موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- قدرت “سپاسگزاری به خاطر نتایج کوچک”؛
- “تغییر”، یک روند است و “صبر”، شریان حیاتی این روند است؛
- صبر به معنای طی کردن تکامل است؛
- خداوند بیشترین پاداش ها را به صابرین اختصاص داده است؛
- صبر یعنی: ادامه دادن به “ارسال فرکانس هماهنگ با خواسته”؛
- هر خواسته ای امکان پذیر می شود اگر در مسیر هماهنگ با آن خواسته قرار بگیری و با “صبر”، آن مسیر را ادامه دهی؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD338MB22 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 10 | مفهوم "صبر"20MB22 دقیقه
به نام یگانه رب رزاق و هدایتگرم
سلام استاد جااانم سلام ب توحیدی ترین استاد دنیا
سلام مریم جان مهربونم و سلام ب همه دوستان آگاهم ک بی نهایت از خوندن کامنتهاتون و درک فوق العادتون لذت میبرم و تحسینتون میکنم
استاد من بازم میخوام ازتون تشکر کنم بابت عمل ب ایده الهی گفتگو با دوستان ک اصلا چقدر داره باورهامو میسازه این فایلها و چقدر توضیحات تکمیلی شما داره غوغا ب پا میکنه
عاشقتونم زیااااااااد
.
یه باور مثبت توی حرفهای زهره عزیز در آوردم و اونم اینکه: من باید برای خدمتی ک دارم ارائه میدم ارزش قائل باشم و فکر نکنم حالا دست بالای دست زیاده و خیلیا دارن این خدمتو ارائه میدن و منم آنچنان قوی نیستم و از این صحبتها و نجواهای ذهنی
ب قول یکی از دوستان میگفت ما فکر میکنیم همه دارن اونکاری ک داریم ارائه میدیم رو انجام میدن و چقدر اشباع شده و چقدر رقیب در حالی ک ما داریم توی مدار خودمون اینا رو میبینیم و میشنویم ولی اگر از دید بالاتری از دید دِرون بیایم نگاه کنیم میبینیم شاید 1 در هزار باشه نفراتی ک دارن کار ما رو ارائه میدن
و البته یک دیدگاه توحیدی تر اینه ک هر کس روزی خودشه داره و ب نسبت باورهاش و ظرف وجودیش داره رزق و روزی دریافت میکنه
و من باااااید و باید برای کار خودم ارزش قائل باشم و خودمو کار خودمو باور کنم و این احساس رو ب جهان بدم ک بازتابش بشه ارزش بیرونی برای کار من بازتابش بشه درامد فوق العاده و ثروتی ک ب زندگیم جاری بشه
استاد جانم گل گفتین : از روز اولی ک فرکانسهامون متفاوت میشه و روی خودمون کار میکنیم نتایج شروع میشه ولی اول درونیه اول نتایج کوچیکتره و ما بااااید همین نتایج کوچیک رو مرتب با خودمون مرور کنیم تا یادمون نره ک قانون داره جواب میده..
ولی از اونجایی ک من انسان عجولم منتظر نتایج بزرگم
و ازونجایی ک ابتدا ب خاطر نا آگاهی توی بوق و کرنا میذارم که آی من دارم رو خودم کار میکنم و این هدفا رو دارم و میخوام ب اینا برسم بعد از مدت کوتاهی حتی اگر خودم از نتایج درونی و کوچیکم راضی و خوشحال باشم ازینکه تو مسیر درستم ولییییییییی
ولی اطرافیان مرتب میپرسن پس کو پس چی شد پس نتایجت کو پس ثروتت کو پس ماشین و خونت کو؟
(یاد داستان پرادو افتادم ک ب پدرتون میگفتین من پرادو میخرم..)
خلاصه ک بقیه رو هم خط بزنیم و فقط و فقط تمرکزی روی خودم کار کنم و هدفام تو ذهن خودم باشه مگر برای کسی بگم ک میدونم همفرکانس خودمه و درک میکنه مسیرمو
و با مرور همین نتایج نتایج بعدی و بزرگتر هم میان
ب قول شما استادم بزرگترین حد باور با نتایج خودمون ایجاد میشه. وقتی ی نتیجه بگیری باورت میشه و باز بعد ی و بعدی و باور قوی تر و نتایج بزرگتر و بعد تصاعد…
خدایا شکرت برای سیستم جذاب و بدون تغییر قوانین جهان هستی
.
استاد جوووونم تعریف صبر عالی بود:
صبر یعنی ادامه دادن پیوسته مسیر با ایمان از اینکه میدونم نتیجه میده
نه اینکه بشینم و دست رو دست بذارم و بگم پس چی شد من ک دارم صبر میکنم!!
و الذین امنوا و عمل الصالحات ..
ایمان+عمل صالح (حرکت در مسیر هدف)=رسیدن ب بهشت زمینی
.
استاد جونم این داستان تخم مرغها و جوجه ها رو چقدر زیبا عنوان کردین از اینکه بیادمون بیاریم این پروسه تکاملی و خلق چطوری بود و چی شد ک ما خلق کردیم..آیا یک شبه خلق شد یا روندش رو طی کرد؟ و باز هم مرتب این ذهن منطقی رو ساکت کنیم ک نخواد ما رو اسیر عجله بکنه و از این قانون فوق العاده (تکامل) بر علیه ما استفاده کنه
دقیقا یاد داستان قبولی خودم توی دانشگاه تهران میفتم ک داستانشو گفتم ولی چون ب این موضوع مرتبطه از ی زاویه دیگه بهش نکاه میکنم و شرح میدم:
زمانی ک کارشناسی درس میخوندم دانشگاه من غیرانتفاعی بود ی دانشگاه خیلی کوچیک توی شهر خودم اصفهان
بعد من زمانی ک از کنار دانشکاه اصفهان رد میشدم اصلا این شکوه و وسعت فضای دانشگاه منو مسحور خودش میکرد (استاد اگه یادتون باشه دانشگاه اصفهان توی دروازه شیراز اصفهان(میدان آزادی) از سر میدون تااااا نزدیکای ترمینال صفه امتدادشه)
خلاصه وقتی رد میشدم و میدیدمش با خودم همیشه میگفت یعنی کیا اینجا درس میخونن؟؟ یعنی میشه منم ی روزی بتونم برای ارشدم اینجا درس بخونم؟ خدایااا یعنی چ فرقی داره کلاساش استاداش قدم زدن تو این فضای سبز بی نظیرش؟
و این تصویر رو دیدم و آرزو کردم و خواستم و هدف گذاشتم برای قبولی توی دانشگاه دولتی و بزرگ اما دیگه انتظارم بالاتر رفت، اصفهان نه، تهران رو میخواستم :)
با عشق با عشق و با ایمان هر روز میرفتم سالن مطالعه درس میخوندم و ادامه دادم و بعد کنکور و بعد نتایج و ببببببله
من قبول شدم اونم توی دانشگاه علم و صنعت تهران
دانشگاهی ک قطب علمی رشته من بود و من بعدش فهمیدم:)))
و خوابگاهش انقدر سرسبز و بی نظیر و با امکانات بود ک من تا روزها فقط اونحا قدم میزدم و لذت میبردم نه خواب داشتم ن خوراک اصلا محو این خلقی بودم ک انجام دادم
و بعدش فهمیدم ک خوابگاه علم و صنعت برترین خوابگاه ایران از نظر فضای سبز شناخته شده :)))
یعنی ببینید تا چ حد جهان دقیق عمل میکنه
منی ک عاااشق فضای سبز دانشگاه اصفهان شدم عاشق قدم زدن توی دانشکاه و جهان هدایتم کرد ب جای بهتر
حالا بماند ک من چقدر توی تهران تجارب بییییییییییی نهایتی کسب کردم و رشد کردم و بزرگ شدم و با استاد عباسمنش جانم آشنا شدم
و بله
نتایج یک شبه خلق نشد
من خواستم
ایمان داشتم
شور و شووووق داشتم
استمرار داشتم
ادامه دادم
و خلق کردم
و خداوند با صابرین است (ان الله مع الصابرین) :چقدر الان با این تعریف جدیدی ک از صبر شنیدم این آیه برام روشن تر شد
خدارو صدهزار مرتبه شکر برای هدایتهای نابش
و خدارو شکر ک بهم توان عمل کردن میده
خبرهای خوبی در مورد بیزنس شخصیم تو راهه ک انشالا وقتی ب ثبات برسه میام از نتایج درخشانم براتون میگم
عااااشقانه دوستت دارم استاد عزیزم استاد قشنگم استاد خوش قلب و مهربونم
میخوام محکمتر از همیشه بغلت کنم و بگم ی دنیااااا دوستت دارم و چقدر احساس نزدیکی میکنم باهاتون انگار عضو نزدیک خانوادم هستین
مریم جانم از شما هم سپاسگزارم بابت تدوین عالی فایلها و تمام زحماتی ک توی سایت میکشین بابت مقالات بی نظیرت بی نظییییییر و بابت متنهای الهی ک مینویسی
عاشقتونم
الهه
سلام دوست عزیزم مجتبی جان
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت و درک فوق العادت
و بی نهایت لذت بردم از آوردن آیات بی نظیر مرتبط با بحث و غزل زیبای مولانا جانم
من بی نهایت خدا رو و توحید رو در غزلیات مولانا میبینم و مخصوصا با دکلمه دکتر سروش ک پیشنهاد میکنم حتما گوش بدی بهش و لذتش رو ببری انشالا
ازینکه نوشتید سپاسگزارم
پر از خدا باشی