گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نشانه های بهبود شخصیت؛
  • نقش توانایی کنترل ذهن در عملکرد صحیح جسم؛
  • منطق هایی برای متعهد ماندن در عمل به قوانین زندگی؛
  • منطق هایی برای ساختن تعهد؛
  • ارزشمندترین نتیجه ی عمل مستمر به قانون؛
  • “سمت من” در عمل به قانون، تمرکز بر بهبود شخصیت خودم است؛
  • به محض اینکه آماده می شوی – به هزاران طریق- به جواب سوالات و راهکار مسائل ات هدایت می شوی؛
  • به اندازه ای که “ناتوانی خود در تغییر دیگران” را می پذیری، از روابط ات لذت می بری؛
  • سوالات در هر لحظه در حال پاسخ داده شدن است. اما اینکه شما چقدر آن جواب ها را می شنوی، بستگی به میزان آمادگی شما دارد؛

منابع بیشتر:

دکمه ” مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ” در صفحه اصلی سایت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    938MB
    62 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم
    56MB
    61 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهار بهاری» در این صفحه: 3
  1. -
    بهار بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3539 روز

    درود بی پایان به تنها خالق هستی (که چنین فرصتی برای من و همه ما جهانیان در بستر نت ایجاد کرد.)

    درود فراوان به استاد عزیزم و الهامات ناب خداییش و همچنین خانم شایسته زیبا و همه بروبچه های زیبا سایت عباسمنش.

    استاد جان من واقعا از این ویدیو و کل محتوای اون لذت بردم و نشد که نیام و پیامم نزارم. (بعد از چند سال کامنت نزاشتن، امسال در سال ۱۴۰۰ دستم به کامنت گذاشتن داره دوباره گرم میشه و راه میفته. پس این به فال نیک میگیرم. سال ۱۴۰۰ سال خیلی عالی عالی عالی قراره برای همه ما بشه. ایمان قلبی دارم.)

    علاوه بر سپاسگزاری از خدای عشق و استاد عزیز، از همه دوستانی هم که در این گفتگوی الهامی شرکت کردند، سپاسگزارم. یه جورایی هم کیف کردم و لذت بردم. و هم یه جورایی تو عالم گیجی به سر میبردم. بعد از شنیدن این فایل و تاثیراتی که روی من داشت، من تا چندین ساعت حالم دست خودم نبود. اصلا خودم نمیدونستم چم بود؟ ولی داشت یه سری فعل و انفعلاتی تو من شکل میگرفت ….

    قبل از اینکه بخام به سراغ نکات مهم دوستانی که در این گفتگو شرکت کردند، برم. بزارید از یک جمله طلایی و بسیار کوبنده ای که استاد در لابه لای صحبتهاش که اتفاقا در همین فایل ۴ بود (دردقیقه ۴۸) بیان کرد و من همونجا با شنیدن این صحبت، فیلم پاوس کردم و تا ۱ ربع داشتم بلند بلند میخندیدم، براتون بگم. راستش چندین کامنت هم خوندم اما ندیدم که کسی به اون اشاره کرده باشه، برای همین گفتم لازم هست که بیام و کامنتم و برداشتم بنویسم.

    حالا جمله ::: “به قول انیشتن که میگه: وقتی کارها خیلی ساده میشه، یعنی که خدا داره کارها رو انجام میده”

    این جمله من برد تا آسمون های بلند…… ۱۰۰ ها چراغ خاموش بالای سرم، همگی با هم روشن شدند. چنان آگاهیش ناب بود که من تا مدت زیادی به فکر فرو برد. و بعد از مدت زیادی فکر کردن به این جمله، تونستم ادامه فایل گوش کنم. واقعا نمیشه از این جمله طلایی به این راحتی گذشت!!

    همونجا فهمیدم و با خودم گفتم که “پس اگه کارها داره برای من سخت پیش میره یعنی خودم دارم کارهام انجام میدم و به خدا نسپردم. که اگه میسپردم که کارها برام مثل آب خوردن پیش میرفت!!!!!

    بعد به خودم گفتم که الان زندگیت ببین و تو خودت زوم کن، الان ببین که چقدر کارهات، چند درصد کارها داره آسون انجام میشه؟ و چند درصد داره سخت پیش میره؟؟

    به همون میزان ایمانت مشخص میشه. و تمام.

    میخای ببینی ایمانت چقدره؟؟ زندگیت ببین. دیگه حرف اضافی و یا به قول استاد حرف مفتی باقی نمیمونه. ”

    استاد جان، دوستانم، همین موضوع باعث شد که باگهایی از خودم کشیدم بیرونااا….. همین شد که ۳ صفحه از باورهای مخرب و کشنده من، خودشون مشخص کردند.

    واقعا مرحبا داری استاد، مرحبا داره خدات و الهاماتت. مرحبا داره انیشتن با ایمان و موحد خدا که یک نمونست برای همه ما از جمله من! (روحش حتما در این لحظه شاد هست.)

    آخه این جمله از کجا اومده بود دیگه!!

    سپاسگزار خدای خودم هستم به خاطر حضور در این جمع و هدایتش برای شنیدن این اگاهی های ناب.

    —————————————

    اما بریم سراغ دوستان زیبام.

    در ابتدا بگم که خیلی خیلی لذت بردم از میزان تعهد و پاینبدی سپیده عزیز که چطور با تعهد فراوان در این مسیر زیبا، به چه نتایج ارزشمندی رسیده. سپیده جان آرزوی موفقیت لحظه افزون تو از خدای بزرگ خواستارم، چرا که شنیدن نتایج زیبات، برای من و دیگر دوستان الگو موفقی شدی.

    اما علاوه بر نتایج ارزشمندی که گفتی، یک جای صحبتت خیلی بیشتر برام اشنا بود و بیشتر باهاش ارتباط برقرار کردم و اون موقعی بود که گفتی خیلی از صحبت استاد بهت برخورد. و همون برخوردن، باعث رسیدن به چه نتیجه بزرگی در زندگیت شد. (ارزش تضاد.)

    راستش این موضوع خیلی بی ربط نیست به کامنتی که من اخیرا بعد از ۲ ۳ سال در سایت در بخش “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است” قرار دادم.

    من در این کامنت فایلی که استاد به طور کاملا جدی داشت با من صحبت میکرد، اشاره کردم که با کمک این فایل تلنگر آمیز بود که من تونستم ریشه ای خودم بررسی کنم و به قولی آسیب شناسی بکنم تا بتونم از نظر فرکانسی کمی از جایی که بودم، فراتر برم. وگرنه حالا حالاها تو خواب غفلت باقی میموندم. استاد صراحتا تو این ویدیو در یک بخشی اشاره کرد که “اگر بخای اینطوری عمل کنی…. اصلا من نمیخام با شما کار کنم…. (کسایی که به چشم مسکن به این اموزشها نگاه میکنند)… بعد اون موزیک و ….”

    این یعنی برای من و هر شاگردی بدترین چیزی بود و هست که میتونه از استادش بشنوه. منی که استاد به عنوان تنها مربی زندگیم انتخاب کرده بودم (و به خیال خودم دارم، مو ب مو به همه چیز عمل میکنم…) چنین جمله ای از استادش میشنوه. دیگه چه حالی باید پیدا کنه؟

    بعد همین جمله و همین ویدیو باعث میشه ک شاگرده بره و با خودش تعهد بده که تا نتیجه ای نگرفته و تغییر اساسی در زندگیش بوجود نیوبرده، حق نداره که برگرده و …. تا اینکه بعد ۲ سال، دوباره آفتابی بشه. (که این کامنت دومین کامنتم بعد از اون کامنت هست.)

    من جدیدا به این دیدگاه رسیدم که تلنگری که باعث حرکت فرد بشه، اتفاقا برای اون ادم خیلی هم لازم و ضروری هست. حالا میخاد بهش بر بخوره یا نخوره. چون بعضی موقع ها ما (که بیشتر خودم میگم) دچار غررو های بی جا میشیم که همون بهتر که یک جایی جلوی اون گرفته بشه. تا بعد از مدتی همون تلنگره، باعث نقطه پرتاب اون فرد میشه و به پیشرفت های بزرگی دست پیدا میکنه.

    بنابراین در همین تلنگرهاست که باید از استادمون سپاسگزاری کنیم. که اون تلنگره باعث حرکت رو به جلو من شده.

    —————————————

    دوستان زیبای دیگرمون در این مکالمه؛ حامد و عرفان وطناز عزیز و دوست داشتنی که نمیدونید چقدر من لذت بردم از میزان موفقیت هایی که شما با این سن کم بدست اوردید….آفرین به شما. درود بی پایان به شما و استاد شما و خدای شما. خدایی که قوانینی کاملا منصفانه و با عدالت کامل طراحی کرده.

    میبینید دوستان همینطوری جهان داره هوشمند تر و هوشمند تر میشه…. چند وقته دیگه اگه دیدید یک پسر یا دختر ۵ – ۶ ساله داره از تغییرات شگرف زندگیش صحبت میکنه، تعجب نکنید ها…. این سازو کار جهان، که هی داره هوشمند تر و هوشمند تر میشه. سپاس خدای عشق جونم.

    شما همه معادلات ذهنی کل جامعه و حتی باگ های درونی خودم، شکستید. از باورهای محدود کننده ای مثل: تحصیلات، سن، محل، شغل و … چقدر من یکی نیاز دارم که از شما دوستان الگو بگیرم.

    وقتی داشتید از میزان درآمدتون یعنی ۲۰۰ و ۴۰۰ میلیون تومن میگفتید، وقتی از خرید ماشین خارجی میگفتید، وقتی از میزان اعتماد افراد میگفتید و از همه قشنگ تر موقعی بود که داشتید از سفر مالزی و اقامت در هتل ۵ ستاره صحبت میکردید…. نمیدونید کلی ذوق کرده بودم، انقدر خوشحال شدم که حد نداره.

    آفرین به شما الگوهای دوست داشنی…. تبریکات من بپذیرید.

    —————————————

    و در پایان، صحبتم با آقا فرهاد و شیرین عزیز هست که ورود شما به جمع فرکانس بالاها خوش آمدگویی میکنم.

    آقای فرهاد در بخش پایانی از استاد پرسیدند که آیا به نظرتون من هدایت شدم که به این جمع پیوستم؟

    و جواب::: ۱۰۰% شما هدایت شدید. چرا که شما می تونستید در جهانی که بی نهایت فرکانس در اون هست، در یک فرکانس دیگر قرار بگیرید و به هردلیلی تا پایان گفتگو باقی نمیموندید و اون جمع ترک کنید یا اصلا وارد نمیشدید. اما سوالی که خود شما باید به دنبال جواب اون باشید این هست که چرا در اون لحظه توی این فرکانس قرار داشتید؟؟

    و باز مهم تر از اون نکته بسیار جالبی میخام براتون بگم که ببینید چطور همه چیز داره طبق هدایت خدا پیش میره؟ و همه چیز به همه چیز ربط داره.

    همونطور که من در بالا اشاره کردم، من بعد دو سه سال کامنتی در بخش گذاشتم. که اتفاقا در همون ابتدای متن، اشاره کردم که این متن درواقع حکم پایه و اساس داره و بیشتر برای افرادی هست که تازه به جمع اعضای سایت عباسمنش پیوستند و تازه دارند با این مباحث آشنا میشند. و سعی کردم به طور خلاصه اما تکمیلی به مباحث مهمی اشاره کنم که خیلی میتونه در ابتدای کار، راهگشا باشه.

    و باز اتفاقا (الان که این میگم داره خندم میگیره… هدایت ببین!) من در همون متن اشاره کردم که من آدم بسیار منطقی بودم و اصلا به خدا و قران و پیامبر و … اعتقادی نداشتم و حتی تا همین چند سال قبل همه اینها خرافی میدونستم. و همینطور بیان کردم که در ۹۹% مواقع وقتی صجبت از خدا میشه، همه سریع به سمت مذهب و دین میرند. و اینجاست که در ابتدای آشنایی با این مفاهیم، مغز منطقی ها و کسانی که خدا رو سالهای سال، نفی میکردند، با مقاومت های بسیاری روبرو میشند…. و ادامه…

    سوال من از شما اینکه اگر این هدایت نیست، پس چیه؟؟؟؟ منی که بعد از ۲ سال خودشناسی (که البته هنوز در این راه، در حد یک جوانه هستم و حتی نهال هم نشدم…) میام و کامنتی رو در همین باب که اتفاقا موضوع ذهنی شما هست، مطرح میکنم. شمایی که ۳ روز بعد از اون کامنت، در گفتگویی هدایت میشید که به دنبال جواب میگردید. و طبق نظر استاد، جوابش در سایت هست. اگر به دنبالش باشید.

    ما داریم از خدایی، انرژی مثبت مطلقی صجبت میکنیم که من و شما، کل موجودات جهان و همه و همه …. به زیبایی، با نظم، با هوشمندی کامل طراحی و خلق کرده که حتی مو لا درزش نمیره. هیچ منتقدی هم با تمام تلاشش، نمیتونه حتی یک ایراد هم پیدا کنه.

    من همین چند وقت پیش بود که ایده ای به ذهنم رسید در وصف هوشمندی و ظرافت و زیبایی خلقت این جهان که دوست دارم براتون بگم…. (البته صدها ایده و الهام دیگه هم از اون عشق الهی در ذهنم هست که تا صبح میتونم براتون با عشق تعریف کنم و مثال بزنم، اما به همین یک مثال فعلا اکتفا میکنم.)

    البته یادم نمیره که این ایده ها و الهامات مربوط به همون هدایت هست و نه من. درواقع این ها جواب هایی از سمت همون عشق الهی بود که من برای درک و شناخت بهترش، ازش درخواست کرده بودم و اون اینطوری در غالب مثال هایی ساده و این چنینی، تونست من به فرکانس های بالاتری هدایت کنه.

    یکی از ایده ها این بود که میگفت” اگر همین الان منفی ترین، منتقد ترین و ایرادگیر ترین ادم دنیا بخاد از طراحی و ساختار خلقت و پیدایش بدن انسان، حیوان و یا گیاه و یا هر جنبده و موجودی و یا سیستم های بزرگتر مثل سیارات و کهکشان ها و یونیورس …. که ساخته و پرداخته اون تنها خالق هست، ایرادی پیدا کنه، نمیتونه این کار بکنه…. هوش و توانایی مقابله با چنین نیروی عظیم نداره و اصلا بهش داده نشده که بخاد فراتر از خالقش پیش بره. به خاطر همین اسمش مخلوق هست.

    تازه اگرم بخاد به فرض یک چیزی هم بپرونه، همه بهش میخندند و به عنوان یک انسان مشکل دار ازش یاد میکنند.

    مثلا فرض کنید که با خودش بگه که خداجون، (حالا به فرض گیریم که به خدا اعتقاد داره…) این قلبی که اینجا در بدنم هست و یا اینطوری طراحی کردی (با همه عملکردهاش….) خیلی خوبه هااا… ولی ای کاش این کمی جاش تغییر میدادی…کمی به بالا، یا پایین، چپ و راست میزاشتی یا به جای جلو در پشت قرار میدادی!! مثلا این چشماها جاشون خیلی خوبه ها…. ولی یکی از چشمها رو میبردی روی زانو میزاشتی!!! زانو میبردی روی سر میزاشتی!! یا مثلا کبد، توی گردن قرار میدادی!!!! یا به جای فلان آنزیم، یک آنزیم دیگه از خودش ترشح میکرد!! یا حتی بلندی و کوتاهی انگشتان دست، که مثلا انگشت کوچک میبردی وسط، بعد اون وسطی میبردی به جای شصت. و …..”

    میدونید چی میگم؟؟؟؟

    چقدر خنده داره این موضوع… واقعا حتی تصورش هم خنده داره … آخه هر کی این بشنوه، نمیگه اینایی که تو داری میگی، تشبیه یک آدم ناقص العضو هست؟؟ یا آدم معلول جسمی یا ذهنی و ….؟

    اصلا سوالم اینه که مگه مخلوق میتونه دست به طراحی خالقش ببره؟؟؟ اصلا مگه میتونه ایرادی پیدا کنه؟؟ اون عملکرد و کاربرد با کدوم عملکرد و کاربرد دیگه میخاد جابه جا کنه؟؟ اون که ذهنش محدوده. چی با چی میخاد عوض کنه؟؟ جور کنه؟؟ و به قولی اصلا مگه عقلش میکشه!!!

    تنها خالق این هستی هست که فقط خودش سر از بی نهایت ها در میاره. اینجاست که میفهمی، یعنی وقتی جهان برعکس اون چیزی اون عشق طراحی کرده، تصور میکنی، تازه به یک اپسیلون (و نه کلش) نظم، هوشمندی، ظرافت، تدبیر و …. اون خدا پی میبری.که زبانت قاصره از ادامه صحبت.

    و اینجاست که به این نقطه عمیق و اساسی میرسی که فریاد میزنی: “خدا فراتر از هر چیز و هر کسی هست. خدا فراترین نیروی جهان هست.”

    به همین دلیل هست که هیچ وقت یک انسان نمیتونه از هوشمندی کامل خدای خودش سر دربیاره و اگر داره این مثال ها میزنه، تنها با درک محدود و ناقص خودش هست که میخاد حد کوچکی از پروردگارش به ذهنش (ضمیر ناخودآگاه) بفهمونه. چرا که اون انرژی مطلق، بی نهایت بی نهایت بی نهایت هاست.

    در تو ای بهارجان نیست، هیچ عقل و هوش ورنه نمیفتاد دیگ حق، اینطوری به جوش

    همینجا یادی از شعر پروین جان اعتصامی کنیم که عجب شعر عمیقی سرود. و البته دکلمه زیبای استادجان که هر بار من این فایل صوتی گوش دادم (شاید هزاران بار) بی اختیار اشک کل وجودم گرفت. درواقع این فایل برای من در بین تمام فایل های استاد، از عمیق ترین و تاثیرگذارترین فایل ها بوده. دلیلش هم مشخصه …. نیاز به فکر کردن نیست.

    حتما روح خانم پروین اعتصامی در این لحظه با به یاد اوردن این شعر، شاد هست.

    —————————————

    راستی لینک اون متن اخیرم هم میزارم اینجا، برای دوستانی که دوست دارند مطالعه کنند.

    abasmanesh.com

    شاد و سالم و ثروتمند و سپاسگزار عمیق باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    بهار بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3539 روز

    مرسی دوست هم فرکانسی من

    قطعا شما هم در فرکانس این نگاه قرار داشتید که بتونید این نکته مهم، لابه لای این کامنتها پیدا کنید.

    من هم برای شما دوست عزیزم، بهترینها از شادی، سلامتی، ثروت و عشق از خدای این هستی، خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    بهار بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3539 روز

    درود فراوان به شما دوست هم فرکانسی

    من بعد از چند روز که خودم پیام گذاشتم، به سایت اومدم و پیام شما الان خوندم.

    اول تبریک میگم به خاطر پیام زیباتون و رشته ای که در حال مطالعه اون هستید، واقعا هیچ چیزی زیباتر از شناخت سازو کار جهان و مخلوقات و ساخت و پرداخت های خدا نیست. اقیانوسی بی پایان از درک و آگاهی که تازه اگه من بشر بتونم به درستی به اون مفاهیم در حد توانم دست بیابم. (در حد اپسیلون)

    نکته ای که برام جالب بود و میخاستم شما هم در این زیبایی سهیم بشید این بود که: درست در همون روزی که شما و من پیام گذاشتیم، (بدون اینکه من اصلا پیام شما بخونم، چون هنوز پذیرفته نشده بود…) یک مثالی تقریبا مشترک در همین باب مطرح میکنیم. مثال پیدایش و آفرینش خلقت و موچودات و … (من به یک شکلی و شما به یک شکل دیگر… البته شما با اقتباس از صحبت های استاد جان مثال بسط دادید.. اما در هر صورت با یک مضمون عمیق.)

    فقط خواستم “همزمانی هدایت الهی” مطرح کنم.

    آرزوی زیبایی های فراوان از خداوند بزرگ برای شما خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: