موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس…
- قدم هایی تکاملی برای هدایت شدن؛
- تشخیص نشانه ها و عمل کردن در راستای آنها؛
- همه شغل ها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند، علاقه ی شما چیست؟!
- باور، موتور حرکت کردن و قدم برداشتن است؛
- همان باورهایی که در نقطه شروع شما را وادار به حرکت کرد را دوباره تکرار کن؛
- فقط سمت خودت را انجام بده و به چگونگی کاری نداشته باش؛
- قدرت سازنده ی “مرور موفقیت ها” و “مسیری که آنها را ایجاد کرده”؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD330MB21 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار19MB21 دقیقه
بنام خدا سلام استاد جان،ودوستان عزیزم چقدر لذت بردم از صحبتهای بی نظیر منصوره عزیز،که حرفاش پرازامید بود وصحبتهای بعدی استاد که گفت به خودت مدام یاد آوری کن که تو همونی بودی که فلان جا تونستی فلان حرکت بزنی توهمونی درسته شرایطط تغییر کرده بعضی وقتها لازمه هدفها انقدر بزرگه که بهای بیشتری میخاد ،میخام بگم وقتی مستقل بودی ومجرد رو خودت حساب کردی موفق بودی گاهی ما خانومها وقتی ازدواج میکنیم یکم توانایی هامون تحت تاثیر رفتار همسرمون قرار میگیره من برای بار دوم با کنترل ذهن به حرفهای منصوره گوش دادم دیدم من هم یک زن مستقلی بودم که قبلا ازکرج بدون یک ریال پول مهاجرت کردم به قزوین اونجا کار میکردم وزندگی میکردم بااینکه ماشین نداشتم رفتم کلاس اموزش رانندگی وثبت نام کردم حس وحالم عالی بود،ولی خب وقتی ازدواج کردم تا الان که کلی توانایی داشتم حس کردم تودرگیری های زندگی گم شدم خودمو وقف مشکلات فرددیگری کردم که حس کردم به من نیازداره وقتی باراول فایلتو گوش کردم ذهنم مدام میگفت همه موفقن جز تو،من باکنترل ذهن شروع کردم نوشتن کامنت چون کامنت نوشتن خودش کنترل ذهن ،ودوباره شروع کردم به نوشتن اینهمه چیز توذهنم بازشد ،منصوره جان نقطه امن خودتو مثل گذشته رهاکن ،برو جلو من الان تمرکزمو گذاشتم روی خودم همرو حذف کردم تا نشتی انرژی نداشته باشم ،این اتفاق برای همه خانومها پیش میاد چون ازاول توذهن ما فرو کردن که زن بشینه باباش ودراینده شوهرش تامینش کنه من تا چهل سالگی بااین باور محدود کننده بودم والان استارت زدم با کارکرد دوازده قدم میخام مستقل باشم همیشه این ارزو رو داشتم بعد به خودم میگفتم چه جوری اخه؟الان میگم من فقط باید روی باورام کارکنم ،واز پیام هدایت پیروی کنم امروز برای کوچکترین مساله توزندگیم ازخدا کمک میخام فقط ،سپردن تسلیم شدن حس خوب داشتن ،شکرگذاری کردن ،همه کارهایی که من باید انجام بدم وادامه شو خدا میدونه فقط،ممنونم استاد عزیزم بابت همه چی اینجا با افراد موفقی اشنا میشم چیزی که همیشه دوست داشتم اتفاق بیفته ،ورد پای ادمهای خوب وهم فرکانس توزندگیم بازشده خداروشکر،