گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    زمانی که ما به تضادی برخورد می کنیم باید بتوانیم از زاویه ای به ان نگاه کرده که به احساس خوب برسیم. جهان همان لحظه به ما واکنش نشان خواهد داد . برای همین صرف داشتن احساس خوب ما را به همه چیز خواهد رساند. اگر نتوانیم احساس خود را کنترل کنیم نمود ان را بر جسم خود خواهیم دید.

    خداوند در قران با استفاده از کلمات به ما قدمت ایدیهم و به ما کانو یعملون و ……..قانون فرکانس را توضیح داده که اگر ما تمرکز خود را بر رروی زیبایی ها و نکات مثبت بگذاریم از جنس همان فرکانس را جذب خواهیم کرد. قوانین جهان بسیار ساده اما ما زود ان را فراموش می کنیم.

    قانون تکامل مهمترین قانون جهان که حتی خداوند نیز از ان عدول نکرده و جهان هستی را بر اساس ان افریده است. در باره این مطالب با هیچ کس صحبت نکرده اجازه دهیم نتیجه گرفته و اگر کسی از ما درخواست کرد به او بگوییم. ما همواره در حال هدایت هستیم. کافی است که تسلیم بوده و اجازه دهیم خداوند ما را با لذت به مسیر رسیدن به خواسته هایمان هدایت کند. اگر بر روی خداوند حساب کنیم نیروی نامحدودی است که همه چیز را هدایت می کند. ما می توانیم از هدایت او تبعیت نکنیم زیرا قدرت اختیار به ما داده شده . خداوند همواره درخواستهای ما را اجابت می کند و همه سوالات ما در صورتی که در مدار شنیدن ان قرار داشته باشیم از هزاران طریق به گوش ما خواهد رسید. هیچگاه نگران دیگران و به فکر قانع کردن انها نباشیم و نسبت به همه چیز تسلیم و رها بوده و هیچ مقاومتی نداشته باشیم. تنها کافی است در مدار مناسب قرار گرفته افراد ایده ها و شرایط به سمت ما هدایت خواهد شد. اگر ما بدون نتیجه بخواهیم دیگران را راهنمای کنیم هیچ نتیجه ای در بر نخواهد داشت. همه ما سوالاتی از خداوند پرسیده و به سمت جواب ان هدایت شدیم اما این که ما به جواب خود دست یابیم یا خیر بسته به مدار ما است. به میزانی که در برابر خداوند تسلیم باشیم هدایت ما قدم به قدم اغاز شده و جواب سوالمان داده خواهد شد و به سمت راه حل ان هدایت می شویم.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    سلام به استاد عزیزم به همه دوستان نازنینم.. چقدر خوشحالم که تو این سال جدید سال ۱۴۰۰ باز هم با شما هستم و در این مسیر خدایی و الهی دارم ادامه میدم.

    واقعاً با تمام وجودم خوشحالم استاد باور نمی کنید چقدر این فایل ها فوق العاده بود برای من چقدر عالی بود اصلا باورم نمیشه. نمیدونم برای بقیه دوستان هم همینجور بوده یا نه ولی این فایل ها تفاوت خیلی زیادی داشت با فایل های دیگه و آن هم این بود که تونستم صحبت‌های دوستانم رو گوش بدم. من کامنت های زیادی خونده بودم از بچه ها من خیلی انرژی و انگیزه می گرفتم از کامنتها ولی این که تونستم صدای نازنین شون رو بشنوم و واقعاً چقدر از صداشون انرژی گفتم چقدر احساس خوب گرفتم و من با صدای تک تک شون مثل حامد عزیز شیرین عزیز سپیده عزیز طناز عزیز و همه دوستان چقدر من از صداشون احساس خوب گرفتم چقدر من ناخوداگاه گریه کردم اشک ریختم اشک شوق که از احساس خوب بود. خیلی عالی بود خیلی خیلی عالی بود چقدر نیاز داشتم به این صحبت‌ها و متفاوت بود.

    یعنی برای من اینجوری بود که ایمانم و باورم خیلی بیشتر شد بهتون استاد. ایمان و باور من نسبت به راهی که دارم راهی که داخلش هستم و خدا هدایتم کرده. ایمان و باور من نسبت به قوانین خداوند ایمان و باورم نسبت به این آموزه ها واقعاً بیشتر شد و استاد از این بابت خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم و اینکه واقعاً فهمیدم که بچه هایی که خیلی نتایج عالی گرفته بودند که اصلا باورم نمی شد فهمیدم که اونا واقعاً کار کردن روی خودشون. یعنی اونا عمل کردن خیلی بیشتر

    از من عمل کردن و اگر دستاورد زیادی نداشتم به نسبت بچه ها به خاطر این بود که بیشتر گوش دادم و عمل نکردم و واقعاً اونجا که سپیده گفت ۲۵۰ تا دفترو پر کردم اصلا من به خودم گفتم من کجای کارم نهایتا 4 تا دفتر پر کرده باشم و من فکر می‌کردم شاید خیلی نوشتم به خودم گفتم الان فهمیدم که من چقدر به نسبت بچه ها کم کار کردم البته به همان نسبت هم نتیجه گرفتم.

    آخرین فایل از گفتگو با دوستان چقدر برای من پر از نکته بود چقدر قشنگ بود و اصلا انگار برای من بود امروز احتیاج داشتم به همچین چیزی. دیشب دچار یک سری چالش‌ها و یه سری مسائلی که خیلی جالب نبود و احساس بدی بهم داده بود شده بودم و باورتون میشه من همون دیشب هم راحت خوابیدم. خیلی کم بهش فکر کردم خیلی بهتر از قبل تونستم ذهنم را کنترل کنم و صبح که بیدار شدم داشت یه خورده می اومد سراغم این افکار که دوباره مرور کنه اتفاقات شب قبل رو که بهم احساس بدی داده بودو من تونستم آگاهانه ذهنم رو کنترل کنم. اومدم داخل سایت و این فایل رو دیدم چقدر لذت بردم باورتون میشه استاد چه قدر من امروز حالم خوب بود اصلا انگار نه انگار که من دیشب احساس بدی داشتم. کلاً از ذهنم پاک شده در حالی که قبلا اینجوری نبود ممکن بود حتی هفته ها بهش فکر کنم و ذهنم رو بهش مشغول کنم ولی الان می بینم اصلا اهمیتی نداره اصلا اهمیتی نداره. من خداوند بهم راهی رو نشون داده که پر از احساس خوبه پر از حال خوبه دلم میخواد تمام عمرم تو این مسیر باشم باورتون میشه استاد دلم میخواد حتی شب تا صبح می تونستم بیدار می موندم و گوش بدم فایل هاتون رو و حال خوب پیدا کنم و این فایل ها را هزاران بار گوش بدم ببلعمش و من واقعا خوشحالم که داخل این مسیر هستم و خدا را سپاسگزارم که منو هدایت کرد که منو به این مسیر آورد و همینطور بابت تمام تضادهایی که توی زندگیم داشتم تمام این تفاوت ها و کمبودها که در گذشته داشتم الان که نگاه می کنم چقدر احساس خوبی می گیرم و سپاسگزار خدا میشم که انگار این سایت و این استاد عزیزم پاداش من بوده پاداشی که خدا برای من در نظر گرفته بوده و چه پاداش فوق العاده ای خدا به من داده خدایا شکرت خدایا هرچی ازت تشکر کنم باز کمه.

    خیلی دوستتون دارم دوستان عزیزم چقدر لذت بردم از صحبت هاتون واقعاً براتون آرزوی بهترینا رو دارم و برای شما استاد عزیزم خانم شایسته مهربونم. همتون رو به خدای بزرگ میسپارم.🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2515 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم

    ی اتفاقی دیشب افتاد برای من که گفتنش خالی از لطف نیست چون من با این اتفاق فهمیدم که خیلی بهتر شدم در کنترل ذهنم

    دیشب بعد از دو ساعت گوش دادن 25 دقیقه ی اول این فایل و نوشتن جز به جز درکم از این فایل به محض اینکه کامنت رو تموم کردم البته تا دقیقه 25 چون قلبم بهم گفت فعلا تا همین جا بشته زدم رو دکمه ارسال اما ی دفه پیام اومد که با عرض پوزش دیدگاه بسته شده و اما واکنش من:

    حتما دلیلی برا این کار وجود داره. الخیر فی ما وقع من این کامنت رو برا درک خودم نوشتم حالا میخواد ثبت بشه یا نشه مهم نیست. خیلی راحت پذیرفتم و گرفتم خوابیدم بدون اینکه حتی ذره ای ناراحت بشم.

    االن که اومدم سایت دیدم اون پیامه نیست و کامنتم رو به همون شکلی که دیشب بهم گفته شده بود فرستادم

    با همین اتفاق من درک کردم که رفتارم نسبت به قبل در شرایط متفاوت فرق کرده و همین نشان از تغییر عزت نفس و اعتماد به نفس من داره که بقول استاد در شرایط مختلف خودش رو نشون میده و فقط ی تغییر ذهنی نبوده. الان چند وقتی بود که ذهنم درگیر این بود که من چقدر به دانسته هام دارم عمل میکنم .دیدن همین اتفاقات به ظاهر کوچک و سپاسگزار بودن اونهاست که ما را می افزاید

    خدا رو شکر به خاطر این درکی که نصیبم شد .این اولین اتفاق عالی امروز منه

    خدایا شکرت و سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سینا باوقار گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه شاگردان فوق العاده عالی، شاگرد که چه عرض کنم واقعا همتون استاد هستین.

    استاد عزیزم این اولین دیدگاهی هست که دارم تو سایت عالیمون دارم میذارم

    استاد نمیدونم از کجا شروع کنم نمیدونم از تشکر کردن شروع کنم از اتفاقات فوق العاده ای که داره تو زندگیم می افته صحبت کنم واقعا موندم چی بگم،چند وقتی هست میخوام بیام منم مشارکت کنم حرف دلمو بزنم ولی هی کلمات مثه الان که ۴ صبح هست و منم سه ساعت بعد باید برم سرکار هی نمی شد هی میگفتم صبر کن تا امشب این گفتگوی شما با دوستان منو واقعا دیگه دست به نوشتن وا داشت.استاد عزیزم به چه زبونی از شما و شاگرادن گلتون تشکر کنم،واقعا با واژه نمیشه این کارو کرد،ولی واقعا از همه‌ی عزیزان تشکر قلبی میکنم.

    استاد عزیزم من چندین سال پیش از طریق برادرم یکی از فایلهاتونو شنیدم و ولی اون فایلا کامل نبود با سماجت دنبالشون گشتم تا بعد چند وقت که پیداشون نکردم دیگه نمیدونم چی شد من به مسیر نادرست هدایت شدم،من متاسفانه تمام فایلهای شمارو به قیمت خیلی ارزونتر خریداری کردم و حدود یکسال از دوره ها استفاده کردم ولی بعدا متوجه شدم از چون از راه نادرست مسیر رو رفتم نتیجه نمیده دوره ها چون خودتون هم گفتین دوره های منو فقط از سایت میتونید بخرید من دیگه خودمو قانع کردم و همه فایلهارو پاک کردم و شروع کردم با توکل واقعی به خداوند دارم رو فایلهای رایگانتون کار میکنم،استاد عزیزم شاید جمله بندیم درست نباشه عجیبم نیست تو این ساعت از شب🙃

    ولی واقعا همه حرفام دلی بود،ممنونم از شما برای اینهمه زحمت واقعا تشکر میکنم ازتون.امیدوارم بتونم هرچه زودتر خدا هدایتم کنه و شروع کنم دوره هاتونو با عشق بخرم چون مزشون کردم 😋🤩 و با تمام وجود روشون کار کنم.ببخشید خیلی طولانی شد. عاشقتونم 😊

    فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عصمت فتوحی گفته:
    مدت عضویت: 1573 روز

    سلام و درود خدمت شما استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیز💓گرچه مدت‌هاس افتخار شاگردی شما رو دارم و تقریبا هرروز از فایلهای عالی شما استفاده میکنم ولی امروز با تمام وجودم احساس کردم اولین روزی هست که با شما آشنا شدم چند فایل گفتگوی دوستان با استاد رو از صبح تا الان که نزدیک عصر روز جمعه س گوش دادم و متوجه شدم چقدر هنوز نیاز شدید به هدایت دارم چقدر هنوز از مدار اصلی دور هستم چقدر هنوز دارم با کله ی خودم راه میرم خدا رو شاهد میگیرم امروز با اکثر فایلها و صحبت‌های دوستان اشک ریختم حامد خواهرشون شیرین جون رزاجون وووو

    فهمیدم دارم راه رو اشتباه میرم اوایل سال 1400با یک شور و حال عجیب شروع به گوش دادن فایلهاتون کردم وبعد از یه مدت کوتاه که در کارم پیشرفت خوبی داشتم غرور برم داشت و فکر کردم عقل کل شدم دریغ از اینکه دقیقا دارم با این کار خودمو پایین میکشم و دقیقا این اتفاق افتاد وبعد از یه مدت افت شدیدی کردم و امروز کاملا متوجه اشتباهم شدم وفهمیدم تحت هر شرایطی فقط وفقط باید از خدا هدایت بطلبم برای پیشرفت و بهتر شدن و هنوز خیلی راه دارم واسه پیشرفت‌های عالی… البته که موقعیت‌های خوبی هم برام رقم خورده و ایمان دارم گوش دادن به فایلهای امروز حتما هدایت الله بوده تا روش کار وزندگیم رو تغییر بدم وخودمو بسپارم به همون خدایی که منو در مسیر شما قرار داد و لحظه ای از الله رب العالمین هدایت بخوام.. متاسفانه این اواخر خودمو به هر دری میزدم به هر کسی جز خدا متوسل میشدم که منو کمکم کنه تا به مقصد برسم گر چه حتی یک مورد هم برام نتیجه نداشت وامروز زانو میزنم ودرمقابل خدا وشما استاد گرامی اقرار میکنم که الهی من ازهر خیری که ازجانب توست فقیرم الهی هدایتم کن همون جوری که هدایتم کردی به سمت بهترین بنده ی خودت استاد عباس منش.. الهی تغییراتم رو در مسیر الهی ت رقم بزن.. استاد عزیزم مطمعنم با اتفاق امروز حتما درهای بسیار عالی بر روی کسب وکارمن باز خواهد شد و به زودی میام واز موفقیت های فوق العاده ای که با هدایت الله بهشون رسیدم براتون میگم

    ازتون بابت تمام راهنمایی های گرانبهاتون سپاسگذارم

    دستتون رو میبوسم و سلام منو به مریم جون برسونید واز ایشون هم تشکر میکنم

    یا حق🤚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    به نام خدای قشنگی ها

    نکات مهم که من از این قسمت دریافت کردم:

    -وقتی در مسیر نور و آگاهی هستیم دوران سوگ کوتاه تر میشه ،چون به تضاد ها و مسائل طوری نگاه میکنیم که حسمون خوب باشه ‌و لذت ببریم .

    -حال خوب یا ناخوب تاثیر داره بر جسم و بدن فیزیکی مون

    -حال خوب،احساس خوب:نتایج و رویدادهای خوب

    – در وجود ‌و ظاهر خودمون،دیگران،شرایط،

    زندگی مون،جهان هستی،کار،شغل و جهان هستی در همه چیز به نکات مثبت توجه کنیم.

    -در مسیر آگاهی نخواه که دیگران رو مجبور کنی که تغییر کنن و هم مسیرت بشن ،هرکسی خودش در مدار این آگاهی ها باشه هدایت میشه

    -جهان و همه چیز باید پروسه تکاملش رو طی کنه.

    -وقتی انسان در مسیر آگاهی باشه،به میزان آمادگیش دسترسی داره به شرایط و مدار یه ذره بالاتر.

    -همه جهان و کائنات و موجودات و انسانها مورد هدایت و حمایت خداوند هستن.

    -هر چقدر بیشتر رو خودت کار کنی نتایجت هم بهتر و بیشتر و بزرگتر میشه.

    -مسیر یادگیری ما هم سیر تکاملی داره و هدایت ما توسط خداوند پیوسته ابدی و همیشگی ست اما به نسبت آگاهی مون پله پله است.

    -بزارید نتایج به جای شما صحبت کنن،اگر کسی بعد از رسیدنتون به نتایج فوق العاده از شما سوال کردن که چگونه به این موفقیتها و نتایج رسیدید اونوقت بگید.

    و هیچ وقت اصرار نکنید که بخواهید کسی رو هم مدار هم راه خود کنید یا بخواهید تغییر بدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    میترا گماسایی گفته:
    مدت عضویت: 1520 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    امیدوارم عالی باشید دوستان

    بچه ها من چهارشبه ک هدایت شدم به این فایل ها

    اول ک خواستم جای سریال دیدن تو این ساعت از شب فایل ببینم

    ولییییی خدای من چقدر این 4تا فایل خارق العاده بووووود

    بله استاد جااانم فایل های رایگان شما خودش کلی کلی کلی کلیییییییی اموزه های بی نظیررررر داره واقعا قابلیت فروش داره

    چقدر انرزی لامکان و لازمانه دوساله گذشته ولی چه انرژی بالایی داره این فایل

    طناز جان من زمانی ک شما صحبت کردی ناخوداگاه اشک ریختم

    افرین به شما وقتی گفتی 18سالمه گفتم پختگی و بلوغ به سن نیست پایدار باشی عزیزم

    و از خودم بگم که چرا میگم انرژی لازمانه

    استاد من امروز تصمیم گرفتم این عالم بی عمل بودن رو کنار بگذارم

    و اصلا و اصلا ب من ربط نداره ک دوستم خانواده ام میخوان چه جوری حرف بزنن چه جوری فکر کنن و چه جوری عمل کنن و من ساعتها انرژی که باید بگذارم روی خودم برای خودشناسیم ،برای رسیدن ب اهدافم رو به معنای واقعی کلمه هرز و هدر دادم

    ولی ب قول شیرین این هم بخشی از مسیره

    اما من امروز با تمام وجودتصمیم گرفتم انرزی روانی و درونی خودم و اگاهی هایی ک دارمیاد میگیرم روبگذارم برای خودم

    و زمانی ک ب لطف خدا ب اونجایی ک خواستم رسیدم هر کی گفت چه جوری، سایت رو معرفی کنم و این همزمانی چقدر برام جذاب وشیرین بود

    چقدر نیروی روانی من روبالا بردچقدر انگیزه داد

    و چقدردرک کردم حرف استاد ک هرکی هر زمانی در مسیر در مدار شنیدن باشه هدایت,هدایت،هدایت میشه به شنیدن و من الان بغض دارم از این هدایت شدنم

    و میدونم علتش این کار کردن شدید توی یک ماه گذشته و بالا رفتن مدارم بود که هم از لحاظ توجه بیشتری از سمت دیگران دریافت میکنم هم اینکه درامدم خیلی خوبتر شده

    و الان این همزمانی رو به این وجه میبینم ک قراره اون هدفی ک دارم تیک بخوره چون من هدایت شدم

    الهی شکرالهی شکر الهی شکر

    اقای سید حسین عباسمنش عااااااااااااااااااشقتم

    استاد تپلت دوست داشتنیه لاغرت دوست داشتینیه

    من این فایل ها رو دارم تصویری میبینم اخه لبخند شما برام شیرین و دل نشینه

    خدایا شکرت

    عالی باشید دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    منصوره گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام بر استاد عزیزم، مریم بانوی نازنین و دوستانم در این مکان مقدس

    این فایل نشانه امروز من بود و چه جالب که همزمان شده با گوش دادن من به فایل جلسه 3 قدم پنجم.

    شما در اون فایلم در مورد هدایت حرف می زنید. می گید احساستون خوب باشه، جوابها خودشون میان لازم نیس دنبال جوابها بدوید.

    این جمله رو فهمیدم ولی در عمل برام سخته که اجراش کنم. رها باشم و لذت ببرم و بذارم جواب بیاد.

    الان سخت گیر جواب یه سوالم. سوالی که خیلی وقته درگیرشم. تا قبل از فایل جلسه 3 قدم 5 اینجوری بودم که گوشیمو برمیداشتم و میرفتم توی اینترنت دنبال جواب سوالم و می گفتم خدایا هدایتم کن به جواب. واقعا خنده داره که هیچ درکی از هدایت نداشتم. نمی فهیدم دارم جلوی جریانو می گیرم.

    خدا رو شکر تازه دارم درک می کنم.

    خدایا کمکم کن بتونم ذهنمو که همش نجوا می کنه که دیر شدو بتونم کنترل کنم،آروم باشم و بذارم جواب بیاد.

    متشکرم استاد بخاطر این آگاهیهای فوق العاده که واقعا هیچ جا پیدا نمیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حسین اعتبار گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    به نام خدای رزاق من

    چیزی که در این فایل خیلی تاثیر مثبتی روی من گذاشت

    این بود که چقدر افرادی با سن کم میتونند آگاهی های زیادی رو درک کنند

    و با مسیر جهان هم فرکانس بشن

    طناز عزیز چقدر زیبا توضیح داد مسیر هدایت شدنش رو و مشخصه که خیلی قوانین رو درست متوجه شد واقعا تحسینش میکنم

    چه نتایج عالی بدست آورده بودن

    چقدر عالی مدار ها رو توضیح داد و

    خیلی بیشتر از قبل متوجه شدم که به گفته قرآن نباید عجله کنیم

    و همه چیز باید پله پله طی بشه تا نتیجه ای مطلوب و پایدار داشته باشیم

    سپاس گذارم بابت شما که دستانی از دستان خداوند هستید

    سپاس گذارم بابت سایت و فضای عالی که در اختیار ما قرار دادید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ام البنین خلیفه گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    بنام کسی که حواسش همیشه به من هست هر لحظه و هر جایی که باشم

    میخوام یه چیزی و بگم که زیاد راجب این ویدیو نیست ولی گفتم همینجا بنویسمش تا بمونه برام و در آینده ببینمش و ببینم چقدر تغییر کرد زندگیم و از کجا به کجا رسیدم

    من حدوداً دو ماه پیش یه چیزیو نوشتم و گفتم که آزادی میخام و علاقه ای به دانشگاه رفتن ندارم و از مخالفت خانوادم گفتم و …

    یه داستان و میخوام بگم که اخرش میرسه به هدایت خدا و اینکه صبر کنیم مکث کنیم تا راهشو بگه بهمون که شاید این داستان برا بعضیا غیر قابل باور باشه یا قبولش نکنن ولی خودم همین چند وقت پیش تازه ایمان خیلی زیادی بهش اوردم و فهمیدم که عه این واقعی بود و معجزه شو به چشم خودم دیدم این داستان هدایت خداست ولی مستقیم شو خانوادم باور ندارن و با واسطه قبولش میکنن

    من یه هدیه م از طرف خدا که خانوادم البته بیشتر اینو هدیه یه شخص دیگه میدونن تا خدا همیشه گفتن ایشون تو رو به ما داده ما یه نفر رو توی خانوادمون داریم که همیشه مامان بابام میگفتن از طریق این خانوم اشنا شدیم با ابالفضل و ابالفضل تو رو به ما داده و اسمت رو هم خودش انتخاب کرده بعد از چندین سال که تو رو به ما داد خودش اومد گفت اسم مادرمو بزارین روش و این داستان ها رو زیاد شنیده بودم از کودکی هم زیاد پیش این خانوم رفته بودیم که مثلا ارتباط داشت با ایشون ولی هیچوقت حسم انچنان عمیق نبود و اطمینانی نداشتم تا اینکه حدودا یک سال پیش من میخواستم برم کلاسی که توی شهر کناریمون بود و خانوادم به شدت مخالفت کردن و اگه بگم سه چهار ساعت یه نفس بحث و دعوا کردم دروغ نگفتم بعد از اینکه بحثمون تموم شد شاید بیست دقیقه هم نکشید که اون خانومه زنگ زد و گفت که ایشون اومده و گفته چرا ام البنین و ناراحت کردین بزارین کلاسشو بره من اون لحظه که اینو شنیدم اصلا هنگگگگ کردم و مگه میشه یکی از اون دنیا ناراحتی منو ببینه بعد بیاد از طریق یه شخص دیگه اینو به خانوادم بگه اصن باید منو اون موقع میدین اون موقع بود که باور کردم که یه چیزی هست یه خبراییه ……

    توی این فاصله از اون اتفاق تا امروز چندین بار دیگه خبر های مختلف رو واسم اورده که حالا کاری بهش ندارم تا همین قضیه آزادیم و اینکه علاقه ای به دانشگاه ندارم پیش اومد من الان امتحان نهایی هامو دادم میشه گفت دیگه از مدرسه جدیدا فارغ شدم و کمتر از یک ماه دیگه 18 سالم میشه و حالا کنکور جلو راهمه که دیدن من درس نمیخونم چند روزی قهر و دعوا بود تا اینکه من گفتم بریم پیش اون خانوم ببینیم چی میشه ما رفتیم و بهم گفت چهارشنبه بیا منظورش هفته بعد بود یعنی هشت روز دیگه بیا تا بهت بگم یعنی گفته شد بهش که ما جواب نمی‌دیدم تا چهارشنبه بعد برگشتیم بازم جو خونه سنگین بود تا اینکه گفتم خدایا تسلیم قبلشم میگفتما تازه خیلی ادعا هم داشتم به دوستام میگفتم من میخوام بعد امتحان نهایی برم فلان شهر راحت و آزاد میشم میپرسیدن چجوری میگفتم الان که مامان بابام تا سر کوچه هم نمیزارن برم ولی میدونم میرم چطوریش و من کار ندارم خدا درستش میکنه و میگه و این حرفا رو زیاد زدم هم به خودم هم به دوستام تازه میگفتم اصلا خدا هم کاری نکرد خودم که هستم فرار میکنم و این حرفا

    ولی وقتی برگشتیم از پیش اون خانوم این تسلیمه یه کم بیشتر شد الان دیگه اروم شدم بعد چند روز هی تکرار کردن و ویدیو های استاد رو دیدن قبلش نگران بودم مثل همون مثالی که استاد زدن که بچه بالا درخته باباش میگه بپر من میگیرمت ولی هی میگه میترسم و می‌افتم زمین و اعتماد نمیکرد من شده بودم همون بچه اصن اعتمادی نداشتم به خدام که اون چیزی که برام خیره رو میگه هر چند برام جالب نباشه اون اطمینان و تسلیمه اصلا محکم نبود

    همیشه هم میگفتم اصن صبر فقط خودم خیلی صبورم و این حرفا تا اینکه آقایی که همیشه ساعت نکشیده یا ته تهش یک روزه میومد و جواب منو از اون دنیا با علم فوق‌العاده زیادش میداد به من وقت هشت روزه داد و تازه گفت کامل نمیشه باید هفته بعد هم بیای تا کامل بشه و این شده داستان من نمیدونم میخواد چیه منو امتحان کنه خدا جانم صبر منو یا تسلیم بودنم یا چیز دیگه ای رو من تا اون زمانی که جواب من کامل بهم گفته بشه همه چی رو رها کردم و گفتم صبر کن مکث کن تا خبر بیاد از جمله درس خوندن برا کنکور که از روی اجبار بود و عجیب خانوادم اروم شدن و گیر نمیدن بهم به خودم گفتم هر چی گفت قبول کن حتی اگه دوست نداشتی حتما برات خیره شاید تو ندونی

    امیدوارم که هر چی گفت قبول کنم و تسلیمش بشم و امیدوارم که اونی که توی دل خودمه و ارزومه رو بگه انجام بدم یعنی اجازه مهاجرت و بده و تمام اگر هم گفت ادامه تحصیل یا چیز دیگه که امیدوارم قبولش کنم با اینکه برام جالب نیست انجامش بدم که میدونم حتما یه خیری داخلش بوده که گفته بهم حاضرم عمرم و بزارم ببینم خیری که توی دستورش هست چیه /اینو نوشتم و سه روز دیگه هم میام و مینویسم که اون هدایت و خبر من چی بود و تونستم قبولش کنم یا نه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ام البنین خلیفه گفته:
      مدت عضویت: 836 روز

      بعد از سه روز جواب من نیومد پنج روز بعد اومد یعنی 10 تیرماه و چیزی که میخواستم نبود ‌‌‌‌

      نشونه ای که برام اومد دستور به ادامه دادن درس و تحصیل بود که همون موقع قبولش کردم گفتم اوکی ادامه میدم ولی توی دلم ماتم گرفته بودم ، هی به خودم میگفتم دختر تو که این همه منتظر جواب بودی که قشنگ بهت بگه چه راهی رو بری الان چرا اینطوری شدی ببین جوابتو داده از سردرگمی و گیجی تو رو نجات داد گفت دختر جان بیا اینم راه تو بقیشو کاریت نباشه خودم از راهی که فکرشو نمیکنی میبرمت به اون چیزی که میخوای میرسونمت

      از وقتی که خبره رو شنیدم تا همین دیشب بازم تو ماتم بودم که اون چیزی که میخواستم نشد و حداقل چهار پنج سال از اون خواسته م دور شدم چرا چرا چرا و همین مغز داشت دیوونم میکرد تا اینکه از دیشب قرآن و باز کردم و همینطوری شانسی یه صفحشو باز کردم و خوندم و خوندم فقط ترجمشو و اروم شدم واقعا از صبح هم فقط تو سایت گشتم و ویدیو ها و کامنت هایی که راجب تسلیم بودن بود رو خوندم الان باید بگم که خداروشکر حالم بهتره و یه کم از اون ناراحتیه در اومدم و تونستم بپذیرمش که اوکی این راه توعه قبولشم کردی خودتم از قبل گفتی تسلیمم پس تسلیم بمون و منتظر باش که معجزه ها و سوپرایز ها برات بیاد

      خیلی مشتاقم ببینم برام توی این راهی که انتخاب کرده و قبولش کردم چه سوپرایز هایی داره که قراره عقلو از سرم بپرونه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: