گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

به نام مهربان هدایتگر

هر بار که در مورد این کلمه بسیار زیبا و عمیق صحبت میشه “هدایت” من از خود بی خود میشم و سراپای وجودم حس شادی و شکر گزاری میشه, به قول استاد عزیز این تازه الفبای آشنایی ما با بحث هدایت هست و پنج سال دیگه میگیم من اصلا چطوری فکر میکردم?چه درکی از این موضوع داشتم? ودوباره پنج سال دیگه و پنج سال دیگه و پتج سال دیگه, هرکز درک و دریافت ما از این مقوله عمیق و زیبا و تازه کشف شده (لااقل برای من) داره بیشتر و کاربردیتر و ملموستر وشیرینتر میشه.

جالبه ما هدایت رو برای رسیدن به خواسته ها و اهدافمون میخوایم ولی شاید واقعا برعکس باشه و ارزش خود هدایت و اتصال به خداوند خیلی بیشتر از اشانتیونهایی باشه که تو مسیر بهمون داده میشه, چون حس اتصال و هدایت و هماهنگی با خدا ومنبع خودش شیرینترین و لطیفترین و غیرقابل توصیفترین حسهاست , یک حس الهی و ظریف و رویایی که به قول سپیده حان فقط باید چشید تا فهمید چیه و چقدر عمیق و ظریف وزیباست.

صحبتها ونتایج دوستان برای منی که در ابتدای شروع این تغییرات و تحولات هستم واقعا انرژی دهنده و انگیزه بخش هست و به فراوانی ثروت و فرصتها وهدایت بیشتر ایمان میاریم مخصوصا وقتی که کسانی غیر از استاد و از همین بچه های سایت خودمون که از هیچ شروع کردن و به وین جاهای بسیار عالی رسیدن واین نجوای ذهن خاموش میشه که فقط عباس منش تونسته اونم که شانس آورده.. واقعا از ته قلبم برای این دوستان خوشحالم و موفقیت اونها رو موفقیت خودم میدونم.

ارزش این فایلها که با هدایت پروردگار و در پاسخ مشتاقانی چون من ساخته و پرداخته شده از نظر عمق و محتوا و ارزش فراتر از قیمت گذاری هستن ,چون عشق خالص هستن و حتی کسانی غیر از استاد هم که صحبت میکنن از منبع عشق خالص صحبت میکنن و از بابت خدا رو بینهایت شکر میکنم.

صحبتهای جانانه و الهی و دلچسپ استاد ودوستان رو که عمق وجودت رو به لرزه و حرکت و پویایی وا میداره رو با قلبم و تک تک سلولهام تحسین میکنم, بخدا موتور محرکه وجودم رو بیش از پیش به پویایی و گسترش و حرکت وادار کرده.

چقدر زیبا استاد عزیز در مورد هدایت و شکل و حالت این آگاهیها و تشبیه اون به غریزه که حتی تو تمام حیوانات هم وجود داره از همون لحظه تشکیل وتقسیم تک سلولی و روند توسعه و خلق و گسترش معجزه وار ومنظم اون رو به عنوان بزرگترین درسهای زندگیم روی دل و دیده میگذارم ودر جهت ایمان و عمل صالح بیشتر ازشون قطعا بهره میبرم.

راستی چرا به این همه معجزه ای که هر لحظه در اطرافمون داره به زیبایی و عمق وحشتناکی رخ میده توجه نمیکنیم?چرا تولد یک موجود زنده خارق العاده وزیبا از یک تخم مرغ بی جان انقدر برامون عادی و روزمره شده? کی این روند تقسیم وتکثیر سلولی رو از داخل این فضای بسته کوچیک مدیریت میکنه? که خودش کارخونه تمام وکمالی برای تولید وخلق یک موجود زنده کامل و قابل رشد وتکثیر هست?

تخم مرغهایی که ظاهر و ترکیبات یکسانی دارن ولی هیچ وقت تخم یک لاک پشت به پرنده یا هر چیز دیگه ای تبدیل نمیشه?وبعد از تولد بلافاصله این لاک پشت بدون اینکه هیچ غذا یا مراقبتی داشته باشه یا کسی حملشون کنه خودشون بدون استثنا با اون بدن ظریف و ژله ای راه میفتن و انگار یک عمره که دارن این مسیر رو طی میکنن, راه دریای وسیع و بینهایت رو پیش میگیرن وهر کدومشون به گوشه ای از این دریای بینهایت هدایت میشن.اینها هرگز چیزهای ساده ای نیستن, هزاران معجزه رو دارن برای چشمانی که بیدار شده به نمایش میزارن. وچشمی که پرده ها ومهرهای ناآگاهی و جهل روش زده شده هرگز اینها رو نمیبینه و میگه خدا کجاست?معجزه کدومه?شما چطور خدا رو برای من ثابت میکنین?

ومن خودم هم به عنوان کسی که تازه چشمش بروی این معجزات همیشه زنده و رخ دهنده داره باز میشه دارم هر روز ایمان نداشته ویا ایمان کهنه وقدیمی وتقلیدی رو به خدای واحد و یکتا رو تازه تر میکنم تا بتونم نفس بکشم و زنده بشم و زندگی کنم .

داره این آیه قرآن یادم میاد که بارها وبارها وبارها در قرآن گفته شده آیا در گردش شب وروز و فصلها و مرده وزنده شدن طبیعت تفکر نمیکنید, چیه?

واقعا همیشه برام سوال بود که چرا انقدر رو تغییر شب وروز تاکید کرده, چون این قضیه برام خیلی ساده وبدیهی و روتین بنظر میرسید و از خودم میپرسیدم خوب بعد هیجان انگیز و خارق العاده این ماجرا چیه?

ما چون لحظه به لحظه تو هدایت و معجزه زندگی کردیم برامون متاسفانه عادی شده و مثل ماهی که توی آبه و در به در دنبال اقیانوس میگرده , میگیم پس خدا کجاست? چرا معجزه ای در زندگی من رخ نمیده?پس این هدایت که میگن کجاست? چرا من هیچ چیز عجیب و غریبی اینجا پیدا نمیکنم?

اینجاست که منظور قرآن رو از کوران و کران و لالان میفهمم که چیه?

خدایا با تمام وجود از جهل و ناآگاهی به خودت پناه میارم و آرزوی بیداری وآگاهی هر چه بیشتر دارم.

سپیده جان وقتی که گفتی الان دیگه مدتهاست که نمیدونم نگرانی یعنی چی, من بدون هیچ قضاوت و بروبرگردی باورت کردم و از اینکه ذهنم انقدر راحت این قضیه رو که قبلا تئوریش هم از نظرم غیرممکن بود چه رسد به عملی , خیلی شاد و هیجان زده شدم. خدا رو شکر میکنم وبهت تبریک میگم خواهری که به این درجه از ایمان و توکل رسیدی و توی این پروسه هدایت و حمایت خداوند تا این حد کار رو راحت و قابل دسترس میکنه.

تجربه منم از گفتگو با خدای مهربون اینه که خیلی وقتها باهاش بحث میکنم هرچند این روند تکامل خیلی خیلی خیلی جای رشد و پیشرفت داره, ولی حتی باهاش شوخی میکنم, گپ میزنم و گاهی در جوابم چیزهایی میگه که ساعتها بهش میخندم یا مدتها در عمق و محتوای این پیام الهی شنا میکنم.

ولی خیلی باید بهتر وبیشتر از اینها بشه چون این ساعتها و دقایق غنی ترین و زیباترین لحظات عمرم بودن و هستن.

توضیحات استاد عزیز در ادامه سوال وتجربیات سپیده نازنین چه ترکیب فوق العاده ای از توضیح و تشریح جریان هدایت رو به نمایش گذاشت ,یک سمفونی باشکوه از رقص کلمات و درک و تجربه و اقدام صالحانه رو به نمایش گذاشت, سمفونی که من چنان محو تماشاش شدم که دقایقی نه زمان رو میفهمیدم و نه میدونستم کجام و فقط اشک شوق وشکرگزاری میریختم.

پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب میکنید?

فَبِایِّ آلاء رَبِّکُما تُکَذِّبان?

صحبتهای شیرین و همسرشون هم بسیار خوب و جالب بود و حتما لازم بوده که تضادهای دوستمون رو هم بشنویم تا ارتقا و خواسته جدیدی در ما شکل بگیره وازشون ممنونم.

احساسات زیبا وسرشار استاد عزیز رو که سراپای وجودش رو حس خوب شکرگزاری فراگرفته و انگار تمام سلولهاش از اینکه به اهداف توحیدی خودش و رسالت الهیش رسیده دارن عمیقا خدا رو شکر میکنن.

استاد جان منم به نوبه خودم بهتون تبریک میگم این سربلندی ابراهیم وار در آزمونها رو رسیدن به حس رضایت از انجام اهداف و رسالت الهی خودتون.

الهی هزاران مرتبه شکر

🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿