گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
  • نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
  • مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
  • چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
  • “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
  • آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
  • “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    623MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت
    37MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندابشارتی» در این صفحه: 1
  1. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربون

    روز 145

    دو روزه پشت هم،شاگردام از نرخهای بالای مربیای دیگ بهم میگن

    فلانی 16 میلیون میگیره برای یکماه

    فلانی 35 میلیون

    فلانی 4 میلیون

    فلانی …

    همه ی عددا بودن

    اون لحظه همه جور نجواها اومد!

    تو چرا خودتو دست کم میگیری؟

    تو چرا نمیتونی همچین عددایی بگیری؟؟؟

    تو چرا در مدار این افراد نیسی؟؟

    تو چرا خودتو لایق نمیدونی برای پول بیشتر گرفتن؟؟

    تو‌چرا …

    ی لحظه بخودم اومدم

    گفتم وایسا وایسا..

    چرا وجود این نتایج در زندگی بقیه ،داره باعثه تخریب کردنه خودت میشه؟؟

    این بود باور فراوانی؟؟

    گفتم خدایاااا منم به زودی با تکامل خودم ،میرسم به این عددا..

    اگه هستن این عددا،پس بمنم میرسه

    من تا چند وقته پیش اصلا نشنیده بودم ک هستن کسایی ک 35 میلیون ،هزینه کنن تا ده جلسه ورزش کنن !

    از وقتی خواستم باور فراوانیم قوی بشه،دوتا نشونه اومده

    از چند نفر محتلف ،چندتا عدد شنیدم

    و‌چقدر با کنترل ذهنم،تونستم تایید و تحسین کنم

    بعد گفتم خدایا باهام حرف بزن من چجوری به این عددا نگاه کنم؟؟؟

    گفتم خدایا من نمیخوام درگیر عدداو ماشین حسابا باشم!بهم بگو چیه داستان ک بتونم راحت بدست بیارم این عددا!

    بهم گفت:ندا تو قبل ازینک این عددارو بشنوی مگه از زندگیت راضی نبودی؟

    مگه هی شکر نمیکردی ک باشگاتو داری،مستقلی؟

    چرا الان دنباله اینی ک تو کجای این داستانی ک نمیتونی این عددرو بدست بیاری ولی اونا میتونن؟مگه غیر اینه که مدارت عوض بشه لاجرم با این اعداد و ادمها و شرایط و کیفیت برخورد میکنی

    این مقایسست که تو رو به این حرف کشونده ک چرا اونا این عدد ولی تو نه!

    مگه چیزی ک خدا بهت داده قیمت داره؟؟

    مگه تو میتونی به چیزی که مال تو نیس و ی مدت داده شده تا تحربه کنی قیمت بزاری؟؟

    اصلا مگه اون شاگردی ک میاد پیشت،ی موجوده بی ارزشع؟اونم از قدرته خداست اونم از جنس خداست ک اومده تحربه کنه

    چجوریه ک این همه قدرتو،داری با چندتا عدد میسنجی

    و میخوای ارزشه بالای خودت و شاگردتو بیاری توی ماشین حساب و اقتصادو ..

    کاری ک تو ارائه میدی ،قیمت نداره

    پس انقد درگیره این چیزها نباش

    و ی عددی بهت الهام میکنم تا بتونی این ارزشه بالای خودت و افرادی ک در زندگیت هستن رو کنارهم نگه داره

    تو بمن بسپار

    این عددا نه نشون میدن که تو چقدد با ارزشی،نه نشون میدن بی ارزشی

    این عددا خودشون اتفاق میفته وقتی تو خودتو محدود نکنی

    مثل این میمونه ک رفتیم به یه عروسی و منو مهمونا داریم سر قیمته میوه و شیرینی ک میزبان به صورت نامحدود روی میز برای ما گذاشته ،بحث میکنیم

    مگه میشه ما مثلا بگیم سیبه میز من چرا قیمتش پایینه چرا میز بغلی بالا؟

    میشینم گریه میکنم یا حرص میزنم یا خودمو میکوبم به صندلی ک سیب گرونتری بگیرم؟؟

    اصلا مگه من و اون مهمونا از قیمت سیبا خبر داریم؟؟

    اصلا مگه ما صاحب این سیبا هستیم که بخوایم به مهمونای میز بغلی بفروشیم یا هرچیزی. ازین قبیل؟؟

    فقط میگیم ممنون ک مارو دعوت کردین و لذتشو میبریم

    چرا راجب این توانایی هام،راجب قدرته اموزشام ،فکر میکنم مادر زاد من این ندا بودم

    که حالا نه تنها بخوام این خدای درونمو با این عددا کوچیک کنم بلکه برم توی باور کمبود

    این خدا بزرگه،عدداشم بزرگه

    فقط با تکامل میتونه به چشم‌بیاد

    به اندازه ای ک بفهمم اینو ک من لایقم چون خدا بهم داده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: