موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس…
- قدم هایی تکاملی برای هدایت شدن؛
- تشخیص نشانه ها و عمل کردن در راستای آنها؛
- همه شغل ها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند، علاقه ی شما چیست؟!
- باور، موتور حرکت کردن و قدم برداشتن است؛
- همان باورهایی که در نقطه شروع شما را وادار به حرکت کرد را دوباره تکرار کن؛
- فقط سمت خودت را انجام بده و به چگونگی کاری نداشته باش؛
- قدرت سازنده ی “مرور موفقیت ها” و “مسیری که آنها را ایجاد کرده”؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD330MB21 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار19MB21 دقیقه
سلام می کنم خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان در حال گوش دادن یک فایلی بودم که تصمیم گرفتم آن را به صورت یک کامنت بنویسم موضوع آن فایل در ارتباط با یک رویا بود رویایی که هیچ کس باور نداشت روزی به حقیقت بپیوندد اما امروز به حقیقت پیوسته سالها پیش پسر اسب چرانی بود که به پدر خود در اصل چرانی کمک میکرد آنها به دلیل شغل پدر مجبور بودند که دائماً در حال مسافرت باشند و از جایی به جای دیگر سفر کنند مدرسه پسر هر شش ماه یک بار عوض می شد یک روز معلم وارد کلاس میشه و از بچهها میخواد که رویایی خودشون رو بنویسن پسر در ارتباط با رویای خودش مینویسه و میگه دوست نداره مثل پدرش یک اسب چران عادی باشه و دوست داره روزی اسب های گران قیمت مسابقه های ورزشی را تربیت بکنه که فقط مخصوص مسابقه است و از این راه پول بسیار زیادی رو بسازه وقتی که معلم رویایی اون رو میخونه به او نمره صفر میده از اون میخواد که به دفتر مدرسه بیاد در آنجا به این پسر میگه که من معلم تو هستم و خوبی تو رو می خوام برای همین می خوام بهت کمک کنم تو باید رویای معقول تر و کوچکتر رو در نظر بگیریی چون اگر این رویا را دنبال کنیی به او نمی رسی و بعداً افسرده خواهی شد واز او میخواد که انشای خودش رو عوض کنه و در اینصورت بهش قول میده که نمره صفر آن را تبدیل به ۱۰ بکنه پسر به پیش پدرش میره و اتفاق را برای پدرش تعریف میکنه پدرش به او میگه که هر کاری که دوست داری بکن ولی این را بدون که هر چیزی که می نویسی در آینده برای تو اتفاق میفته فردای آن روز پسر نزد معلمش میره و بهش میگه این نمره که به من دادی رو پیش خودت نگه دار و من هم رویای خودم را پیش خودم نگه می دارم و آن را عوض نمیکنم و اما امروز اون به رویای خودش دست یافته و فقط تربیت اسب های ورزشی رو به عهده داره و از این راه پول زیادی رو به دست میاره و هم اکنون درآمد خالص این پسر بیش از شش میلیون دلار می باشد
خیلی هدایت وار این داستان را به صورت کامنت نوشتم و خیلی از این داستان لذت بردم 🥰🥰🥰
سلام محمد عزیز چقدر کامنت زیبایی بود خیلی لذت بردم وارد سایت شدم که کامنت بنویسم ولی کامنت شما را خوندم و دیدم هر انچه میخواستم بگم در دیدگاه شما بود بسیااااااار عالی بود برای شما ارزوی موفقیت میکنم