گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1696 روز

    سلام استاد عزیزم استاد قسنگم و مریم یه دونه ام.

    بخدا تشنه ام برای شنیدن

    کارم هر روز چک کردن سایت هست و منتظر اتفاقات جدیدم اینجا ولی

    ولی

    ولی

    این یه قسمت خودش یه یایت بود این سه قسمت خوذش بهترین ها بود و به قول شیرین عزیز و شاگرد اولم خودش به دوره بود.

    استاد گفتی نوجوان چهارده ساله داری تو سایتت؟

    دخترم من ده ساله اشه و بیشتر از من پیگیر سریال زندگی در بهشت شماست.

    بخدا نمیدونم عاشق مرغ و خروس هاتون هست یا چیزی فراتر درک میکنه

    ولی میشینه با من تمرین ستاره قطبی انجام میده

    تو حس های نامطلوبش، حسش رو خوب میکنه و تازه برای من توضیح میده که: گفتم الان خودمو ناراحت کنم که چیزی نمیشه پسبذار خوشحالی کنم…

    آره استاد اینقدر نفوذ کردی و دنیا اینقدر داره هر روز گسترده تر میشه.

    استاد عزیزم

    عشقی و نور

    دستی از دستان خداوندی

    استاد وقتی بعد از حرفهات فرهاد، فرهاد که به زعم خوذش دین نذاره، خدا نداره نیکه پس این هدایت بوده

    من فقط اشک میریزم

    چون همه‌مون در درونمون به خدا معتقدیم ولی این باورهای قدیمی و پوسیده ماها رو به این نقطه رسونده که خدا چیزی فراتر از این تعریف های معمول هست و اولین راه برای رهایی از این تعریف های زوار در رفته اینه که بگیم اصلا خدایی نیست، در صورتی که خدایی هست و میدانیم این خدا فراتررررررر از لین حرف هاس.

    از اینجاس که فرهاد بعد از حپود یک ساعت حضورش رو در برابر این همه منطق هدایت میبینه.

    خدایا شکرت

    خدایا سپااااااس

    سپاس مخصوص توست ولا غیر

    استاد من شاگرد شما تو دوازده قدم هستم.

    استاد اکر روزی ببینمت هیچ سوالی نخواهم پرسید و فقط تو رو با نتایجم از کوچکترین تا بزرگترین که البته کوچک و بزرگ دیگر برایم معنی نداره و همه به یه اندازه برام شیرین هستن ج، خشنود میکنم.

    که به خودت بگی و به مریم جون چشمک بزنی که ببین اینم اثر کارم اینم هدایت خدا از طریق کلام من، و من اون احظه خوشحالترینم.

    استاد سرت سلامت

    مریم عزیزم سرت سلامت

    جانید و جانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    سلام خداجونم بهم بگو چی استاد سلام مریم عزیزم خداجونم شکرت بابت این فایل که از طریق استادعزیزم وسپیده وشیرین وتنار دوستان گلم که به نکتهای طلایی اشاره کردن وخیلی چیزهارومنازاین فایل فهمیدم وخیلی هم باارزش هستندخدایا صدهزاران بار شکر که دارم درسهای خیلی باارزشی رو بهم یاد میدی اسنادسپلسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام استاد مریم

    ‏سلام دوستان عزیز هم فرکانسی

    ‏اینجا آمدم از خدای بزرگ ام سپاس گزاری کنم تمام عمرم در ترس نگرانی و اضطراب شدید و بدبختی سپری شده تا به حال هیج وقت نتاستم ایمان قلبی داشته باشم به خداوند بعد از سالها کار کردن روی خودم همین یک هفته پیش گفتم ترس هایم را مشکلات ام را به خداوند می سپارم و از این به بعد هر وقت که شیطان نجوا کرد وخاست مرا بترساند به خداوند پناه میبرم و این کار را کردم و هر وقت شیطان نجوا کرد به خداوند پناه بردم و برای اولین بار در زندگی ام ذهن نتوانست به مدت طولانی ترس در دلم ایجاد کند

    ‏رب من خالق بزرگ اعتبار این آرامش ام به تو می رسد تمام عمر ام نتاستم خودم را آرام کنم ولی با توکل به تو شد سپاس گزارم رب توانایم که کمک ام کردی

    ‏خدایا کمک کن هدایت ام کن که بیشتر روی تو حساب کنم بیشتر تسلیم تو باشم بیشتر روی قدرت تو حساب کنم و کمتر روی عقل و ذهن خودم حساب کنم

    ‏خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سیده فاطمه سپهر سید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    به نام آنکه از رگ گردن به من نزدیکتر است

    سلام درود به استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسیم

    استاد من خیلی وقت نیس که تو سایت شما عضو شدم اولین فایلی که ازتون شنیدم ی سال پیش بود اهرم رنج و لذت و پنتا فایل دیگه مثل تفاوت ثروتمند و فقیر و…

    منو همسرم توی شرکت بازاریابی آشنا شدیم این چنتا رو گوش دادیم و همینم شد که من کار شروع کردم چون واقعا فک میکردم یکی مثل شما داره با ما کار نمیکنه چون زیاد شناختی نداشتم یعنی با فایل شما کار شروع کردیم بعد ی سال که دیگه کار گذاشتیم کتار همش تو اینستا فایل های شمارو میدیم یعنی بیشترش همسرم میدید به منم نشون میداد تا اینکه همسرم وارد سایت شد اولش از فایل های رایگان شروع کرد منم خوب میدونستم تا ی جایی که چجور سایتی و چیه بعد همسرم کتاب چگونه فکر خدارو بخونیم معرفی کرد و منم به سمت اون هدایت شدم خوتدم واقعا استاد آدم تا آماده نباش به هیج کدوم از فایل ها هدایت نمیشه بعد خوندن اون کتاب 3 ماه طول کشید بعد عروسی مون من از همسرم خواستم دوره دوازده قدم بده منم گوش کنم چون واقعا من اختلاف فکری خودمو همسرم میدیم که چقدر رشد کرده چیا مبکه آروم ترشده و…

    منم شروع کردم از اولین فایل جلسه اول

    اسناد همیشه همسرم میگفت به چیزی که علاقه داری برو فک کن کار کن من 18 سالمه مدرسه تموم شده بود و انگار به هیچی علاقه نداشتم یا همش بهانه می آوردم که نمیتونم چون تو روستا هستم (وهمسرم برای کار میره تهران ) من هر روز فایل شمارو شرکع به نگاه کردن کردم تو قدم سوم بود که به طور اتفاقی من رفتم تلگرام اخ فیلتر بالا نمی آورد یهو اومد ی روزی من اونجا گشت میزدم

    تا فردا دم دمای ظهر بود به قول شما میگین وقتی فرکانس میفرستین اون فرکانس در حال ارسال نتیجه است من تو تلگرام تو ی گروه عضو بودم یهو ی خانمی اومد گفت هرکی میخواد بیاد پیوی برآب آموزش زبان اولش مسخره کردیم بعد یهوو انگار ی حسی بهم گفت برو ببین چیه رفتم و باهاش حرف زدم گفت برای امتحان که ببینی چطوریه کارم بیا نگاه کن اینترنتی وصل شدم باهم حرف زدیم خیلی خوشم اومد ولی مبلغ 100تومان میخواست که هرجلسه بدم ولی واقعیتش الان نداشتم نمیدونم چی بگم شاید قبلا اگه تو ی مسیر دیگه بودم قیدش میزدم ولی به آموزگارم گفتم که من میتونم 70 تومان بدم اولش گفت ن منم گفتم باش پس ن بعد گفت باش اون لحظه داشتم معنی هدایت و می‌فهمیدم که واقعا چیکار میکنه اینکه استادمیگه کارا خود له خود انجام میشن الان چن وقته شروع کردم به طور جدی رو زبان کار میکنم منی که بهانه نی اوردم که محدودم

    استاد من هیچ وقت نمیتونستم کسیو آرام کنم یا حتی خودمو آرام کنم ولی چن وقت پیش مادرم برای طلاق داداشم و فوت خالم ناراحت بود منم که چون جلسه های شمارو گوش داده بودم با توجه به حرف های توی قرآن تونستم آرومش کنم مادرم میگفت چقدر عوض شدی یعنی واقعا من ی دختر قُد و کسی که کنترل ذهنی نداشت بودم الان میتونم ببینم تو این ی ماه خورده ای که شروع کردم چقدر عوض شدم رفتارم باهمسرم من عشق مودت روهم دیدم واقعا تو روابط خیلی کمک کرد باز اینم هدایای بود که تونستم برم و آماده شنیدن درست کردن زندگیم بودم چقدر زیباست وقتی که با خانواده خودت مهربانی باهمسرت فایل هارو گوش میدیم هر روز زندگیمون بهتر می‌سازیم

    الان میتونم بگم تونستم افکار مخرب کنترل کنم و نزارم گه خودمو داغون کنه تونستم با تجسم کردن یواش یواش خیلی چیزارو بع دست بیارم استاد ی شب من تو دیرین بردم نقشه فرانسه رو خیلی نگاه میگردم تجسم میگردم اهنگ میزاشتم ویلامو میدیم فردا صبح ساعت 10 بود ی شماره ای زنگ زد بدون نگاه کردن به صفحه جواب دادم دیدم داره انگلیسی حرف میزنه قطع کردم باز زنگ زد دیدم فرانسه است قلبم داشت می اومد تودهنم مونده بودم همینطوری ولی من نکات مثبت تجسمم برداشتم که واقعا چیکارا که نمیکنه

    چن‌شب پیش هدایت شدیم بیایم فایل مصاحبه با استاد نگاه کنیم خداروشکر که تواین مسیر باشما فایل هاتون آماده شدیم مطمنم اینجاهمون جائیه که میتونم بهترین اتفاق هارو رقم بزنم بهترین اتفاق ها برای من بی افته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 577 روز

    به نام خدا

    سلام استاد بزرگوار و دوستان عزیزم.

    خدایا هزاربارشکرت که من وهدایت کردی به این سایت واین فایل..

    من تقریبا چندروزه دوازده قدم و شروع کردم وتوی این چندروز دارم میبینم که کاملا یه چیزایی تو زندگیم تغییر میکنه.وحسش میکنم این فایلو قبلا گوش کرده بودم بعداز اینکه قدم اول و شروع کردم یه جورایی حتی درحد خیلی کم با خانوادم درمیون میزاشتم ولی همیشه به بحث و ناراحتی کشیده میشد متاسفانه ،من میگفتم دیگه چیزی نمیگم ولی بازم نمیتونستم و دوباره یه چیزی پیش میومد و میگفتم،تا اینکه اخرین بار همین دوسه روزقبل،با برادرم درمورد دین اسلام وخدا حرف میزدم،خیلی دوباره به ناراحتی کشیده شد وبرادرم میگفت که من تو راه اشتباهیم،منم تصمیم گرفتم دیگه به هیچ وجه یک کلمه حرف نزنم درمورد این موارد،ختی همسرم هم باهام مخالفه،حالا همسرم خیلی به دین و.. اعتقادنداره ولی برادرم مومنه وازاون مذهبی ها.هر دوکاملا متفاوت و هردوهم مخالف من..

    رفتم خونه وشب شروع کردم به خوندن جلسه5 قدم اول،دیدم مبحث قرآنی یه،تا اخر گوش کردم وشنیدم ونوشتم و فقط اشک ریختم،..همون لحظه هم که یه چیزی توی ستاره ی قطبی همون روز از خداخواسته بودم اتفاق افتاد،دیگه اشک هام بند نمی اومد خدا رو‌کنارم حس میکردم،یهو بهم الهام شد برم این کفتگوی دوستان وگوش بدم ،..وای من از دیروز چندین بار گوش کردم و اشک ریختم همون چیزی بود که من باید میشنیدم..خدایا شکرت،هزاران بار شکرت..من با وجود اینکه قبلا هم گوش میکردم فایلها رو،ولی اینبار کاملا وجود خدا رو حس کردم تو زندگیم ..خدایا شکرت که من وهدایت کردی به این مسیر زیبا..

    خیلی خیلی خیلی خوشحالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1356 روز

    له نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام وقت همگی بخیر وشادی

    وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13)

    و (یاد کن) زمانى که لقمان به پسرش در حال موعظه ى او گفت: فرزندم! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا که شرک (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.

    صحبت‌های خوبی انجام شد پر از آگاهی بود نکته‌ای که از صحبت‌های سپیده خانم درک کردم اینکه برای خودم نشانه بگذارم که وقتی در جمع هستم و در مورد خلاف قوانین جهان هستی صحبت میشه ، درآن موقع جلوی خودم را آگاهانه بگیریم و نصیحت نکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    یا ربّ

    آنگاه که میخواهی کسی به یادت باشد به یاد من باش و مرا بسیار یاد کن تا تو را بسیار یاد کنم

    همین جملات خود گواهی قانون فرکانس عاشقتم رفیق ❤😊

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته جانم و همه ارزشمندان راه خدا

    داستان این گفت وگوی استاد با دوستان برای من پر از هدایت بود خدایا صد هزار مرتبه شکر

    چی بگم از این جریان هدایت استاد که دیوووونه کرده من و این روزا نمیدونی به معنای واقعی و عمیق تر دارم زندگی در بهشتی که با فرکانسام با هدایت و اعتماد به این جریان الهی امروز تجربه ش میکنم .

    چی بگم از اتفاقات عالی تری و چه داره برام می افته وقتی رها تر شدن وقتی به این نقطه تسلیم بودن دارم نزدیک میشم یاد فایل تون می افتم برای تسلیم بودن که گرفتید من ادعا نمی کنم که تسلیم محض بودم یا تسلیم شدم فقط سعی کنیم به این نقطه تسلیم بودن هر روز نزدیک تر بشم در هر لحظه.

    واقعا سپاسگزار خدامم بعد شما دستای بی نظیرش که این فایل ها رو ضبط کردین باور کنید استاد این فایل ها در خواست های من یکی که بود و آماده شنیدن چنین حرفایی بودم و به اندازه مدارم ازش درک فرکانس دریافت کردم کلی خواسته در من شکل گرفت باز چی بگم جز جملات زیبای خدایا صد هزار مرتبه شکر

    همین جمله خدایا صد هزار مرتبه شکر رو شما خودتون بارها تو فایل ها تون می گفتین من یکی دو ساله تازه بهش هدایت شدم که این جمله تون رو تکرار کنم و امروز بیشتر از قبل موضوع هدایت الهی رو میفهمم

    چقدر عاشق این جملات زیباتونم که حقیقت محض جهان هستیه که میگیم جریان هدایت خودتون بسپارید بهش شما رو میبره خواسته ها تون به بی نهایت طریق ممکن میاد وارد زندگی تون

    دستا به هم میرسن کارها انجام میشه وایییی خدایا از سال ۹۶ عضو ارزشمند این خانواده فوق العاده شدم و تا امروز سفت و سخت به همین مسیر چسبیدم و خیلی وقتا از تجربیات خودتون استاد و بقیه دوستان برای تکرار نکردن اشتباهات استفاده کردم خیلی جاها هم به خوبی از عهده کنترل ذهنم بر نیومدم و بقول خودتون همه اینا هم جز برنامه خدا برای هدایت و رشد ماست که منو آروم تر کرد.

    اینقدر نتیجه های خوب با توجه به مدارم برام ایجاد شده که هر بار میگم بنویسم از نتایج برای استادم که میدونم کلیییییییی خوشحال میشه بعد میگم طیبه جان میخوام حجم و جرم وسعت و اندازه و ارتفاع و خلاصهه😁😁😁

    اتفاقات و نتایج من هم بیشتر بشه بیام تازه اونجا ببینم صفحه ها بنویسم با عشق با عشق که هم به خودم کمک کنم رد پایی بذارم هم به استادم خبر خوب بدم هم به همین شکل زنجیره موفقیت ها برای خودم و بقیه دوستانم تو این راه ادامه پیدا کنه.

    این کلاب هاوس برای من که اندروید داشتم نصب نمی شد و من هدایت شدم به این نشانه از شبکه اجتماعی کنجکاو شدم ببینم چیه که دیدم فقط برای iosهست و از اونجایی که امروز یکم بیشتر از قبل

    به نقطه ی تسلیم شدن نزدیک تر میشم و اون حرفاتون که ریمیکیس شو دارم درباره اینکه بگیم خدایا من نمیدونم تو میدونی منو بذار روی شونه هات نمیتونم راه برم امروز درک میکنم هدایت شدم به درکش،

    و اینکه دیدم شما تو چهار قسمت بی نظیر دو سه ساعته یه کلاب هاوس عالی با دوستان داشتید که سریع هررچههار قسمت شو دانلود با تمام وجودم نشستم گوش دادن .

    یعنی انگار از منو فقط دو تا گوش بود و اون حرفای بچه ها و گفتن از نتایج شون چقدر من حامد و سپیده و طناز عزیز رو تحسین کردم آفرین به این عزم و اراده برای تغییر برای بالا رفتن برای شکستن باورهای محدود ذهنی واقعا میگم تحسین شوم میکنم و خداروشکر میکنم برای نتایج عالی شون که بارها ذهنم داشت یخ های باورهای محدودش باز میشد فکر میکرد حامد عزیز با ۲۱ سال این همه اتفاق خوب طناز خواهر ۱۸ ساله با این همه حجم از درک بالا و عزم واراده سپیده با یه تضاد مشکل قطعی اینترنت مهاجرت خیلی ساده به جای بهتر …

    اینا داره چی میگه دقیقا یعنی ذهنم مات و مبهوت بود گفتم خدایا اینا تو چه مداری از اتفاقات هستند منم میخوام باشم واقعاااااا اینا دارن چه چیزایی رو درک میکنند خدایا خدایا

    دیوووونه شدم با این آگاهی های این فایل ها استاد جانم ❤

    یعنی وقتی گفتیدداشتم مشغول یه کاری بودم و این آگاهی اومد که بدم کلاب هاوس رو باز کنم و شروع کنم به صحبت و اون حرفا من دیوونه تر شدم عاشق تر این خدا شدم

    یا رب تو چه میکنی و امروز این بنده ت چقدر داره به حرفات گوش میکنه که در لحظه با توقف یه کاری به الهام قبلیش گوش میده و من همون روزا اون ندای الهام بهش و زیبای درون تون شنیدم و فهمیدم بابا یه آدم هرگز نمیتونه چنین آگاهی چنین حرفایی بزنه اون آگاهی ها دقیقا جواب سوالات من بود که فقط و فقط از خدا که همون نیروی حاکم بر جهان بود درخواست دادم و ایمانم یه جهش و جامپ عظیم کرد خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای هدایت برای این بنده سر سپرده ترت عاشقتونم استاد عزیزم 😘😘😘❤❤❤❤❤❤

    یعنی دیوونه این نوع نگاه و باوراتونم هستم که میگین من جواب سوالات رو نمیدونم خدا هست که میدونه وای چقدر این جمله تون منو آتیش زد که حقیقتا همین طوره

    دیوونه تر میشم وقتی صحبت از نتایج پایدار موفقیت و ثروت پایدار که حاصل تغییرات بنیادی که حلصل یه روند هست

    انگار خشکم زده برای نوشتن این حرفها وقتی اون حسه تو درونم اون انرژی قشنگ خدایی برای نوشتن تو این مکان زیبا بالا میاد میام و می نویسم

    یعنی استاد چی بگم از این مدار و فرکانس ها که وقتی بهش فکر میکنم مدارهای شادی و لذت و عشق و ثروت بی نهایته و اتفاقات زندگیم رو دارم میبینم میگم یعنی دختر طیبه از این بهتر و شاد تر د عاشقانه تر و پر از ثروت و زیبایی و لذت هم هست و یاد خانم‌شایسته تو قسمت های سفر به دور آمریکا می افتم و اون صحنه توی زیبای توی آپارتمان تمپا که گفت یاد گرفته به هیچ لحظه ای زیبا عاشقانه و لذت بخشی نچسبه که لحظات عاشقانه تر و زیبا تر و لذت بخش تر منتظر همه ماست

    واااای خدای من این حرفا رو دارم با تمام وجودم امروز درک میکنم و دارم به سمت عمل کردن بهش هدایت میشم .

    قبل سال ۱۴۰۰ کلی وعده بهم داده شد که امسال و بهترین سال عمرم خواهد کرد و شروع اتفاقات خوب و وعده های خدا از قبل سال ۱۴۰۰ برام نمایان شد نشانه ها نتایج کوچیک و بزرگی که اصلا به هدایت شدن به اون مسیرها فکر نمی کردم برام رخ داد .

    اصلا می ذارم خود خدا برای نوشتن نتایج پایدار م هدایتم کنه که توی چندین صفحه بیام و بنویسم حس میکنم موقعش نیست و تسلیم بشم که به موقع بگم هر چند که هیجان بالای نوشتن شو دارم اما بازم میخوام نتایج بهتر و بیشتر بشه والبته اون اتفاقات افتاده باشه

    خیلی دوستون دارم و به حرفای خدای درون تون گوش دادین

    و بازم این آگاهی های از یکی از راه هاش که شما باشین جاری شد

    چقدر لذت بخشه که خدا رو اصل ماجرا قرار میدین و هر راه بی رو به خدا وصل میکنید که حقیقت محض هم همینه خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    اصلا دلم نمیاد نوشته هام و تموم کنم فقط با همین جمله لذت بخش پر از درک و هدایت برای من امروز بیشتر تسلیم میشم که :

    هر گاه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر

    هرگاه که می کوشم در کار کنم تدبیر

    رنج در پی رنج آید و زنجیر پی زنجیر

    فقط دوس دارم تو این ابیات غرق بشم .

    خدایا شکرت دوستتون دارم ❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حجت احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2694 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی خیلی زیبا

    خیلی عالی

    وچقدر قشنگ دوستان از نتیجه های که گرفته بودن توضیح دادند

    دوستان من هم همین اشتباه را کردم

    اول مسیر میومدم در مورد این اتفاقات واین نتیجه های که گرفته بودم به دوستان و دور اطرافم میگفتم

    و نمیدونستند که من چی دارم میگم و اونها میومدن با تعنه حرف هاشون را بامن میزدنند

    و من میگفتم که نه اگر اینجوری کار کنی اینجوری رفتار کنی این اتفاقات برات میفته

    و فردای همان روز میومدم میگفتم که من این کار را انجام دادم این اتفاق برام افتاد این نتیجه را گرفتم

    وانهای قبول نمی کردند و نمیخواستند قبول کنند

    دوستان عزیز خوب توضیح دادن در مور این موضوع باهیچ کس صحبت نکنیم

    من با دامادمون در مورد محصولات استاد زیاد صحبت کردیم

    واخر صحبت هایمان به این نتیجه رسید که من خیلی صحبت میکنم در مورد محصولات در مورد تمرینات و به من گفت که داری خودت را عقنا میکنی با این گفته ها

    گفت که با کلی انرژی انگیزه صحبت میکنی

    انرژی انگیزه به طرف مقابل میدی ولی خودت دیگه انرژی نداری برای ادامه هدفت

    دیگه تصمیم گرفتم با دیگران زیاد صحبت نکنم

    فقط فقط روی هدفم متمرکز بشوم

    برای تک تک دوستان عزیز ارزوی سلامت تندرستی دارم

    در پناه لله یکتا شاد شاد شاد شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    اسماعیل فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    باسلام وآرزوی سلامتی برای استادعزیز….وهمه ی دوستان همراه…..درمورد توصیه استاد برای مطرح نکردن مطالب….درابتدای راه با دیگران….چیزی که خانم شیرین مطرح کردند….و خانم سیمین خیلی سریعتراز استاد جواب دادند(شاگرد اول کی بودی تو؟؟؟؟)…..برای افراد بزرگسال همیشه به اشتراک گذاشتن تجربه ها اولویت داره…..وقتی با یک بزرگسال صحبت میکنی…..باید ازش بخوای….تجربه هاشو درخصوص موضوع بیان کنه…کاری که خود ما…..در ابتدای دوره ها….باهاش مواجه میشیم…..دوست داریم….به اصطلاح….تک خوری نکنیم…..و خیلی سریع…..این کشفیات بزرگ و ارزشمند رو……رسانه ای و عمومی کنیم….و چه کسی از افراد….دم دستی و خانواده و دوستان و همکاران بهتر!!!!…..پس دست به این حرکت انتحاری میزنیم…..پیشنهاد میکنم…..اگر دوست دارید….در جمعهایی که حضور دارید…..بجای موضوعات بیهوده و غیره…..از موارد مورد علاقتون صحبت بشه…..با کمی زیرکی…….ابتدا یک سوال مطرح کنید…..در همون جمع خودتون…..سپس نظرات افراد رو بشنوید……و شما هم کم کم وارد عمل بشید…..اما کاملا نامحسوس….مثلا مطالب رو….بدون ذکر منبع….و کوتاه بیان کنید…..اصلا اشاره ای به استاد..فایلهای انگیزشی…..کلاس……قوانین…و سایر موارد نداشته باشید….بعداز مدتی…..متوجه میشوید….وسط یه بحث شیرین و جذاب هستید…..که سناریوشو خودتون طراحی کردید…..البته این نیاز به تمرین داره….با این کار شما درسهای خودتون رو مرور میکنید…و باورهاتون رو به چالش میکشید…و تقویت میکنید….نکته خوب دیگری که من از استاد یاد گرفتم….تکرار کردن گوش دادن به فایلهاست….که در زمانهای مختلف…..نتیجه های بهتری رو آشکار میکنه……توضیح استاد کاملا شفاف بود که چون در این مدت باورهای ما و ظرفیت ما تغییر و توسعه پیدا کرده…..درنتیجه برداشتهای متفاوت تری هم اتفاق می افته……و این یک قانون هست که استاد بارها و بارها روش تاکید میکنه….(درصورتیکه اگر اشتباه فکر کنید..شاید فکر کنید استاد داره برای فایلهای خودش تبلیغ میکنه و میخواد بگه اینا استثنایی هستند….و شما بارها و بارها گوش کن)…….منطق اینکه ….این یک قانون است…..بسیار زیبا گفته شد….درمورد مشاوره ندادن به آقای فرهاد…. بازهم برای خودم یک درس بود…که ما بتونیم چطوری جواب سوالاتی که از ما میشه رو بخوبی بدیم….و این قانون رو که….دیگران رو به مدار مورد نظر راهنمایی کنیم…..بهترین کمک و جواب هست…باتشکر از صبروحوصله شما عزیزان….عاشقتونم….دوستون دارم….در پناه ایزد منان شاد و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.به سبک استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مجید مصطفوی گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    با سلام، خدمت شما

    چند روزی بود همش به خدا میگفتم من باید چکار کنم که مسیر زندگیم تغییر کنه(منظورم به مدار بالاتر برم) تا این که هدایت شدم به این گفتگوی شما در کلاب هاس،من چند هفته قبل فایل اول گفتگو رو گوش کردم، سریع چک کردم که کلاب هاس ادتون کنم اما چون اندروید هستم نتونستم تا امروز که باز احساس من بهم گفت که گفتگو شما در کلاب هاس رو گوش کنم از شروع اشک شوق رو گونه های من جاری شد ، که چقدر بیشتر امروز هدایت رو درک کردم کل این ۴ تا فایل از سخن اول شما که گفتید حسی بهتون گفت که کلاب هاس رو دانلود کنید و از همون شروع گفتید حتما هدایت میشیم بریم ببینیم چی میشه و دوستانی که هدایت شدن در لحظه و زمان مناسب و اومدن دقیقا حرف هایی زدند که بازگوی هدایت و چگونگی کارکرد هدایت و قرار گرفتن در مدار درست بود و صد البته حرف ها و توضیحات زیبایی شما قلب منو شکوفاتر کرد ، اینجا بود که تسلیم شدم تنها کار من از امروز لذت بردن از همین لحظه است و مقایسه کردن تنها خودم با دیروزم و تلاش مداوم در مسیری که هر روز بهتر شوم و از تمام لحظه ها لذت ببرم بقیه چیزها و خواسته ها وقتی من در مدار درست قرار بگیرم قوانین رو بیشتر درک کنم حتما لاجرم من هدایت میشوم به شرایط و موقعیت جدید که مسیر رسیدن به خواسته های منو هموار خواهد کرد چون جهان به فرکانس های هر لحظه من پاسخ میدهد،پس رفتار من باورهای منو نشون میدن پس بجای تکرار حرفای خوب ایمان و عمل رو در رفتارم نشون بدم ،و اینجا بود که باز یک ترمز و کلک ذهنم را شناختم که چرا اینقدر عجله دارم که مدار بالاتر برم، و بیشتر درک کردم که قرار گرفتن در مداری بالاتر به صورت تکاملی هست،باز هم سپاسگزارم خدایی را که پاسخ گویی تمام درخواست های ماست و ممنونم از شما که دستی زیبا از دستان خدا برای اینکه جهان رو جایی زیبا تر برای زندگی کنید،هر چه بیشتر به حرفهای شما گوش میدم ایمان رو در کلام و رفتار شما بیشتر احساس میکنم، من دوره ثروت ۱ را خریدم و شروع کردم جلسه ۳ یا ۴ بود یادم نمی‌آید فایلی از شما در زندگی در پارادایس رو تماشا میکردم که میخواسید برید خرید از آروی پیاده شدید و با خانم شایسته حرکت کردید که برید به سمت فارم شاپ که بعد هدایت شدید به خانم مسن سال که چقدر زیبا شما رو برد خونشو نشونتون داد و بهتون پیشنهاد داد که برید جای دیگه خرید کنید همه ی اینها زیبا بود اما چیزی که کلا منو تکون داد کل وجودم داد زد گفت ببین ایشون حرفش با ایمانش یکی هست وقتی میگه همه جا امن است وقتی میگه خدا نگهدار منه وقتی میگه من هر کجا میروم در خونه و ماشینم قفل نمیکنم در عمل خودش هم نشون میده ، من ایمان رو اینجوری درک کردم چون دیدم و به درکش رسیدم وقتی دیدم در آروی رو نبستید و بعد از همون روز کلا من هر موقع خرید میرم ماشین رو خاموش نمی کنم مگر شب ها یا زمان خیلی زیاد،اینقدر این کار رو تکرار کردم که وقتی بر م گردم یادم میره ماشین روشنه چون هایبرید هم هست صدایی نداره وقتی مینشستم ماشین رو خاموش میکنم ،این تجربه ای از ایمان و هدایت بود که یاد گرفتم و درکم بیشتر شد و حسم گفت با شما به اشتراک بگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: