موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- جهان روندی رو به حرکت دارد و هرگز سکونی در کار نیست؛
- تا زمانی که به دنبال بهبود هستی، با روند طبیعی و روانِ رشد، همراه هستی؛
- توانایی تشخیص نشانه ها و حرکت کردن در راستای آنها؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD207MB13 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 6 | برکت تصمیمات از پیش تعیین شده12MB13 دقیقه
سلام استاد مهربانم
خییییلی دوست داشتم باهاتون حرف بزنم
ولی متاسفانه من آیفون ندارم
در مورد این موضوع میتونم بگم خداروشکر من جزء دسته سوم بودم
ماجرا از این قراره که من
در حالی که همچی خوب بود تو یه خونه عالی داشتم زندگی میکردم شغل همسرم خوب بود
تازه مستقل شده بودیم
یه بچه هم داشتیم
تصمیم به مهاجرت گرفتیم به کشور آلمان
وقتی من رسیدم آلمان
یه دختر دو ساله داشتم و بچه دومم هم تازه به دنیا اومده بود
در یک محیط بهشتی زندگی میکردم
اسم دهکده ای که زندکی میکردم nussdorf بود واقعا مثل بهشت بود کوه هایی بلند و سرسبز یه رودخونه زیبا از بقل خونه مون رد میشد مزرعه توت فرنگی و یه خونه عالی با تمام امکانات
میخام بگم همچی عالی بود که من بخام بگم دیگه رسیدم با رویاهام و تمام ما اولین خانواده خارجی بودیم که در اون منطقه اومده بودیم
اهالیش خییییلی با عشق ازمون استقبال کردن و کلا اینقدر باخودشون در صلح بودن که مثل یه خانواده در کنار هم زندگی میکردن زیاد جمعیت هم نداشت
و
چند تا از معلمین گفتند
ما تصمیم گرفتیم یه گروه بشیم و زبان آلمانی رو به شما تدریس کنیم
من میتونستم بهونه بیارم و بگم نه ولش بچم کوچیکه
بذار یکم بزرگ بشه
من قبل از اینکه جهان مجبورم کنه حرکت کنم
در حالی که همچی برام نو بود و باید کلییی چیز یاد میگرفتم
با خودم گفتم اگه من میخام اینجا زندگی کنم باید بتونم حرکت کنم
خیلی سریع بچه اول مو مهدکودک ثبت نام کردم
و بچه دومم. هم هفت روزش شد
که شروع کردم به یادگیری زبان آلمانی
یعنی همه و همه حتی خود آلمانی ها هم میگن زبان ما جون سه تا ارتیکل داره خیلی سخته
ولی من با هدایت الهی همراه شدم و اصلا اون سختی هارو نفهمیدم
در کنار اینکه از دوتا بچه کوچیک ام مراقبت میکردم
تونستم زبان آلمانی رو هم تا سطح c۱ با عشق و حال خوب پیش ببرم
و همین حرف های شمارو خودم با چشمم دیدم
که دوستانم که همش بهانه میاوردن و میگفتن حالا بذار یکی دو سالی بگذره یاد میگیریم دیگه و از این حرفا
چقدرررر با مشکل مواجه شدن
چقدر جهان برای اینکه بهانه آوردن براشون سخت گرفت
الان که پنج سال میگذره
همسرم سر کار میره صبح میره شب میاد
من خودم کارهای مدرسه
مهدکودک. و بقیه کارهای اداری مو پیش میبرم
و خیییییییلی خداروشکر میکنم که با هدایت الهی حرکت کردم و الان چهارسال که بدون نیاز به ترجمان
کارهامو پیش میبرم
و الان که شرایط یکم خوب شده و کارهام داره راحت پیش میره
گفتم این یه تله هست
و اقدام به گرفتن گواهینامه به زبان آلمانی گرفتم و یه چالش جدید برای رشد خودم دست و پا کردم
ته قلبم میگه برو جلو
ولی اینکه در آینده چه شرایط و موقعیت های عالی جلوم هست که حتما نیاز به مستقل بودن و آزادی داشتن وصیله نقلیه هست نمیدونم
باز هم با هدایت الهی پیش میبرم
ببینم چه درهایی با این برداشتن قدم برام باز میشه
توکل به الله مهربان 💕
پرنسس اِلا عزیز
خیلی خوشحالم که از کامنت من کلی انگیزه و انرژی گرفتی
هدف من هم از نوشتن اش همین بود که بگم
واقعا اگه حرکت کنی حتما یاری خداوند به سراغت میاد
من خودم چندین و چند مرتبه به وضوح در زندگی خودم تجربه کردم
و هر روز دارم دستان پر مهر خداوند رو میبینم که چطور وقتی با ایمان قدم برمیدارم مسیر رو برام کوچولو کوچولو روشن میکنه
امیدوارم که تو هم به اهداف کوچیک ات برسی ازشون انرژی بگیری و بری قدم بعدی و با این کار آهسته آهسته رشد کنی و به عالی ترین مرتبه ها برسی 💕
خیییلی دوستت دارم مهربونم
هر جا هستی شادو خوشحال ،ثروتمند و سعادتمند باشی 💕