گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم

سلام و درود فراوان

خیلی خوشحالم که به صورت هدایتی وارد این فایل شدم

وقتی تصمیم به دانلود و گوش کردن فایل گرفتم گفتم تو این فایل یه چیزهایی هست که بهم کمک کنه و خیلی هیجان زده شدم

گفته هایی از دوستان رو شنیدم که میتونم بگم عمیقا اونها رو زندگی کرده بودم خصوصا اون قسمتی که دوستمون گفتن من اوایل مسیر نمیتونستم به خوبی آموزه های شما رو درک کنم و انگار یه شخصیت فیک‌ در من بوجود اومده بود. من کاملا همذات پنداری میکردم با صحبتاشون. میدونم خیلی از دوستان دیگه هم‌ این حالت درشون بوجود اومده ولی اگه بخوام در مورد خودم بگم :

من پارسال بود که خیلی جدی تصمیم گرفتم آموزش های شما رو دنبال کنم

فایلای رایگانتون رو دانلود میکردم هرچی تو اون فایل گفته بودینو مینوشتم. دو سه بار این کار و انجام دادم

تمام کامنت هایی که تو اون فایل اون زمان قرار گرفته بود رو میخوندم (بدون استثناء)

میرفتم بیرون از خونه صدامو ضبط میکردم

از مناطق زیبا با گوشیم فیلم برداری میکردم

و خیلی کارای دیگه که الآن دقیق یادم نیست

ولی…

انگار خودم نبودم اون موقع

انگار تو یه حالتی فرو رفته بودم که حرف و عملم یکی نبو

اون موقعا کاملا در مورد نتایج تو اشتباه فرو رفته بودم یه سری چیزا رو به عنوان نتیجه میدیدم در صورتی که اینها نتایج واقعی نبودن و من انگار تو‌ توهم نتایج فرو رفته بودم ولی الآن نیازی نیست برای دیدن نتایج زور بزنم نتایج هر موقع که زمانش برسه به طور واضح در زندگیم ظاهر میشن و من به راحتی لمسش میکنم

اون موقع زندگی من اونجوری نبود که باید میبود یعنی من کار میکردم رو خودم ولی یه چیزی درست نبود یه چیزی همیشه می لنگید الآنم همینجوری هست

اون موقع فایلاتون رو گوش میدادم ولی اغلب اوقات اصلا احساس خوبی نداشتم

اون موقع وقتی به یه تضادی برمیخوردم میگفتم بیا…. اینه نتیجه عمل به آموزش های عباسمنش؟ بعدشم کلاً ول میکردم برنامتونو.

خیلی چیزای دیگه ای هم بود که الآن یادم نمیاد چی بودن ولی میخوام بگم الآنم خیلی بهتر از پارسالم شده

خیلی بهتر درک میکنم منظورتونو. اون موقعا نه تنها درک نمیکردم بلکه خیلی مقاومت هم داشتم در مقابلش. و میگفتم این آموزه ها همش چرت و پرته

چون اون موقع ها نتایج گواه حرفای شما نبود ولی الآن نتایج گواه این قضیه هست. و این نتایج کمک میکنه به بهتر باور کردن حرفاتون ولی اون موقع همچین نتایجی نبود که اون نتایج کمک کنه من حرفای شما رو بهتر متوجه بشم.

ولی الآن نسبت به خیلی از حرفایی که میزنین من مقاومتی ندارم و پذیرای اون حرف هام. وقتی حرفتونو گوش میدم میگم آره اون دفعه هم تو فلانجا یه همچین اتفاقی برام افتاد

وقتی صحبت دوستان و تو این قسمت شنیدم گفتم قبل از من کسایی بودن که با همچین چالشهایی برخورد میکردن و همون مسیری که دارم طی میکنمو طی کردن و الآن تبدیل شدن به شاگرد زرنگای استاد عباسمنش. ایمان آوردم که مسیری که دارم طی میکنم مسیر درستیه پس همینطور باید ادامه بدم

ولی یه چیزی که اصلاً تو کتم نمیره این تضادهایی هستن که من بهشون برمیخورم واقعا برام جای سواله که این اصلا برای چی هست؟ نباید اصلا وجود داشته باشه. مگه میشه من 2 ساعت از فایلای عباس منشو گوش بدم 5 دقیقه بعد یه مسئله ای اتفاق بیفته که من بهم بریزم اعصابم خورد شه؟ اصلا ندارده !!!! یا خدا مرض داره یا من مشکل دارم.

اگه من مشکل دارم مشکل از چیه منه؟ من که دارم به حرفای شما گوش میدم و احساس بهتری پیدا میکنم و تمرکز میکنم به نکات مثبت مشکل از کجاست؟ اگه لطف کنین جوابم و بدین ممنون میشم.