گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی - صفحه 8

بنام خدای هدایتگرم

به نام رب مهربانم

خدایی که او برای من کافیست

خدایی به وسعت تمام آرزوهای من و تو …

الله اکبر…

این واژه منو یاد شما و هدایت خدا میندازه اونجا که خودتون هم از هدایت الله بی نظیر با وجود این همه معجزاتی که تا الان تو زندگیتون دیدید به شگفت و شوق میومدید و هیچ واژه ای جز الله اکبر عمق این هیجان و شور و شوق و عشق به خدارو نمیتونست بازگو کنه

الله اکبر…خدا بزرگ است واقعا خدا بزرگ است خیلی بزرگتر از اونچه که در ذهن محدود من نشسته

خدا بزرگه خودمو لب اقیانوسی میبینم که فقط ناخن انگشت کوچیکه پام وسعت این خدا و بودنشو هدایت و حمایتشو لمس کرده و اون ناخن فقط یکم تر شده

من از این ذره ای تر شدگی مست شدم عاشق شدم

شما که با این خدا زندگی کردید و الان دارید فریادش میزنید و شدید لیدر توحید، شدید استاد توحید شما چه حسی دارید؟ چیه تو عمق وجودتون؟

چشماتون پراشک میشه تو فکر میرید و از زبان سپیده قصه امروز ،عباسمنش ۲۰ سال پیش رو به یاد میارید

عباسمنشی که نمیدونم خدا صدای کدوم دعاشو شنیده بود که اینطور اجابتش کرد اینطور عزیزش کرد و بقول اون دوست عزیزمون استاد چی شد که مورد رحمت خدا قرار گرفتید؟

ای خدااا من دارم به چشم میبینم این معجزات خدا رو در زندگیتون واقعا دیگه چه جای شک و تردیدی میمونه

اصن جای شکی میمونه؟

نمیدونم از چی بنویسم و از کجای این احساسم بگم که از دیدن این فایل تماما سکوت و در شگفت بودم و تمام بدنم از دقیقه دوم سوم فایل مور مور شده بود از شدت احساس از شدت احساسی که هرچی بگم کمه

نمیدونم چی بود ولی انرژیش فوق العاده بود برام

امید باور ایمان هدایت شجاعت اقدام و تسلیم نشدن ادامه دادن

و رسیدن به بهشت موعود

وعده بهشتی که از آغاز راه هرکدوممون تو دلامون کاشت تا باور کنیم تا تسلیم نشیم و ادامه بدیم

شاید یجاها تاریک شد، دلسرد شدیم ولی یاد اون دعوت و لبیک اولش افتادیم پاشدیم و دوباره ادامه دادیم

گفتیم خدا جونم تو وعدت حقه هر کوتاهی هست از منه

و همینطور به اندازه ای که رشد کردیم لطف و هدایتش دیدیم به وجد اومدیم باور کردیم و باشوق و باور بیشتر ادامه دادیم و ادامه دادیم

استاد اونجا که فقط داشتید به سپیده جان گوش میکردید و چشماتون پراشک شد به چی فکر میکردی؟

به راهی که اومدی؟

به نوری که داری به زندگیامون میدی؟

به خدایی که داری به ما حضورشو، شکوهشو یاد میدی؟

به چی فکر میکردی

به سپیده ای که اینقدر متعهدانه ایستاده و ساخته و داره ردپاهای شجاعت شمارو دنبال میکنه و رویاهاشو میسازه

الله اکبر… قانون همیشه جواب میده قوانین خدا ثابته و همین ثابت بودنه قوانینشه که به من باور میده که میشود که حرکت کن که ادمه بده که رنگارنگ برات میچینم از بنده هایی که ادامه دادن و الان در وسط رویاهاشون دارند زندگی میکنند و آرزوهاشون هرروز وسعت بیشتری میگیره چرا ؟

چون خودشون دارند وسعت میگیرند چون خدای درونشون باورشون به من ، به منه رب فرمانروای کل جهان داره وسعت میگیره

خدای من قربونت برم جان جانان من که نمیدونستم چطور شروع کنم و احساسم از کجا بیان کنم و خودت داری میگی و من بی مکث فقط تایپ میکنم چون خودت میدونی چه احساسی چه شوقی چه ایمانی چه باوری در من شور گرفت در من دوباره بیدارتر شد

امسال به شدت مصمم هستم و دارم نشونه هاشو از رب بی نظیرم دریافت میکنم

چنین هدیه های ارزشمندی فرستاد تا باورم بیشتر و بیشتر بشه که ادامه بده که متعهدتر که مصمم تر که من سر وعدم هستم

سپیده و حامد و عرفان و طناز ها ، خود تویی

تو … تویی که اگر در مسیر پیش بری اگر من خدارو باور کنی اگر قلبتو به روی من به روی من خدا بازر کنی و به من اجازه بدی به من اعتماد کنی دنیاو آخرتتو برات بهشت میکنم

تو قدرت به من و فقط به من بده دست بشور از هرآنچه که شرکه ببین زندگیت به جایی میرسه که حتی الان تصورشم نمیتونی کنی

این جملتون هیچ وقت یادم نمیره چون به من کمک کرد تا شرکهایی از وجودم بشورم که بفهمم اونجا که دارم فکر میکنم روزیه من یا هرچی فقط دست فلانیه بدونم جز شرک نیست

هرچی که اتکا به غیر تو هست شرکه

باید شسته بشه باید پاک بشه

گفته شما که فکر میکنم حدیث پیامبر هست که گفتید

(شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه)

و این برای من نمادی شده تا به یاد بیارم شرکهای وجودمو سیاهی های مخفی جانم که اسمای قشنگ بهش میدیم

و اینجا سپیده چقدر قشنگ از این شرک به ظاهر عالی اومد خودشو کشوند بیرون

وقتی دید خودشو فقط وابسته به بنده ی خدا میدونه که فقط اینه که به من تو این اوضاع روزی میرسونه پس بزار باشه

ولی به ندای قلبش گوش میکنه سرسپردش میشه

میگه صدای قلبم صدای توست تو میگی چشم

همه میگن نه تو میگی آره پس تمام

میره و عمل میکنه و به ۴۸ ساعت نمیرسه که خدا پاداش شجاعتشو میده پاداش حرکتشو

پاداش جسارت و عمل کردن به ندای قلبش

خدا از زبان سپیده با تک تک ما داره حرف میزنه

استاد اینا حرفای خود شماست که تو قدم اول میگفتید وقتی حرکت میکنی درها پشت هم به روت باز میشه

قدم به قدم مثل خود شما

ما داریم با شما زندگی میکنیم از شما از گفتارتون رفتارتون یاد میگیریم

یجای زندگی ی تضاد اساسی ی اتفاق شما رو انداخت وسط جریانی روشن

مسیری روشن و شکل گیری خواسته ای در عمق جانتون که من میخوام توحید فریاد بزنم و اون شب در مناجات شما و خداتون چه ها گذشت که این چنین عزیز شدی

عزیز شدی چون من عزت رو به این میبینم که میتونی به زندگی دیگران نور بدی

چه عزتی والاتر از این که آدم بتونه خداشو فریاد بزنه و باشناسوندن خدای واقعی به هزاران نفر کمک کنه و به زندگیاشون نور بده

بخدا که الان که خودم دارم تایپ میکنم چشام پراشک بدنم مور مور شما چه حسی داری وقتی میبینید این همه تغییر دارید تو زندگیها بوجود میارید

شما چه حسی دارید که دارید نور و روشنی به قلبامون هدیه میدید

شما اونی که به من باور دادی تا آرزوهام برباد نرفته نبینم تا فقط زندگی های آنچنانی رو برای از ما بهترون نبینم تا خودم باور کنم تا خودمو لایق بدونم

که باور کنم میتونه برای من هم اتفاق بیفته که باور کنم که میشود که رویاها، رویا نیستن اگر باور کنی که میشود اگر باور کنی و حرکت کنی اگر خداتو باور کنی

شما استاد نور و روشنی استاد قلبها استاد توحیدی من خدارو صدهزاران بار شکر میکنم که پای درس و کلاس شما نشستم تا رشد کنم تا خدامو باور کنم تا بنیان و هدف اصلیمو بزارم توحید

شاید الان بهتر میتونم بفهمم که چرا شما میگید توحید همه چیه همه چی

نسل من شاید خیلیا از خدا گریزان بودن از هر چی و هرکی که دم از مذهب و خدا میزنه فراری بودن

تو این نسل تو این ایام من چه خوشبختم که فریاد توحید رو در خوشبختی شما شنیدم من چه خوشبختم که دعوت شدم من چه خوشبختم که خدامو پیدا کردم که دوستیشو باور کردم که شاکر تضادهای زندگیم شدم که منو پرت کردند و برگردوندند به آغوش ربم

شما تو چنین دوره ای با چنین نسلی فریاد خدا زدید و نور و روشنی و عشق به خدارو بهمون یاد دادید

شما با خوشبختی خودتون دارید به خوشبختی ما کمک میکنید

روزی بی هیچ الگویی پا به سفری گذاشتید و شجاعت به خرج دادید چون باورش کردید و حالا پرچم یافتم یافتم دست گرفتید و از قوانینی که باش خوشبختیتونو کشف کردید میگید و زندگیتونو گذاشتید به معرض نمایش تا باور ماها جون بگیره تا الگوی ما بشید تا باور ما بشید

شما بی الگو فقط با ایمان به خدا چنین با شکوه ساختید رویاهایی که رویا نیستن

پس برای من و امثال من به لطف خدا با الگویی به این شفافی و هزاران الگو موفق دست پروردش و این همه آگاهی چه بهونه ای هست

اینو محکم به خودم میگم که اگر نسازی باختی چون تو هیچ کمی نداشتی چون خدا همه ابزار خوشبختی بهت داده و اگر نتونی بدون نخواستی بدون خیلی بی عرضه ای

مرررسی که به الهام دلتون گوش کردید و اومدید تا این گفته های زیبا باورساز و ارزشمند سپیده جانم و حامد و عرفان عزیز به گوش ما برسه

ندای به قلب و هدایت همیشه نتیجش عالیه عالی

سپیده عزیزم چقدر تو قابل تحسینی دختر بهت تبریک میگم که اینقدرر متعهدانه پای ساخت وجودت و رشدت ایستادی و انقدر قشنگ رویاهاتو داری واقعی میکنی بهت تبریک میگم برای این همه شجاعت و ایمانی که در وجودت رشد کرده و پاداشهایی که خیلی بزرگتر از اینا میشه

سپیده میشنوه دریافت میکنه و قدرت و شجاعت اقدام درونش شکل میگیره .چرا چون باور کرده چون روی خودش کار کرده و زمانیکه باورها ریشه دار باشن ، به کار بیفتن به تو شوق و شور و شجاعت حرکت میدن

اینکه یهو تصمیم میگیره و سیگار میزاره کنار این یهویی نیست

پشتش ساعتها پرداختن به هرس کردن جان وجودشه که جسارتشو به میزانی از رشد رسونده که یک جمله میتونه اینطور تکونش بده و اونو مصمم کنه

خیلی قشنگ گفتی که حرف همه میشنون ولی اونی عمل میکنه که رو خودش کار کرده باور کرده باورا که درست باشن تورو درمسیر حرکت میدن شاید یجاها خودت هم متوجه نشی

بقول استاد گاهی انقدر نرم نرم و تدریجیه که خودت متوجهش نمیشی

بابا دختر ترکوندی من چی بگم از این فایل ۲۰ دقیقه ای ولی سراسر باور و آگاهی

خیلییی لذت بردم خیلی یاد گرفتم خیلی احسایس عالی تجربه کردم و خیلی مصمم تر شدم

یعنی استاد تو اولین تست چه آدمایی چه شاگردایی اومدن بالا و فرصت گفتگو پیدا کردن

کسایی که نتایج درخشانشون کلی ایمان و باور در دل همه ما روشنتر کرد الهی صدهزار مرتبه شکر که شنیدیم لذت بردیم و باور کردیم که نتیجه عمل به قوانین چقدر بزرگه

حرفام خیلی زیاده خیلی ولی فعلا تا همینجا مینویسم نمیدونم فقط من تایپ کردم بدون مکث هرچی که احساسم در این لحظه میگفت و من نوشتم

با این جمله از عرفان عزیز به نقل از استاد تموم میکنم که:

خواسته ها فقط تو ذهن ماست که بزرگه برای خدا هیچ خواسته ای بزرگ نیست ….

راستی استاد جان از الان تیک حضورم رو در اون سمینار موفقترینها زدم میخوام و میتونم میخوام و میسازم باوردارم که میتونم پس میتونم

باز هم سپاس و قدردانی فراوان از شما که انقدر خوبید از همه دوستانم که با بیان تجربیات و آگاهی های ارزشمندشون به ایمان و باور و رشد همه دوستاشون کمک میکنند

پرچمدار راه توحید استاد جان خیلی عزیزید آرزوی سعادت و بهترینها برای همه ما که لایق عالترین هاییم