موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ورودی های ذهنی ایمان آورنده؛
- کلید شکوفا ساختن توانایی های درونی؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD393MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی23MB25 دقیقه
سلام به استادِ عشق..
سلام به مریم جون و خانواده ی قشنگ عباسمنش..
وقتی صحبت های امیر عزیز و بعدتوضیحات استادعباسمنش رو روی حرف هاشون شنیدم یه داستانی در زندگی خودم یادم اومد که یه حسی بهم گفت برو بنویس..
من هم یه همچین تجربه ای شبیه به آقای امیر داشتم من رشته ی دبیرستانیم تجربی بود و من اصلا این رشته رو دوست نداشتم و یعنی میتونم بگم هر دقیقه من اذیت میشدم ازخوندن کتاب هاش از بودن در این رشته عذاب میکشیدم سر کلاس ها سر امتحانات کلی اذیت میشدم چون واقعا هیچ علاقه ای برای این رشته در وجود من نبود و من نوازنده بودم وعاشق این بودم که برم فقط دنبال موسیقی و تمام وقتمو بزارم برای موسیقی اما همش میگفتم باید تحمل کنم باید دیپلمم و بگیرم تا بتونم برم به رشته ای که دوسش دارم و کارمو ادامه بدم
اما واقعا من داشتم از تحصیل تویه اون رشته اذیت میشدم
اون موقع هنوز به سایت و استادهدایت نشده بودم وهنوز آگاه نبودم وتغیر نکرده بودم اما استادمن رو هدایت کرد یک روز رفتم مطب دکتری که فامیلمونم بود و مردی بودکه خیلی من رو برای نوازندگی و موسیقیم تشویق میکرد و راجب رشتم ازمن پرسید وکه دوسش داری چرا نرفتی موسیقی واین چیزا و یه سری حرف ها زد که اگه دوسش نداری چرا میخونی ولش کن واینجور چیزها که خیلی روی من تاثیرگذاشت اون موقع من ترم اول سال سوم دبیرستان بودم اما دوست داشتم همش زودتر برم سراغ موسیقی و تمام وقتمو بزارم برای هدف بزرگم و تصمیم گرفتم به پدرم گفتم بابا من درس خوندن رو دوست ندارم ونمیخوام برم دانشگاه ومیخوام مدرسه و تحصیل رو ول کنم خب اولش پدرم یکم مخالفت کرد اما باهدایت خدا خیلی راحت تر از اون چیزی که فکر میکردم تونست راضی بشه و من ازاون به بعد دیگه مدرسه نرفتم و به جاش رفتم و تویه یه شهر دیگه که کیفیت وامکانات آموزشگاه های موسیقیش خیلی بالا بودچون شهر ما شهر کوچیکیه آموزشگاه موسیقی نداره و رفتم اونجا که دوساعت هم تا شهر ما فاصله داره کلاس ثبت نام کردم وبه صورت خیلی اصولی تر شروع کردم به یادگیری موسیقی و یک هفته درمیون دوساعت توراه بودم تا برسم با کلاس اما چون عاشقش بودم اصلا خسته نمیشدم و واقعا هر ماه من پیشرفت خودم رو می دیدم که چقدر دارم پیشرفت میکنم و وهمیشه فکر میکنم که این شجاعانه ترین تصمیمی بودکه من توی زندگیم گرفتم و توی همون چندماهی که باید مدرسه میرفتم اما نرفتم من اینقدر پیشرفت کرده بودم اینقدر عالی تر شده بودم که هر وقت بهش فکر میکردم فقط رضایت کامل داشتم این تصمیم برای من خیلی شجاعت نیازداشت چون که اولش همش به حرف مردم و نظر بقیه فکر میکردم میگم که اونموقع آگاهی های الان و نداشتم و همش به این فکر میکردم فلانی چی میگه و مسخرم میکنن و این چیزا اما به جرعت میگم هیچوقت از تصمیم پشیمون نشدم و الان که حدودا یکسالو نیم از اون قضیه میگذره با رضایت کامل من به موفقیت هایی که میخواستم رسیدم و دارم میرسم و بعد ازاون قضیه هم که چندماه بعد هدایت شدم به این مسیر زیبا و سرشار از عشق و استاد و کلا خودم و شخصیتم رو افکارم رو و زندگیم رو متحول کردم و درتمام جنبه ها نتایج فوق العاده ای رو گرفتم
اولش من باورداشتم که من ده سال بیست سال باید موسیقی کارکنم تا به تدریس برسم اما بعد با صحبت های استاد باورم رو عوض کردم وتونستم بعد از دوسال به تدریس برسم و موسیقی رو تدریس کنم و درآمد داشته باشم و به شغل رویاییم برسم درحالی که بقیه همون بعد از ده سال به تدریس رسیده بودم وخداروهزار بارشکر میکنم برای اینکه وارداین مسیر شدم با استاد آشنا شدم کارکردم تعهد دادم واراده داشتم و درطول این یکسال که رو خودم کارمیکنم درتمام جنبه های زندگیم نتایج فوق العاده ای رو گرفتم از تمام این یکسال درسلامت بودن بدون هیچ قرص و دارویی گرفته تا روابط بی نظیرم و درامدم و رسیدن به شغل رویاییم و موفقیت های پی در پی هرچند خیلی خیلی بزرگ نیستن اما هر روز دارن بیشتر و بزرگ تر میشن و من بهتر میشم و تکاملمو قشنگ تر طی میکنم
استادعاشقتم مرسی بابت همه چی تو بزرگ ترین دست خدا توی زندگیه من هستی❤