گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسیبه شعباندوست گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    سلام استاد عزیز من فایلهای صوتی شمارو به صورت کاملا تصادفی شنیدم توو کانالی توی تلگرام ناخوادگاه دستم خورد و یکی از فایلهای شما دانلود شد و من گوشش کردم لحن صمیمانه شما اونقدر به دلم نشست که هرچی فایل از شما توی اون کانال بود تا نوشتم دانلود کردم من افکار منفی باورهای منفی زیاد داشتم اما حرفهای شما در مورد خداوند اینقدر منو تغییر داد که نگم با اینکه من دختر مذهبی بودم اما تا قبل اون هیچ وقت به خدا این شکلی نگاه نکرده بودم الان اینقدر خدا رو دوست دارم اونقدر بهش امید دارم که نگم شاید از نظر خودم خیلی تغییر کردم و خود الانمو خیلی دوست دارم قبل ها حرف بقیه برام مهم بود اما حالا نه بی احترامی نمیکنم اما کاری که خودم دوست دارم انجام میدم حس و حالم خوب هروقت حالم بد میشه فایل نگاه توحیدی شما رو گوش میدم همون که میگید اگه به جای خدا به مردم چشم دوختی هرچه سریعتر به نابودی ….یا فایل تضادها که اگه تضاد دید باید ایمان اون رو حفظ کنید توکل یعنی آرامش یعنی اخی من آرومم و و وخلاصه ممنون از شما تغییراتم هرچند اندک بود شاید اما راضی هستم خودمو دوست دارم و به خدای خودم ایمان دارم که برای رسیدن به هرچه بخوام کمکم می‌کنه ممنون برای من دست خدای خوبی هستین دوستتون دارم و امیدوارم روزی بتونم ببینمتون عالی هستین پس منم میتونم عالی بشم روزهاتون به شادی و نیکی خداوند یارو یاورتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    سلام رفقا 💋❤سلام استاد ،خانوم شایسته عزیزم

    با این فایل من یه غزل بی قرار شدم که یه جا بند نمیشه و رگباری این نتایج چند روز اخیرش از جلو چشاش رد میشه.هی این چند روزه میگفتم خدایا اخه من کجای سایت باید بیام اینارو بگم به همش میخوره ،اخه بگم توحیده ،بگم نتایج روانشناسی ثروت یکه،بگم زیبا بینی مسری استاده که از زندگی در بهشت رو من اثر گذاشته ، فروران احساس از نتایج حامد و عرفان و سپیده و طناز عزیز بوده چی بوده اخه

    اول بگم اول لحظه که طناز به اون آیه قران اشاره کرد من اشک تو چشمام جمع شد چون برمیگرده به دیروز من . داستان اینه که من سر میز داشتم افطار میکردم بعد مادرم(اصلا تو این فضا نیست و خیلی هم آیه قران نمیگه ) یهو بی هیچ مقدمه ایی گفت غزل این آیه قرآن چقدر قشنگه 《یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّهُٱرْجِعِىٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهای روح آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد ،در حالی که تو راضی هستی ، و او از تو راضی است

    بعد من اون لحظه اینو اینجور برداشت کردم که آها قانون داره جواب میده این جز نشونه های مسیره که تو این مسیر بمونم. یه ساعت بعدش داشتم ورزش میکردم در حین اون فایل های توحیدی هم گوش میدادم یهو وسطای فایل توحیدی ۱ یادم افتاد من دیروز از خدا هدایت خواسته بودم که خدایا من الان وضع دنیام خیلی خوبه راضیم شکر، حالا تو بگو برای آخرتم چه کار کنم که آباد تر بشه و تازه اون موقع دوهزاریم افتاد که عهههه این آیه جواب اون بود دیگه .همین تو این مسیر بمون که درحالی که راضی هستی و اونم ازت راضیه برمیگردی .وای خدایا الانم اینقدر شادم. خدا این قدرررررر واضح حرف میزنه بعد من راحت گذشتم بعد دوباره یادم انداخت جوابتو دادم دختر خوب! خدایا دیشب چه شبی بود.

    و استاد یه تشکر ویژه از شما بابت این جور فایل ها و تبرک کردن Clubhouse به یه همچین فضای پاکی و خدا میدونه چه برکاتی میاد تو زندگی ما از این سری فایلا.شکر.من اصلا وقتی با صدای خود بچه ها نتایجشونو شنیدم از هیجان فقط راه میرفتم و میخندیدم .مرسی استاد .خدایا شکرت بابت این مسیر.

    غزل (تا چند روز دیگه ۱۹ ساله)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خاله مریم گل که خدا عمر طولانی بهش عطا کنه و دوستان فوق العاده این خانواده

    عید بر شما مبارک

    🌹🌹🌹

    امروز آمدم تا از اتفاقات جالبی که برام افتاده در حین یک بازی صحبت کنم

    این کامنت رو هم میخواستم در صفحه محصول راهنمای عملی بزارم ولی حسم میگفت بزار اینجا

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    به همراه چندتا از اعضای فامیل بازی ۷ خبیث رو بازی میکردیم که یکی از بازیهایی هست که با پاسور انجام میشه

    خب این بازی قوانین خاص خودش رو داره که بهتره خودتون تحقیق کنید و بهتره بریم سراغ اصل مطلب

    ما شروع کردیم به بازی و فکر کنم بالای ۵ دست بازی گذشته بود و یادم نیست که برنده شده بودم یا نه چون فقط لذته واسم مهم بود

    در حین بازی یه جایی که نزدیک شده بودم به پیروزی و دفعات قبل هم این اتفاق نزدیک شدن به پیروزی افتاده بود ولی در نهایت نشده بود ، ایندفعه گفتم باید ببرم و با تمام وجود خواستمش

    خب تو این بازی هرکسی کارتهایی که دستشه خالی بشه برندس و بقیه امتیاز منفی میگیرن و کسی که تک برگ میشه باید اعلام کنه و بگه تک برگ وگرنه اگه یادش بره یک کارت از کارتهای روی زمین به عنوان جریمه برمیداره

    حالا چرا اینو گفتم؟

    چون منم بعد اون خواسته قوی ، تک برگ شدم ولی یادم رفت بگم و جریمه شدم

    بعد این اتفاق حالم خوب بود ، باورم این بود که خیریتی هست و به نفعمه و ادامه دادم و در ادامه باز ۱ یا ۲ بار دیگه هم این اتفاق که جریمه بشم افتاد ولی من بازم همون دیدگاه و همون حال خوب رو داشتم و همین اتفاق به ظاهر ناجالب باعث شد کارتی رو بدست بیارم که باعث برنده شدنم شد

    درسای زیادی داشت برام این اتفاق ولی مهمترینش بنظرم این بود که من وقتی خواستم و باورهای درست داشتم مثلا وابسته نبودم و فکر نمیکردم بقیه بتونن جلومو بگیرن و البته پیروی کردن از هدایتی که نشانش همین جریمه شدنها بود ، به همین دلیل خیلی راحت این موفقیت اتفاق افتاد

    یک درس مهم دیگه هم این بود که درسته ظاهر اون اتفاق بد بود ولی چون تونستم ذهنم رو کنترل کنم و باور کنم که در مسیر درستم و خیریته ، در نهایت در کمتر از ۵ دقیقه همه چی برام عوض شد

    واقعا استاد دقیقا با عمل کردن به جلسه ۱ و ۲ راهنمای عملی این اتفاق افتاد برام

    با همین اعتماد بنفسی که حالا بیشترم شده بود ، ۳ دست دیگه هم برنده شدم و در مجموع ۴ دست پیاپی برنده شدم

    نکته دیگه بین این ۴ دست هم این بود که اونایی که با من بازی میکردن ، گفتن باید جلوی محمد رو بگیریم نزاریم برنده بشه ولی من ذره ای شک تو وجودم نبود که کسی تاثیری در بازی من نداره با اینکه این بازی قوانینی داره که خیلی راحت میتونی دیگران رو جریمه کنی و به ظاهر تاثیر بزاری تو بازیش ولی من با همین باور که منم که اتفاقات رو رقم میزنم و دیگران کوچکترین تاثیری در من ندارن و همچنین این باور که شانس رو من ایجاد میکنم و اینطور نیست که چیزی بی دلیل و بدون کنترل من اتفاق بیافته ، تونستم برنده بشم و همه هم هرکاری کردن به نفعم بود و در نهایت هم برنده تورنمنت شدم

    هرچی بازیهای بیشتری انجام میشد ، من احساس سیری بیشتری میکردم و دیگه دوست نداشتم بازیش کنم

    وقتی به این حالت رسیدم گفتم ببین فقط عشق و علاقه آدمه که باعث میشه آدم همیشه حرکت کنه ، هرچقدر هم که موفق بشه هرچقدر هم که ثروتمند بشه و حتی حاضری بدون هیچ نتیجه مالی هم ادامش بدی در صورتی که اگر برای این بازی به من دستمزدی مثل دستمزد یک فوتبالیست حرفه ای رو هم میدادن ، حاضر نبودم ادامش بدم چون دیگه لذت نمیبردم ازش

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    من از فرصت تعطیلات عید استفاده کردم تا هم روی باورهام کار کنم و هم در عمل از اصل لذت بردن از زندگی استفاده کنم و قبل اینکه برم با این نیت بودم که برم و لذت ببرم

    پیشرفتی که داشتم این بود که نگرانی و استرسی از بابت اینکه دارم میرم تفریح میکنم نداشتم چون قبلا با کوچکترین تفریح فکر میکردم دارم از هدفام دور میشم و خیلی وابسته بودم ولی حالا نه و خیلی اعتماد بنفسم بیشتر شده و از درون احساس ارزشمندی بیشتری میکنم و در حالت اظطرار نیستم که بدو بدو کنم ، نا آروم باشم و واقعا میتونم بگم این عید از خاطره انگیزترین عیدای زندگی من بود و خیلی لذت بردم جوری که آخرش دلم نمیخواست از سفر برگردم اینقدر که لذت میبردم از همه چی

    واقعا به این رسیدم که وقتی لذت ببرم از زندگی ، لذتهای بیشتری نصیبم میشه از طریق خواسته هام ، به راحتی به راحتی به راحتی

    🌸🌸🌸

    خب من خیلی دلم چایی آتیشی میخواست ، خیلی دوست داشتم که به تمرینم هم برسم مثل تمرینات هوازی و سرعتی و تکنیکی خودم و خداوند از طریق دستان خودش این خواسته های منو برآورده کرد مثلا برای تمرین تکنیکم ، خدا آدمهایی رو آورد که مشتاق بودن که فوتبال بازی کنن و یکی از اونا که خیلی مشتاق بود ، خودش توپ خرید چون توپ مخصوص خاکی نیاز بود و به این شکل من حریف تمرینی داشتم در جایی که اصلا فکرشم نمیکردم که با این افراد و در اون مکان بشه ولی شد

    اینم بگم که قبل اینکه این شرایط جور بشه ، من خودم با توپ خودم تو حیاط خونه ای که بودیم تمرین میکردم و خودم ایمانم رو نشون دادم و خدا هم کارشو مثل همیشه عالی انجام داد

    در مورد چایی آتیشی هم همینطور و خیلی ساده اتفاق افتاد و کلی ازش لذت بردیم و همچنین در مورد بازی پاسور که بلافاصله بعد درخواست اینکه یه بازی باشه که تو خونه بشینیم انجام بدیم و لذت ببریم ، هدایت شدیم بهش و نکته جالب این بود که اون پاسوره وجود داشت یعنی اون ابزار لذته بود ، تا وقتی ما درخواست نکرده بودیم هدایت نشدیم ولی به محض درخواست خودشو بهمون نشون داد و همینطوری که داشتیم میگفتیم آره خوب میشد پاسور میداشتیم ، یکی گفت من آوردم

    این اتفاق هم این درس رو داره برام که مثل این پاسور ، تمام نعمتها در دسترس و زیاد هستن و به محض درخواست میتونن وارد زندگی من بشن اگر من ترمزی نداشته باشم

    حالا اگه یه چیزی میخوام نمیشه ، باید بگردم دنبال اون ترمزه که نمیزاره جریان الهی کارشو انجام بده و نعمت روان بشه

    در نهایت هم اینکه وقتی هدفمون لذت بردن از زندگی باشه ، هیچ چیزی اونقدر مهم نمیشه که بتونه جلوی حال خوب ما رو بگیره و این قایق لذت و حال خوب ، خودش ما رو میبره به سمت دریای نعمتهای بیکران الهی بدون اینکه ما بخوایم پارو بزنیم

    باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هرجا دلش خواست

    به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

    عاشقتونم بنده های مخلص خدا

    در پناه الله رب العالمین شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 4018 روز

    سلام به دوستان خوبم و اُستادان عزیزم مریم جون و اقا سید حسین.

    استاد تا حالا چسبیده بودم به مرور دوره ها.

    و سال 98 یه عالمع نتیجه گرفتم درحد المپیک،ولی چون تکاملم طی نشده بود وبه قول سپیده خانوم رفتم به دیگران گفتم.از قوانین جهان که اونا درک نمیکردن.

    ونتیجه این شد که با سرعت نور برگشتم خونه اول.

    و الان دقیقا 3 ساله دارم رو خودم کار میکنم.

    افتان و خیزان و در زندگی فراز وفرودهای زیادی داشتم.

    و گویا هنوز تکاملم طی نشده که نتایج سال 98 رو بگیرم.

    اینکه اومدم دیگران رو توجیه کنم وبرای دیگران گفتم برای من گرون گرون تموم شد.

    من بهای چند میلیاردی پرداختم.

    دوستان تحت هیچ شرایطی درباره استاد و اگاهی هایی که دریافت میکنین به کسی نگید.

    الان لال مونی گرفتم ولی چه فایده.

    حالا باید زور بیشتری بزنم و هزاران بار بیشتر کارکنم رو خودم وافکارم تا موفق بشم.

    از ماست که بر ماست.

    دوستان خوبم لطف کنید زیپ مبارک دهنتون رو ببندین وگر نه مث من باید بهای سنگینی بدین.

    به بهای تمام زندگیتون.

    خدایا شکرت دارم رشد میکنم و تکاملم رو طی میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    بانوی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    به نام خدای بزرگ وتوانا

    سلام استاد

    ای کاش این فایل تا بی نهایت ادامه داشته باشه

    چقدر همه حرفهاتون برام تازگی داره انگار تا حالا نشنیدم

    استاد یه دنیا ممنونم که باعث شدین خدا رو بشناسم

    از وقتی یادمه از سن ۴ سالگی فقط بهمون یاد دادن باید از خدا بترسی

    فقط میگفتن اگه فلان کار بکنی خدا به بدترین شکل ممکن مجازاتت میکنه

    میگفتن پول چرک کف دسته هیچ وقت دنبال پول ومادیات نباشید

    میگفتن تنها هدف خدا از آفرینش ما اینکه تو این دنیا سختی بکشیم تا توی اون دنیا به اجر سختی هایی که کشیدیم برسیم

    ولی

    ولی استاد

    شما به من نشون دادید

    خدا نه تنها ترسناک نیست

    بلکه زیباترینه

    بزرگ ترینه

    مهربونت ترین

    داناترینه

    عاشق ترینه

    عاشق بندهاشه

    کِیف میکنه میبینه بندهاش شادن وخوشحال

    تازه فهمیدم خدا غریبه نیست 😢

    خدا آشنا ترین آشناست

    خدا بهترین رفیقه

    خدا بهترین دوسته

    خدا همه چیزه😭😭😭😭

    استاد الان دارم اشک میریزم

    چقدر از خالقم دور بودم

    چقدر فکر میکردم خدا از کارهای ما عصبانی میشه ویه بلایی سرمون میاره

    الان تو این سن فهمیدم بهترین گهواره دستهای خداست

    استاد خودمو رها کردم توی دستهای خدا چشمهامو بستم ودارم لحظه به لحظه به آرامش بیشتر میرسم

    اگه این وسط مشکلی هم پیش بیاد میدونم توی دستهای خدا هستم وآسیبی بهم نمیرسه

    استاد ممنون که قانون رو بهمون یاد دادی

    واقعا هر چی بیشتر میشنوم انگارهیچی بلد نیستم

    وتازه دارم یاد میگیرم

    من تازه اول راهم اول اول راه

    ولی تلاش میکنم بتونم بتونم راهمو پیدا کنم

    بتونم لحظه به لحظه هدایت خدا رو حس کنم

    بتونم به آرامش واقعی برسم

    خدایا شکرت برا همه چیز

    خدایا شکرت😍😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    سلام

    🌱 تحسین میکنم شیرین خانم رو،ک با اینکه تفاوت افکار داشتن با همسرشون ولی ادامه دادن و قوی ادامه دادن،همه ما مطمئنا تمسخر شدیم ا سمت اطرافیان برای همراهی نکردن اشون برای عاشق تنهایی شدن مون برای هندزفری پیچ شدن مون،و این خیلی برای من لذت بخشه اینکه از وقتم بهترین استفاده رو میکنم 😊 حتی توی مهمونی ها هم دنبال یک اتاق میگردم ک بیام تو سایت و این خیلی برام لذت بخشههههه☺️

    🌱 چون میدونم و اطمینان دارم صراط مستقیم اینجاست،محل آرامش من اینجاست چرا نیام استاد سپاسگزارم 🙏❤️

    🌱 در مورد هدایت کردن بقیه به قانون،من خوشبختانه خیلی خودخواهانه شاید میشه گفت،عمل کردم و از این بابت خیلی خوشحالم، خیلی سعی کردم تو بیشتر بیشتر مواقع اعراض کنم و با یک لبخند کوچیک از کنار حرف ها و باورهای اشتباه گذر کنم و بگم من مسئول زندگی کسی نیستم خدا ب یک اندازه در دسترس آدماست،دنیا مثل رستوران سلف سرویس هست دلت برای کسی نسوزه (البته این به معنی کمک و با بی احترامی نیست ) هر وقت دلت خواست برا کسی بسوزه بگو عزیزم شما کافیه فقط با یک صدای کوچولو فقط یک صدای کوچولو خداتو صدا کنی اون وقته ک هدایت های خدا سر میرسن

    🌱 یک جمله استاد شما میگین” بچه ها بعضی از ادما حاضرن بمیرن ولی تغییر نکنن،حاضرن بمیرن” و این حرف مثل پتک تو سر منه

    حتی یه مدت چندیدن بار خواهران خودم ب من گفتن یه چندتا از این فایلات بفرست برامون،و من اینکارو نکردم گفتم برو سایت داره اونجا ثبت نام کن،میدونستم قصدشون تغییر نیست و من هر وقت ک گفتن،گفتم بهشون برو خودت ببین،راستش یکی دوبار خواستم بفرستم ولی دیدم نع ب خودم گفتم هدایت فقط از طریق خود خداست

    🌱 استاد دقیقا همین آرامشی ک از کنترل ذهن، از آسان گرفتن بر خودم،از اعراض، بدست میارم این آرامش درون رو قبلا من نداشتم و این حس بسیار بسیار ارزشمنده چقدر این قانون راحت و ساده است،میدونم اول کار هستم و فعلا از نشانه های کوچک و لطف و دست های خداوند برخوردار شدم،ولی من ادامه می‌دهم و حرف های امروز شما ک گفتین همین ارامشه خودش دنیایی عه،من دارم حس میکنم ک چرخ زندگی ایم داره روون تر میشه، میبینم آدما خیلی مهربون تر هستن،جهان اطراف من بسیار زیباست، خداوند من قابل ستایش است حتی از دیدن آب تنی یک گنجشک در چاله ی کوچک پارک انقدر ذوق زده میشم(یاد خانم شایسته افتادم در سریال زندگی در بهشت یک مرغابی بود فکر کنم ک برای خودش استخری درست کرده بود و این ذوق کردن و سپاسگزاری از مخلوقات خدا رو من از شما خانم شایسته عزیز یاد گرفتم مرسیییی😘🌱)

    🌱 تحسین میکنم طناز عزیز رو،ک تو سن ۱۸ سالگی این همه موفقیت کسب کردی و توی این سن انقدر از ایمانت رو ثابت کردی و مهاجرت کردی و چقدر تو شغلت پیشرفت کردی، مدرسه رو ول کردی،وارد حوزه موردعلاقه ات شدی،همه اینا نشان از شجاعت و توکل میده تحسین میکنم ات عزیزم ❤️🌱

    🌱 “ما بعضی وقتا ایراد بقیه رو می تونیم بگیریم،ولی ایرادات خودمون رو نمی بینیم و خودش عمل نمیکنه”

    🌱 ولی نگران نباش این هم قسمتی از تکامل عه ، درس تو میگیری و دیگه تکرار نمیکنی و اون وقت ک تجربه کسب کردی میفهمی چی ب چیه نگران نباش (دستت مبارک است ک چک می‌زند ب گوش ❤)

    🌱 واقعا بازی از این جالب ترم هست ک بگیم خدایا من تسلیمم و اجازه بدیم ک خدا هدایت مون کنه و ما فقط لذت ببریم و بندگی کنیم،واقعا مگر چیزی بهتر و راحت تر از هدایت و نشانه های خدا هست،اینکه بگی من هیچی نمیدونم تو بگو توکل برتو من فقط بلدم بندگی کنم و انجام بدم اون کارو،بقیه اش با تو   😎😌 that’s it

    🌱 وقتی من میبینم ک حتی یک مورچه چطور هدایت میشه ب رزق و روزی اش،یک پرنده چطور هدایت میشه خودش رو نجات بده و روزی شو بدست بیاره،تازه اونا از روی غریزه شون اینکارو میکنن،من ک میدونم این راهو خدا داره ب من میگه انجامش بده پس چرا نرم تو دلش و از عواقب اش ترسی نداشته باشم ؟

    🌱 پس می‌فهمیم ک همه چی همه چی هدایت میشه ک این قانون و نظم در کیهان برقراره ( از حرکات زمین و ماه و خورشید و ستارگان و تاااااا حیوانات و گیاهان و البته ک ما انسان ها )

    متشکرممممم❤❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مجتبی زارع گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    سلام به همه دوستان خوشگلم و به استاد مهربونم

    خدا را صد هزار مرتبه شکر می کنم که منو وارد این مسیر کرد مسیری که مقصدی جز سعادت و خیر و خوبی و زیبایی هم در دنیا و هم در آخرت چیزی برامون نداره

    سپاسگزارم از استاد نازنینم که این چنن گویا و رسا پیغام خداوند رو به گوش ما رساند و بی نهایت آگاهی ناب رو از طرف خدا به ما ارزانی داشت

    خیلی داستان این قسمت برام جذاب بود از صحبت های دوستای عزیزم خیلی به وجد اومدم مخصوصا چقدرطناز قشنگ صحبت کرد و همچنین سپیده عزیز که تو این 4 قسمت خیلی چیزی ازش یاد گرفتم

    در قسمت کامنت ها که داشتم از دیدگاه بچه ها استفاده میکردم سپیده خیلی سلیقه به خرج داده بود و کامنتهاشو از اولین روز های آشناییش با سایت استاد عباسمنش تا به الان گذاشته بود و اون روند تکاملی که پشت سر گذاشته بود خیلی برام درس داشت و خیلی در قلب و ذهنم تحسینش کردم بابت شجاعت جسارت ایمان و باور به این آموزه ها و مهمتر از اون عمل به اون همه آگاهی

    حقیقتش می خواستم از هدایتی که دیشب واسم اتفاق افتاد بگم براتون

    دیشب یه جایی رفته بودم وقتی بگشتم خونه تو هوای سرد یهو بوی آتیش که خیلی هم دوسش دارم به مشامم خورد و ی حسی گفت پسر الان وقتشه بری رو حیاط و واسه خودت آتیش روشن کنی و جاذب اون انرژی خالصش باشی حالا هم دیر وقت بود و هم همه خواب بودن و هم چوب نداشتم برای روشن کردن آتیش گفتم اشکال نداره میرم رو حیاط ببینم چی پیش میاد وقتی اومدم رو حیاط یه مرغدونی داریم گفتم یه نگاه به این بالا بندازم شاید چیزی پیدا کردم وقتی چارپایه روگذاشتم و رفتم بالا دیدم چند تا کنده چوب هست با ی چوب بلند خیلی خوشحال شدم و خداروشکر کردم ولی به خودم گفتم اون چوب بلند رو چجوری ببُرمش یهو یادم افتاد پدرم میخواسته درخت دم خونه روکه خشک شده بود رو ببره و اره رو از ده آورده از فرط خوشحالی این قانون رو به خودم هی یادآوری میکردم تو قدم اولو برداشتی خدا خودش تو رو به باقی قدم ها هدایت کرد کار ندارم اون چوب رو بریدم و ی آتیش درجه1 واسه خودم درست کردم و بی نظیر بود چه حس فوق العاده ای داشتم اصلا بوی آتیش آدمو دیوانه می کنه

    بعضی وقتا اشکال نداره آدم خودش رو ی رستوران دعوت کنه واسه خودش آتیش روشن کنه و برا خودش ارزش قایل باشه

    این داستان هدایتو گفتم که هم به خودم و هم به شما یادآوری کرده باشم آدم اگه یه خواسته ای داره نباید به آخرش نگاه کنه و هی به خودش بگه حالا چجوری این کارو انجام بدم شما فقط شروع کن پله اولو بالابرو بقیش رو بسپار به خدا خودش واست درست میکنه جاده رو

    واقعا از وقتی که خودمو رها کردم و کارهامو سپردم به خدا صدها مثال از داستان بالا داره تو زندگیم اتفاق میفته که به نفع منه حتی اگه خیلی کوچیک باشه اما در این مورد کامل نیستم و خیلی کار دارمو باید رو خودم کار کنم ولی همیشه سعی کردم خودمو لایق هدایت الله بدونم و به خدا بگم من نمی دونم این کار چجوری قراره درست بشه فقط میسپارمش به خودت

    خیلی دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3243 روز

    سلام.به استاد عزیزم و خانم شایسته. و همه دوستان.

    دوستان این فایل رو با فاصله 2 ماه گوش کردم.هر بار عمق درکم بیشر و بیشتر شد .یعنی اینقد زیبا بود که تکراری نمیشه.

    دفعه قبل این فایل رو در مسیر قم به اصفهان گوش کردم و امروز در مسیر اصفهان به مشهد در ماشین دلخواهم که یکی از خواسته های چند سال پیشم بود گوش کردم.

    اما مواردی که امروز فهمیدم.این بود که من در گوش کردن به فایلهای استاد احساسم رو درگیر می‌کنم یعنی بصورتی که احساسی میشدم به جای اینکه با تمام گوش و مغزم گوش کنم تا در وجودم این صحبت ها بشینه احساسی و یک جورایی توهم زده میشدم.

    دومین مطلب اینکه خیلی خیلی بد هست و شما در یکی از فایلهای روابط عنوان کردین این بود که از این صحبت ها با کسی صحبت نکنین.و به هیچ عنوان سعی نکنید چون قوانین رو آشنا شدین بخاین خودتون رو ثابت کنید‌.و یا سعی کنید با کسی بحث کنید و یا فک کنید خبری هست این باورهارو یاد بگیرید فقط و فقط برای خودتون و نتیجه گرفتن خودتون.

    سوم اینکه تکامل و تکامل فوق العاده مهم هست.نخاین با گوش کردن به فایلها اعتماد بنفس تون بره بچسبه به سقف.بلکه یک درجه بلکه یک مقدار از شرایط قبلیت بهترربشی.

    چهارم اینکه با دیدن موفقیت دیگران آنها رو تحسین کنید حسادت نکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    Z.k گفته:
    مدت عضویت: 189 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد عزیزم.سلام به توکه دستی ازدستان پروردگارم هستی که هر لحظه مرابیشترباخداوقوانینش آشنا میکنی ومرابه سمت نوروآرامش بیشتررهنمون میشوی.

    استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم.ازوقتی باشما آشنا شدم تا الان که دارم این کامنت رامینوسم وقتی به گذشته خودم فکر میکنم میبینم که از زمین تاآسمان بااون زهرایی که بودم فرق کرده ام.شخصیت وزندگیم ام وافکارم به گونه ای تغییر کرده که نه تنها خودم از خودم راضی و خشنود هستم بلکه احساس میکنم خداوند هم ازمن راضی و خشنود است.

    استاد عزیزم شغل من چند سالیست که پرستاری از سالمند است ومن این شغلم راخیلی دوست دارم چون نه تنها منبع درآمدم هست بلکه وقتی به بنده ای از بندگان خدا خدمت میکنم احساس خشنودی به من دست میدهد.من چندین سال است که باتوکل به الله روی پاهایم خودم ایستاده وفرزندم رازیرسایه گسترده خداوند بزرگ کرده ام.بدون اینکه ازکسی کمک بگیرم یاحتی حقوقی ازارگانی دریافت کنم.همیشه اطرافیان برایشان تعجب بوده و هست که چگونه بادرآمد کم میتوانم زندگی ام را مدیریت کنم .آنها می‌گفتند بایدبروی تحت پوشش کمیته امداد وچند راهکار دیگر که به من پیشنهاد میکردند اما من به هیچ کدام از پیشنهادهای آنها اعتنایی نکردم.چون اعتقاد دارم و داشتم که روانداختن به غیرخدایعنی شرک.ووقتی باشما آشنا شدم و فایلهای رایگان تون راگوش میدادم اونجا که راجع به شرک صحبت میکردین من واقعا به خودم بالیدم که توانسته ام این قانون رابه خوبی اجرا کنم.

    استادجان داستان زندگی من خیلی داستان جالبی است و تصمیم دارم درآینده ای نزدیک حتما آن رابنویسم.زندگی من سراسر معجزات الهی ست.

    من از بچگی علاقه وافری به نوشتن داشتم ویکی ازموهبت های پروردگارم دست خط زیبایی ست که دارم.هیچ چیزی به اندازه نوشتن به من آرامش نمی‌دهد.عادتی که دارم اینست که چند وقتیست بامدادمینویسم.صدای خش خش مداد بر روی صفحه سفید بهترین سمفونی دنیاست برای من.

    درکنار هم قرارگرفتن کلمات و تبدیل شدن به جملات برایم حکم خلق اثری زیباست ومن واقعا ازخلق آنها لذت میبرم.

    دراین چند سالی که باشما آشنا شدم دفترها پرکرده ام از نعمت ها وموهبت‌های بی شماری که خداوند به من هدیه داده است.وهرچه بیشتر می‌نویسم احساس میکنم اگر تمام کاغذهای دنیا راپرکنم بازهم انتهایی برای آن نیست.

    چندروز پیش من کتاب رویاهایی که رویانیستند راازسایت خریدم.آنقدرذوق کردم که قابل بیان نیست.به محض خریدنش شروع به نوشتنش کردم .من با نوشتن هرکلمه از جملات ارزشمند این کتاب شناور میشوم در دریایی ازآگاهی های ناب آن.

    ن والقلم ومایسطرون

    قسم به قلم وآنچه مینویسد

    من ایمان دارم با نوشتن کتاب رویاهایی که رویا نیستندوعمل کردن به تک تک جملاتش به هرآنچه آرزودارم خواهم رسید.این نشانه ای است ازالهاماتی که به قلب من وارد شده.

    خدا رابی نهایت سپاسگزارم از دریافت نشانه ها.

    خدا رابی نهایت شاکروقدردان هستم بابت اینکه من را باشما آشنا کردوشدم جزو خانواده بزرگ شما.

    خدا رابی نهایت سپاسگزارم ازمسیری که درآن شناخت قوانین الهی ست .

    خدایا تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری می‌جویم

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن.

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای .

    خدایا شکرررررت بابت همه چیزهایی که به من داده ای و همچنان خواهی داد.

    خدایا سپاسگزارم که هرآنچه دارم ازآن توست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    فاطمه بنایی گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    به نام خدایی که هر چه خیر در زندگی من بوده و هست از خودشه

    اولین رد پای من در سایت

    در حالیکه در نهایت عطش و شوق برای بهتر شدن برای پیشرفت برای سعادت و رستگاری و یافتن راه درست برای خوشبختی در دنیا و آخرت هستم.

    من فاطمه که به تازگی 29سال از زمینی شدنم میگذره و به لطف خدا مادر سه فرزند دینا 9ساله محسن 6ساله و دریا 2و نیمه هستم

    از خدا میخوام که بهترین هارو به ذهنم الهام کنه تا بنویسم که هم برای خودم هم هر کسی ک تا هر زمانی ممکنه بخونه کمک باشه

    من هر چی از گذشته ی منفی خودم از هر نظر بگم کم گفتم،به خاطر مدار پایین و باور های بسیار غلط و محدود کننده ای که خانواده به شدت متعصب و به عقیده خودشون مذهبی من در ذهن من ایجاد کرده بودن و تضادش با چیزی که روح من میخواست مثل آزادی، شادی، رابطه عشق و… من هر لحظه و هر لحظه در عذاب بودم و از سن 12سالگی علائم افسردگی داشتم

    و در جاهای اشتباه و از راه غلط در اوج ناآگاهی به دنبال آرامش و خوشبختی بودم که چون مسیر اشتباه بود اوضاع بدتر میشد

    گذشت و چند سال پیش در یکی از سحر های ماه رمضان در تراس خونه رو به آسمون خدارو به حسینش قسم دادم که هدایتم کنه… اشک اشک اشک…

    و هدایت خدا آغاز شد

    ذره ذره راه رو به من نشون داد تا اینکه یک سال شایدم کمتره که با دقت بیشتری صحبت های بهترین استادی که تا بحال شناختم رو گوش میکنم

    چون من تا الان با خیلی ها کار کردم و دلم باهاشون نبود و از مدارشون خارج شدم

    من دین رو خدا رو اونجوری که خانوادم میبینن نمیخوام، من با شما خدای حقیقی رو شناختم

    خدای من خداییه که شما ازش میگین، منو شاد آزاد غرق عشق و نامحدود و ثروتمند میخواد

    و تمام موجودات رو در خدمتم قرار داده و منو خالق مثل خودش آفریده

    از فاطمه ی امروز بگم؟

    از فاطمه ای که وقتی خودشو در آینه میبینه محو زیبایی معنوی صورت ماهش میشه؟

    صورتی که نقش خالق عاشقش رو داره

    از فاطمه ای که بدون عزت نفس بود و الان سرشو بالا میگیره و میدونه لایق بهترین هاس؟

    فاطمه ای که اینقدر تغییر کرده که گذشته اش رو نمیفهمه؟

    فاطمه ای که داره زندگیش رو خلق میکنه؟

    استاد من تا الان توان مالی خرید دوره هارو نداشتم و میخوام بدونین فقط یه ماهه که دارم با فایل های دانلودی کار میکنم

    کم کم کسب و کاری که مال خودمه از هنرمه و آنلاینه داره جون میگیره

    با تمام قدرت با شوق و عطش فایل ها رو میبینم، گوش میکنم بار ها و بارها و میدونم که باید تکاملم رو طی کنم

    من همیشه عجول بودم و دارم سعی میکنم صبور باشم، تسلیم باشم تا هدایت شم

    نگم چقدر دنیای من تغییر کرده، اصلا مگه حرفام تمومی داره؟

    منی که تازه یه ذره از راهو اومدم

    ولی همین یکمم چشممو تا حدی باز کرده میبینم چقدر نگاهم عوض شده

    انگار تکه های پازلی که تو ذهنم به هم ریخته بودن دارن دونه دونه سر جاشون قرار میگیرن

    من از وقتم استفاده میکنم

    با وجود این همه کار بچه ها و… که نگم معجزه وار کارها انجام میشه و اصلا گاهی باورم نمیشه چطور ممکنه… فقط خدا خودش کمکم میکنه

    تلوزیون دوسالی هس نمی بینم قبلا اخبار رو حتی نصفه شب هم چک میکردم الان اصلا

    خیلی مراقب ورودی های ذهنم هستم و اجازه نمیدم هر چیزی رو ببینم یا بشنوم

    سلامتیمم خیلی بهتر شده شادم سرحالم ذوق زده ام

    عاشق درختام عاشق ماهم عاشق آسمونم، نورای خورشید پشت ابرا… اینا تا الان کجا بودن

    چرا با دیدن طبیعت اشکام میان از لذت و شوق

    خدا در منه و حسش میکنم

    در این تاریخ برای فاطمه بهتر آینده رد پا میزارم

    به زودی با بنز مورد علاقم وارد عمارت باشکوهم میشم یقین دارم و این تاریخ نزدیکه

    من از کودکی دریایی از رویاهای بزرگ داشتم و الان میفهمم که میتونم بهشون دست پیدا کنم

    اون روزا نزدیکه و فاطمه با استعداد و لایق از همیشه به آرزوهاش نزدیک تره

    من آماده دریافت نعمت های بی کران خدای بزرگم هستم،تمرکزم روی خودمه و هیچ کس جز خودم در زندگی من هیچ تاثیری نداره

    بی صبرانه منتظرم درآمدم زیاد شه و بتونم دوره ها رو یکی یکی خریداری کنم و از آگاهی هاشون بنوشم و باهاشون زندگیمو بسازم

    چقدر حالم خوبه

    اینیدر خوبم که گذشتم رو متعلق به خودم نمیدونم، تا صبح باید بنویسم،امروز برای اولین بار با این صحبت های دوستان 14صفحه اول قرآن رو با آگاهی نه مثل گذشته خوندم و به یاری خدا ادامه میدم

    امروز روز بزرگی بود… از امروز وارد مسیر جدیدی شدم و چندین برابر عزممو جزم کردم

    قوی و محکم تا خوشبختی و رستگاری…

    یا علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: