گفتگو با دوستان 6 | برکت تصمیمات از پیش تعیین شده - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-17 08:58:072024-04-19 06:47:23گفتگو با دوستان 6 | برکت تصمیمات از پیش تعیین شدهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام استادعزیزم.
کلید:شجاعت در اخذ تصمیمات اساسی.
فایل:گفتگوی استاد بادوستان قسمت 6.
باز هم تغییر،تغییر قبل از له شدن زیر دست وپاهای روزگار.
نکته مهم از صحبت دوست عزیزمون اینکه وقتی به هدفشون رسیدن متوقف شدن وهدف بالاتری مشخص نکردن وهمین باعث شد که درجا بزنن ودرامد مالیشون حتی کمتر بشه پس اگه خواسته ای داشتیم وبهش رسیدیم فکر نکنیم آخر راهه این جهان در حال تغییر وگسترش هست پس ما هم باید حرکت کنیم نباید ایستاد همراه حرکت جهان حرکت کرد تا له نشیم.
واینکه بعد که متوجه شدن دوباره به فکر تغییر ورشد افتادن ووقتی در شرایط خوب بودن هم فهمیدن که زمان تغییر هست واز خدا کمک خواستن وهدایت شدن.
واستاد همین طور بوده وزمانی که در شرایط ایده ال بوده در شهر قم همین که احساس می کنه ایستا شده وشرایط خوب نیست مهاجرت کردن وبندرعباس هم همین طور وهمین تغییرات وحرکتها باعث شده الان به این موفقیت ها برسه.
خدایا شکرت که به وسیله استاد این آگاهیها رو به ما می رسونی.
خدایا کمکم کن تا با حرکت کردن زندگیم رو بهبود بدم.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزممم
استاد خیلی زیبا توضیح دادین و خیلی زیبا مصطفی توضیح داد این فایل نشانه من بود که هرخاسته ایی دارم بگم به خداوند و بسپارمش به خدا و توی ذهنم بالا و پایینش نکنم رها باشم و واقعا سپاس گذارم ازتون
من بی نهایت هستم وقتی شرایط خوبه باید بازم تلاش کنم برای پیشرفت همیشه باید روی خودم کار کنم به قول قرآن همواره
خیلی زیبا توضیح دادین اون قسمت خاطرات کلوپ رو خیلی جالب بیان کردین
از کجا حرکت کردین و الان کجا هستین و چقدر ماها توانایی داریم خدایا شکرت
پس میشود
سپاس گذار هستم استاد عزیزم
در پناه خدا شاد باشید
بسمالله نور
سلام
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (39)
بگو: بدون شک، پروردگارم براى هر کس از بندگانش که بخواهد روزى را گشایش مى دهد، و یا براى او تنگ (و محدود) مى گرداند و هر چه را (در راه او) انفاق کردید پس او (عوضش را) جایگزین مى کند و او بهترین روزى دهندگان است.
بهترین نکته این فایل اینکه بعداز تمرین ورسیدن به اهداف بویژه مالی ، مغرور نشویم و کارکردن روی باورهای خود را قطع نکنیم و این کار را تا آخر و مداوم انجام بدهیم.
سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان در سایت
توضیحاتی جالب و آموزنده را از استاد عزیز و مصطفی جان شیندم و لذت بردم
چقدر خوب است که آدم همیشه این چنین نگرش، شور و شوق را در خودش حفظ کند که نیاز نباشد تا جهان ما را مجبور ساخته حرکت کنیم
و لذت بخش این است که آگاهانه خواسته های را در زندگی مان داشته باشیم و برای رسیدن به این خواسته ها حرکت کنیم و راههای مناسبش را پیدا کنیم
مصطفی گفت وقتی من به آن فروشگاه که می خواستم رسیدم و رسیدن به این خواسته هم سختی های خودش را داشت
اما وقتی رسیدم احساس کردم من به تمام آن چیز های که در زندگیم می خواستم رسیده ام و دیگر آن شور و شوق نبود که خواسته بعدی را مطرح کنم و برایش قدم بردارم و این توقف باعث شد که حتی من پس رفت داشته باشم
بدون شک هم همین گونه است وقتی به هدفی که انتخاب کرده و می رسیم و این نگرش را داریم که دیگر نیاز نیست دنبال خواسته ای باشم خودش متوقف شدن است و راه را برای پس رفت فراهم می کند
و زمان های می رسد که با خودش و همسرش این موضوع را یاد آور می شود که ما باید به فلان خواسته های مان برسیم یا فلان چیز های را دوست داریم و این عشق و علاقه باعث می شود که خواسته را مطرح کنیم و برایش نظر به آگاهی های داریم و راه رسیدنش را هم بلد هستیم و در حرکت می شویم خداوند هم راهها را باز می کند و اگر هوشیار باشیم وقتی یکسری نشانه های را می بینم و از دیدن آن نشانه ها خوشحال شده و به سمت خواسته های مان در حرکت شویم جهان خلی زود پاداش رسیدن به این چنین خواسته را به ما می دهد
و رسیدن به خواسته ها چقدر خود باوری ما را قوی می سازد و این خود باوری ها باعث می شود که خلی با ایمان بشتر و توکل به خداوند با اشتیاق بشتر حرکت کنیم و به خواسته های مان برسیم
و صحبت های استاد چقدر جذاب بود که من خودم برای خودم کسب و کاری عالی داشتم و لذت می برم و از یک مرحله رویایی من شروع کردم
وقتی کسب و کاری داشته باشی که در آمد خوب داری و از بودن در آن کسب و کار لذت می بری و احساس خوب داری شجاعت اینجا می خواهد و به این قانع نباشی و حرکت کنی که تجربیات بهتری داشته باشم و به خواسته های بهتری برسم
این ایمان و توکل می خواهد که در این چنین یک شرایط افراد حرکت کند
چون خلی از ما انسانها می گویم کاش من یک شغلی داشتم که فقط خرج و مخارج زندگیم تامین می شد دیگر دنبال چیزی نبودم.
اما خلی از آدم های که به خداوند و فراوانی نعمت هایش باور دارد به این چنین یک زندگی قانع نیست بلکه می خواهد جهان را تجربه کند و از آن دایره امن خود بیرون بیاید
استاد چقدر در آن بازی کامپیوتری خوشحال بود و در آمد داشت و لذت می برد اما دیگر برایش این کار جذابیت نداشت و گفت تا چی وقت من در این کار باشم
بلکه دوست دارم جاهای بشتری را تجربه کنم و حرکت کرد به سمت بندر عباس و هزاران بار شیندیم که در بندر عباس وی شرایط های را تجربه کرد هم از روز های جالب و هم روز های ناجالب و هیچ وقت هم کم نیاورد و نا امید نشد و این امید داشتن به خداوند است که در های از نعمت و برکت را به زندگی انسانها باز می کند
من خودم وقتی به زندگی خودم نگاه می کنم بشتر مواقع شرایط زندگی ام به جای رسیده است که جهان مرا مجبور ساخته حرکت کنم
چون من خودم این چنین نگرش را دارم که یک فضای امن تر و مصون تر باشد و شرایط را بگذرانم و خلی زیاد آن شور و شوق و رسیدن به خواسته ها را احساس نمی کردم و چون آگاهی نداشتم و الگوی را هم ندیده بودم که باور کنم اری می شود
اما حالا وقتی به زندگیم و گذشته های که تجربه کردم نگاه می کنم می بینم که درست است بخش های زندگیم را در این چنین وضعیت سپری شده اما خوبی کار اینجاست که هر روز دارم روی خودم کارمی کنم و الگوی های را می بینم که بله می شود خوبتر و بهتر زندگی کرد و خداوند از زندگی مناسبت تری ما خوشحال می شود
و حالا در زندگیم شور و شوق. دارم و روی خودم سرمایه گذاری می کنم و آینده های را برای خودم تجسم می کنم که در آن لذت شادی خوشبختی و رسیدن به آرزوهایم است و خلی باورمندی هایم دراین بخش روز به روز عالی تر می شود
و دارم از زندگیم و لحظات عمرم لذت می برم و قدر دان نعمت های خداوند در زندگیم هستم
استاد عزیزم بسیار ممنون و سپاسگذارم که با شما هستم و هر روز دارم چیز ها می آموزم و خوشحال و شادمان هستم
الهی صد هزار بار شکرت
سلام خدمت همه ی شما همراهان سایت عباس منش که از تجربه های ارزشمند خودتون برامون به اشتراک میزارید
و سلام ویژه خدمت استاد عملگرا نه فقط سخنران استاد عباسمنش عزیز
میخوام از تجربه ی تغییر خودم براتون بگم
من دقیقا پارسال به همین موقع ی کارگاه بزرگ میناکاری داشتم به سه تا نیرو که هنر دستم علاوه بر اینکه به شهر های اطراف ارسال میشد به کشور های اطراف مثل امارات و المان هم ارسال شد
وشرایطم داشت به خوبی پیش میرفت که اوضاع ایران بهم ریخت فروش اومد پایین هزینه ی حمل و نقل رفت بالا و مبلغ پس انداز من خیلی کم شد
و چند شب بعدش من داشتم با یکی از دوستانم در مورد شراط کاریم صحبت میکردم که بحثمون رسید به علاقه مندی ها و من گفتم واقعا به خیاطی و طراحی لباس خیلی علاقه دارم گفت خب برو یاد بگیر اگه کمکی خواستی من هستم همین حرف شد انگیزه ی حرکت من
رفتم با مبلغ پس اندازی که داشتم کلاس خیاطی ثبت نام کردم آبان ماه بود و ته مانده سفارشات قبلی میناکاری هم تکمیل کردم وفرستادم برای مشتری ها و به نیرو هام هم گفتم من دیگه کار نمیکنم و ترجیحم بر این شد که تمرکزم بزارم روی خیاطی
بچه ها مقاومت میکردن ولی من هدفم مشخص شده بود هرچی سرمایه هم داشتم قصد داشتم بفروشم به یکی از همکارام اطلاع دادم و گفت همشو بر میدارم همه رو خرید کرد شد بخشی از شهریه کلاسم و پول جیبی روز مرم
کلاسام رفتم و همینطور کار میکردم لباس میدوختم میبردم نشون مربیم میدادم و ایراد کارم میگفت من تو شرایطی رفتم خیاطی که هیچ پیش زمینه ای نداشتم
نه مامانم خیاط بود نه باقی خانم های فامیلمون باید خودم یاد میگرفتم و خودم جمع میکردم ادامه دادم و الان که یکسال گذشته دوخت هام مورد تایید مربی شده و هرجلسه بهم میگه زینب چی دوختی بپوش بیار ببینم
اینم بگم اموزشگاهس که میرم خیلی اموزشگاه معتبری توی استانمون والان که هنوز مدرکم نگرفتم مشتری برام اومد و به درامد از طریق خیاطی رسیدم و اتفاق جالب بعدی اینکه من یک سال دوره ی خیاطی با پنج میلیون شهریه گذروندم ولی سال جدید شده سیزده میلیون بیش از دوبرابر
و اینکه به موقع شروع کردم برام لذتت بخش بود
و الان هم اتاقم دارم تبدیل به مزون دوخت میکنم
سلام زینب خانوم
دوست هنرمند من خیلی خوشحالم بخاطر جسارتی که داشتی و تمرکزی که روی کارت و مهارت میزاری
خیلی جسارت میخواد آدم از مسیری که به ظاهر خیلی خوبه بکنه و پا در ناشناخته ای بزاره که بهش علاقه داره و این ایمان وافعا قابل تحسین
مطمئنم با این ایمانی که داری خیلی زود توی رشته تخصصی خودت پیشرفت چشمگیری خواهی داشت..
منتظر خبرهای خوب هستم دوست عزیرم
سپاسگزارم از شما محمد جان بابت وقتی که گذاشتید
و کامنت منو خوندید و نظرتون نوشتید
باعث شد دوباره برگردم و پیامم بخونم و یادم بیفته از چه شرایطی گذر کردم
امیدوارم که این ایمان همینطور که تا این لحظه باعث رشدم شده ازین به بعد هم نیز همینطور باشه
سلام استاد عزیزم
طبق فایل قبلی من نوشتم که انسان در شرایط بد نباید تغییر کنه و ممکنه همه چیز بد تر بشه
در این فایل متوجه شدم که انسان وقتی باید تغییر کنه که در جایی که هست به یک سقف رسیده باشه
یعنی دقیقا در یک بهشت باشیم و از بهشت تغییر کنیم به یک بهشته دیگه
و در این حالت آدم میتونه با حس خوب و ایمان جلو بره و پیشرفت کنه
مثله دنده های موتور میمونه تغییر باید پر بشی تا بری دنده ی بعد
و تغییر آگاهانه خیلی بهتره یعنی جلو جلو به پیشواز تغییر بره و براش آماده باشه.
سلام آقا حسین عزیز
دوست دانا و آگاه من چه مثال جالبی زدی
شرایط آدم وقتی که توی بهشت باید تغییر کنه و به بهشت بهتر و بزرگتر تبدیلش کنه
مثل دنده ماشین که وقتی به اوج قدرت خودش تو دنده خاص رسید نوبت به دنده بعدی با شتاب بیشتر
سپاسگزارم ازت دوست عزیزم ..
استاد عزیز همیشه میگه گنجهایی توی کامنتها نهفتست و الحق که گل میگه ..
سپاسگزارم از استاد عزیز بخاطر این گنجینه ای که پادشاهش شماید و دریای از آگاهی داخلش نهفتس
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته و تمامی دوستان هم مداریم
خدایا شکر که این فرصت به من داده شد که گفتگو استاد با دوستان به مطالب های ارزشمند استاد گوش کنم و لذت ببرم از دوستان خوبم با نتیجه خودشون خیلی خوشحالم و سوالات خیلی خوبی را مطرح کردند و چقدر عالی استاد توضیح دادند
وقتی که ما شروع میکنیم و دیگه حرکت نمیکنم و اوضاع بدتر از قبل می شود چون باید حرکت کنیم برای پیشرفت در اصل قبل از اینکه شرایط بد بشه باید حرکت کنیم و یک کاری که چیزی یاد بگیریم و رشد کنیم وقتی که میخواهیم تغییر کنیم با وجود نشانه ها باید آماده شوید قبل از اینکه طوفان بیاید و همه چیز را خراب کند
از شما استاد ممنونم بابت آگاهی نابتون
در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز و موفق باشید انشاالله
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته ی عزیز ودوستهای هم فرکانسی خوبم
چه قدر این فایل خوب وعالی بود ، چه قدر مارو به چالش میکشه ، چه قدر ما رو توفکر میبره که مواظب باشیم سرگرم روزمرگی نشیم.
من خودم عاشق آدمهایی هستم که هرلحظه درحال تغییر وپیشرفت کردن هستن، افرادی که خودشون رو همیشه با یک روز ، بایک هفته ، بایک ماه وسال قبل خودشون مقایسه میکنن.
به نظر شخصی من انگیزه وتغییر هرلحظه ی ما چیزیه که مقدار کمی از افراد تو زندگی بهش فکر میکنن، من وخانواده ی صمیمی که تواین سایتبا هم هستیم، دنبال این انگیزه و تغییر روتین زندگی هستیم ، نه اینکه 2روز حالمون خوب باشه بعد دوباره برگردیم روی سیستم زندگی قبلیمون.
من هنوز هیچ بسته ای ازبسته های استاد نخریدم وفقط وفقط چندساله بافایلهای رایگانشون روی خودم کار میکنم .
امروز یک تغییر توی شخصیت خودم دیدم که خیللللی لذت بردم وخدارو خیللللی شکر کردم، بچه ها باورتون میشه من 18ساله یک جاده ای رو دارم سالی 7یا 8بار میرم ومیام .این جاده ، جاده ی لرستان هستش که میرم خونه ی پدرشوهرم، امروز من این جاده رو داشتم نگاه میکردم وانقدر ذوق کردم وطبیعت رو دیدم وشکرگزاری کردم ونکات مثبت جاده رو دیدم که همسرم بهم گفت مگه بار اولت هست که این جاده رو میبینی ، میخوام بگم یک ذره تغییر چه غوغایی میکنه در درون انسان وچقدر لذت میبری از لحظه های زندگی .خدایا صد هزار مرتبه شکررررررررت که دراین مسیرم
چه قدر دوست عزیزمون زیبا گفتن که آدم همیشه باید روی خودش کارکنه ومن این رو هم تو زندگی دارم میبینم که فقط کافیه 2روز روی خودت کارنکنی دوباره برمیگردی روی پله ی اول.
دوستان عزیزم تغییر کردن خیلی مهمه ولی تعهد داشتن واراده داشتن دراین مسیر خیللللللللی مهمتر هست که ما کم نیاریم ، خسته نشیم ، انگیزه وارادمون رواز دست ندیم وحرکت کنیم وحرکت کنیم وهرلحظه روی خودمون کارکنیم مثل غذا خوردن ، مثل خوابیدن که اگه به بدنمون نرسه نابود میشیم.
امیدوارم هرکجا که هستین هرلحظتون ازلحظه ی قبلیتون شادتر وپرانگیزه تر باشه وهمیشه درحال تغییر زندگیمون باشیم.
درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند باشید
منم اولین کتاب موفقیتی که خوندم همین کتاب
چه کسی پنیر منو جابه جا کرد بود.
و اولین کتابهای غیر درسی که خوندم
منظومه شمسی 1و2 بود.(تو دوران دبستان و اوایل راهنمایی)
استاد شما فرمودین که برای مهاجرتتون شرایط عالی بوده از شرایط بهشتی که داشتید برای پیشرفت بیشتر رفتید بندرعباس (در واقع یسری چالش ها و تضادها تلنگرها باعث نشدن که این تصمیم رو بگیرید؟)
تجربه من قبل از مهاجرتم از استان خوزستان به استان اصفهان شرایط کلی و دامنهی امن و خیلی چیزها داشتم اما یسری تضادها،چالشها ،فقدانها از دست دادن ها روزهای سخت هم داشتم همون سالی (زمستان 1400)که تصمیم به مهاجرت گرفتیم سه ماه قبل از مهاجرتم (بهار 1401)خیلی زیاد سپاسگزاری میکردم و تمام جنبه های مثبت اطرافیان ،شهرمون،شرایط زندگیم رو در نظر گرفتم
و بابتشون واقعا حس خوب و احساس قدر دانی داشتم. روی خودم خیلی کار میکردم و با داشته هام دلخوش بودم و دیگه به اون تضادها و چالش ها اهمیت ندادم. شاید بی حس و سر شده بودم شاید ظرفم وجودم بزرگتر شده بود
از تیرماه 1401 که اینجا (اصفهان) هستیم با چالشهای جدیدتر و مسائل جدید برخورد کردم اما 80 درصد مواقع در حال یادگیری این قوانین و آگاهی ها هستم
پخته تر هستم آرومترم
ولی هنوز هم گاهی نوسان فرکانسی دارم خیلی شرایط بالا و پایین میشه؟ مخصوصا از لحاظ مالی یسری از دست دادن ها داشتم
چطور میتونم به یک حال استیبل برسم ؟
گاهی چند روز حالم خوبه یک روز حالم ناخوش
هر چند که نسبت به سالهای گذشته مخصوصا از لحاظ آرامش خیلی آرومترم و پیشرفت قابل ملاحظه ای در اکثر جنبه های زندگی ام داشتم.
سلام استاد عزیزم. خدا حفظتون کنه.
خداییش فوقالعاده هستین. طوری تعریف میکنید ادم حس میکنه الان جای شما تو اون مغازه نشسته و داره قیافه بچه ها رو می بینه.
واین مهارت شما در سخنوریه که ادم رو مسخ میکنه که هر چی میگید وحی منرله.
که هست، که خلوص در کلامتونه، که عشق در کلامتونه،
که عاشقتونم.
از روزی که اشنا شدم، گفتم پیامر زمانید و هستید.
حال دلتون خوش
روزگارتون سبز
شاد باشید