گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

برود هر که دلش خواست شکایت بکند “شهر باید به من و مستی ام عادت بکند”

خواهرکم، نازنینم، زیبای من، سلام

سلام به تو و همون خدای عاشقی که من و تو رو خواهر کرد تا هر روز از عشق هم زندگی رو زندگی کنیم

و سلام به استاد نازنینم، رفیق روزهام، پدرم، پیامبرم و همه چیز. قسم به همون خدا که استاد شما بودین خواهرم رو بهم هدیه دادین و میتونم قسم بخورم من خواهر نداشتم، من از سال ۹۵ که با شما اشنا شدم شروع رابطه خوب من و خواهرم بود و به جرات میتونم بگم من تازه سه ساله خواهر دارم و دارم عشق واقعی داشتن یک خواهر رو احساس میکنم، قبلش رو اصن نگم که اصلا قشنگ نبود، ما مثل خواهر نبودیم، اصلا حتی ما در روز یک کلمه با هم حرف هم نمیزدیم، چه برسه به این عشق بی انتها….

استاد این فایلتون من و خواهرم رو دگرگون کرد، من و عادله تو دوازده قدم زندگیمون دگرگون شد و من هرچقدر که بگم دگرگون شده اصلا کلمات نمیتونن بیان کنن حجم این تغییر رو….

جدا از تمام تغییراتم، اینکه آزاد شدم، استقلالم رو بدست اوردم، مهاجرت کردم، و افراد ثروتمند و ارزشمند دورم رو‌فرا گرفتند به کنار، همین که همراه شما و قوانین خدا شدم و خواهرم رو بهم هدیه دادین استاد، این بزرگترین معجزه زندگی منه و من دستاتون رو میبوسم، میبووووسم دستای نازنینتون رو سید حسیین، که هر روز و هر روز من رو تشنه تر میکنید همراهتون باشم و پا روی قدم های شما بزارم، خدایا شکرت سید حسین رو خلق کردی، خدایا شکرت این مسیر رو به من و خواهرم نشون دادی، خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت

قلبم پرواز میکنه از این عشق

استاد عاشقتم، عاااشقتم❤️