گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

یک گنج پیدا کردم همش دلم مبخواد بیام اینجا ساعتها گوش بدم

الان برام همه چیز واقعی شده

خب طبق تعهدم امروزم سوره فلق گوش دادم تفسیرش و خیلی جالب بود برام که از سه دسته ادم میگفت دور بشید و چقدر مثل اون بخش حذف ادمها منفی در قانون جذبه

بیشترین قسمتش که توجهم جلب کرد این بود اینه دوم از کسانیکه دعا و طلسم و نذر و نیاز همه کار میکنن بجز توکل به خدا دوری کن بعد نگاه کردم منظورش چیه فهمیدم اون توسل و توکل که قاطی میشه و الان همزمان اول محرمه و چقدر این ایه منو بفکر فرو برد دیدم من چرا وقتی نذر میکنم سریع جواب میگیرم چون من میگم خدا بعد میگم اگه این ادم هم بنده خوبت بوده اونم برام داره دعا میکنه یعنی وساطتت منو میکنه پس حاحتم حداقل بخاطر رو زدن اون بده نه اینکه بگم فلان کس حاحتمو بده و در واقع خیلی مرز باریکی این وسط، مثلا وقتی حاجت شخص گرفته حسابی از اون شخص تشکر میکنه اما از خدا کمتر، یا مثلا کلی نذر میده برای اون شخص نه خدا

امروز دیدم گاهی قدرت دادم به بنده هاش با فال گرفتن با این چیزا و گمراه بودم قدرت واقعی خداست نه اون فالکیری که بخواد برای من اینده بگه اینده فرکانس های منه

حالا این تفسیر که من گوش میدم مثال میزنه قشنگ مثلا گفت یک ناودان اب داده یک سایه افتاده ملت رفتن لباسشون میزنن به دیوار شفا پیدا کنن این کفره

و یا قفل میزنن به پل برای خواستشون و این ایه داره میگه بابا بیا مستقیم با خودم حرف بزن چرا لقمه را دور سرت میچرخونی ایا اون قفل قدرت داره نه من خدام من قدرت دارم

بعد دیدم چقدر این حرفها خاص و متفاوته و منم انجام میدادم یاد حرف استاد افتادم که گفت ملت از بت هاشون هم حاجت میگرفتن بااینکه شرک بود هنوز این باورها را دارم چقدر ما با باورهامون درگیریم بخاطر مذهبی که تو مغزمون کردن چای میخوریم به نیت شفا، خب کی شفا میده اگه جوابت خدا نباشه شرکه الان میفهمم شرک خفی یعنی چی

خب چیزی که از این سوره فهمیدم فعلا این بود

سخته فهمیدن حرف قران اما قول دادم دیگه ادامه بدم برم تا اخرش تا بلاخره راحتتر درک کنم چون هر کس میاد نتیجهذمیگه فقط میگن قران، قران خوندندو… اینم رد پای دومم

حالا اگه بیشتر هم در مورد این سوره ها که من اسم میبرم میدونید کامنت منو پاسخ بدین تا منو در قدم هایی که برداشتم یاری کنید بیشتر درک کنم

خدایا شکرت همینکه کلی گوش میدم یک نکته میفهمم هم شکر

یک چیز دیگه هم قهمیدم که به خودم گرفتم ایه اخر که حسودی نکنم بخوام تو همین سه تا ایه بمونم یکسال کار داره اما پیش میرم تا بمرور بفهمم بتونم درستشون کنم

راستش بدترین ترس اینه بری جلو هی برسی به خطاها و هی باید عوض بشی علتبکه بار قبل قران گذاشتم کنار همین بود الان همش به خودم میگم زورت نمیکنه که دوس نداشتی گفت هم انجام نده تو فقط بخون تازه رحمان رحیمه همه رو هم میبخشه پس فقط ادامه بده تغییر هم نکردی اشکال نداره

با این دید فقط دارم میرم سوره و ایات بعدی

چقدر از خدا ما را ترسوندن که حتی الانم که میخوام فقط بخونمش حس مثبت سخته، خدایا من تعهد دادم ادامه بدم باز منو به چالش نکش بزار اینبار تا اخرش برم، پس گاهی شتر دیدی ندیدی با تشکر از رحمت و رحیم و رحمان بودنت بخشنده ترینی ممنون که میبخشی

رد پای روز دوم چالش خودم