گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

سلام و درود الهام عزیز

چقدر با خوندن کامنتت لذت بردم و عشق کردم. چقدر قشنگ که من از خدا هدایت خواستم و به کامنت تو هدایت شدم. چقدر جالب ک شرایط و تحصیلات من هم شبیه شما هست. و چقدر دوست دارم ک اگر امکانش باشه با شما ارتباط مستقیم بگیرم تا از تجربه هات بیشتر استفاده کنم. من هم در حال حاضر باردار هستم و خیلی روحیه خوبی ندارم و با توجه به شرایط زندگیم خیلی به خوندن کامنت شما احتیاج داشتم. من هم دختری بودم ک با الهاماتم تا آمریکا اومدم. تنهایی یک زندگی رویایی برا خودم درست کردم اما با ازدواج کردنم حس می‌کنم ک از مسیر دور شدم و همین باعث شده ک هر روز حال بدی را تجربه کنم و با برگشتن به سایت و کار کردن پراکنده باز حالم داره بهتر و بهتر میشه و امشب با خوندن کامنت شما واقعا با تمام وجودم تمام ابهاماتی ک آنقدر ریز و قشنگ نوشته بودین را حس کردم و انگار گذشته خودم جلوی چشمم اومد ک چطور تنهایی مهاجرت کردم و چطور زندگیم ساختم و چقدر خوشحال بودم و از همه چیز لذت میبردم ولی با ازدواجم و کار نکردن روی خودم هر روز حالم بد ‌بدتر شد. ممنونم بخاطر وقتی ک گذاشتی و آنقدر قشنگ همه چیز با جزئیات نوشتی تا الهام بخش الان من باشه.