گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    سپاس گزارم ازتون دستان خدا روی زمین

    سپاس گزارم از سپیده عزیزم واقعا عالی توضیح دادی و چقدر آگاهی بهم داده شد ک منم واقعا از شدت ذوق و شوق خیلییی دلم میخواست ب اطرافیانم بگم و هربار گفتم مورد تمسخر قرار میگرفتم و عصبانی ام میکردن و هر بار با هر اشتباه میگفتن بهم

    و بعدش تصمیم گرفتم ک چراغ خاموش پیش برم

    و اصلا لام تا کام نگم چی کار میکنم و هربار بحثش میشد با اینک بزور زیپ دهنمو بسته بودم ک چیزی نگم 70 درصد میتونستم جلوی خودمو بگیرم ودالان هم دارم بیشتر تلاش می‌کنم

    خصوصا توی قانون سلامتی ک هستم ک شما گفتین توی قانون سلامتی اگ توی غذا خوردن شما دخالت میشه این یعنی شما خیلیی باید کار کنید روی خودتون

    و من هم واقعا همینطور بودم و هستم

    ولی دارم روی خودم کار میکنم خدایی

    و تمام ورودی هامو تقریبا بستم ن فیلم ن سریال ن آهنگ و ن فضای مجازی

    و دارم احساس میکنم جریانی ک داره توی وجودم ب حرکت در میاد

    عاشقتممم استاد جونممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 607 روز

    بنام خداوند مهربانم.

    راجب اینکه سپیده گفت این دامی ک اوایل اشنایی با قوانین توش میوفتیم و دوس داریم همه جار بزنیم واقعا درسته و من انجامش دادم و خیلی زود بازخورد های بدی گرفتم و همین حالا هم گاهی یادم میره ولی زود خودمو جم میکنم و سعی میکنم راجبش چیزی نگم دیگه ب کسی. و دقیقا فکر میکردم و باخودم میگفتم گاهی نکنه منم دارم فقط حرفای قشنگ میزنم و راهنمایی قشنگ میدم ولی نکنه خودم ب حرفایی ک میزنم عمل نمیکنم. تا اینکه شیرین حرف زد و گفت مثلا توی مسئله کمر دردش ب زمین و زمان شکایت کرد، یاد یه مسئله از خودم افتادم که واسم پیش اومد و توی یه مسئله ای عضله سینه من بصورت عمقی پاره شد با شیشه جوری ک دکتر گفت اگر بدنساز نبودم و سینم عضلانی نبود قطعاااا ریم سوراخ میشد و چون خونریزی خیلییییی شدیدی داشتم خون وارد ریم میشد و قطعا ب اتاق عمل نمیرسیدم و میمردم.اینجا یاد اون شب افتادم ک تخت زیرم کاملا خون من پوشیده بودش از بس خونریزی داشتم و سینم 20 سانت ب عمق 4 سانت پاره شده بود ولی من روی تخت میگفتم اینم یه حکمتی داره یه خیری پشتشه و استاد عباسمنش میگه همه پشت اتفاقات ناجالب یه خیری هست و با اون حالت خونریزی داشتم میخندیدم و توی دلم ب هییچ عنوان حس بدی نداشتم و مدام با پرستارا شوخی میکردم.و تضاد خیلی شدیدتر و عمیق تری ک برای زندگیم اتفاق افتاد مرگ پدرم بود که ب تازگی فوت کردن و ب شدت باهاش رابطه گرم و صمیمی داشتم و برای خودم خیلی جالب بود ک شاید دوران سوگواری من برای پدرم فک نمیکنم یک ماهم شد چون خیلی زود چند روز بعد از مرگش برگشتم و شروع کردم ب فایل گوش دادن از استاد و یک فایل بود راجب از دست دادن عزیز ک خیلیییی بمن کمک کرد، جوری ک خواهرام میگفتن تو چرا اصلا ناراحت نیستی، ما میگفتیم محمد بعد از پدرمون خیلی حالش خراب میشه ولی تو انگار عین خیالت نیست ولی من قانون رو میدونستم و میدونم ک جهان کاری نداره ک دلیل ما برای حال بد داشتن چقد محکمه پسنده و عام پسند، اون فرکانس های مارو دریافت میکنه حالا میخواد مرگ پدر باشه یا هرچیز دیگه ای، کائنات شرایط رو میفرسته ک توش برام غم بیشتری هست پس من تصمیم گرفتم با این قضیه کنار بیام و هر وقت یاد پدرم میوفتم خاطراتی رو مرور میکنم که باهاشون میخندم و یاد خوبی ها میوفتم. فک میکنم با این تضاد ها ک تجربه کردم میتونم بگم ک تقریبا حس میکنم مسبرو دارم درست پیش میرم و اون دامی ک حرفای قشنگ میزنم ولی بهشون عمل نمیکنم رو پشت سر دارم میزارم و خیلی امیدوارتر شدم و سپاسگزارم از خدای خودم ک منو اول با استاد بعد با اموزه هاش و بعد با این مجموعه فایل اشنا و هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 505 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز هم مسیر

    قبل از اینکه اصلا بیام و این فایل رو مشاهده کنم یه حسی بهم گفت تو فقط داری ادا در میاری تو فقط حرف هایی که گفته میشه رو میشنوی اما به هیچکدوم عمل نمیکنی به قول دوست عزیزمون یک لایه فیک اومده روم دارم میرم جلو به حساب خودم فکر میکنم خیلی میفهمم و این اجازه رو به خودم داده بودم که دیگران رو قضاوت کنم و عیب های دیگران رو بگیرم در صورتی که از یاد خودم رفتم از یاد این که خودت رو تغیر بده کاری به کار دیگران نداشته باش قبل این فایل شروع کردم به نوشتن و تعهد دادن به خودم برای راه انداختن جهاد اکبر برای تغیر باورهام و تغیر ریشه ای خودم 2 3 صفحه نوشتم و راه کار دادم که الهامات خداوند بود بعد به خودم گفتم بزار برم توی سایت یه سوال راجب یه موضوع ذهنم رو درگیر کرده بود که گفتم بیام اینجا و جوابش رو پیدا کنم که هدایت شدم به این فایل فوق الاده و متوجه شدم که من اول باید این لایه فیک رو از روی خودم بر دارم باید اول بیام تمام و کمال تمرکزم رو بزارم روی خودم بیام ببینم چه عیب و نقص های درون من وجود داره که سالهاست هیچ توجهی بهشون نکردم و فکر میکنم من دیگه عالی و پرفکتم بقیه مشکل دارن نگو مشکل از خود منه واقعا چقدر تا الان داشتم خودمو گول میزدم و یک اتفاق به ظاهر بد باعث شد من به این پی ببرم که تا الان فقط مثل روزنامه خوندن داشتم فایل هارو میدیدم و میرفتم به قول دوست عزیزمون گفتن کمر درد گرفتن و اونجا به خودشون گفتن که چی شد همش حرف بود منم یه رابطه ای رو تموم کردم و از اونجایی که همش به خودم میگفتم هرکی میخواد بره بره و از این حرفا که من دیگه ناراحت نمیشم و یهو اومدم به خودم دیدم یه غم شدیدی و یک عصبانیت وجود من رو گرفته و به دنبال راهی برای دوباره بازگشتن به اون رابطه هستم و دقیقا همونجا بود به خودم گفتم خجالت نمیکشی تو اینهمه ادعا داشتی که من دیگه بیدی نیستم به این بادا بلرزم و کلی دبدبه و کبکبه داشتی که من فلان من چنان بعد الان یه مسئله به این کوچیکی داره ذهن تورو بهم میریزه و از مدار خارجت میکنه و یه جورایی یه تشر زدم به خودم گفتم جمع کن خودتو خجالت بکش الان وقتشه که از این آگاهی هایی که درک کردی استفاده کنی و تسلیم باشی در مقابل هدایت خداوند و اول از همه اومدم نوشتم که هر اتفاقی چه خوب چه بد در این مدت توی زندگی من رقم خورده باعث صد در صد این اتفاق خود من هستم و نه هیچکس دیگه ای من فرکانس نامناسب فرستادم و جهان پاسخ فرکانس خودم رو به داده و اگر میخوام زندگیم اونجوری باشه که دوست دارم باید فقط و فقط خودم رو تغیر بدم افکارم رو تفیر بدم کانون توجهم رو تغیر بدم و باور هام رو تغیر بدم تا فرکانس هایی که به جهان ارسال میکنم شرایطی رو برام به وجود بیاره که عشق بیشتر زیبایی بیشتر و ثروت بیشتر و نعمت بیشتر رو تجربه کنم من باید این نقاب فیک رو از روی صورتمون برداریم باید بیایم ریشه ای به خودمون و رفتارهامون نگاه کنیم و شروع کنیم به تغیر خودمون و وقتی ما تغیر کنیم ما رشد کنیم شرایط و اتفاقات اطراف ماهم تغیر خواهد کرد و به قول استاد جمله طلایی:

    (وقتی ما در مدار درست قرارمگیریم به میزان آمادگی ما جواب ها به ما گفته میشود)

    وقتی ما در مدهر درست باشیم به اندازه آمادگی ما به اندازه ظرف ما نعمت ها و ثروت ها وارد زندگی ما خواهد شد و واقعا هیچ چیزی غیر از این نیست من دوره دوازده قدم رو 3 ماه پیش شروع کردم هنوز قدم اول هستم الان میفهمم چرا اون جوری که باید نتیجه میگرفتم نگرفتم چون باورهام نسبت به خداوند نا درست بود و چند روز پیش به صورت معجزه آسا به کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هدایت شدم که وقتی این کتاب رو خوندم باور های من نسبت به خداوند دگرگون شد نمیگم به کلی عوض شد نه ولی همین که متوجه سیستمی بودن خداوند و جهان شدم و اینکه خداوند هیچ دلسوزی نمیکنه و هیچ احساسی نداره و فقط طبق قوانین عمل میکنه یه جورایی من رو روشن کرد که فقط و فقط باید باورها و افکارم رو درست کنم تا فرکانس های مناسبی رو ارسال کنم تا بتونم شرایط دلخواهم رو تجربه کنم وبه شما پیشنهاد که این کتاب رو مطالعه کنید اگر باورهاتون نسبت به خداوند اشتباهه و متوجه میشید که اصلا داستان چی هست و چیکار باید بکنیم و به قول استاد هر کسی هدایت میشه به طرق مختلف به جواب سوالاتی که داره خیلی خیلی خوشحالم بابت اینکه هدایت شدم به سمت این فایل و نوشتن این کامنت یه جورای کلمه ها توی ذهنم داره جلوتر از انگشتان من حرکت میکنه و فقط داره کلمه میاد که بنویسم ازتون ممنونم استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم و بهترین هارو براتون آرزو دارم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محسن حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3630 روز

    استاد سلام سال نو شما مبارک باشه، البته به قول خودتون که میگید تمام روزهای خدا مبارک هست ، من قسمت های کلاب هاووس رو دنبال میکنم البته من ۲ ساله که با شما آشنا شدم و دنبال میکنم و دوره عزت نفس و قانون آفرینش قسمت اول را خریدم و دارم روی خودم کار میکنم و تو مسیرم ، البته روزهای اول کل دورهاتون رو فیک با ۹۰ درصد تخفیف خریدم و همه دورهاتون رو گوش کردم ولی ی جایی به قول خودتون ی آگاهی بهم شد کل دورهای فیک رو پاک کن دورهای اصلی رو بخر و منم با مشکلات مالی که داشتم این کارو کردم و بالای ۱۰ بار دورهایی رو که خریدم گوش کردم ، خیلی حرف برای گفتن دارم کاش میشد به جای کامنت وویس بزارم خیلی حرف دارم که بزنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نیما سارانی گفته:
    مدت عضویت: 3701 روز

    سلام بر همگی مخصوصا استاد عزیزم

    استاد بسیار عالی چقدر زیبا چقدر خوب سپاسگزارم چقدر درس یاد گرفتم واقعا ممنونم

    دوستت دارم استاد عزیزم

    موفق وشاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    وحید پورتقویان گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    خداروشکر چقدر عالی بود چقدر آگاهی های نابی دریافت کردم چقدر حالم بهتر شد احساسم بهتر شد استاد خیلی ممنون سپیده خانوم خیلی مچکرم واقعا واستون خوشحالم همینطور برای شما عرفان جان خیلی مچکرم از همتون بسیار بسیار لذت بردم و یاد گرفتم خدارو صد هزار مرتبه شکر🌸🌸🌸🌸❤❤💐💐🌼💐🌸❤🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام استاد عزیزم خدا رو هزاران هزار بار شکر بابت دریافت این آگاهی ها خدا رو شکر که عاشقانه و لحظه به لحظه ما را هدایت می کنه و از شما و دوستان عالی خانواده ی عباس منش سپاسگزارم چقد اشک ریختم و لذت بردم و حس خوب داشتم چقد ایمانم قوی تر شد چقد حالم عالی شد برای ادامه دادن این مسیر زیبا ممنونم از همه ی شما و الله مهربانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سجاد گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام به استاد عزیزم وسلام به همه دوستان عزیزم

    روز ۶۰ تعهد من

    چقد خوشحال از اینکه هر روز تو این مسیر قدم برمیدارم هر روز رو با یاد خدا شروع می کنم

    دوستان من نمیدونم دچار ی تردید یا ترسه نمیدونم

    به خودم قول داوم روز ۱۳ همین ماه برم تو دلش هر چی که هست

    بعد دقیقا قرار بود شب برم پیش دوستم که هر چی هست برطرف بشه ولی خود دوستم زنگ زد و گفت ی مشکلی برام پیش اومده بیا کمکم بعد رفتم کمکش دگه اخر شب اومدم خونه بعد انگار ی چیزی گفت الان موقعش نیس دگه نگفتم تا فرداش همش بخدا میگفتم هدایتم کن نیاز دارم به هدایت تو

    تا اینکه این فایل اومد ..این فایل رو گوش کردم هم خوشحال بودم هر گریه میکردم انگار استاد داشت سوال های منو جواب میداد تا اونجا که گفت تسلیم بشیم در برابر خدا…

    من بعد فایل اینقد اشک از چشمهام میومد رفتم سجده کردم گفتم خدایا در برابر تو تسلیم و چه ظلم هایی که به خودم کردم

    تا اینکه شب زدم بیرون گفتم خدایا خودت هدایتم کن که برم تو دل ترس یا تردید یا هر چی که هست بعد دوباره به دوستم زنگ زدم که بیاد حرفم رو بهش بزنم ولی جواب نداد …

    منم همین که داشتم میرفتم قبرستون چون ی حس ترسی داشتم تو تاریکی شب همینجور پیاده رفتم خدا کمکم کرد رفتم اونجا ولی دگه خبری از دوستم نشد زنگ نزد…

    گفتم حتما الان موقعش نیست تکامل رو طی نکردم که بخام بهش بگم

    الان اگه میشه منو راهنمایی کنید؟

    با توجه به این نشانه ایی که خدا بهم داده فعلا صبر کنم یا نه

    ممنون از همه دوستان

    به امید موفقیت خانواده عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1685 روز

    سلام

    خدارو شکر ک تو این سایتم و هر روز ارومتر میشم و خدای خودمو بیشتر حس میکنم .میخواستم تجربه مو در مورد هدایت بگم بعد از این گفت و گوی شیرین استاد و دوستان ب قلبم بیشتر توجه میکنم و حرف شو گوش میکنم با ارامش بیشتری بعضی از تضاد ها رو میپذیرم.

    من دوره قانون افرینش بخش اول شو ک خود این بخش اگه تشتباه نکنم ۴ جلسه هست رو با پول کیف پولم ک از خرید ی محصول دیگه ب حسابم اضافه شده بودو خریدم و اون موقع فقط جلسه اول شو گوش دادم و بنظرم تقریبا تکراری اومد حرفای استاد و پیش خودم گفتم اینا رو تقریبا ۹۰ درصد شو خودم میدونستم .

    تقریبا ۲ ماه ازین قضیه میگزره و هر چقد فک میکنم اصلا اصلا یادم نمیاد ک چرا من فراموش کردم یا شایدم اون موقع کلا متوجه نشدم ک بخش اول خودش ۴ جلسه ست و فقط همون یکبار گوش دادم و دیگه کلا اصلا باز نکردم این فایل و …ولی این اوخر چن بار ب ذهنم اومد ک کاش میشد هر چه زودتر بخش دو و سه شو هم بخرم…

    تا اینکه امشب موقع خواب دلم خواست جلسه۴ ثروت و گوش بدم…

    هندزفیری مو ک زدم کل صفه گوشیم خاموش بود فقط تیکه پایین اسم دوره قانون افرینش افتاد و روشن شد با دقت نگاه کردم و خوندم چون قبلش دوره ثروت و گوش داده بودم نصفه فک کردم اونه ولی افرینش بود😍

    بعد دلم خواست افرینش و گوش بدم و چون گوشیم حافظش کمه فایل صوتی شو از همون موقع دان کرده بودم تقریبا ۷ مین ازشو گوش دادم بعد قلبم گفت کاش میشد تصویری ببینمش بعد ب حرفش گوش دادمو رفتم تو صفه محصولاتم ک تصویری شو دان کنم زدم رو اسم دوره دیدم زده ۴ جلسه اصلا کلا تعجب کردم و هنوزم نمیفهمم ک چرا من نمیدونستم اخه ک یه گنج دیگم دارم و خبر ندارم.منظورم همین جلسات دیده نشده ی قانون افرینشمه

    قلبم میگه حتما تا الان امادگی شو نداشتی و الان این دوره برات بهتره ….

    اینم از هدایت خدای من….

    خدایا شکرت

    گفتم تا جلسه تصویری دانلود میشه بیتم این پیام و بزارم الانم با کلی ذوق میخوام برم و ب قول سپیده جون استاد جون مو ببینم

    خدایا شکرت❤❤❤❤

    استاد دارم از ته قلب ارزو میکنم ک مث سپیده جون ک الانم کلی حسودیم شده بهس😂

    تو کلاب هوس با کلی اشک براتون از قدمای مهمم بگم….

    خدایا خیلی عجله دارم واسه اون لحظه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    سلام بر دوستان و استاد گرانقدر. بخدا نمیتونم توصیف کنم که چقدر این گفتگوها عالی و تاثیرگذار بود. چندییین نمونه عملی از موفقیت های عالی بویژه موفقیت های مالی. چه حرفهای تاثیرگذاری چقدر معنوی. بهترین نمونه آشتی دادن هدایتهای معنوی با دستاوردهای مالی. وقعا عالی عالی. همیشه فکر میکنیم هدایت الهی فقط برای یک حال خوبه. ولی این گفتگوها همونقدری که در مورد هدایت بود همونقدرم در مورد ثروت بود. سپیده جان عالی بود عالیییییی. همه جوره عالی. چقدر معنوی چقدر متعهد چقدر پرانرژی. حامدجان عالی بود چقدر خاکسار و با فروتن چقدر موفق اونهم تو سن کم. آقا عرفان چقدر کوتاه ولی زیبا و پرمغز صحبت کرد. طنازجان فوق العاده بود. چقدر این گفتگو هدایتگر من بود و تمام چیزهایی که تا الان فهمیده بودم رو مجددا آبدیت کرد. آگاهیهای تازه ای بهم داد. امیدوارم بازهم این گفتگوها ادامه داشته باشه. ممنونم از صحبتهای الهام بخش استاد عزیز که مثه همیشه نه تنها کلام بلکه بیشتر اون انرژیشون هست که تاثیرات شگرفی بر من داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: