گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار

موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس…
  • قدم هایی تکاملی برای هدایت شدن؛
  • تشخیص نشانه ها و عمل کردن در راستای آنها؛
  • همه شغل ها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند، علاقه ی شما چیست؟!
  • باور، موتور حرکت کردن و قدم برداشتن است؛
  • همان باورهایی که در نقطه شروع شما را وادار به حرکت کرد را دوباره تکرار کن؛
  • فقط سمت خودت را انجام بده و به چگونگی کاری نداشته باش؛
  • قدرت سازنده ی “مرور موفقیت ها” و “مسیری که آنها را ایجاد کرده”؛

منابع بیشتر:

«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»

توحید عملی 6


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    330MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

168 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هانیه نجفی» در این صفحه: 2
  1. -
    هانیه نجفی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام دوستای عزیزم

    بچه ها بی زحمت منو راهنمایی کنید من خودم هر جور فکر میکنم درس یک اتفاق تو زندگیمو متوجه نمیشم

    تازه هم وارد سایت شدم دوره 12 قدم رو هم قدم اول رو تهیه کردم

    الان دوست دارم دلیل این اتفاقمو بدونم در واقع درسشو بگیرم

    من عاشق رشته طراحی دوخت بودم و رشته تحصیلیم هم همین بوده تو دانشگاه هم طراحی لباس خوندم و بیشتر به دوخت لباس علاقه داشتم و واقعا شور شوق انگیزه عاااالی داشتم برای اینکه راهمو ادامه بدم و همیشه تا الان رویای اینکه ی روزی ی مزون خوب داشته باشم رو داشتم الان هم 7 سال هست تو همین رشته درس خوندم تو آموزشگاه های عالی تهران والان 23 سالم هست یک سال هست دارم کار میکنم تو حوضه دوخت لباس و اینا

    درآمدم از یک میلیون شروع شدو رسید به 4 میلیون در ماه بدون هیچ تبلیغی. قبلا قوانین رو نمیدونستم فقط میدونستم که باور هامو باید درست کنم و فقط با اصلاح باور هام به این درآمد رسیده بودم و اصلاح باورهام هم از یک استاد دیگه ای که دورش شرکت کرده بودم فهمیدم

    تا وقتی که یک روز یکی از مشتری هام که از کارم راضی بود رفت زن داداش و خواهرشوهرش آورد که من براشون لباس برااشون بدوزم

    و لباساشونو دوختم و چون من همیشه به مشتریام میگم هزینه کاری که براتون میدوزم رو کارت به کارت کنید یا نقد پرداخت کنید چون کارتخوان ندارم

    و اتفاقا وقتی من سفارش 3 نفر رو باهم قبول کردم و شب بعدش بابام گفت که یک مسافرتی پیش اومده و ما باید 3 روز دیگه حتما بریم

    و بابام چون تعصبی هستش و هیچوقت منو تنها تو خونه نمیزاره

    من تند تند لباساشونو دوختم و دقیقا همون روزی که ما ظهرش عازم سفر بودیم اوناهم صبحش برای تحویل لباس اومده بودن و پالتو زن داداش شونو دوختم و اون کاملا راضی بود و قرارمون این بود که هزینه شو تا دو سه روز دیگه واریز کنه که بعد از مراسم شون گفت کارت ایراد داره و هزینه شو نداد همون مشتریم که از کارم راضی بود به یک مسئله خیلی کوچیک تو لباسش گیر داد که چرا بد دوختی اصلا به نظر من که خیاطم اصلا بد نبود و خواهرش که کاملا از پرو شلوار راضی بود اما من به دلیل اینکه مسافر بودم فراموش کردم که تمیز دوزی داخل لباس رو انجام بدم و شلوار اون خانم هم کش پشت شلوار رو 4 سانت جا به جا دوخته بودم که تو تنش نشون نمیداد ولی با چشم مشخص بود این ایراد هارو من عجله داشتم و متوجه نشدم ولی ایراداتی بود که به راحتی تعمیر میشدو از نظر من مشکلی نبود و یکشون همون موقع هزینه کار رو داد ولی با کلی تخفیف و گله و شکایت و غر زدن و ناراحتی پول داد (اونم چون ناراحت شد گفتم هر چقدر راضی هستی پرداخت کن)

    و این سه تا مشتریم شب اون روز ختم برادرشون بود و لباس و شلوارهارو برای شب میخواستن و لباس ها و شلوار شونو پوشیدن و

    هزینشم ندادن من پیام دادم که هزینه کارشونو بدن و ندادن گفتن کاری که دوختی ایراد داره گفتم خب بیارید کارو درست کنم و

    اون دوتا خواهر لباس و شلوارشونو آوردن انداختن رو میز گفتن نمیخوایم این چه وضع دوختنه واقعا که و اون خانم که اولش از کارم کاملا راضی بود گریه کرد که من اوضاع مالیم خوب نیست و با زحمت پول دوخت و جور کرده بودم و خواهرش هم از همین صحبتا و گفت اومدم شلوار و بندازم سرت بگم باشوهرم دعوام شد و شوهرم نذاشت شلوارو بپوشم و از این حرفا

    در صورتی که رَد چروک قسمت فاق و کمر شلوار بود که نشون میداد که شلوار رو پوشیده و من هرچی گفتم لباساتونو بپوشید من ایرادشو بدون هزینه درست کنم قبول نکردن و کلی بد و بیراه هم بعدا پشت تلفن گفتن و

    من سه هفته ناراحت این بودم

    و الان هیچ علاقه اصلا طراحی دوخت ندارم و اصلا دوست ندارم برای کسی چیزی بدوزم

    حالا درس این چی بوده برای من تضاد بوده؟هدایت به ظاهر بد بوده ؟این رشته که قبلا علاقم بوده بر اثر این اتفاق دیگه علاقم نیس و واقعا هیچ انگیره ندارم برای شروع

    اما من یک واحد 130 متری برای این کارم دارم بابام بهم داده و بهم گفته چون تو دوست داری من این واحد بهت میدم کارتو انجام بده و کلی موفقیت تو مدرسه و دانشگاه کسب کردم

    نمیدونم الان چیکار کنم ؟؟؟

    البته که با دور 12 قدم از لحاظ اعتماد به نفس و حال خوب و آرامش رو دارم و امیدوار تر شدم به مسیرم اما از لحاظ مالی نه این داره اذیتم میکنه

    ممنون میشم منو راهنمایی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    هانیه نجفی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    ممنونم از راهنمایی تون من بعد از اون موضوع بسیار قوی تر و در سطح بالاتری مشغول به کار هستم و همون تضاد باعث بیشرفت های بسیار زیادی تو زندگی من شده من الان در حال حاضر بابت اون اتفاق خیلی خوشحالم دقیقا درآمدهای بالای من بعداز همون اتفاق افتاده و الان مشتری های بی نظیری رو دارم

    و ی جورایی باعث شد من دنبال آموزش هایی مثل آموزش های استاد عباسمنش باشم و بابت اون اتفاق به ظاهر بد خیلی خیلی خوشحالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: