گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

سلام عرض می کنم خدمت حامد و دوستش، سپیده و استاد عزیزم و مریم جان عزیز

امروز برای من یه روز بسیااااار فوق العاده بود، یه نقطه عطفی بود برام، اصلا شگفت انگیز، من در مسیر الهامات بودم و پاسخ های بسیاری دریافت کردم.

سوالاتم؛

۱. من چقد تکامل و طی کردم؟

۲. حالا که می خوام مهاجرت کنم و قبل خونوادم برم و بستر و براشون فراهم کنم +چه کاری بهتره؟ اون کاری که بهم یه سوئیت هم میدن تو بالا شهر یا کاری که هم دوس دارم هم به باورام کمک می کنه هم درآمدم دست خودمه و زمان آزاد هم دارم و با درآمد بالا می تونم کلاسهایی که دوس دارم برم و کارای هنریمم انجام بدم؟ +خدایا یه چراغ سبزی بهم نشون بده؟

من دوس دارم برم بالاشهر و همه می گن نمیشه باید از پایین شروع کنی ولی من باور نداشتم این و، حتی یه کار با خونه تو تجریش بهم پیشنهاد شد، که مطمئنم نتیجه باورای خودمه. اما توقع من بیشتره و دوس دارم خودم و به چالش بکشم و برم اونجایی که کمی هم ترس دارم و درآمد بالا کسب کنم و با درآمد بالا برم از اون خونه بهتر، از یه محله بهتر خونه بگیرم و بیام بچه هام و ببرم، اونم با ماشین خودم.

۳. خیلی مشتاق بودم بدونم، دوستان چه نتیجه هایی گرفتن(الان می فهمم ته دلم یه شک هایی داشتم)

امروز که مثل هر روز زده بودم به طبیعت و با خودم حرف می زدم می گفتم من همه چیم اوکیه و سال‌هاست تو این مسیرم، ترمز غم و که برداشتم به کمک خدا. چیزهای زیادی یاد گرفتم و باورم به فراوانی هم بیشتر شده و عزت نفس و کلی تغییر، مونده این حرکته تا جواب بگیرم، نشون به اون نشونی که فلان جاها نتیجه های عالی گرفتم وقتی حرکت کردم.

مثلا؛ سربازی که هرچی لیست میکردم کارهای درستم و که من مراقبه کردم و تصویر سازی و… بعد این اتفاق افتاد که همش خونه بودم و یه نفر هشت ماه اضافم و کم کرد برام و کلی معجزه اتفاق افتاد، حتما بجز این موارد یه عامل مهمتری بوده، که دقیقا امروز یادم افتاد یه روز استاد معنویم در جواب این حرفم که گفتم تو خدمت از همه چی دور شدم و تو طریق نبودم بهم گفت؛ دلت با مولا بوده.

فهمیدم اون پازل گمشده چی بود و اون معجزات سربازی از کجا آب خورد، توحید بود توحید.

امشب قدم ۲ جلسه ۲و۳ رو مرور کردم و به خودم گفتم بزار برای اوضاع اوکیم تو تهران تجسم کنم که مثل سربازیم معجزات برام رخ بده، خواستم آهنگ همیشگیم و بزارم که بهم الهام شد برم تو دانلودی های اونجا یه آهنگ دیگه پیدا کنم و این فایل توجهم و جلب کرد(دانلود کرده بودم ولی اصلا نمی دونستم چیه)

جوابم و گرفتم

سدها شکسته شد

به خدا مدار من خیلییییییییی رفت بالا خیییلی

باورم برای مهاجرت، درآمد، اهدافم و خیلی چیزا چندین لول رفت بالاتر، وقتی نتایج حامد و دوستش و سپیده رو دیدم، اصلا الان فهمیدم کجای کارم و چقدر جلو هستم اما بخاطر»»» 👇

عمل نکردن، حرکت نکردن

اولویت دادن به اهداف دیگران

شرک

ترس

اینکه فکر کردم خیلی مدارم پایینه(احساس نالایق)

فک کردم خودم باس روزیم و در بیارم نه خدا.

خودم و مدیون دیگران دونستن.

وابستگی.

عدم عزت نفس و ترس از قضاوت و…

به مداری که لایقشم هدایت نشدم.

امشب خدا باهام حرف زد

گفت؛ بیا من هستم!

بیا تا نتیجه تلاشت و بدم بهت!

بیا تا میلیارد و برات بکنم تومن!

بیا تا نشونت بدم چطور کار می کنم برات!

بیا تا قانون و خودم و نشونت بدم!

بیا تا بهت بگم تو چقدر لایقی!

بیا من اینجا منتظرتم…! همه کارت و برات انجام دادم و دونه دونه مشتریان و برات ردیف کردم.

فهمیدم چه کاری بهتره

و باید چه کارایی و اینجا بدون اهمیت به قضاوت دیگران و اهمیت به دو تومن ضرر ول کنم برم.

خدایا شکرت

کامنت نفیسه پرنده مهاجر هم در رابطه با مهاجرت خییییلی بهم کمک کرد دیروز. ازت ممنونم

جواب محبوبه کریمیان به سوالم در مورد درآمد از علاقم که دوباره بعد چند ماه اتفاقی خوندم هم خیلی بهم کمک کرد. ازت ممنونم دوست خوبم.

واقعا از همتون ممنونم.

یه چیز دیگه که ترمز داشتم توش و دوست حامد جوری که گفتن با حدود یک پونصدم و درآمدشون تمام محصولات و خریدن بعد من هی دارم حساب و کتاب می کنم😅.

کلی برای خودمم از امروز و امشب نوشتم و میخوام یه تعهدایی بهش اضافه کنم.

جواب بعدی برام این بود که؛

دوستان نتیجه های خیلی خفنی گرفتن، پس می شه، پس منم می تونم، پس خدا برا منم انجام می ده، خدایا منم میخوام به میلیون دلار برسم اون موقع برا دلم با هزینه خودم فیلم بسازم. به قول محبوبه عزیز درآمد از هنرم و بزارم تو لیست کارهای خدا، گرچه خدایا شکر من از هنر هم درآمدهای خوبی داشتم.

راستی من پارسال و با یه ضرر و دشمنی و دویست هزار قرضی عید و شروع کردم بدون اینکه بتونم حتی یه جوراب بخرم،

اما امسال کلی لباس و آجیل و قرض پس دادم و کلی عیدی دادم و خونمم پر برکت خدا بود. دلمون شاد، ارتباطم با همسرم عالی، یه شاهزاده به خونم اضافه شد(که واقعا نور خداست).

از حرفای استاد با سپیده هم متوجه شدم باید زیاد به خودم سخت نگیرم و بعد چند ماه که کلی رو چهار قدم کار کردم قدم پنجم هم تهیه کنم. با حرف سپیده عزیزم به فایل هدایت تجربه هایم از اعتماد به نشانه ها هدایت شدم.

سپاسگزار همتونم

منم میخوام تو لیست دوستان استاد باشم حتما

دوستون دارم

روزگار خوش