گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم

به نام خدای مهربان

سلام به همه دوستان عزیز

میخوام برداشت های خودم رو از این فایل بنویسم اول فایل یه موردی خیلی برام جالب بود در مورد شیرین و فرهاد که دو زوج با دو دیدگاه متفاوت دارن کنار هم زندگی میکنن و یکی از این زوج ها دارن روی خودش کار میکنه و هدایت شده به این مسیر چقدر برام جالب بود که اصلا تفاوتی نداره که ما کنار کی هستیم و یا در چه خانواده و شهری هستیم اگر بخواهیم هدایت میشویم و درخواست های ما پاسخ داده میشه به قول قرآن خداوند همواره درحال پاسخ به درخواست های ماست

و خیلی هم جالب بود که شیرین خانم قبلش یه پیش زمینه ی داشته یعنی اگه دقت کنید توی مکالمه خودش گفت که من خیلی کتاب تو این زمینه خوندم حالا یه آمادگی ذهنی داشته

نکته دیگه ایشون می‌گفتند که این بهترین مسیری هست که من فکر میکنم میتونم توی زندگی خودم داشته باشم یعنی خودش این مسیر رو انتخاب کرده چون خودش انتخاب کرده هم  مصمم هست به زور کسی اجبارش نکرده که بیاد توی این مسیر و من هم درس گرفتم که کسیو مجبور نکنم بیاد تو این مسیر همون جوری که هیچ کس منو مجبور نکرد که تو این مسیر باشم

خیلی هم خوب به نتایج خودش اشاره کرد یعنی دقیقا همون که گفتن که یعنی میکنم زیاد تو حال بد نمونم و خودم رو سریع جمع و جور کنم و احساسم رو بهتر کنم خودش نتیجه هست یه همون اندازه که رو خودش کار کرده یعنی برایشون اینکه درک کرده نباید تو حال بد زیاد بمونه و بتونه احساس خودش رو تغییر بده این همون مقدار نتیجه هست که به همون میزان رو خودش کار کرده و چقدر در اوایل راه این تایید کرد و تحسین کرد همین نتایج به ظاهر کوچیک که اصلا هم کوچیک نیست میتونه قوت قلبی باشه برای ادامه مسیر

دقیقا این مثال های که استاد درمورد زمان های که آدم احساس بدی داره رو من خودم تجربه کردم و حتی در بین اطرافیان هم میبینم

همین چند شب پیش یکی از اطرافیان یه موضوع رو شنید که به قول خودش حرصش رو در آورده بود(احساس بد ) بعد از چند دقیقه گفت سرم داره میترکه فورا به اون احساس بد بعد از چند دقیقه بدن واکنش نشون داد

برعکس رو هم تجربه داشتم وخیلی حالم خوب بوده خیلی با نشاط تر بودم سرحال تر بودم اینا رو خوب لمس کردیم ولی یادمون میره

این تضادی که شیرین باهاش برخورد داشته در مورد کمرش هم نکته خیلی مهمی برای من داشت اینکه ملاک تغییر من دقیقا باید تغییر رفتارم باشه و اینکه  چقدر دارم از این آگاهی ها در عمل استفاده میکنم اگر حالا به یه تضاد برخوردم چقدر میتونم از اون مطالب در عمل استفاده منتخب البته استفاده از این مطالب و آموزه ها هم نیاز به تکامل داره نیاز به زمان داره کسی 45 سال با با باورهای متفاوتی زندگی میکرده نمیتونه از خودش انتظار داشته باشه که ذهنش خیلی راحت اینا رو بپذیره و ذهنش هیچ مقاومتی هم نشون نده

فک کنم این ویژگی که ما ایرانی ها دوس داریم همه رو شبیه به خودمون کنیم توی ماها ریشه داره اگه بتونیم دیگران رو از این معادله حذف کنیم خیلی خوب میشه چون خود من بخدا هیچ کسی به زور منو وارد این مسیر نکرد و خودم انتخاب کردم حالا همینم برا اون فردی که من تو ذهنم خیلی براش نگرانم میتونه اتفاق افتاده بیفته ده همون جوری که برای من اتفاق افتاد

یکی تو 15 سالگی هدایت میشه

و یکی هم تو 45 سالگی

اگه از خداوند بخوابم هدایتمون میکنه مکانش هم مهم نیست سن و سالش هم مهم نیست

طناز هم که دید اینجوری پیش بره نوبتش نمیشه خود جوش وارد گفتگو شد😁

طناز در مورد این دوره کردن دورهای استاد هم مطالب جالب رو گفت که انگار من تازه دارم مطالبی رو درک میکنم که قبلا هم درک نمکیردم این موضوع حتی برای خود استاد هم هست با وجود اینکه خودش داره آموزش میده نه تنها برای ما این جوریه بلکه برای خودش هم هست

چون مدار ما هم بالاتر میره و حتی از اون مطالب به غیر از اینکه درک بهتری داریم بلکه از همون مطالب استفاده بهتری هم داریم یعنی شاید قبلا یه مطلب رو بشنویم به نظر خودمون ازش بهترین شکل استفاده رو کردیم در عمل اما دوباره که مطلب رو می شنویم و در عمل به کار میبریم

با خودمون بگیم واقعا از این مطلب اینجوری استفاده میکردم؟؟

بابا اون موقع اصلا استفاده نکردم الان دارم بهتر عمل میکنم وایت روند بهبود همیشه ادامه خواهد داشت

این چند تا فایل پشت سرهم که درمورد گفتگو دوستان عزیز با سید عزیزم بود رو در مورد هدایت من درک کردم نیروی که درون همه ماست و میدونه ما اون لحظه به چه چیزی احتیاج داریم حالا ب چه مسیری به چه غذایی به چه فردی به چه کاری ،کشوری این هدایت کاملا personal هست

البته خیلی هم جالب بود که اصلا موضوع بحث یعنی اون سوال یه چیز دیگه بود ولی خداوند خواست که موضوع بحث شد هدایت

در پناه الله یکتا