گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
  • نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
  • مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
  • چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
  • “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
  • آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
  • “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    623MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت
    37MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساناز جمشیدیان» در این صفحه: 1
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    هدایت همین حرفهای شما استاد عزیز برای من که بموقع بهم میگی منم گوش میدم و نتایج عالی هم میگیرم دیروز توی دوره دوازده قدم فایل اول قدم هشت بهم گفتی پول قرض نکن و منیکه همخ کارها را کرده بودم تا پول بیاد به حسابم حالا بین حرف شما و خواستم مونده بودم

    اما گفتم چرا دقیقا الان استاد باید این حرفو بزنه پس پول قرض نکن و بعدش خونه های با قیمت بالا تر کنسل کردم و گفتم فقط اندازه توانمون خونه میبینیم اشکال نداره کوچکتر باشه اما حرف استاد گوش بدم تکاملم طی کنم و همون روز همسرم زنگ زد یک خونه هست سه خواب با قیمت بالاتر توانمون گفتم نه کنسل کن بگو پولمون صد تومنه نمیتونیم پشتش زنگ زد یک خونه دیگه هست بیا بریم ببینیم با پولمون جور در میاد و من توی ذهنم یک خونه کوچکتر بود چون پول پیش کمتری میخواست اما خونه 120متر سالن بزرگ اشپزخانه بزرگ تراس رو به پارک پر نور. دو خواب، تمیز دقیقا خدا این خونه را برای من گذاشته بود همون روز این شخص به املاک سپرده بود و املاک هم به ما زنگ زده بود و من عاشق این خونه شدم به همسرم پیام دادم این حس من میفهمم هدایت خداونده خودشه

    من موقع خرید تا وقتی این حس پیدا میکنم میفهمم راهم درسته حسی که ترس و شک توش نیست حس شادی و حس هیجانه و این حس چون بارها موقعی که خواسته مناسب دیدم پیدا کردم انقدر برام اشنا هست که میدونم خودشه حتی انتخاب همسرمم وقتی که باهاش اشنا شدم میدونستم که همسر دلخواهمه و این حس حس هدایت درونی منه که هیچوقت خطا نداشته انقدر خوشحال بودم انگار خونه رویاهام بهم خدا داده بااینکه مالکش نمیشم اما حس شادیم اندازه این بود که خریدمش همون موقع توی قدم دوازده ماجرای هدایتم نوشتمو به همسرم پیام داد من خیلی خوشحالم این خونه مطمینم خودشه ما خیلی خونه دیدیم اما دقیقا این خونه حسی که باید در من ایجاد کرد و بعد بهش زنگ زدیم قبمت بالاتر میگفت املاک گفت صبر کنید تا راضی بشه به کمتر، به همسرم گفتم اشکال نداره بگو میخوایم اما املاک نظرش متفاوت بود و گفت بهش کمتر گفتم صبر کنید خبر بده، صبح همسرم زنگ زد گفت خبر نداده اگه قسمتمون باشه اوکی میشه من به املاک گفتم، خونه را بقیه املاکها هم برده بودن مستاجر نشون داده بودن و همین باعث شد که مالک به ما خبر نده، صبح گفتم میدونم ساناز عاشقش شدی کلی خوشحال شدی اما صبر کن خدا برات درستش کنه اصرار نکن یکم فایل گوش دادم و بعد برای اینکه فرکانسم مثبت بمونه خوابیدم کلا خواب یک راه عالی که چرخه درستی بسازی قبل خواب این فایل پلی کردم حس ارامش گرفتم گفت هدایت من غذا میخورم اب میخورم میگم هدایت بع خودم گفتم پس منم میسپارم به خدا، خودش تااینجا هدلیت کرد نشد هم فدای سرم خدا بهترش برام گذاشته و خوابیدم با صدای تبل و اهنگ توی کوچه و همزمان زنگ تلفن خونه از خواب بیدار شدم دقیقا همزمان هر دو صدا میاومد از این دورگردها که اهنگ میزنن پول میگیرن یک اهنگ شاد بود و زنگ تلفن، تلفن جواب دادم همسرم بود گفت اماده باش امشب میریم برای قرارداد خونه و توافق کرده، الان باید برم اماده شم اما قبلش گفتم تکاملم و رد پام اینجا بزارم چون این مسیر من برای خونه شروع کردم شاید یکنفر دیگه هم مثل من بخواد خونه جا به جا کنه این رد پا کمکش کنه ـ

    الان خیلی خوشحالم و یک ارامش درونی دارم

    بعد از دو سه سال ترسهامو شکستم

    بلاخره دارم انجامش میدم

    خدایا شکرت

    عاشقتم استاد دو روز پیش اومدی توی خوابم برای اولین بار و فهمیدم که یک خبرای جدیده

    و توی مسیر زندگی قبلا شغلمو دگرگون کردی اینبار خونمون رو

    چقدر این دوره های رایگان عالین

    بااینکه من همزمان دوره دوازده قدمم پیش میرم اما عاشق این بخش های دانلودی هستم و میخوام هر بخش با نیتی شروع کنم ادامه بدم و نتیجه بگیزم چون این روش برام جواب داده

    ممنون استاد

    تعهد امروزم میرسه به خونه جدیدمون

    یک خونه با سالنی بزرگ با تراسی روبروی سالن که پارک روبروی ان هست از پنجره منظره درختان پیداست

    اشپزخانه بزرگ با کابینتهای زیاد رنگ چوب و فضای عالی

    کف سرامیک و دیوار ها رنگ سفید

    دو خواب که پنجره دار و جا دار و کمد دار

    حمام بزرگ و تمیز و دستشویی مرتب

    طبقه سوم یک مجتمع چهار واحد

    پارکینگ و انباری

    خدایا شکرت بلاخره منو لایق یک خونه زیبا کردی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: