گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • ایمانی که جسارت و عمل می آورد؛
  • “توحید”، اصلی ترین عامل خوشبختی در تمام جنبه ها؛
  • “ساختن شخصیت توحیدی”، اصلی ترین سرمایه صاحب یک کسب و کار است؛
  • نقش توحید در جاری نگه داشتن جریان دائمی نعمت ها در زندگی؛
  • ایمان عملی یعنی “پا گذاشتن روی ترس ها”

منابع بیشتر:

ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی
    361MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

445 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    به نام خالق هدایتگر به نام او که برای همه چیز و همه کس بس است.

    وای خدای من چقدر این فایل ضبط شده عالی بود

    خدایا شکرت بخاطر هدایت استاد برای ایجاد این روم

    خدایا شکرت بخاطر این امکانات تکنولوژی و نرم افزارها

    واقعا سپیده جان قلب منم آوردی تو دهنم. آخه تو کجا بودی که من الان متوجه شدم تو از دوستان عباسمنشی هستی با این همه حرکت های بنیادی و جهادی.با این تغییر شخصیت و تغییر باورها. با این همه ثروتی که ساختی…

    البته شاید بهتره بگم من اون موقع کجا بودم. من کجا بودم که نمیدیدمتون. مدار من کجا بود.من به کدامین سو در حرکت بودم یا منتطر ایستاده بودم. من کجای کار بودم…این حرف ها رو که زدم فقط میتونم بگم بگم که خدا تو زندگی من کجا بوده و چقدر ایمانم رو نشون دادم وو عمل کردم. الان من درآمدم صفره صفره صفر…من کجام من چرا نباید بتونم برای خودم کار کنم و یا ایده پول سازی رو داشته باشم یا اگر دارم انگار منتظر یکسری اتفاقات دیگه هم هستمو یا شاید میگم مگه میشه از این علاقه من پول ساخت. اصلا علاقه واقعی من نکن این نباشه نکنه راه رو اشتباه رفتم…واقعا گیج گیجم…گیج از این همه نتیجه شما و گیج از صفز بودن درآمد خودم و صاحب کار خودم نبودنم. نشستم تو خونه که چی بشه منتظر چی هستم.

    یک حجمی از سوال تو ذهنم داره پرسه میزنه و دچار یک چالش و تضاد شدم. دچار یک تلنگر بزرگ برای بتزبینی رفتارها و ایجاد باورهای پولسازم شدم. تو که میدونی باورهات به پول ایراد داره چرا دست به کار نمیشی. آره تو میدونی که گیرت اینه که از این نجوم و تدریس و فضا و هوا و این چیزا پول درنمیاد.گیرت اینه که تا حالا که من برای خودم کار نکردم که. من اصلا مگه کاری بلدم.اما یک چیزی در اعماق وجودم دار الان میگه آره بلدی. همین که در عرض کمتر از یکسال یکجا کار کردی و مدیر اون دفتر همه چیز رو بتو سپرد و تو نیرو استخدام کردی یعنی بلدی مدیریت کنی. یعنی یکم برای خودت کار کردن رو انجام دادی وقتی که ممتظر نبودی مندس بگ فلان ساعت فلان کار. خودت فکر میکردی چیکاری انجام بدی تا کات رو بهبد بدی وو مشتری بگیری. روی حرف زدنت روی نرم افزاری که بهت سپرده شده بود اینقدر مسلط شدی که گردش کار ایجاد کردی. تو پس میتونی فقط به شرطی که منو باورکنی خودتو باور کنی….تو بخواه که برای خودت کار کنی. تو نترس از اینکه برای خودت کاری رو شروع کنی. تو منتظر نباش از اینکه یکنفر استخدامت نکنه چطور آخر ماه پول بدست بیای. نگران اجاره حونه و خرج و مخارج نباش. تو ایمانتو به الله یکتا نشون بده اون میدونه کاها رو برات چطوری انجام بده. تو فقط قدم اول رو محکم و با ایمان بردار بقیه اش رو در مسیر بهت میگه. تو پیش برو جاده نمایان میشه. تو نگران نباش اون خودش تو را هدایت میکنه….

    چند روزه و بارها و بارها شاید این حرف ها تو گوش من به طرق مختلف نجوا میکنه که ببین فهیمه تو مهجرت کردی از مشهد به تهران اومدی. از خانواده و کاری که در بهترین حالت و نزدیکترین حالت ممکن بود دور شدی پس دلیل بزرگی داشتی اومدی کارهای بزرگ بکنی. چرا الن بیکاری چرا الان نمیتونی تمرکز کنی بررای کتاب نوشتنت. چرا واقعا چرا….شاید ان نوشتن کتاب یک انگیزاننده بوده برای حرکت من. برای این تغییر مکان من. برای اینکه بتونم بگم ایمانم رو نشون بدم و از خدا بارها و بارها هدایت بخوام.نمیدونم مغزم کجاش باید باز بشه تا این جریان هدایت رو بهتر دریافت کنه تا منم مولد بشم. منم خالق بشم. منم بتونم پول بسازم. نمیدونم فقط الان احساسم به قدری خوبه که مدونم بازم از مسیر حیلی خارج نشدم که تونستم در حد فهم الان خودم این آگاهی ه و لین تجربه ها و باورهای دوستان عباسمنشی رو بشنوم. تونستم با شاگرد ممتازهای عباسمنشی آشنا بشم. پس فهیمه ببین توام میتونی چون اونا تونستن. توام در مسیر درست این جنگل انبوه هستی فقط باید قدری متمرکز تر قدری متعهد تر، قدری با ایمان تر قدری بهتر از قبل خودت عمل کنی و پیش بری.

    سپیده جان دمت گرم بخاطر اینکه خودت خودتو به چالش کشیدی و کنار گذاشتن و ترک سیگار شخصیتتوو عوض کردی و برای بهبود تلاش کردی.واقعا ممنون از این همه صداقتت از این همه نتیجه و عمل کردن هاتو از اینکه مهاجرت کردی از اینکه به عنوان یک خانم بیزنس خودتو داری. ممنون که هستی برامون. ممنون که تو ذهنت چیزهای خوب رو میسازی. دیدار با استاد…منم خیای خیلی مشتاقم بیام فلوریدا…بیشتر از اینکه دوست دارم استاد رو در ایران ببینم دوست دارم استاد رو در پارادایس ببینم.

    به قول آقا عرفان اینقدر نتیجه بگیرم که لاجرم برای دیدن مون استاد ما رو انتخاب باید بکنه. یعنی جهان کاری میکنه که من به دیدار همچین آدم هایی چون شما نائل بشم. یعنی من با این جمله عرفن عزیز حال کردم وو نهیبی به دلم اناخت پس منم باید ایقدر خوب حرکت کنم خوب روی خودم کار کنم تا وقتی استاد بیاد ایران یا پیش بیاد من برم آمریکا (نمیدونم چه جوری با کدوم پول و از چه طریق میدونم که برای خدا کاری نداره همینطور که کاری نداشت تا حامد رو دستی از دستان خداوند کنه برای رسووندن این فرصت به عرفان و عرفان عزیز هم فقط خودشو لایق شنیدن صدای استاد کرده و میدونسته)

    وای چه غوغایی هست در من که باید ب پاکنم خوودمو از نو

    واقعا ممنونم از همگی

    واقعا ممنونم از خداوند یکتا و متعال بخاطر نشون هایی که دونه دونه به من میرسونه تا من در مسیر درست قرار بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: