گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 18

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 501 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز هم مسیر

    قبل از اینکه اصلا بیام و این فایل رو مشاهده کنم یه حسی بهم گفت تو فقط داری ادا در میاری تو فقط حرف هایی که گفته میشه رو میشنوی اما به هیچکدوم عمل نمیکنی به قول دوست عزیزمون یک لایه فیک اومده روم دارم میرم جلو به حساب خودم فکر میکنم خیلی میفهمم و این اجازه رو به خودم داده بودم که دیگران رو قضاوت کنم و عیب های دیگران رو بگیرم در صورتی که از یاد خودم رفتم از یاد این که خودت رو تغیر بده کاری به کار دیگران نداشته باش قبل این فایل شروع کردم به نوشتن و تعهد دادن به خودم برای راه انداختن جهاد اکبر برای تغیر باورهام و تغیر ریشه ای خودم 2 3 صفحه نوشتم و راه کار دادم که الهامات خداوند بود بعد به خودم گفتم بزار برم توی سایت یه سوال راجب یه موضوع ذهنم رو درگیر کرده بود که گفتم بیام اینجا و جوابش رو پیدا کنم که هدایت شدم به این فایل فوق الاده و متوجه شدم که من اول باید این لایه فیک رو از روی خودم بر دارم باید اول بیام تمام و کمال تمرکزم رو بزارم روی خودم بیام ببینم چه عیب و نقص های درون من وجود داره که سالهاست هیچ توجهی بهشون نکردم و فکر میکنم من دیگه عالی و پرفکتم بقیه مشکل دارن نگو مشکل از خود منه واقعا چقدر تا الان داشتم خودمو گول میزدم و یک اتفاق به ظاهر بد باعث شد من به این پی ببرم که تا الان فقط مثل روزنامه خوندن داشتم فایل هارو میدیدم و میرفتم به قول دوست عزیزمون گفتن کمر درد گرفتن و اونجا به خودشون گفتن که چی شد همش حرف بود منم یه رابطه ای رو تموم کردم و از اونجایی که همش به خودم میگفتم هرکی میخواد بره بره و از این حرفا که من دیگه ناراحت نمیشم و یهو اومدم به خودم دیدم یه غم شدیدی و یک عصبانیت وجود من رو گرفته و به دنبال راهی برای دوباره بازگشتن به اون رابطه هستم و دقیقا همونجا بود به خودم گفتم خجالت نمیکشی تو اینهمه ادعا داشتی که من دیگه بیدی نیستم به این بادا بلرزم و کلی دبدبه و کبکبه داشتی که من فلان من چنان بعد الان یه مسئله به این کوچیکی داره ذهن تورو بهم میریزه و از مدار خارجت میکنه و یه جورایی یه تشر زدم به خودم گفتم جمع کن خودتو خجالت بکش الان وقتشه که از این آگاهی هایی که درک کردی استفاده کنی و تسلیم باشی در مقابل هدایت خداوند و اول از همه اومدم نوشتم که هر اتفاقی چه خوب چه بد در این مدت توی زندگی من رقم خورده باعث صد در صد این اتفاق خود من هستم و نه هیچکس دیگه ای من فرکانس نامناسب فرستادم و جهان پاسخ فرکانس خودم رو به داده و اگر میخوام زندگیم اونجوری باشه که دوست دارم باید فقط و فقط خودم رو تغیر بدم افکارم رو تفیر بدم کانون توجهم رو تغیر بدم و باور هام رو تغیر بدم تا فرکانس هایی که به جهان ارسال میکنم شرایطی رو برام به وجود بیاره که عشق بیشتر زیبایی بیشتر و ثروت بیشتر و نعمت بیشتر رو تجربه کنم من باید این نقاب فیک رو از روی صورتمون برداریم باید بیایم ریشه ای به خودمون و رفتارهامون نگاه کنیم و شروع کنیم به تغیر خودمون و وقتی ما تغیر کنیم ما رشد کنیم شرایط و اتفاقات اطراف ماهم تغیر خواهد کرد و به قول استاد جمله طلایی:

    (وقتی ما در مدار درست قرارمگیریم به میزان آمادگی ما جواب ها به ما گفته میشود)

    وقتی ما در مدهر درست باشیم به اندازه آمادگی ما به اندازه ظرف ما نعمت ها و ثروت ها وارد زندگی ما خواهد شد و واقعا هیچ چیزی غیر از این نیست من دوره دوازده قدم رو 3 ماه پیش شروع کردم هنوز قدم اول هستم الان میفهمم چرا اون جوری که باید نتیجه میگرفتم نگرفتم چون باورهام نسبت به خداوند نا درست بود و چند روز پیش به صورت معجزه آسا به کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم هدایت شدم که وقتی این کتاب رو خوندم باور های من نسبت به خداوند دگرگون شد نمیگم به کلی عوض شد نه ولی همین که متوجه سیستمی بودن خداوند و جهان شدم و اینکه خداوند هیچ دلسوزی نمیکنه و هیچ احساسی نداره و فقط طبق قوانین عمل میکنه یه جورایی من رو روشن کرد که فقط و فقط باید باورها و افکارم رو درست کنم تا فرکانس های مناسبی رو ارسال کنم تا بتونم شرایط دلخواهم رو تجربه کنم وبه شما پیشنهاد که این کتاب رو مطالعه کنید اگر باورهاتون نسبت به خداوند اشتباهه و متوجه میشید که اصلا داستان چی هست و چیکار باید بکنیم و به قول استاد هر کسی هدایت میشه به طرق مختلف به جواب سوالاتی که داره خیلی خیلی خوشحالم بابت اینکه هدایت شدم به سمت این فایل و نوشتن این کامنت یه جورای کلمه ها توی ذهنم داره جلوتر از انگشتان من حرکت میکنه و فقط داره کلمه میاد که بنویسم ازتون ممنونم استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم و بهترین هارو براتون آرزو دارم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 604 روز

    بنام خداوند مهربانم.

    راجب اینکه سپیده گفت این دامی ک اوایل اشنایی با قوانین توش میوفتیم و دوس داریم همه جار بزنیم واقعا درسته و من انجامش دادم و خیلی زود بازخورد های بدی گرفتم و همین حالا هم گاهی یادم میره ولی زود خودمو جم میکنم و سعی میکنم راجبش چیزی نگم دیگه ب کسی. و دقیقا فکر میکردم و باخودم میگفتم گاهی نکنه منم دارم فقط حرفای قشنگ میزنم و راهنمایی قشنگ میدم ولی نکنه خودم ب حرفایی ک میزنم عمل نمیکنم. تا اینکه شیرین حرف زد و گفت مثلا توی مسئله کمر دردش ب زمین و زمان شکایت کرد، یاد یه مسئله از خودم افتادم که واسم پیش اومد و توی یه مسئله ای عضله سینه من بصورت عمقی پاره شد با شیشه جوری ک دکتر گفت اگر بدنساز نبودم و سینم عضلانی نبود قطعاااا ریم سوراخ میشد و چون خونریزی خیلییییی شدیدی داشتم خون وارد ریم میشد و قطعا ب اتاق عمل نمیرسیدم و میمردم.اینجا یاد اون شب افتادم ک تخت زیرم کاملا خون من پوشیده بودش از بس خونریزی داشتم و سینم 20 سانت ب عمق 4 سانت پاره شده بود ولی من روی تخت میگفتم اینم یه حکمتی داره یه خیری پشتشه و استاد عباسمنش میگه همه پشت اتفاقات ناجالب یه خیری هست و با اون حالت خونریزی داشتم میخندیدم و توی دلم ب هییچ عنوان حس بدی نداشتم و مدام با پرستارا شوخی میکردم.و تضاد خیلی شدیدتر و عمیق تری ک برای زندگیم اتفاق افتاد مرگ پدرم بود که ب تازگی فوت کردن و ب شدت باهاش رابطه گرم و صمیمی داشتم و برای خودم خیلی جالب بود ک شاید دوران سوگواری من برای پدرم فک نمیکنم یک ماهم شد چون خیلی زود چند روز بعد از مرگش برگشتم و شروع کردم ب فایل گوش دادن از استاد و یک فایل بود راجب از دست دادن عزیز ک خیلیییی بمن کمک کرد، جوری ک خواهرام میگفتن تو چرا اصلا ناراحت نیستی، ما میگفتیم محمد بعد از پدرمون خیلی حالش خراب میشه ولی تو انگار عین خیالت نیست ولی من قانون رو میدونستم و میدونم ک جهان کاری نداره ک دلیل ما برای حال بد داشتن چقد محکمه پسنده و عام پسند، اون فرکانس های مارو دریافت میکنه حالا میخواد مرگ پدر باشه یا هرچیز دیگه ای، کائنات شرایط رو میفرسته ک توش برام غم بیشتری هست پس من تصمیم گرفتم با این قضیه کنار بیام و هر وقت یاد پدرم میوفتم خاطراتی رو مرور میکنم که باهاشون میخندم و یاد خوبی ها میوفتم. فک میکنم با این تضاد ها ک تجربه کردم میتونم بگم ک تقریبا حس میکنم مسبرو دارم درست پیش میرم و اون دامی ک حرفای قشنگ میزنم ولی بهشون عمل نمیکنم رو پشت سر دارم میزارم و خیلی امیدوارتر شدم و سپاسگزارم از خدای خودم ک منو اول با استاد بعد با اموزه هاش و بعد با این مجموعه فایل اشنا و هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سحر جهان تیغ گفته:
    مدت عضویت: 478 روز

    سلام به استاد گلم و خانواده گل عباسمنش

    الاهی شکرت بابت هدایت امروز

    به اندازه ای که درخاست کنی و به اندازه ای که هدایت بخای خدا به درخاستت جواب میده

    خدای من شکرت بابت آگاهی های امروز و خدای من شکرت بابت نشانه ای که از شنیدن این آگاهی ها دریافت کردم

    استاد عزیزم و دوستای گلم که مشارکت کردین و کلی جواب و نشونه الهام شد به من و خیلی از دوستانی ک مثل من باشنیدن این فایل نا خودآگاه دلمون لرزید اشک بارها بارها چشممون رو خیس کرد و نا خودآگاه سجده کردیم به قدرت و عظمت جهانش و درکی که از حرفایی که زده میشد و شبیه حرفارو تو مثالای مختلف تجربه کردیم همه مشارکت ها عالی بود آگاهی ها همه ناب بود و کلی درس داشت برای من ممنونم ازتون

    و اینکه من حدود چهار سال تو این مسیرم و هروقت به قول سپیده جان یه تابم کوتاهی اگه احساس کردم بلدم و کار نکردم روی ذهنمو ورودیای خودمو مراقبت نکردم نتیجه هاشم دیدم ولی هزاااار بار شکر با دیدن نشونه های اینکه فرکانسم داره میاد از طریق احساسم از طریق دریافت درآمدمون یا شرایط سلامتی متوجه میشم که داریم برمیگردیم عقب و امروز بچه ها مثل بچه ای که مادرشو گم کرده باشه دنبال ایمانم میگشتم که اینهمه سال تلاش کردم گوش دادم به اندازه عمل کردم نتیجه گرفتم و دنبال بهبود بودم از کجا دوباره شروع کنم چه دوره ای رو بخرم چیکار کنم که از احساسی که داره بهم میگه یا به دنبال خودسازیو هدف بعدی باش یا تضادایی که پشت هم میان بچه ها همسرم دو ساله قدم یک و دو دوازده قدم خریده بود ولی تو فرکانسش نبودم ک بشنوم امشب بعد اینکه این 3ساعت فایلو گوش دادم گفتم وقتشه درونم میگه 12قدم شروع کنم گوشی همسرم برداشتم که واسه خودم فایلا رو بریزم همونجا یک کاری براش پیام اومد ک آقا حل شد این مساله و من سجده شکر کردم که خدای من تو چقدر بزرگی من امروز دستاشو تو دستم حس کردم وقتی بهش گفتم من چند سال پیش که شروع کردم و هیچی نداشتیم تو رو پیدا کردم احساس با تو بدون انگار جهان مال من بود بابت احساسی که داشتم پرواز میکردم الان نمی‌دونم چرا انگار یه مدت رو ذهنم کار نکردم گمت کردم منو هدایت کن من مالی و سلامتی و همه چیو تو این دنیا میخام ولی بیشتر از همه اون احساسه اونو میخام و امشب بجه ها اون احساسه اون هدایته بهم گفت اره با منه دور نشده من کافیه بیاد بیارمش کافیه صداش کنم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم بچه با قدرت و احساس خوب میخام دوازده قدم رو شروع کنم و بابتش این احساس دارم که باید تو فرکانسه خوبی باشم که خدا بهم نشونه داد که وقتشه شروع کنم خدایا شکرت بابت شروع این دوره شگفت انگیز و نتایجی که به لطف تو میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 860 روز

    به نام الله یکتا

    یک عالمه آگاهی ناب این وسط ریخته کیه که جمع کنه؟؟!!!!

    به اندازه ظرف وجودیمون جمعش میکنیم و میفهمیمش….

    یک نکته ای بسیار مهمی که من درک کردم این بود که:

    بپذیر که ناتوانی از تغییر دیگران و هر چقدر تلاش کنی که بخوای دیگران رو تغییر بدی خودت به مسیر گمراهی میری چون اونا باهات میجنگن تا بهت ثابت کنن که خودشون درست میگن و تو هی سعی میکنی قانون رو بگی و اونا نمی پذیرند و تو هی احساست بد میشه و بدتر و بد و احساس بد=اتفاقات بد

    ول کن

    وقتی من قدرتی برای تغییر دیگران ندارم چقدر باید احمق باشم که اینکار رو بکنم،هر چند این حماقت فعلا هست و خدا کمک کنه تکاملم صورت بگیره تا جایی که باور کنم من ناتوانم از تغییر دیگران

    چقدر خوبه که هر کسی رو اونجوری که هست بپذیریم،قبولش کنیم و نخوایم تغییرش بدیم

    بپذیرم که همسر من این خصوصیات مثبت رو داره و این خصوصیات منفی رو هم داره که از باورهای اشتباهش میاد،من عاجزم از تغییر باورهای اون پس بپذیرمش همونجوری که هست،نه اون رو اذیت کنم و نه خودم رو و به نکات مثبتش توجه کنم و تمرکزم روی درست کردن خودم باشه

    ول کنم بچه ام رو،ول کنم مادر و برادر و خواهر و …

    یعنی اینقدر من توی این موضوع ضعیف عمل کردم که همین الانم که دارم میگم حالم داره بد میشه،از بس خواستم دیگران رو تغییر بدم و نشده و طرف فرداش شده همون آدم سابق و اتفاقا دشمنم شده و از حرفهای من سوء برداشت شده و یا یه جایی همون حرف خودم رو زده تو صورتم که کاملا حقم بوده و باید این چک رو میخوردم

    خدایا منو ببخش و منو به راه راست هدایت کن

    واقعا شکرگذار خداوندم برای شنیدن این همه آگاهی خالص و پاک

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    سپاس استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدا را همواره شکر گزارم بابت این همه آگاهی های ارزشمند که همیشه در زندگی ام قرار داده و باعث شده که رشد کنم و روندم حداقل ادامه دار باشه.

    خدای عزیزم واقعا شکرت که ساعت 4 صبح بیدارم کردی که کامنت بگزارم و هدایت بشم به هدایت.

    خدای عزیزم ازت میخوام من رو در این مسیر ثابت قدم نگه بداری و باعث رشدم بشی.

    باعث شی مثل بقیه بنده هایت از شهد شیرین فراوانی ثروتت استفاده کنم و لذت ببرم.

    خدای عزیزم دوست دارم در این مسیر ثابت قدم باشم و همیشه ادامه دادن جزئی از مسیرم باشه

    خدای عزوئجل لطفا روزی فراوان – اگاهی های فراوان برام تدارک ببین تا بتوانم به صور تجادویی زندگی ام را با صبر و حوصله و رشد و موفقیت ادامه دهم.

    در هر صورت که زندگی میتونه خیلی جذاب و جادویی باشه و منم ازش میخوام هدایت کنه به این روند پر از خشنودی و رضایت…!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 198 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان خوبم در سایت

    خدایا شکرت که دستم تو دستاته رهام نکن که خییلی راه دارم تا برسم به اون هدایتی که با قلب و روحم بشنومش و تو رو با تمام وجودم حس کنم …

    از فایل اول تا چهارم گفتگو با دوستان رو گوش دادم و رسیدم به فایل چهارم دقیقا صحبتهای خانوم شیرین که ایشون گفتن من تازه اول راهم منم مثل ایشون تازه وارد سایت استاد عباسمنش شدم البته من قبل از آشنایی با استاد عباس منش با چهار استاد دیگه دوره هاشونو خریده بودم و از طریق یکی از همین استاد خدا منو هدایت کرد به سمت استاد عباسمنش …. خداروشکر میکنم قطعا لیاقت اینو پیدا کرده بودم که خداوند اجازه بهم داد و منو به این سمت هدایت کرد و منو با استاد عباسمنش آشنا کرد … استاد من وقتی وارد سایت شدم بلافاصله بعد از پنج روز با دوازده قدم آشنا شدم و هدایت شدم سمت این دوره و تهیه اش کردم چون خدا میدونه من خیلی عجولم اصلا شاید به خاطر همین عجول بودنم انقد دیر به این سمت هدایتم کرد چون باید توی این مدار قرار میگرفتم بعد با استاد عباسمتش آشنا میشدم خب با قوانین جهان هستی آشنایی داشتم اما خب متاسفانه نمیتونستم با استادای قبل ایشون ارتباط بگیرم و اون نتیجه ای که میخواستم نمیگرفتم اما از وقتی وارد سایت استاد عباسمنش شدم به شدت اروم شدم به قول خانوم شیرین دیگه بحث نمیکنم انگاری نسبت به حرفای اطرافیانم کاملا بی تفاوت شدم و باید بگم من یه آدم عجول عصبی پر استرس و‌نگران بودم اما الان دیگه خبری از اونهمه نگرانی که مخصوصا صبح ها بلافاصله از خواب بلند میشدم بهم حمله میکرد نیست … گاهی وقتا یهو به خودم میاد میگم خداجونم چرا دیگه من نگران نیستم واقعا این منم ؟؟؟؟ پس کو‌ اونهمه نگرانی و دلشوره؟ مگه میشه اینهمه سال نگرانی با یه مدت کوتاه تموم بشه ….بعد میگم ارره بااباا پرستو این تویی بدون نگرانی بدون دلشوره حتی وقتی پیام ناراحت کننده می شنوم وقتی حرفای ناراحت کننده بهم میزنن دیگه عصبی نمیشم دیگه نگرانی و دلشوره ندارم …. خدایا شکرت برای این مسیری که منو قرار دادی و آرامش رو بهم هدیه دادی و چون میدونی هدفم چیه خواسته ام چیه اول خواستی آرومم کنی بعد برم سمت شغلی که عاشقشم و بشم همون ثروتمندی که خودت عاشقشی با راهنمایی های استاد عباسمنش من به تمام خواسته هام می رسم و میام همینجا کامنت میزارم و میگم ببین کجا بودی و به کجا رسیدی ……مطمئنم یه روز خیلی نزدیک با استاد عباسمنش راجب موفقیتهام بصورت آنلاین حتی بصورت حضوری صحبت خواهم کرد …… مرررسی خدای قشنگم میدونم منو به تمام خواسته هام می رسونی چون لیاقتشو دارم ….. خدایا خیلی دوستت دارم…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    له نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام وقت همگی بخیر وشادی

    وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13)

    و (یاد کن) زمانى که لقمان به پسرش در حال موعظه ى او گفت: فرزندم! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا که شرک (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.

    صحبت‌های خوبی انجام شد پر از آگاهی بود نکته‌ای که از صحبت‌های سپیده خانم درک کردم اینکه برای خودم نشانه بگذارم که وقتی در جمع هستم و در مورد خلاف قوانین جهان هستی صحبت میشه ، درآن موقع جلوی خودم را آگاهانه بگیریم و نصیحت نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 608 روز

    خدایا شکرت.درود خداوند ب استاد گرانبهای من جناب عباسمنش

    من در گذشته هم این فایل رو گوش کردم و فقط خوشم اومد اما الان فهمیدمش

    خدایا شکرت برای اینکه با همه ی ایراداتی ک ب خودم وارد کردم متوجه شدم اینهم از الفبای تکامل منه.من بهمن سال 402 دوره ی 12قدم رو قدم اولش رو تهیه کردم و ب خاطر 40%تخفیف قبل یک ماه خرید قدم بعدی بدون اینکه قدم اول رو خوب درک کنم قدم دوم رو تهیه کردم و بعد قدم سوم رو اما شخصیت کامل گرای من اجازه ی پیشروی رو بهم نمیداد و من هر روز فایلهارو گوش میکنم و نت برداری میکنم و فکر میکردم تا قدم اول رو تک تک جلساتش حفظ نکنم نمیتونم درکش کنم و نمیتونم ازش ورودی مالی مثبت بگیرم و جالبه ک بدونید هنور قدم دوم و سوم رو گوش نکردم و استپ شدم روی قدم اول البته ک مدام فایلهای رایگان هم گوش میکنم ک کمترین دست آوردش این بود وقتی ب یک نادلخواهی بر میخورم ب خودم یادآور میشم ک نرگس چون تو در میسر درست هستی هر اتفاقیم ک بیوفته قرار ب نفع تو تموم بشه و جزئی از سیر تکاملته و همین ام باعث میشه بهم نریزم و من سوار بر شرایط بشم ن شرایط حاکم بر احوال من.از خدا هدایت خواستم و ب طرز معجزه آسایی ب این فایلهای بی نظیر هدایت شدم ک اولا هدایت بحث اینطوری ک تو الان میلت ب چی هست و دوست داری کدوم فایل رو گوش کنم ک فهمیدن همین یک جمله ده ماه بعد از خرید این سه قدم تا ب امروز برای من زمان برد.

    فهمیدم برای تغییر حتی ناقص شروع کنم و حرکت کنم در مسیر تکامل پیدا کنم و اصلا ضرورتی نداره واو ب واو حفظ بشم بلکه باید درکشون کنم تا بتونم اجرا کنم.

    خیلی ب دنبال سخنرانی بودم و الان متوجه شدم ک نقاب فیکی بودم با جمله های بسیار زیبا ک حتی اون جمله هام مال من نبود و درصد بسیار ناچیزی رو ازش اجرا میکردم ک همین تمرکز ب روی سخنران برای دیگران باعث شد ک اصلا از همون ورودی طبیعی مالی خودمم تنزل کنم و نتیجه ی عکس بگیرم و الان حتی یک ساله ک ورزشمم کنار گذاشته تا اینکه دیشب از خداوند هدایت خواستم و گفتم خدایا گم شدم هدایتم کن ب سمتی ک باید.

    انقدر گم شده بودم ک توی اینستا با یکی از اساتید برندینگ آشنا شدم ک قرار گذاشتم باهش ک محصولات یونیک رو ببرم برتش تا ببینه و اگه خوشش اومد برام تبلیغات کنه و من اون محصولات رو هم سفارش دادم اما ب لطف پروردگارم و هدایتی ک ب موقع بهم الهام شد ک از خدا هدایت بخوام ک من امروز ب این فایلها هدایت شدم و متوجه شدم 95%کار کردن روی باورهامه و 5%اقدامه ک نیازی ب هزینه و تبلیغات نیست خداوند خودش مشتری رو میفرسته تکه باپرهامو درست کنم و کافیه ب خدا ب طیبعت یا همون جهان هستی اعتماد منم

    فهمیدم برای خلق نتایج بزرگ باید 12قدم رو یک اصل بدونم و روزانه براش حداقل 6ساعت زمان بزارم.و همون موقع ک اینو فهمیدم ب خودم گفتم تنها راه اینه ک این زمان رو براری وگرن ک مبخوای چیکار کنی؟چطوره ک حالا داری حداقل 16ساعت شبانه روزتو اختصاص بدی ب افکار منفی غالبت ک باعثم میشه هر روز حالت ناجالبتر بشه و اصلا ایمانتو از دست بدی ولی 6ساعت زمان نزاری ک ب صورت بنیادین این آشغالا رو از ذهنت بریزی بیرون.استاد عزیزم یک چیزی رو من این روزا خیلی بهش فکر میکنم اونم اینه ک خداوند هیچ وقت بیشتر باور من نمیتونه بهم بده و چقدر متسفم ک باور کوچیکی دارم و همین امر باعث شده واقعا دیگه اینبار متعهدانه برم جلو.اینو فهمیدم ک اگه من ب اندازه ای ک باورش کنم بهم میده،اگه خدارو ب اندازه ده میلیون باور کنم اون فقط ده میلیونه دارایشو نشونم میده و اگه بی نهایت اونم بی نهایتشو نشون میده و مشکل از اربابی اون نیست مشکل از مدل بندگی منه

    واقعا سپاسگزارم از حامد عزیز.عارف عزیز،خواهر حامد جان سپیده ی بی نظیرم شیرین جان و فرهاد عزیز ک با مطرح کردن نتایج و سوالاتشون ب من نشون دادن این اتفاقهایی ک بین مسیر برام افتاده بدیهی هست و همه میتونن بهش مبتلا بشن و میتون مثل تو توی مسیر ب این مسائلی ک تو بهش برخوردی،بخورن فقط فرق اونا اینه ک بلافاصله هدایت خواستن و ازش اومدن بیرون و خلق نتایجو معیار کردن اما تو اجازه دادی ک 10ماه توش گیر کنی.اصلا پشیمون نیستم و اینو جزوی از مسیرم تلقی میکنم و ب خودم میگم سیر تکامل هرکس متفاوته پس ن خود زنی کن و ن ناراحت باشه قطعا پلنی بوده ک خدا چیده و تو کارت فقط تسلیم بودنه و ادامه دادن با نگرش جدیده.سپاس ازش ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه جمالی گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    سلام می‌کنم به استاد عزیزم

    عاشقانه و باهمه وجودم دوستون دارم و سپاسگذارتون هستم

    چقدر این 4جلسه به قلبم نشست

    این فایل هارو قبلا هم گوش داده بودم اما انگار هر بار دریچه جدیدی از آگاهی بروم باز میشه و مفهوم هدایت عمیق تر درک می‌کنم

    واقعا به قول سپیده جان عزیز وقتی هدایت درک کنی دیگه نگرانی نداری

    و اصلا فراموش میکنی که چه حسی داره

    چون ایمان داری که به مسیری هدایت میشی که نتیجه اش عشق و آرامش

    که البته که خداوند مارو به هرمسیری که بخایم هدایت میکنه

    و مفهوم دیگه ای که از هدایت درک کردم اینکه خداوند هربار مارو باتوجه به مدارمون به یک قدم بعد هدایت میکنه

    من همیشه میگفتم خب خداجون منو به اون چیز هدایت نکرده چون توقع نتیجه آخر داشتم ولی امروز درک کردم که قرار نیس از پله 1پرش کنم به پله100بلکه قدم به قدم و لازمه که قانون تکامل همیشه بخودم یادآور بشم

    من دانشجو های دوره دروازده قدم و مدتی هس که متوقف شده بودم و انگار در مدار دوره نبودم و از خدا هدایت طلبیدم و خداوند هم منو به این فایلهای عالی که اصلن وجودم متحول میکنه هربار که گوش میدم هدایت کرد

    سپاسگذار تمام دوستان و استاد عزیز دلم هستم واقعا بسیار لذت بردیم و مثل همیشه کلی درس گرفتیم

    امیدوارم بتونم درسهارو درعمل اجرا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    ارزو دوستدار گفته:
    مدت عضویت: 2040 روز

    به توکل نام اعظمت

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به بهترین استاد روی زمین ، ابراهیم زمانه و بانو مریم شایسته عزیز و طنازم

    من این فایل رو دو الی سه سال پیش یادم قشنگ اخر شب بود گوش دادم ولی امروز حرف هایی شنیدم که یکیش از اون شبی که گوش دادم نبود

    استادچقدر خوب میگید حتی چند سال دیگه هم بگذره بازم میایید و میگید چقدر این حرفا متفاوته

    استاد شما تنها کسی هستید که قرآن رو عالی فهمیدید و به همه ما یاد دادید که بشینیم از اول قران رو بخونیم من بارها خیلی سال پیش کلاس قرآن رفتمو و حفظ میکردم ولی به درک الان نرسیده بودم هنوز خیلی مونده تا مثل شما درک کنم

    استاد چقدر با این فایل هدایتی که گذاشتید روی سایت من دیوانه شدم از یه طرف اشک شوق میریزم از یه طرف بال و پر دارم درمیارم از این همه نزدیکی خداوند بهمون

    و جالب تر اینجاست که من دیشب ترجمه قرآن کریم که گفته بود با عجله کتاب قرآن رو نخونید گذاشتم توی کامنتی از سریال تمرکز بر نکات مثبت بعد امروز هدایتی اومدم این فایل رو گوش دادم زمانی که سپیده جان و طناز جان با عشق میگفتن قرآن اینو گفته اونو گفته من میگفتم خدایا کمکم کن من بتونم قرآن رو زود بفهمم همون موقع خداشاهده همون موقع طناز برگشت گفت یه ایه از قران رو اورده که خدا گفته عجله نکنید در خواندن قران

    اصلا استاد من چی بگم چی بگم که دارم میزنم به دشت و بیابون از این همه نزدیکی خداوند در هز ثانیه به همه بنده هاش

    استاد من همون موقع اینقدر خدا و شما و طناز رو سپاسگزاری کردم که با کلام تون این جمله رو گفته شد

    خاستم بگم به نوبه خودم که الحق که خدا بدون ذره ای خطا ما رو هدایت میکنه

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: