مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- نشانه های بهبود شخصیت؛
- نقش توانایی کنترل ذهن در عملکرد صحیح جسم؛
- منطق هایی برای متعهد ماندن در عمل به قوانین زندگی؛
- منطق هایی برای ساختن تعهد؛
- ارزشمندترین نتیجه ی عمل مستمر به قانون؛
- “سمت من” در عمل به قانون، تمرکز بر بهبود شخصیت خودم است؛
- به محض اینکه آماده می شوی – به هزاران طریق- به جواب سوالات و راهکار مسائل ات هدایت می شوی؛
- به اندازه ای که “ناتوانی خود در تغییر دیگران” را می پذیری، از روابط ات لذت می بری؛
- سوالات در هر لحظه در حال پاسخ داده شدن است. اما اینکه شما چقدر آن جواب ها را می شنوی، بستگی به میزان آمادگی شما دارد؛
منابع بیشتر:
دکمه ” مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ” در صفحه اصلی سایت
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD938MB62 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 4 | تمرکز بر بهبود شخصیت خودم56MB61 دقیقه
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم
ی اتفاقی دیشب افتاد برای من که گفتنش خالی از لطف نیست چون من با این اتفاق فهمیدم که خیلی بهتر شدم در کنترل ذهنم
دیشب بعد از دو ساعت گوش دادن 25 دقیقه ی اول این فایل و نوشتن جز به جز درکم از این فایل به محض اینکه کامنت رو تموم کردم البته تا دقیقه 25 چون قلبم بهم گفت فعلا تا همین جا بشته زدم رو دکمه ارسال اما ی دفه پیام اومد که با عرض پوزش دیدگاه بسته شده و اما واکنش من:
حتما دلیلی برا این کار وجود داره. الخیر فی ما وقع من این کامنت رو برا درک خودم نوشتم حالا میخواد ثبت بشه یا نشه مهم نیست. خیلی راحت پذیرفتم و گرفتم خوابیدم بدون اینکه حتی ذره ای ناراحت بشم.
االن که اومدم سایت دیدم اون پیامه نیست و کامنتم رو به همون شکلی که دیشب بهم گفته شده بود فرستادم
با همین اتفاق من درک کردم که رفتارم نسبت به قبل در شرایط متفاوت فرق کرده و همین نشان از تغییر عزت نفس و اعتماد به نفس من داره که بقول استاد در شرایط مختلف خودش رو نشون میده و فقط ی تغییر ذهنی نبوده. الان چند وقتی بود که ذهنم درگیر این بود که من چقدر به دانسته هام دارم عمل میکنم .دیدن همین اتفاقات به ظاهر کوچک و سپاسگزار بودن اونهاست که ما را می افزاید
خدا رو شکر به خاطر این درکی که نصیبم شد .این اولین اتفاق عالی امروز منه
خدایا شکرت و سپاسگزارم.
گفتگو با استاد قسمت 4
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم
خدایا شکرت که باز هم فرصتی شد که با جریان سیال این سایت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
استاد عزیزم من بار اولی که این فایل رو گوش دادم حس و حال نابی داشتم.
لبهام میخندید و چشم هام اشک آلود
خندیدنم به واسطه ی خنده های شما بود و اشک هام بواسطه تجربه های بچه های عزیز
و الان برای بار دوم که میخوام گوش بدم هنوز گوش نداده اشک توی چشام جمع شده
وقتی که خوب دقت میکنم یکی از خواسته هایی که توی دفتر اهدافم برای سال 400 نوشتم:
خدا جونم میخوام امسال توحیدی تر بشم جوری که اونقدر به خودت نزدیک بشم که با اشک شوق باهات حرف بزنم
این اولین هدفیه که من نوشتم
و حالا خواسته ی من داره جواب داده میشه اونم توی چند فایل توی چند قسمت که من بتونم درکش کنم و هضمش کنم اونم توی روزهای اول سال.
و این جز هدایت چی میتونه باشه ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هدایت گام به گام و مرحله به مرحله
خدا خودش میدونست که من فعلا اونقدر قدرت هضمم در مورد قوانین بالا نرفته که ی دفه اینهمه آگاهی رو دریافت کنم واسه همین به شما الهام کرد که قسمت قسمت این فایل چند ساعته رو بزارین که مبادا من اوردوز کنم!!!!
استاد عزیزم قشنگ مشخصه که گرمتون شده و حسابی عرق کردین اما به عشق توحید و هدایت دارین ادامه میدین
توی قسمت قبل که من فرصت نشد کامنت بذارم وقتی آقا فرهاد صحبت کرد و گفت من خدارو قبول ندارم و …… من فکر میکردم که شما بگین وقتی شما خدا رو قبول ندارین من حرفی با شما ندارم
اما
شما چقدر با منطق و لابلای صحبت های دوستان دیگه جواب آقا فرهاد رو دادین
چقدر من لذت بردم استاد جان از این خنده زیبای شما که واقعا از ته قلبتون بود و یاد قبل از آشنایی با شما افتادم که واقعا خندیدن برای من ی آرزو بود .آروز داشتم ی بار از عمق وجودم و از ته قلبم بخندم و شاد باشم چون 90 درصد مواقع غمگین بودم .ولی الان خیلی راحت تر میخندم و واقعا تجربه کردم خوشحال بودن از ته قلبم رو. وب قول شما اگر فقط ی همین تغییر رو مد نظر قرار بدم میبینم که من واقعا با این آگاهی ها تغییر کردم
چقدر شنیدن حرفهای شیرین جان و فرهاد جان برام درست داشت که مهم نیست که طرف مقابلت آگاهی هایی رو که تو داری دریافت میکنی رو قبول داشته باشه یا نه مهم خودتی که از اینها استفاده کنی و خودت رو تغییر بدی اونوقته که بقول شما استاد طرف مقابلتون هم که توی زندگیت هست در 99 درصد مواقع باهات همراه میشه
همین جمله ای که شیرین جان گفت:
همین ی ساله که من در مسیر خودشناسی هستم
واقعا بمن یادآوری کرد که این میسری که توش هستم با خودشناسی شروع شد و کم کم داره بخداشناسی ختم میشه .حالا مفهوم این حدیث یا نقل قول یا هر چیز دیگه رو بهتر میفهمم که:
من عرف نفسه فقد عرف ربه
نفس و رب یکی هستن اما چون رب خیلی فراتر از نفسه برای رب شناسی باید با نفس شناسی شروع کنی چون نفس در دسترسه و قابل تسلط و قابل احاطه اونوقت وقتی که نفس تا حد زیادی شناخته شد اونوقت رب شناسی کم کم شروع میشه و اگر ادامه پیدا کنه و استمرار داشته باشه انوقت میشه:
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبینید
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
آره شیرین جان زندگی همه ی بچه های سایت به دو قسمت تقسیم میشه قبل از آشنایی با استاد و بعد از آشنایی با استاد . منم اگر بخوام بگم 40 سال فقط زنده بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و الان دوسال و نیمه که دارم زندگی میکنم
آره شیرین جان منم همین اشتباه رو کردم و جار زدم اونم ی روز و دو روز و ی ماه و دو ماه . ی سال هی جار زدم مثل این دوره فروش هایی که بلند گو دست میگیرین و جار میزنن اول صبح دم ظهر بعد از ظهر غروب و بعضی وقتها دوست داری خفشون کنی .اما هر چی که گذشت ساکت تر و ساکت تر شدم.البته الان هم بعضی وقتها یادم میره اما دیگه جار نمیزنم و سریع میفهمم دارم اشتباه میکنم
آره شیرین جان من هم همه جوره مجهز شدم به شنیدن فایل ها هندزفری و هدفون و لپ تاپ و گوشی و رم وهمه پر شدن از فایل های استاد و ان شالله به فکر خرید ی هارد اکسترنال خوب هستم که همه رو بریزم توش که همشون رو ی جا داشته باشم
چقدر استاد حتی لحن صحبت کردنتون متناسب با مدار بچه هاست با هرکسی متناسب با مدارش صحبت میکنین یعنی این شیفت کردن مدار بچه ها رو قشنگ درک میکنین
وای استاد اون جایی که مثال بودن توی دریا رو زدین بقول بچه ها دیگه من تموم شدم .آخه دلیل و منطق از این محکمتر . یاد حرفهاتون در مورد قرآن افتادم که اگر میگه ی کاری رو بکنین یا نکنین دلیلش رو هم میگه که آقا به نفع خودتونه نه به خاطر پادش و جزا.
الان شما هم دارین قشنگ دلیل بودن و ادامه دادن توی این مسیر رو توضیح میدین که صرفا و صرفا تجربه ی لذت بردن در زمان حل و حال خوبه سوای از هر مولفه ی دیگه ای .
بله استاد جان الان دو ساله دارم قشنگ درک میکنم که وقتی حالم خوبه تمام قسمت های بدنم درست کار میکنن و تنظیم تنظیم هستنف الن دو ساله که احساس میکنم جوانتر و خوشحال تر شدم و حتی منی که عینکی هستم احساس میکنم دید چشم هام خیلی بهتر شده قبلا هم توی دیدن اشیای نزدیک مشکل داشتم هم دور اما الان بدون عینک میتونم چیزهای نزدیک رو بهتر از قبل بخونم
آره سپیده جان منم اوایل حرفهای قشنگ میزدم و متوجه نبودم که با این حرف زدنهام برای افرادی که توی مدارش نبودن فقط خودم رو از مسیر دور میکردم و وقت خودم رو به جای متمرکز کردن روی خودم برا اونا میذاشتم و همین باعث میشد که وقت عمل کردن خودم رو به تاخیر بندازم و بقول سعدی یادم میرفت:
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
و خدا رو شکر الان مدتی هست که دیگه سعی میکنم مرغ سخن گو نباشم و رفتارم رو بیشتر بررسی کنم
آره طناز جان
دوازده قدم
دوازده قدم
دوازده قدم
محصولی که من رو در همه ی ابعاد تغییر داد و هنوز که هنوزه من علاقه ی خاصی بهش دارم . و الان که برای دومین بار دارم مرور میکنم اصلا بعضی وقتها میگم من واقعا اینها رو گوش دادم !!!!!
و ی نکته ی مهمی که در کار کردن روی دوره ها مهمه تکرار گوش دادنه چیزی که من بار دوم کار کردن ارزشش رو درک کردم. من اون جلساتی رو که بارها و بارها گوش دادم رو خیلی خوب درک کردم جوری که خط به خطش رو حفظم و وقتی سریال بهشت رو میبینم قشنگ اون جلساتی رو که خیلی زیاد گوش دادم رو میتونم از لابلای وقایع بکشم بیرون و ارتاط اونا رو درک کنم
تحسین میکنم طناز جون رو که توی سن کم به این مسیر هدایت شده و میتونه بنای زندگیش رو از همون سن پایین بر پایه های درست توحید و خداشناسی بنا کنه و ورودی مناسب به ذهنش بده و مسیر موفقیت رو خیلی سریعتر طی کنه
شجاعتت رو تحسین میکنم طناز جان که ی تصمیم شجاعانه گرفتی و مسیر مورد علاقت رو انتخاب کردی. خیلی از هم سن و سال های شما الان دارن توی مدارس بزور والدینشون دارن رشته هایی رو میخونن که هیچ علاقه ای بهش ندارن و هیچ لذتی رو از زندگیشون نمیبرن .
آره طناز جان من هم مدتیه که تسلیم و سرسپردگی ابراهیم خلیل الله رو طالب هستم و خداوند هم داره مقدماتش رو با این فایل ها فراهم میکنه .هر چند بقول یکی از بچه ها شیطان هم داره کار خودش رو انجام میده اما من دارم سعی میکنم که به ندای قلبم گوش بدم و ادامه بدم و تسلیم تر بشم
خدا رو شکر که با شندین حرفهای شما استاد متوجه شدم که اون مرحله ایراد گرفتن از دیگران و ندیدن خودم رو پشت سر گذاشتم و این یعنی مدارم تغییر کرده و رفته بالاتر .اصلا ی جوری قشنگ این مطلب برام جا افتاد که با یاد گرفتن قانون سعی نکنم ی میکروسکوپ دستم بگیرم و رو دیگران متمرکز بشم که عیب و ایرادهاشون رو پیدا کنم و بعد بخوام از دیدگاه قانون بررسیش کنم و راه حل و پیشنهاد بدم بلکه باید رو خودم متمرکزش کنم که ایراد های خودم رو پیدا کنم و برطرف کنم
آره استاد جان منم واقعا وقتی کامنت بچه های سایت که سنشون کمه رو میخونم اصلا مات و مبهوت میشم که ی آدمی با این سن و سالش داره این حرفها رو مینویسه و اینقدر خوب روی خودش کار کرده .اونوقته که انرژی میگیرم برا ادامه دادن مسیر .
خدایا شکرت که فعلا تا دقیقه 25 رو تونستم ببینم و درکش کنم البته برای دومین بار
سپاسگزارم استاد
تا فرصتی دیگه حق نگهدار همگی