گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیزم،

چقدر زیبا همه دور هم جمع شدیم و نتایجمون رو با هم به اشتراک می‌گذاریم و الان استاد عزیزمان، برادر و بزرگ خاندان یه ایده براش اومد تا بیشتر و بهتر بتونم با هم در ارتباط باشیم و بیشتر و بیشتر نمونه های واقعی و واضح که از این عقاید و دوره ها نتیجه گرفتن،

عاشقتم استاد که به صدای قلبتون گوش دادین و توی عمل هم بهمون نشون دادین که خیلی راحت با اعتماد به نفس میرین توی دل اتفاقات و اونقدر به خدا مطمئن هستین و اصلا نگران هیچی نیستید،و امتحان میکنید و به نتیجه میرسید،به همین راحتی

و چقدر لذت بردم از حرفهای حامد عزیز و عرفان عزیز که در سن پایین تونستن به موفقیت برسند و کم کم به تمام آرزوهاشون میرسند و این اتفاق برای همه می افتد،، وقتی که کسی توی این راه هست و عمل میکنه،، باید نتیجه بگیره و نباید شک کرد،

من خودم هیچ شکی به این قوانین و عمل بهشون ندارم و با تمام وجودم دارم میرم جلو، البته که بالا و پایین هم میشم و اون هم به خاطر ورودی های نامناسب است والبته اصلا اهل اخبار نیستم ولی در اطرافم هستند کسانی که تمرکزشون روی عوامل منفی است و من الان توی مرحله ای هستم که از شنیدن منفی ها ناراحت میشوم و خودم رو درگیر میکنم و باید بیشتر روی خودم کار کنم،

مطمئن هستم این من هستم که مسئول هستم و من باعث شدم که این ورودی های نامناسب رو بشنوم و باید یاد بگیرم که کنترل کنم این ورودی ها رو…

ولی چطوری؟؟ جوابش رو پیدا میکنم،، خداوند بهم میگه، یه کم صبر کن،، مطمئن هستم وقتی من مدارم عوض بشه، تمام اطرافیانم و شرایط هم جوری درست میشه که من میخام،

تنها راهش کارکردن روی خودم هست…

وحرفهای دوستانم خیلی حرفها داشت برام،

یکی اینکه نباید فقط گوش داد و نوشت و جلسات رو رفت جلو،،

باید گوش کنم، بنویسم و به تمام حرفها فکر کنم و بگردم تا باورهای غلط رو در بیاورم و روی باورهای غلطم کار کنم،،

برای هر کسی باورهای غلطش فرق میکنه و من باید بفهمم کجای کارم و باورهام ایراد داره تا بعدش بتونم روشون کار کنم و باور مناسب بسازم،،،

البته که عجله ای هم نیست و من باید از مسیر لذت ببرم، و خوش باشم و عشق کنم و مطمئن هستم، همونطور که سپیده عزیزم یه جایی بهش برخورد و رفت توی فکر و به خودس اومد، مهم نیست چند سال روی خودت کار کنی، مهم اینه که تکامل باید طی بشه،، من هم الان توی این مرحله فکر میکردم، خوب پیش میرم، و از خودم راضی بودم ولی یه لحظه به خودم اومدم گفتم

وایستا، یه جای کار ایراد داره،، باید چکار کنم و خدا جوابش رو بهم داد،، اینجوری کار کن روی خودت،، بهم میگفت برو سراغ کدوم فایلها، کدوم کامنتها رو بخون و چقدر زیبا

یه مرحله رفتم جلو،، و فهمیدم هنوز یه قدم رفتم جلو تو این مدت 7 ماه،،

وهمین که یه قدم رفتم جلو، خیلی خوبه،،

خداروشکر،، فهمیدم که باید چکار کنم،،

باید فکر کنم، و فکر کنم، باید یه موقع هایی بهم بربخوره، یه موقع هایی دادزدن استاد رو احتیاج دارم،، یه موقع هایی لازم دارم استاد بهم توپ بزنه و من به خودم بیام،،،

عاشقتم استاد، که خیلی عالی بلدی کجا و کی چی بگی و چکار کنی،

البته که تو هم دستی از دستان خداوند هستی و اومدی تا من رو با ربم آشتی بدهی و من رو عاشق خدا کنی،،

خداروشکر، خدایا شکرت،، عاشقتم خداجونم