موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ورودی های ذهنی ایمان آورنده؛
- کلید شکوفا ساختن توانایی های درونی؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD393MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی23MB25 دقیقه
به نام خدای مهربونم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
جز کدوم گروهم؟!
من 5،6سال پیش انقد چک و لگد خورده بودم ک نایی برای ادامه نداشتم زندگی از هرنظر سخت و پیچیده بود و انگار تو یه چهاردیواری تنگ و تاریک گیر کرده بودم و هرلحظه اون دیوارها داشتن تنگ تر میشدن و فشار زیادی و بهم میدادن اما حس میکردم این منم ک باید اون دیوار و بشکنم این منم ک باید شرایط و خوب کنم ذهن منطقی منه ک کمکم میکنه بین اینا یه روزنه خیلی کوچیک از نوک سوزن هم کوچیکتر رابطم با خدا بود ک اونم درب و داغون بود و فقط از روی اینکه داره میبینه زندگیمو بلاخره کمکم میکنه چون حس میکردم اونم مث انسانها احساس داره احساسی عمل میکنه و بلاخره دلش ب حالم میسوزه انقد ک عزت نفس پایینی داشتم دوس داشتم همه ب من توجه کنن و شاید هم حس ترحم بکنن من ب اون عجز و ناتوانی رسیدم من اعلااااام کردم ک تسلیم خدام من ب خدا گفتم ک بریدم تو بلندم کن تووووو من دگ نمیتونم این همه خاستم خودم کنترل اوضاع رو ب دست بگیرم نشد نتونسم تووووو ی کاری کن و از،همون لحظه ای ک خداااا تسلیم شدنم رو دید معجزات رو یکی یکی وارد زندگیم کرد جوری ک واقعااااا هیچ ربطی ب الهام گذشتم ندارم من خاستم ک از بدنه جامعه جدا شم من خاستم ک زندگیم یا تموم شه یا بنیادین تغییر کنه و شاهد معجزات بی نظیرش شدم من همش و خاستم تا قبل اون نمیخاستم میخاستم خودم عوض کنم خودم ی کاری کنم اما دیدم ک با هرقدم ِخودم زندگیم سخت و سخت تر میشد من ب زبون خدا خدا میکردم اما از وقتی ک خداااااا خداااااای من شد توسط اموزش های استاد با خدای قشنگ تری اشنا شدم خدایی ک مهربون و بخشنده هس از اون موقع زندگیم دگرگون شد الان ب معنای واقعی کلمه دارم زندگی رو زندگی میکنم از تک تک لحظاتم دارم لذت میبرم کنار ادمایی ک دوسشون دارم و خدا تو زندگیم قرارشون میده استاد ب حدی رسیده ک شاید باورتون نشه بعد 3،4سال یک ساعت حالت سرماخوردگی اومد برام و بعدش خوب خوب شدم باهمه چی تو صلحممممم حتی بدنم الهی صدهزار مرتبه شکرت ک لایقم دونستی برای هدایت و ب نسبتی ک ایمانم رو حفظ کنم و کارآمو ب تو بسپرم شرایطم و دلخواه تر میکنی بی نهایت سپاسگزارم
آخ ک من چقدررررررر عاشق مهاجرتم اصن ی چیزی داره درونم فریاد میزنه که بروووووو چقد خوشحالم ک خدا این قدرت و ب من داده ک فارغ از همه اونایی ک مهاجرت رو ی حرکت خیلی ترسناک قلمداد میکنن و حاضر نیستن تحت هیچ شرایطی از،اون نقطه امنشون در بیان من مشتاااااقم ک برمممممم و خیلی زود قراره جدا شمممم چقد سپاسگزارم ک خداااااا حامی منه و من هیچ ترسی از آینده و این حرفها ندارم همه اونایی ک این باور رو دارن ک هیچ جا خونه خود آدم نمیشه بری بگردی ولی تهش برگردی ب خونت پیش خانوادت وقتی خدا هرلحظه پیش منه مگ من تنهام اصن میخام ب خودم ثابت کنم این همه متعهد بودم برم ببینم تو اون شرایط خاص چقد میتونم ایمانم رو حفظ کنم خودمو ب چالش بکشم و غوغا کنمممممم الهی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم من فقط محتاج توام من فقط ب تو فقیرررررم الهی کمکم کن تا هرروز ب ورژن فوقالعاده خودم تبدیل بشممممم الهی صدهزار مرتبه شکرت
استادددددجانم عاشقتونم
مریم جونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
خدای قشنگم بی نهایت عاشقتممممم
الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین
فعلا.