گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • ایمانی که جسارت و عمل می آورد؛
  • “توحید”، اصلی ترین عامل خوشبختی در تمام جنبه ها؛
  • “ساختن شخصیت توحیدی”، اصلی ترین سرمایه صاحب یک کسب و کار است؛
  • نقش توحید در جاری نگه داشتن جریان دائمی نعمت ها در زندگی؛
  • ایمان عملی یعنی “پا گذاشتن روی ترس ها”

منابع بیشتر:

ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی
    361MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

445 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا» در این صفحه: 1
  1. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    سلام به همه

    من یه برنامه نویسم … یه برنامه نویس که خیلی باهوشه و توی حرفه ای که عاشقشه خیلی مهارت داره … فقط باورهای محدودم و عزت نفس پایینم نمی ذاشت ازش پول در بیارم …. اصلا نمیخوام راجع به اینا صحبت کنم ….

    می خوام راجع به مسئله ی دیگه ای صحبت کنم که از این فایل برداشت کردم

    اخیرا به خاطر تغییر یک سری باورهام و پا گذاشتن روی ترس هام و تغییر اعتماد به نفسم تصمیم به آموزش برنامه نویسی به صورت آنلاین گرفتم ….

    توی همون شاگردهای ابتدایی و درس های ابتدایی بازخوردهایی گرفتم که اعتماد به نفسم رو چندین برابر کرد و این اعتماد به نفس باعث زنگ های بیشتری شد ….

    این که فهمیدم من فن بیان فوق العاده ای در انتقال مطالب دارم و هرچیزی رو در ساده ترین و کامل ترین و کاربردی ترین حالت ممکن آموزش می دم.

    ولی حتی این هم روی صحبتم نیست ….

    این ها رو گفتم که مقدمه ای باشه برای آماده کردن ذهنتون برای حرف های اصلی که میخوام بزنم و درس هایی که از یکی از شاگردانم به نام بنیامین که در یکی از روستاهای دور افتاده اصفهان به سختی به خاطر علاقه زیادش پول کلاس هام رو جور می کنه و با خر به مساقت طولانی با لپ تاپ خواهرش می ره که آنتن برای اینترنت داشته باشه و سر کلاس من حاضر بشه ….

    این مطلب و چیزی که توی ذهنتون ساختین رو همین جا نگه دارین ….

    بر می گردیم به این فایل ….

    نمیخوام درمورد احساستی که داشتم و اشکی که ریختم و اینا صحبت کنم …

    این ها همه زیباست، خیلی خوبه ولی واسه من نتیجه نمیشه ….

    می خوام درسی که از این فایل گرفتم رو با ربط دادن به حقیقتی که ارباب امروز بهم نشون داد پیوندش بزنم تا بتونم با عمل بهش تبدیلش کنم به نتیجه …

    حرفم سر الگو و الگو برداریه …توی تصویر روبه رو چند الگو داریم ؟؟؟

    استاد عباسمنش، حامد، سپیده، عرفان و طناز (صدای غایب)

    ۵ الگویی که ارتعاش و فرکانس حرف ها و صداقتشون رو می شه از هر جای دنیا دریافت کرد.

    ۵ الگویی که نشون می دن قانون داره جواب میده و با گوش کردن به این فایل میشه شاید ۱۰۰ها تصمیم جدید گرفت …

    ۵ الگویی که نشون میدن هرچقدر هم فکر کنی داری روی خودت کار می کنی باز هم میلیاردها برابر جای کار داره که روی خودت در جنبه های مختلف کار کنی ….

    اما حرف اصلیم سر الگو برداری و جمله زیبای ” اگر کسی توانسته پس می توانم و می شود” است …

    حرف اصلیم دور کردن الگوهای شکست خورده و باورهای خراب بدنه جامعه و اطرافیان و تمرکز کردن روی الگوهای این چنینی هست که با صداقت و کامل اطلاعاتشون و صدا و گفتارشون در دسترسه ….

    اما کِی میشه که ما باور میکنیم که می شود ؟؟؟؟

    خوب برمی گردیم به موضوع بنیامین (شاگردم) …

    من بعد از جلسه آخرم با بنیامین ۲ تا تمرین براش ارسال کردم که تمرین اولی اون چیزی بود که بنیامین باید حل می کرد و تمرین دوم رو نصفش رو بلد بود و من میخواستم فقط روش فکر کنه تا جلسه بعد آمادگی داشته باشه ذهنش و وقتی که دارم میگم توی ذهنش کلیدها روشن بشه و بهتر یاد بگیره …… حواسم نبود و بعد از ارسال تمارین یادم رفت به خاطر تلفنی که بهم می شد این نکته مهم و کلیدی رو بهش بگم …..

    (توی پرانتز این رو هم بگم که بنیامین فوق العاده من رو قبول داره و به کررات بهم گفته تو بهترین و خفن ترین برنامه نویس و استاد برنامه نویسیه دنیایی …در حدی که هرچی بهش میگم میگه شما بهتر می دونید و چشم …. و بگم ماست سیاهه میگه چون تو میگی پس حتما سیاهه)

    امروز تمارینش رو برام فرستاد ….

    کاری به این ندارم که تمرین سخت اولی رو حل کرده بود …

    در کمال ناباوری دیدم دوتا حل فرستاده، من کهیادم نبود بهش نگفتم اصلا که این رو نمی تونه و نباید حل کنه …. دیدم حل کرده …

    نه از راهی که نیاز بوده بدونه و منطقا جوابش اونه ….

    از راهی که به عقل جن هم نمی رسید …

    با سر هم کردن چیزهایی ابتدایی که یاد داشته سینتکسی نوشته بود که ساعت ها به این الهامی که بهش شده بود تحسینش کردم.

    بعد بهش گفتم این رو چطور حل کردی

    گفت استاد خیلی اذیتم کرد و تا ۳ شب بیدار بودم تا حلش کردم (تو روستا فکر کنم ۷ یا نهایت ۸ اینا می خوابن)

    و شما می دونید چرا این اتفاق افتاد …

    چون اصلا فکر نمی کرد که جواب نداره …

    چون من بهش نگفتم که نمی تونی این مسئله رو حل کنی …

    چون توی ذهنش اینه که من امکان نداره بهش تمرین چرت بدم ….

    چون می دونه تمرین های من چالشی و خیلی سنگینه و اگه نتونه حل کنه جلسه بعدی در کار نیست …

    اما اصلا من نمیخواستم این تمرین دومی رو حل کنه …. من می خواستم این رو جلسه بعدی از راهی که جواب داره و نیازه خیلی ابزارهای دیگه رو بدونه حل کنم و تمرین خودش خیلی آسون تر بود ….

    همه چیز اون باوریه که داری به این که “می شود” پس من هم “می توانم”

    همه چیز همینه ….

    وقتی برات بدیهی باشه که می شود امکان نداره نشود … لاجرم می شود ….

    زمین و زمان خودشون رو بهم می دوزن که برات بشود ….

    و این الگو ها چقدر این کار رو برای ما انجام میدن …

    اینکه اگر کسی تونسته به ماهی ۲۰۰ میلیون به این سادگی برسه چرا من نتونم …

    بعد از گوش کردن این فایل به شدت اون لحظه بهم برخورد … که چرا من الان ماهی ۲۰۰ میلیون درآمدم نیست ؟؟؟

    چرا فکر می کنم نمیشه و من نمی تونم ؟؟؟

    حالا می فهمم چرا یه جا مریم جان نوشته بود (نمی دونم دقیقا کجا بود) که شماها اگر بدونید استاد چقدر درآمدشه ماهی اصلا باور نمی کنید، ذهنتون میگه دروغه … باید کم کم هدایت بشید به سمتش ….

    چون من وقتی عرفان جعزیز گفت ۴۰۰ میلیون درمیاره ذهن ناخودآگاهم میگفت مگه میشه ؟؟؟ چطوری تونسته ؟؟؟

    چرا ؟؟ چون ندیدم اطرافم … چون الگوهایی که من داشتم اصلا همچین چیزی رو نمیتونن تا هزار سال دیگه هم برای یک ماه به دست بیارن ….

    چه برسه به نتیجه استاد ….

    اینکه چرا با اون همه توانایی در زبان برنامه نویسی و در زبان آلمانی و اون پرونده خوب و همه چیز عالی ریجکت شدم از مهاجرت به آلمان …

    و چرا بعضی ها مثل استاد عباسمنش مثل قند و راحت مهاجرت می کنن …

    و وقتی بهشون میگی مهاجرت سخته یه جوری نگات می کنن انگار عقلت رو از دست دادی …

    چرا دنیای بعضیا متفاوته اینقدر ؟؟؟

    توی همون کشور … توی همون شهر …

    حتی مثل حامد توی شهر محروم تر از مشهدی که من هستم …

    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    بهتون میگم چرا ….

    چون اصلا این چیزا مهم نیست …

    چون اصلا مدرک مهم نیست … چون اصلا استعداد مهم نیست …. چون اصلا هیچی مهم نیست …

    چون فقط ایمان مهمه …

    ایمان ….

    باور ….

    تعهد …

    اینا مهمه

    هیچ چیز غیر اینا مهم نیست … هرچیز غیر از اینا دروغه

    من خیلی زندگیم عوض شده … من خیلی ترسو بزدل و بی ایمان و خدا ناباور بودم …

    نتایجم داره کم کم بزرگ و بزرگ تر میشه …

    اصلا حرفم مقایسه با بقیه نیست … حرفم الگوبرداری و حرکته و پا رو ترسا گذاشتنه …

    اینارو می نویسم برای رضا

    برای رضایی که خواسته و خدا هدایتش کرده تا این ها رو بشنوه، ببینه و درس بگیره ….

    شاید اگه همچین اتفاقی که برای شاگردم افتاد رو سال پیش می دیدم نمی فهمیدم

    شاید که نه حتما نمی فهمیدم …

    درسی برام توش نبوداز دید ذهن ناآگاهم ….

    ولی خدا همین طور که الان داره باهام حرف می زنه به والله قبلا هم حرف می زده فقط به قول خدا کر و کور بودم و به گوش ها و چشم و قلبم مهر زده شده بوده …

    تو ماتریکس بودم …

    این ها یعنی به آگاهی رسید م و هدایت هارو دارم دریافت می کنم ….

    سپاسگذارم از همه شما عزیزان و استاد عزیزم که دستی از دستان خداوند برای هدایت کسانی که بیدار شدن شدید …

    فردا یکسال میشه که عضو و وارد ین دنیا و این خانواده شدم ….

    اصلا نیازی نیست که بگم چقدر زندگیم در تمام جنبه ها تغییر کرده…

    از رابطه ی بی نظیرم بگیر تا اینکه هر هفته به صورت رایگان با ماشین افرادی که همه پر انرژی و حال خوب کن و مثبتن میرم به دل طبیعت و عشق می کنم و تا شرکتی که با چند تا کارمندی که برام رایگان کار می کنن و رفتن به دل ترسام و ……

    بابت تک تکش سپاسگذار خداوند هستم و الگویی که مش ود رو در ذهنم به ساخت

    و می دونم میلیاردها برابر این نتایج می تونه بزرگ تر بشه …

    چون این ها همه نتایج سال اولی بود که من وارد این مسیر شدم و خوب طبیعتا هل دادن این ماشین قراضه اولش خیلی سخته و مطمئنم امسال، سال ۱۴۰۰ بی نظیر برام تموم میشه با کلی نتایج بزرگ و البته شاید یکی از اون ۲۰۰ میلیونی ها من باشم امسال ….

    خیلی این فایل تغییرم داد

    خیلی تکونم داد …

    این بمونه از من به یادگار در روز پایان یک سالگیم …

    عاشقتم مرد …. عجیب بوی خدا میدی واسم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 139 رای: