خاص، این مشتری خاص رو از دست بدم چطور قراره یکی دیگه بیاد؟ لعنت به این چطور اشغالگر که مدت ها ذهن منو آشفته کرده بود و این باعث شده بود احساس من بد بشه. خیلی بهتر شدم اما هنوز خیلی جای پیشرفت داره. واقعا اگه من شرک نورزم و بذارم خدا خودش طبق برنامه ریزیش منو هدایت کنه لاجرم در همه جنبه ها مثل استاد و بقیه بچه ها عالی ترین ها رو تجربه میکنم چیزی که حتی ذهن محدود من نمیتونه بهش فکر کنه. چرا این اتفاق میوفته؟ چون قاعده ی بازی اینه و وقتی الگوهایی مثل استاد، سپیده، حامد و عرفان رو میبینیم بیشتر و بیشتر باور میکنیم و آروم آروم به سمتش هدایت میشیم استاد چقدر قشنگ گفتی که خواسته ها برای خدا بزرگ نیست بلکه فقط تو ذهن ماست که بزرگه ذهن ماست که محدوده..
امیدوارم همگی تو مدار این آگاهی ها باشیم و همیشه پیشرفت کنیم چون انتهایی واسه بهتر شدن نیست و به قول استاد باز هم از این بهتر و راحت تر و لذت بخش تر. امیدوارم که این سری از فایل ها بیشتر ادامه پیدا کنه تا بیشتر باور کنیم قدرت ذهنمون رو و ایمان بیشتر و نتایج بزرگتر. خدایا شکرت.