مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
- نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
- مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
- چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
- “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
- آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
- چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
- “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛
منابع بیشتر:
دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD623MB40 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 | تسلیم بودن در برابر هدایت37MB40 دقیقه
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته
همچنین خدمت تمام دوستان گرامی
امروزهدایت شدم که این فایل فوق العاده عالی رو ببینم ،که یک بار صبح دیدم ویک بارهم شب تماشا کردم. آفرین به تعهد سپیده خانم والباقی دوستان که امید وانگیزه ما را صد چندان میکنند.
باورتان نمی شود امروز به چندین مسیر تازه کاری هدایت شدم واز دو مسیرش کسب درامد کردم و سومین راهم فردامی روم تا به دستش بیارم،انقدر این فایل های کلاب هاوس عالی و تاثیر گذار هست که من با این که این فایل هارا قبلا گوش کرده بودم و به قول استاد امروز من آگاهی ها جدیدی گرفتم. از صبح زدم قسمت اول تا پنچ را دوباره گوش کردم وهمین طور غرق در آگاهی شدم ولذت بردم وهمه این مدت را در دو مسیر رفت وبرگشت کرج به تهران گوش کردم. اولین مسیر ازفردیس کرج به نازی آبادبود،ودومین مسیر از کرج به تهران پارس فلکه دوم بود که هر دو مسیر با گوش کردن به فایل های استاد بود.
این راهم بگم که وقتی موقع رانندگی در حال برگشت مسیر دوم بودم،به خاطر ترافیک میدان سپاه از مسیر معدن ها که جاده اش کمی خراب است ولی خلوت ومیانبر است رفتم کمی که وارد جاده شدم یک نفر توی تاریکی جاده ایستاده بود که حسم گفت سوارش کنم ،سوارش کردم،قیافه اش هم دیده نمیشد،فقط گفت من جلوی کارخانه رنگ پیاده میشم وهیچ نگفت،یک لحظه ذهن شیطانی ام گفت خفت گیر نباشد توی این راه بی راهه اما صدا انقدر ضعیف بود که فکرش را هم نکردم و همین طور استاد داشت صحبت می کرد،ومن مدهوش فقط لذت میبردم .تا این که وسط راه ان نفر گفت پیاده میشم ،ونگه داشتم تا پیاده شود. بعد از پیاده شدن دعایم کرد وگفت دست به خاک بزنی طلا بشه،امید نداشتم کسی سوارم کنه ودوباره برایم دعا کرد. ومنی که با اینکه روز پر فشاری داشتم ولی وقتی رسیدم خونه انگار تازه بیدار شدم تا کارم را آغاز کنم.
خدا من را در مسیر کسانی که به آنها نعمت وثروت وسلامتی داده قرار بده
الاهی آمین