گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • هدایت چیست؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ و تا چه حد می تواند دقیق باشد؟
  • نشانه هایی که تفکر در آنها می تواند نقش حیاتی “پیروی از هدایت در تجربه خوشبختی” را به ما بفهماند؛
  • مهم ترین باوری که “پیروی از هدایت” را تبدیل به مهم ترین اولویت زندگی فرد می کند؛
  • چه باوری باعث می شود هدایت را بر استدلال های عقل، اصلح بدانیم و تسلیم آن باشیم؟
  • “فرایند تکاملی درک هدایت” که منجر می شود به تسلیم بودن در برابر این جریان سازنده؛
  • آیا “هدایت خواستن” فقط درباره چیزهایی معنا دارد که نمی دانیم یا نمی توانیم؟! یا بهتر است درباره آنچه تخصص و مهارت داریم نیز از خداوند طلب هدایت کنیم؟
  • چگونه خود را در مدار دریافت هدایت ها قرار دهیم؛
  • “میزان تشخیص هدایت” بستگی به “میزان آمادگی فرد برای دریافت نعمت ها” دارد؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش بخش 10 | بررسی آیات با ریشه “ش ی ء” و “ر و د” (درک تفاوت بین اراده و مشیت خداوند)


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    623MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت
    37MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا توسلی» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 791 روز

    145مین گام روزشمارزندگی الهی راتجربه میکنم.

    خدایاشکرت این تجاربم بااحساس خوب وآرام طی می‌شود.

    به نام خدا وسلام به خدا که عشق من از ازل تاابدهادردلش ماندگاری دارد.

    سلام به استادعشق،استادی که حرفش باعملش یکی است که شده این نتیجه ی رابطه ی عالی باخودش،خدا،واطرافیان وطبیعت بدون هیچ وابستگی

    سلام به کل نازپروده های خداکه درسایت بهشتی مشغول انجام دادن عمل صالح هستند.

    الهی سپاسگذارم که منوعاقبت به خیرکردی.

    الهی‌ توراسپاسگذارم که به منوخانواده ام و به نی نی نازوجیگرگوشم ثروت سلامتی ،تسلیم،تمکین ویکتاپرستی همراه باشکرگذاری را داده ای .

    دیروزیک پیام بازرگانی برای یک حاج خانم اجراکردم.

    میگفت: منم خداروشکرمیکنم که عاقبت بخیرشدم.

    چون دستم به جیب خودم میره زیرمنت بچه هام نیستم که همین قلم ازهمه بدتره که محتاج کسی باشی!!!!!

    الان یادحرف بنده خدا افتادم که عه منم ازهمه عاقبت بخیرترم که اولاًتوسفردنیابااسپانسری خداازاول تاآخربادلی آرام وشادبه ماوعده داده شده است.

    تمام امکانات دربهترین نوع به شرط ایمان وباوردسترسی داریم.

    وتوی سفربهشت کره ی خاکی یک بهشت دیگه خدابرام بناکرده به نام سایت که اقیانوس برکت وآگاهی ومکتب خانه برای من ساخته شده است.

    به سادگی بیاموزوعمل کن الهی شکرت.

    امروزبیدارشدم گفتم خدایاکجابرم پیاده روی که پیام اجراکنم؟؟؟؟!¡!!!!!

    گفت:بروحرم امام رضاعلیه السلام.

    نمازظهرخواندم شکرگذاری رونوشتم رفتم ایستگاه خط واحدبدون معطلی واحدرسید.

    سوارشدم تقریبابیشترصندلی هاسمت خانمها پُربود.

    همون جلوسمت خانمهاایستادم سلام وقبولی روزه نمازهاوتبریک ماه مبارک روگفتم .

    ودرادامه پیام روخیلی بهترازوقتهای دیگه باآرامش عمقی ولبخنداجراکردم ونشستم.

    4مین ایستگاه نگه داشت حالم خیلی ناخوب شدچون روزه هستم سریع ایستگاه 5که ایستگاه پارک ملت بودبی رمق پیاده شدم.

    و لباس گرم وچادرم تونایلون دستم بود.

    گفتم :خدایااین لوازمم اضافه س فقط کمکم کن.الخیروفی ماوقع هرچی هست به نفع منه.

    وگفتم: زیارتت قبول شده لیلاجون امام رضامیگه دریمنی پیش منی.

    رفتم سمت پارک ازکنارگذر پارک میومدم سمت وکیل آباد.

    3تادخترجوان وخوشگل رونیمکت نشسته بودن سلام واحوالپرسی کردم پیام رواجراکردم به مسیرم ادامه دادم .

    بین راه خواهرم تماس گرفت شب بعدازافطارهستین باشوهرم بیایم خونه ی شما!؟

    گفتم آره هستیم. ولی عزیزدلم وپسرم سومیم که معرفه به قهرمان .

    گفتم: قهرمان ازراه میرسه خانه ساکت تلویزیون خاموش فقط میخوابه هرساعتی برسه خانه برنامه ی پدروپسرهمینه!ساعت5صبح میرن غروب یاشب برمیگردن نیازبه استراحت دارن.حالاشماجمعه بیاین یکم بهتره.خیلی باعزت نفس بالاجواب دادم.همین صحبت روچندروزپیش باپسردومیم میکردم که کسی با ما رفت وآمدنداره اگه خاله جان هم بگه میخوایم بیایم میگم پسرم وعزیزدلم خوابن!

    گفت: خوبه ولی صله ی رحم هم لازمه .

    گفتم: خودم وخانواده ام ازهمه چی مهمتریم.

    وامروزهمچین اتفاقی افتاد.به پیاده روی ادامه دادم ساعت2/30به خانه رسیدم.خیلی روزقشنگ وپربرکتی بود.

    کارکنان شهرداری کل باغچه های حاشیه وکیل آباد روآماده ی گل کاری کرده بودن کل علفهای هرزجمع آوری شده ودرختچه هاروهرس کرده بودن که اینهاهمه برای من معلم بودمدام باید درونم را سم پاشی کنم !¡!علفهای هرز روازبین ببرم تااین احساس خوبم ماندگارباشه این فایل روقبلا هم گوش کردم من خیلی عجولم بایدبیشترروخودم کارکنم والحمدولله خیلی خیلی بهترشدم از100مَن عجولی به50مَن رسیده ام !!!!!

    خیلی ازخداوازخودم واستادم تشکرمیکنم .

    وبرای احتیاط بیشتروقدمهای تکاملی برداشتن ازشانه خاکی جاده راه میرم وهرروزم راباروزقبلم مقایسه میکنم به شکرانه ی اصل وجودم معشوق وعاشق شبانه روزی ام خدا.

    الحمدوالله روبه بهبودی هستم.همین که ازاتاق (آ. ی. سی. یو)واتاق سی. سی. یو)خدا به من شوک واردکرده ونفسم بالا اومده و بهترِ بگم احیا شدم .وخدادستورداده به بخش مراقبتهای ویژه انتقالم بدن!!که واقعابه مراقبتهای ویژه الهی نیازمندم وبه سفارش خدااستادومریم جون برای من تقویت کننده های قوی وچرک خشک کن نسخه می پیچندوبایدخودم مراقب خودم باشم ومادام العمر توهمین محلِ رفت وآمد فرشته ها باشم. الهی خیرببیندوبابت بخش پرستاری وکلیه ی عزیزانی که ازمصرف تقویت کنندهاشون برام دلنوشته می‌گذارند ونتیجه های عالی دیدن وروبه بهبودی هستندچه از نظرمالی،سلامتی،رابطه ی عالی باخدا وخودشون واطرافیانشون،وکنترل ذهن وسپاسگذاری کردنشون واقعاباتک تک کوارکهای وجودم کیف میکنم براتون دعای خیردارم وکاری دیگه برای داداشیهام وخواهرجونهام ودخترپسرهام نمیتونم انجام بدم!!!!!!!!!

    الهی‌ توراسپاسگذارم که توی مصیربازگشت به خودت روبرام سرپناه شده ای باتمام امکانات رفاهی وتفریحاتی دمت گرم باخدایی کردنت لطفارهبریت زندگی فیزیکی ومتافیزیکی خودم وخانواده ام تا خاتممان رابه عهده داشته باش .

    چون توخدایی خودت رابلدی ولی ماهیچی نمیدونیم تسلیمِ تمکینِ توئیم.

    الهی سپاسگذارم که الان عزیزدلم از محل کاربه خانه رسیدبه قول خدابیامرزمادرم ازبس که دادمادومادرزن همدیگرو دوست داشتندمیگفت:ننه بلندشویک چایی براشوهرت بیار!!!!!میگفتم ای باباخودش میریزه مادرجان!!!

    الان یک چایی لب سوز به نیابت پدرومادرشوهرم وپدروبخصوص مادرخودم میریزم نوش جانش الهی شکرت. برای همه ی اهل عالم سعادت وپیروزی ازخداطلب میکنم.یاحق.عاشقتونم استادومریم جون واهل سایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: