موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- سوال جادویی: “چطور از این بهتر؟!”
- وقتی شخصیت فرد تغییر کند، جهان لاجرم شرایط او را تغییر می دهد. به این معنا که اگر اوضاع تغییر نکرده، یعنی باورهای بنیادین فرد هنوز تغییر نکرده؛
- رفتارهای متفاوتی که در شرایط چالش برانگیز بروز می دهیم، تعیین کننده میزان تغییرات بنیادین در شخصیت ماست؛
- کار ما فقط بهبود شخصیت خودمان است، مابقی تغییرات را جهان خود به خود برای ما انجام می دهد؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD181MB11 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 9 | دلیل نتایج پایدار10MB11 دقیقه
سلام ، احساس میکنم خدا خودش نشسته مستقیما رو دکمه نشانه ی روز و مستقیم یک هفته است فقط منو هدایت میکنه به سری فایل های 5 تا 10 گفت و گو با دوستان!
یعنی هی داره بهم میگه بابا مشکلت اینجاست گوش کن توروخدا ، هی منم رومو میکنم اون ور میگم برو بابا…
خلاصه که یک هفته الی ده روزه من دارم تمام زورمو میزنم که حالم خوب شه و نمیشه و دارم دلیلشو میفهمم
مدام تو این فایل ها این جمله به من سیلی میزنه : پس چه زمانی تصمیم به تغییر میگیری؟
خب ، خوشحالم که همچین خدایی دارم
اگه من خدا بودم واقعا حوصله ام از دست این بنده زبون نفهم سر میرفتD: ولی خوشحالم که اون حوصله اش سر نمیره و هربار ازش راهنمایی میخوام با حوصله و مثل دفعه اول راهنماییم میکنه
من پارسال دی ماه یه افسردگی شدید در حد خودکشی داشتم که با اموزش های استاد کاملا تغییر کردم و خودمو به انسان سالم تبدیل کردم
چند روزه باز همون حس هارو دارم نه اونقدر شدید ولی دارم میفهمم عزت نفسم ضربه خورده
امشب بی اختیار روی کاغذ نوشتم همه حرفامو و دیدم وای ، چقدر من خودمو عذاب دادم
حق دارم افکار خودکشی داشته باشم!
من اصلا به خودم فحش ندادم، ولی همونطور که وقتی از کسی ناراحتم به جای فحش دادن تحقیرش میکنم خودم رو هم به بدترین شکل ممکن تحقیر کردم
چنان جملات مودبانه ولی تحقیر آمیزی به خودم گفتم که مطمئنم اگه شما اون حرفارو مثلا به یه گل بزنی پژمرده میشه…
و چقدر دلم واسه خود گناهیم سوخت
انقدر نوشتم تا ذهنم خالی شد و بعدش جمله ای نوشتم که بعید میدونم از طرف ذهنم باشه و مطمئنم نشانه ی خداونده :
این تو بمیری مثل قبلیا نیست ، اومده که نابودت کنه مگر اینکه واقعا به جای فرار کردن روی عزت نفست کار کنی
هرچقدر شد چرخیدی و فرار کردی ولی این بار روتو برنگردون و کاری که میدونی باید انجام بشه رو انجام بده به هر قیمتی وگرنه نابود میشی
و بعدش این فایل شد نشانه من و فهمیدم باید تغییر کنم باید یه سارای جدید بشم
از این فایل 3 تا نشانه گرفتم :
1. کار کردن روی سایتم و بالاخره از یه جایی شروع کنم
2. تمرکزم رو از نکات منفی رابطه عاطفیم بردارم و تقلا نکنم
3. واقعا عمل کنم و با تمام وجود بچسبم به دوره عزت نفس و ثروت و هر روز بی رحمانه کارهایی که باید انجام بشه رو انجام بدم حتی اگه ذهنم میگه حال ندارم
امیدوازم بتونم به این نکته ها عمل کنم و حسم بهم میگه همین نکته های ساده قراره زندگیمو تغییر بدن، انشالله بیام و از نتایجش زیر همین کامنت بنوبسم