موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- کمترین نتیجه حرکت در مسیر مورد علاقه، داشتن “احساس خوشبختی” است
- رشد و پیشرفت یعنی: تلاش برای ایجاد بهبودهای کوچک اما دائمی، در هر سطحی که هستی؛
- کلید تجربه “روانی و آسانی” در مسیر پیشرفت چیست؛
- دلسوزی و حمایت بی جا از دیگران، مانع بروز توانایی های درونی فرد می شود؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی537MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی31MB34 دقیقه
بنام خداوند یکتا
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر بانو شایسته گل
سلام بر دوستان عزیزم
چقدر این بحث تغییر مصادف شده با نگرش این روزهای من
اول از همه بگم که استاد عزیزم ممنونم که این جلسه رو با این موضوع هدایتگونه انتخاب کردید و چه نتاااااایجی تا الان رقم خورده چقدرر آگاهییییی و خدا میدونه در آینده چه شودددد.
اصلا برای من فضای سایت از وقتی که این ایده ی خداوند توسط شما استاد عزیزم اجرا شده، خیلی متفاوت شده انگار دکمه توربو سایت زده شده همینجووووری بمب بمب پشت سر هم.انقدر آگاهی و تجربه هست که انتهایی نداره خدایا شکرت.
خب از تجربیات خودم از تغییر بصورت خلاصه و مفید میگم:
حدود 7 8 سالی میشه که من کم کم با تضادهایی که بهشون میخواستم بر بخورم تصمیم به تغییر گرفتم.تضادهایی که میدونستم اگر همین روند رو پیش برم من هم زندگیم دقیقا مثل بقیه آدما میشه که هر روز جلوی من می نالیدن بخاطر موضوعات مختلف.اون موقع ایده ای نداشتم برای تغییر و بعد تصمیم گرفتم به مطالعه مباحث مختلف از نویسندگان خارجی. منی که اصلاااا اهل اینجور کتابها نبودم ولی حس میکردم که باید انجامش بدم.شروع کردم و ادامه دادم و کم کم با قانون جذب و مبحث ضمیر ناخودآگاه آشنا شدم و بعدش اوضاع یکم بهتر شد.تا اینکه این مباحث قانون جذب رو بیشتر پیگیر بودم و با هدایت الله به قرآن هدایت شدم و حس میکردم رد پایی از قانون جذب باید درش باشهو در همین حین بووووم با خانواده عباس منشی ها آشنا شدم و اولش نفممیدم چی شده ولی یکم بعد گرفتم چی شد.خلاصه در این چند سال واقعا دنبال تغییر بودم و سعی میکردم نگرشم رو به زندگی رفته رفته بهتر کنم.تقریبا جز آدمهایی بودم که دوست داشتن هی رشد کنن ولی یکم دیر این نکرش در من ایجاد شد چون من جز افرادی بودم که فقط روی ساپورت خانواده حساب میکرد و به خودش اعتمادی نداشت و حتی به خدای خودش.
خلاصه الان یک سال و نیم هست که وارد این سایت شدم و سعی کردم باز به همون منوال قدم قدم پیش برم یه جاهایی کند بودم و خیلی جاها هم بخاطر عدم درک قانون تکامل عجله کردم و تهش افسردگی و نا امیدی به همراه داشت برام. نتایج مالی خاصی نگرفتم و هنوز استقلال مالی ندارم که در ادامه دلیلش رو هم میگم.ولی میخوام بگم که به نظر خودم خیلی خوب پیش رفتم و هر روز بطور خودکار خودم رو می افزایم که البته الله داره هدایت میکنه و تقریبا هر روز ازش درخواست هایی رو دارم و اگر عجله نکنم به راحتی پاسخش رو دریافت میکنو خدایا شکرت.من هم مثل خیلی ها نتیجه رو فقط نتایج مالی میدونستم و همین فکر باعث شد بارها و بارها از مسیر صراط المستقیم خارج بشم و زمین بخورم و گریه کنم اما باز بلند شدم و از خدا کمک خواستم که خودمو جمع کنم و به مسیر برگردم.
در اینجا میخوام تجربه شخصی خودم رو از تغییر واضح تر بگم.خیلی اوقات ما دوست داریم تغییر کنیم اما بخاطر اهرم رنج و لذت نمیتونیم. چرا؟؟؟؟
چون اهرم در ذهن ما جابه جا قرار گرفته تغییر در ذهن ما مساوی ست با رنج کشیدن به عنوان مثال:
من بشدت دوست داشتم استقلال مالی داشته باشم و برای اینکه قانون تکامل رو رعایت کرده باشم میگفتم هر درآمدی باشه می پذیرم و انتظاری ندارم یک شبه شرایط مالیم بخ کلی عوض بشه.اما میدیم که براش ذوق و شوقی ندارم، چون کار کردن و بطور کلی شغل داشتن در ذهن من مساوی بود با رنج کشیدن و تو خونه موندن و به اصطلاح کار کردن روی باورها مساوی بود با لذت (بخاطر گذشته این اهرم اینجوری در ذهن من نقش بسته بود).این اهرم باعث شده بود استقلال مالی رو بخوام اما بطور ناخودآگاه ازش فرار کنم.مثلا وقتی شرایط کاری پیش میومد و بعدش بهم میخورد یجوری خوشحال میشدم و میگفتم آخیش خطر رفع شد….این دلیل اصلی نداشتن استقلال مالی برای من بوده
اینو گفتم که بگم خیلی مواقع ما دوست داریم تغیر کنیم اما بخاطر اهرمی که بصورت اشتباه در رابطه با اون موضوع خاص در ذهنمون نقش بسته ناخودآگاه از تغییر فرار میکنیم.این ترمز کهنه رو با هدایت الله چند روزی میشه پیداش کردم و دارم روش کار میکنم و جالبه به همون میزانی که روش کار کردم نشانه ها میان و احساس سبکی عجیبی دارم.این موضوع اهرم رو توضیح دادم چون خیلییییی مبحث مهمی در رابطه با ایجاد تغییرات لازم در زندگیمون هستش و اگر این اهرم نامناسب در ذهن ما قرار گرفته باشه ما نمیتوینم تغییری در شیوه زندگیمون اجرا کنیم و در نتیجه نتایجی هم نخواهیم داشت.اگر تغییر برامون خیلی سخت به نظر میرسه حتما این اهرم رو در ذهن باید چک کرد.من تازه نقش اهرم رو درک کردم و دارم بصورت جدی روش کار میکنم و میدونم اتفاقات خوبی قراره اتفاق بیوفته:))
از دوستان عزیزم بابت کامنت های زیباشون سپاسگذارم و براتون بهترین ها رو ازخدای یکتا آرزومندم.
استاد عزیزم دووست دارم
در پناه الله یکتا باشید
من برم قسمت های بعدی هم ببینم:)))
سلام دوست عزیزم
به نظرم هیچ چیزی نمیتونه موثرتر از این صحبت های شما و دوستانی مثل شما برای باور سازی و اعتماد به خداوند و تقویت ایمان درون ما باشه.
خیلی ممنونم که این آگاهی های زیبا رو به اشتراک گذاشتی و چقدر به انگیزه من برای شروع و تداوم تغییر کمک شایانی کردی.
با آرزوی موفقیت های نا محدود در پناه الله یکتا باشید