گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
  • نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
  • مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
  • چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
  • “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
  • آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
  • “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    623MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت
    37MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زلیخا جهانگیری⁦» در این صفحه: 1
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام به استاد خوبم

    به مریم عزیزم

    به دوستان گلم که در این مسیر الهی روزبه روز دارن موفق تر و الهی تر میشن

    بازهم تکامل، تکامل در درک داستان هدایت

    ما بچه ها، از وقتی داستان هدایت الهی 1 و 2 روی سایت قرار گرفت، هم توضیحات استاد و هم کامنت های دوستان، در سطح مثلا یک، تاحدی فهمیدیم منظور استاد از هدایت و ارتباط با خدا و چگونگی این ارتباط چیه. حالا که حدود 6 ماه از اون فایل گذشته، توی این شش ماه، هرکدوممون بیشتر به این حرف ها، به این هدایت ها فکر کردیم، و سعی کردیم گوش کنیم به هدایت، نمونه هاش رو دیدیم، و تا حدی درک کردیم و شاید چندین بار تجربه اش کردیم، و الان بعد شش ماه، دوباره فایلی روی سایت قرار گرفت که می خواد مارو از سطح یک که بودیم، ببره دو. اینکه داستان هدایت رو جزئی تر و عمیق تر بشنویم، فکر کنیم و عمل کنیم و در نهایت با لذت تجربه کنیم. چقدر زیباست این مسیر. چقدر زیباست این قانون تکامل، چقدر درسته. چقدر منطقیه. مرسی استاد الهی.

    در مورد رشد جنین صجبت کردید استاد

    اصلا همین یه موضوع متحیر می کنه آدمو، هرچقدر بیشتر به این موضوع آدم فکر می کنه، دیوانه تر میشه. اینکه یک سلول میره بدن به این بزرگی و کاملی رو میسازه، نکته اش اینجاست که یک سلول هستش با یک ویژگی، چطور سلول جدید به سلولی با ویژگی های مختلفی تبدیل میشه؟ یعنی چطور از همون سلول، سلولی به وجود میاد که مثل استخوان مقاومه؟ بازم از همون سلول، سلولی تشکیل میشه که بصورت مایع و خون هستش. بازم از اون همون سلول اولیه، سلولی تشکیل میشه که با بقیه متفاوته، مثلا میشه مو.

    بعد اون سلول ها از کجا می دونن باید برن توی کدوم بخش تکثیر بشن؟ مثلا یه تعداد سلول پوست رو تشکیل می دن، اگه همین جنس پوست داخل بدن تشکیل بشه چی میشه؟ یا یکسری میرن بصورت غضروف بین مفاصل رشد می کنن… این سلول از کجا می دونن به چه تعداد باید تشکیل بشن اصلا؟ چرا همون سلول پوست، تکثیرش ادامه پیدا نمی کنه؟ مثلا بی نهایت لایه ی پوستی بسازه؟ اون سلول از کجا می فهمه به چه اندازه تکثیر بشه؟ هر سلول از کجا می دونه، چقدر، چگونه و کجا تشکیل بشه دقیقا؟

    در مورد هدایت حیوانات

    حدود یک ماه پیش یک مستندی رو دیدم و باعث شد من خیلی عمیق تر به این مسئله فکر کنم. به غریزه. حالا نمی گم کلمه ی غریزه اشتباهه، ولی با اطمینان مطمئن شدم این اسمش هدایته. خداونده که داره هدایت می کنه.

    توی اون مستند یک مارمولک هایی بودند که اسم خاصی داشت، اندازشون بزرگتر از مارمولک بود، ولی شبیه بودن. مارمولک ها در فاصله ی شاید سیصدمتری از ساحل زیر شن ها تخم گذاری کرده بودن، و در اطراف هم صخره هایی وجود داشت که در زیر صخره ها مارهای سرعتی منتظر بودن که مارمولک ها از تخم بیان بیرون و شکارشون کنن. در اون مستند، چندتا سوژه که از تخم در می اومد و مارها به سمتش حمله می کردن نشون میداد. این صحنه رو تا اینجا داشته باشید، بریم صحنه ی دیگه. مارمولک های بالغ زیادی نزدیک دریا جمع بودند، که روی آن ها خرچنگ هایی وجود داشت که از پوست مرده ی مارمولک ها تغذیه می کردند، با اینکار هم خرچنگ ها تعذیه می شدند و هم مارمولک ها تمیز میشدن. یک صلحی بینشون بود.

    حالا اون مارمولک هایی که از تخم بیرون می اومدن، می اومدن پیش این مارمولک های بالغ.

    در این مستند اینقدر داستان هدایت واضح بود که نمیشه منکرش شد.

    تصور کنید یک مارمولکی که زیر ۱۰ ثانیه است از تخم بیرون اومده، اول اینکه از کجا میدونه باید کدوم سمتی بره؟ بالغ ها کجا هستن؟ چرا همشون به سمت دریا که بقیه بالغ ها اونجا جمع بودن میرفتن؟ چرا جهت های دیگه نمیرفتن؟ مارمولکی که از وقتی که چشم باز کرده نه والدینی پیشش بوده که آموزش بدن و نه اصلا تجربه ای داشتن که بخوان تصمیم بگیرن دریا کدوم وره؟و اصلا باید به سمت دریا حرکت کنن!!! به مارمولکی که همین چند ثانیه پیش وارد این این دنیا شده، کی یاد داد کجا بره؟ حالا وقتی مارها حمله می کردن سمش، از کجا و چطور فهمیده اونا دشمنن؟ از کجا یاد گرفته که باید فرار کنه؟ چرا از اون خرچنگ های روی پشتشون فرار نمی کردن؟ چرا وقتی مارها حمله می کردن، سرجاشون نمی ایستادند؟ چرا فرار؟ چطور تشخیص میدادن کدوم دوسته کدوم دشمن؟ اینا چیزی جز هدایت نمی تونه باشه….

    یا یه مستند دیگه پنگوئن ها!!! وقتی پنگوئن نر، میره غذا بیاره و ماده روی تخم می خوابه یا کنار جوجه ها می مونه، وقتی اون پنگوئن نر برمی گرده، میره سمت جفت خودش. به جوجه خودش غذا میده. واقعا این حرکتشون هم خیلی بزرگه، توی مستند نشون میداد، بین میلیاردها پنگوئن، که همشون شکل هم هستن، بین اون همه پنگوئن هم شکل، چطور واقعا چطور پنگوئن نر، جفت خودشو پیدا می کنه؟ اگه هدایت نیست پس چیه؟ اگه خدا هر حیوان رو سمت جفت خودش هدایت نمی کنه پس چطور اینا شناسایی می کنن؟

    استاد در مورد این جمله تون: اگر هدایت رو با غریزه ی میتوزهای سلول های تخم مرغ یا جنین آدم، یکی بدونی خیلی از جواب های سوالات داده میشه که تا کجا میتونه پیش بره این هدایت و چقدر می تونه این دقیق باشه این هدایت

    می دونید استاد گمراهی از اونجا شروع میشه که آدم ها غریزه رو با هدایتی یکی نمیبنن. غریزه رو فقط برای حیوانات یا گیاهان به کار می برن، و اونو هدایت نمی بینن، و فکر می کنن فقط برای حیوانات هستش. و با این تفکر خودشونو از دریافت هدایت خداوند محروم می کنن، چون فکر می کنن انسان عقل داره، به هدایت نیاز ندارن و به عقلشون تکیه می کنن. و عقل هم که محدود.

    اگر ما برتر از تمام موجودات دیگر خلق شدیم، مگه میشه حیوانات این چنین قدرت هایی داشته باشن و ما نداشته باشیم؟ پس این چه برتری هستش!؟ چطور یه پنگوئن برای پیدا کردن جفتش بدون نگرانی و استرس، طبق هدایت الله پیش میره، اون وقت ما برای پیدا کردن شریک زندگی (یا هر خواسته ای) استرس بکشیم؟ مگه میشه اون حیوان قدرت بالاتری از ما داشته باشه که خیالش به هدایت راحته، اون وقت انسان در ناآرامی باشه؟ قطعا ما هدایت هایی که حیوانات به اسم غریزه دارند رو، ما هم داریم، ما هم هدایت رو داریم و هم بسیاری از خصلت ها و قدرت های برتر دیگه. حالا اگر مثل همون حیوانات دل بسپاریم به این هدایت، اجازه بدیم هدایت بشیم، بدون استرس و نگرانی به خواسته هامون میرسیم.

    اینکه فرمودید با تفکر به این هدایت که تا اینقدر می تونه باورنکردنی باشه، دقیقا درست میگید، واقعا باورنکردنیه که یک تک سلولی درون یک تخم مرغ، بدون حضور هیچ فرد دیگه ای یا حیوان دیگه ای، تبدیل بشه به یک جوجه، جوجه ی قابل لمس، جوجه ای که هر بخش و اجزای بدنش به خوبی و در جای درستش تشکیل شده. و این طرز تفکر باعث میشه به ذهن منطیقیمونن رو ساکت کنیم. وقتی که بخواد وجود هدایت رو انکار کنه.

    بی نهایت هدایت خداوند هست. فقط کافیه آگاهانه در جستجو و درک اون باشیم.

    اصلا تفکر و تعلق در طبیعت، خیلی بیشتر آگاه ترمون می کنه.

    اینقدر قضیه ی هدایت عمیقه که اصلا عمق درکش بی انتهاست… به اندازه ای که روی خودم کار کردم تونستم هدایت رو دریافت کنم، و از خدا می خوام خیلی خیلی بیشتر از اینها هدایتم کنه و آگاه ترم کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: