گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-27 05:33:192024-04-19 07:08:33گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز
منم ۱۹ سالمه از ۱۷ سالگی با شما و استاد دیگه که توی این حوضه هستن آشنا شدم .
این مدت اخیر یک تا یک و نیم ساله تصمیم گرفتم خیلی جدی تر روی خودم و باور هام کار کنم و خوب خدارو صد هزار مرتبه شکر تونستم خودم و شخصیت خودم رو خیلی خیلی قوی تر کنم و بهبود ببخشم .
راستش حرفی که آقا سبحان زد در مورد منم صدق میکنه توی این یکی دو سال اخیر خیلی از آدم هایی که حالا تو فامیل و آشنا ها بودن و خیلی بقیه قبولشون داشتن و به قولی ریش سفید اصلا خیلی خیلی باورنکردنی میان و با من حرف میزنن این در صورتیه که با بقیه ی هم سم و سال های من که توی فامیل هستن اصلا ارتباطی برقرار نمیکنن یعنی رسما سلام هم نمی کنن ولی میان و با من هم صحبت میشن و خیلی میشنوم که بهم میگن با اینکه سن و سال کمی داری ولی خیلی فکرت درسته 😁🙂
من از لحاظ شرایط مالی خانوادم هیچ مشکلی مالی ندارن خداروشکر و مثل چند تا دوست دیگه مون پدرم مخالف کار کردن منه و بهم میگه من تمام این مال و ثروت رو برای شما دارم میسازم ….
ولی من از دوسال پیش که با این قوانین آشنا شدم شروع کردم و با خودم گفتم باید خودم پول دربیارم .
حالا برای چند تا شرکت به صورت آنلاین کار میکردم تا اینکه دیدم من واقعا علاقه ای به کاری که دارم میکنم ندارم و شما گفتید که باید برید دنبال کاری که ساعت و زمان و خستگی و …..حالیت نشه .
منم رفتم دنبال علایقم .دارم حسابداری میخونم چون از بچگی خودم رو یه خانم حسابدار میدیدم که یه شرکت بزرگ حسابداری داره که بتونه به مردم کمک کنه که کسب و کارشون رو توسعه بدن و مسائل مالی که دارن رو حل کنن.
این آرزوی من بوده از بچگی که الان شده هدف و من عاشقانه دارم گام بر میدارم و به لطف الله درها داره برام باز میشه .
از همین الان دارم حس میکنم اون لذتی رو که بعد یه مدت که به هدفم رسیدم و دارم این کامنتی که روی سایت گذاشتم رو میخونم .
خدارو صد هرار مرتبه شکرت برای اینکه منو به این آگاهی رسوندی و استاد عزیز رو در مسیر من قرار دادی تا خیلی خیلی راحت تر و بدون چک و لگد کائنات به خواسته هام برسم😁🫀
سلام استاد جون
استاد شاید باورتون نشه
ولی پریشب یک خوابی دیدم که از دوروزه ذهنمو درگیر خودش کرده و الان دارم خوابمو از زبون شما میشنوم، خیلی شوکه شدم استاد این یعنیییییی چییییی؟!!
پریشب خواب دیدم که سوار تاکسی و دارم برمیگردم سمت خونم، توی مسیر با یک کامیون بزرگ آبی تصادف میکنم و من فقط یک صحنه از برخورد کامیون دیدم و بعدش همه چیز سیاه شد تو یک حالت خلسه و بی وزنی بودم، احساس میکردم که مردم، سوالی که اون لحظه مدام داشتم از خودم میپرسیدم این بود که همین؟ تموم شد؟ ینی مردم من؟ من که کاری نکردم چرا اینجوری تموم شد
و توی دلم پر از حسرت بود که چرا اینطوری شد
احساس میکنم خدا بهم تلنگر زد
و الان دارم همین چیز هارو از زبون شما میشنوم
استاد عاشقتونممممم نمیدونم چطوری بگم
ولی خدا خیلی واضح داره باهام صحبت میکنه
همه چیز از یک فکر شروع میشه ؛ فکر کوچکی که در مغز روشن میشه باعث رفتاری عملی یا واکنشی در سطح میشه. یک رفتار و یا عمل رو نمیشه قضاوت کرد در دسته بندی خوب و بد نمیشه قرار داد. یک عمل رو نمیشه در دسته بندی خوب و بد قرار داد افرادی هستند که تقلید میکنند رفتار های یکسانی دارند اما نتیجه ای متفاوت میگیرند. بنابراین نتیجه هست که میشه گفت فکری که در ذهن ما شکل گرفته قدرتمند کننده است یا محدود کننده این نتیجه دلخواه من هست یا نه موفق شده ام یا نه . نتیجه قابل ارزیابی است و اون نتیجه بر میگرده به اون فکری که در مغز شکل گرفته پذیرفته شده وقتی عملی نسبت به یک فکر انجام میشه یعنی فکر در مغز پذیرفته شده.
دو نفر با عمل یکسان به فرض (گزاشتن یک قرار کاری. یک تماس تلفنی. و یا شروع یک کار جدید و… یکسان) با فکر های متفاوت. نفر اول با این فکر که پول دست مردم نیست. شرایط بد شده. کاسبی نمیشه کرد به خاطر فلان اتفاق. نفر دوم با این فکر که برم اون کارو انجام بدم. خداوند وهاب است و هر نوع فکر قدرتمند کننده ای که به واسطه اون عملی انجام بشه.
نفر اول بدهکار تر میشه در حالت بهتر تغییری ایجاد نمیشه جز فرسایش و خستگی و نفر دوم هست که موفقیت هارو بدست میاره اگر هم شکست بخورد در دلش همه چیز خیر و به تجربه اش اضافه میشه تا هدایت بشود به مسیر درست.
کسی مثل ابراهیم با یک فکر مکانی و تخریب میکنه و اون نتیجه رو میگره
وکس دیگری بایک فکر دیگر (اسیب زدن به. ایجاد ترس. نیتی به دلیل باورهای محدود کننده) نتیجه ای متفاوت میگیره یعنی اعدام میشه
بنابراین رفتار ها و عمل ما نیست و عمل دیگران نیست که مورد قضاوت و ارزیابی قرار بگیرد. اهمیتی هم نداره ( یکی چاپلوسی میکنه یکی دیگه تعریف واقعی و دلی میکنه) با نتایج متفاوت
فقط این نتیجه هست که میشه ارزیابی کرد موفق شدن یا شکست خوردن پیامبر خدا شدن یا به عنوان یک اشوبگر اعدام شدن
نتیجه نشان دهنده افکار درون ماست
مراقب افکاری که در ذهن روشن میشن باشیم که اگر قبولش کنیم و بهش قدرت بدیم نتیجه زندگیمون رقم زدیم. اصلا هم مهم نیست چقدر عمل میکنیم چقدر دعا میکنیم چقدر کمک میکنیم
میرسیم به این نکته که : دلیل رفتارهای من چیه دلیل رفتار های من چیه چه فکری در ذهن من شکل گرفت که من این نتیجه رو گرفتم . دلیل رفتارهای من چیه.؟؟؟!
به این خوب فکر کن چیه
سلام به استاد جان و مریم جانم
بالاخره بعد از کلی وقت هدایت شدم تا کامنت بذارم اونم به طرز عجیبی!
مسیر برگشت از سرکار رو گفتم بیام ادامه فایل گفتگوی استاد رو گوش کنم که نوبت همین فایل بود، گوش کردم و لذت بردم رسیدم خونه، چند ساعت بعد که زمانش رسید برم نشانه روزانهام رو چک کنم، زدم روی نشانه روزانه و دوباره همین فایل اومد! گفتم خدایا چی میخوای بهم یاد بدی؟ من همین چند ساعت پیش این رو گوش کردم! حتما یه نکتهای تو این فایل هست که من باید بفهممش، پس دوباره دست به کار شدم و نشستم تمرکزی گوش دادم و نت برداری کردم.
اون قسمتی که دوستمون از قول استاد گفت اگر دنبال کاری که بهش علاقه داری نری یه جور شرکه خیلی برام جالب بود، حقیقتا تا حالا بهش فکر نکرده بودم و دیدم رو خیلی باز کرد تا با جدیت بیشتر کار مورد علاقهامو دنبال کنم.
استاد وقتی گفتین به لحظه مرگ فکر کنین، یه لحظه ترسیدم! گفتم بهاره تو چی میگی اون لحظه واقعا؟ این صحبتتون برام یه تلنگر بود، هم اینکه کاری که دوست دارم رو انجام بدم و سعی کنم تو مسیر درست باشم و هم اینکه از هر لحظهام لذت ببرم! من باید برم دنبال علاقهام تا شکوفا بشم و گسترش جهان کمک کنم و خداوند قطعا به کسانی که به گسترش جهان کمک میکنن کمک میکنه!
چقدر من لذت میبرم از این فایلهای گفتگو، راستش من مدتیه با اینکه دعوتنامه هم دارم نمیتونم وارد کلاب هوس بشم و ریجکت میشم!!! ولی سپردمش به خدا گفتم حتما الان موقعش نیست و زمانش که برسه خدا هدایتم میکنه و منم میتونم از این اپ استفاده کنم.
این فایلها باعث میشه دائم درحال تحسین بچههایی باشم که صحبت میکنن و این تحسینه کار رو انجام میده، باعث میشه دائما به خودم بگم همون خدایی که این بچهها رو به اینجا رسونده منم میرسونه فقط باید درونمونو درست کنم و فرکانس های مناسب ارسال کنم. باعث میشه از دل حرفای بچهها کلی باور درست بکشم بیرون و بنویسم تو لیست باورام.
استاد جانم ازتون هزار بار متشکرم، بابت تمام آگاهیهایی که در اختیارمون میذارین.
خدا رو صد هزار بار شکر میکنم که اینجام و به این مسیر سرشار از زیبایی هدایت شدم ❤️🌙
سلام به استادِ عشق..
سلام به مریم جون و خانواده ی قشنگ عباسمنش..
وقتی صحبت های امیر عزیز و بعدتوضیحات استادعباسمنش رو روی حرف هاشون شنیدم یه داستانی در زندگی خودم یادم اومد که یه حسی بهم گفت برو بنویس..
من هم یه همچین تجربه ای شبیه به آقای امیر داشتم من رشته ی دبیرستانیم تجربی بود و من اصلا این رشته رو دوست نداشتم و یعنی میتونم بگم هر دقیقه من اذیت میشدم ازخوندن کتاب هاش از بودن در این رشته عذاب میکشیدم سر کلاس ها سر امتحانات کلی اذیت میشدم چون واقعا هیچ علاقه ای برای این رشته در وجود من نبود و من نوازنده بودم وعاشق این بودم که برم فقط دنبال موسیقی و تمام وقتمو بزارم برای موسیقی اما همش میگفتم باید تحمل کنم باید دیپلمم و بگیرم تا بتونم برم به رشته ای که دوسش دارم و کارمو ادامه بدم
اما واقعا من داشتم از تحصیل تویه اون رشته اذیت میشدم
اون موقع هنوز به سایت و استادهدایت نشده بودم وهنوز آگاه نبودم وتغیر نکرده بودم اما استادمن رو هدایت کرد یک روز رفتم مطب دکتری که فامیلمونم بود و مردی بودکه خیلی من رو برای نوازندگی و موسیقیم تشویق میکرد و راجب رشتم ازمن پرسید وکه دوسش داری چرا نرفتی موسیقی واین چیزا و یه سری حرف ها زد که اگه دوسش نداری چرا میخونی ولش کن واینجور چیزها که خیلی روی من تاثیرگذاشت اون موقع من ترم اول سال سوم دبیرستان بودم اما دوست داشتم همش زودتر برم سراغ موسیقی و تمام وقتمو بزارم برای هدف بزرگم و تصمیم گرفتم به پدرم گفتم بابا من درس خوندن رو دوست ندارم ونمیخوام برم دانشگاه ومیخوام مدرسه و تحصیل رو ول کنم خب اولش پدرم یکم مخالفت کرد اما باهدایت خدا خیلی راحت تر از اون چیزی که فکر میکردم تونست راضی بشه و من ازاون به بعد دیگه مدرسه نرفتم و به جاش رفتم و تویه یه شهر دیگه که کیفیت وامکانات آموزشگاه های موسیقیش خیلی بالا بودچون شهر ما شهر کوچیکیه آموزشگاه موسیقی نداره و رفتم اونجا که دوساعت هم تا شهر ما فاصله داره کلاس ثبت نام کردم وبه صورت خیلی اصولی تر شروع کردم به یادگیری موسیقی و یک هفته درمیون دوساعت توراه بودم تا برسم با کلاس اما چون عاشقش بودم اصلا خسته نمیشدم و واقعا هر ماه من پیشرفت خودم رو می دیدم که چقدر دارم پیشرفت میکنم و وهمیشه فکر میکنم که این شجاعانه ترین تصمیمی بودکه من توی زندگیم گرفتم و توی همون چندماهی که باید مدرسه میرفتم اما نرفتم من اینقدر پیشرفت کرده بودم اینقدر عالی تر شده بودم که هر وقت بهش فکر میکردم فقط رضایت کامل داشتم این تصمیم برای من خیلی شجاعت نیازداشت چون که اولش همش به حرف مردم و نظر بقیه فکر میکردم میگم که اونموقع آگاهی های الان و نداشتم و همش به این فکر میکردم فلانی چی میگه و مسخرم میکنن و این چیزا اما به جرعت میگم هیچوقت از تصمیم پشیمون نشدم و الان که حدودا یکسالو نیم از اون قضیه میگذره با رضایت کامل من به موفقیت هایی که میخواستم رسیدم و دارم میرسم و بعد ازاون قضیه هم که چندماه بعد هدایت شدم به این مسیر زیبا و سرشار از عشق و استاد و کلا خودم و شخصیتم رو افکارم رو و زندگیم رو متحول کردم و درتمام جنبه ها نتایج فوق العاده ای رو گرفتم
اولش من باورداشتم که من ده سال بیست سال باید موسیقی کارکنم تا به تدریس برسم اما بعد با صحبت های استاد باورم رو عوض کردم وتونستم بعد از دوسال به تدریس برسم و موسیقی رو تدریس کنم و درآمد داشته باشم و به شغل رویاییم برسم درحالی که بقیه همون بعد از ده سال به تدریس رسیده بودم وخداروهزار بارشکر میکنم برای اینکه وارداین مسیر شدم با استاد آشنا شدم کارکردم تعهد دادم واراده داشتم و درطول این یکسال که رو خودم کارمیکنم درتمام جنبه های زندگیم نتایج فوق العاده ای رو گرفتم از تمام این یکسال درسلامت بودن بدون هیچ قرص و دارویی گرفته تا روابط بی نظیرم و درامدم و رسیدن به شغل رویاییم و موفقیت های پی در پی هرچند خیلی خیلی بزرگ نیستن اما هر روز دارن بیشتر و بزرگ تر میشن و من بهتر میشم و تکاملمو قشنگ تر طی میکنم
استادعاشقتم مرسی بابت همه چی تو بزرگ ترین دست خدا توی زندگیه من هستی❤
سلام به دوستان خوبم.من دبیرستان بودم که با تضاد هایی که توی مدرسه درباره ی خدا به ما یاد میدادن همواره توی راه مدرسه با خدا حرف میزدم و از خدا میخواستم راه راست رو بهم نشون بده اخه همیشه من خدا رو مهربون میدیدم.وقتی دانشجو شدم اعتماد به نفس ضعیفی داشتم به خاطر همین مسئله حتی مشروط شدم در این زمان بازم هدایت میخواستم که توی اپارات با استاد اشنا شدم. و ارزو داشتم که فایلا رو بخرم من میدونستم این همون راه راست بود که چند سال از خدا درخواست کردم…واقعا هیجان زده بودم و دوست داشتم داد بزنم یافتم…یافتم…...
بعد از فارغ التحصیلی رفتم توی مغازه ی دامادمون کار کردم با حقوق ماهی ۵۰۰هزار تومان اینجا من به پزشکای بیمارستان کناری شیر و ابمیوه میفروختم …روی باورام کار کردم و بعد طرح رفتم زایشگاه…خیلی شغل سختی بود اما من بسته ی اعتماد به نفس قدم اول و دوم رو خریدم و کار کردم اونوقت شرایطم بهتر شد روابطم بهتر شد اعتماد به نفسم بالاتر رفت و تونستم کارهایی بکنم که دیگران نمیتونستن انجام بدن.کارم خیلی خوب شد و نفر دوم زایشگاه شدم توی هر شیفت و همکار و دوست همون پزشکایی شدم که من رو به عنوان فروشنده دیده بودن بگذریم که حتی یکبار به ذهنشون خطور نکرد اون شخص فروشنده من بودم….خلاصه همه بهم اعتماد داشتن و مادرای باردار رو توی مشتم میگرفتم و کنترل میکردم.روی خیلی از ترسام پا گذاشتم رییسمون خیلی باهام خوب شد همه آرزو داشتن با من ،هم شیفت بشن…خیلی از مرزها رو شکوندم..تا اینکه طرح ۱۹ماهه تمام شد و رییس از من درخواست کرد که بمونم..اماااا طبق گفته ی استاد عباس منش من به این شرایط نباید راضی میشدم و قبل از بد شدن اوضاع باید تغییر میکردم..من میدونستم اگه بمونم فرسوده میشم مثل همکارام که بیشترشون کمر درد داشتن و از زندگی لذت نمیبردن…نشستم توی خونه و ۳ماه مطالعه کردم و با اساتید خیلی فوق العاده آشنا شدم و مدام درخواست میکردم خدایا یه کاری بهم بده راحت تر آرومتر که بتونم کنارش مطالعه کنم و کار کنم.دلیل این درخواست شبکاری های زیاد بود توی بیمارستان.تا اینکه یکماه پیش خیلی راحت و ساده یه دوستی بم زنگ زد گفت بیا بهداشت ثبتنام کن نیرو میخوان .منم رفتم مدارک دادم و یه انسان خیلی خوب همه ی کارا رو انجام داد برام.من نمیدونم جوونا چطوری میگن کار نیس.اخه فرصت شغلی خیلی زیاده.راستش من وقتی داشتم از کارم انصراف میدادم از اینکه کار گیرم نیاد و بیکار بمونم خیلی ترسیدم اما حس کردم این یه الهامه و به این فکر غلبه کردم و با خودم گفتم باید تغییر کنی….همین الان که اوضاع خوبه تغییر کن…..
خلاصه من الان یه ماهه سر کارم به مرکز بهداشتی هدایت شدم که خدارو شکر دور و برش خیلی سر سبزه از کنارش همیشه ماشینای لوکس رد میشن و من تحسین میکنم . همکارام خیییییلی مهربونن خیلی انسان های دوست داشتنی هستن خدایا شکرت الان که دارم حرف میزنم چشمام پر از اشک شوق شده استاد یه چیز جالب!!! اینجا مرد و زنای پیر بالای ۸۰سال رو واکسن میزنیم بعضی هاشون اونقدر عاشق همن آدم عشق میکنه از دیدنشون. خیلیاشون چهارستون بدنشون سالمه و هیچ مشکلی ندارن حتی اکثراااا روزه هستن الان که ماه رمضان هست..خدایا شکرت مطمئنن به خاطر تحسین کردن زیاد و لذت بردن از این کار به اینجا هدایت شدم…و در نهایت من میدونم پاشنه ی آشیلم همین شرکیه که امین توی صحبت هاش با استاد بیان کرد ترس از رفتن سمت علاقه ام و اون عشق نقاشی و هنره و مطمئنم وقتی این مرز رو بشکونم درهای زیادی به روم باز میشه…
به نام الله یکتا
سلام به دوستان طلا
قسمتی از صحبتها به سمتی پیش رفت که یهو از زندگی خودم بیادم اومد آره چرا من گذاشتم یه خورده شیطان موفقیتهام رو از یادم ببره
چونکه من در یه زمینه ای خیلی عشق و انرژی صرف میکردم و زمان گذاشتم و خیلی در جستجوش بودم و فقط برا تغییر و شکست سدهای ذهنی خودم بودم که از یه جایی به بعد احساس کردم که من باید با بقیه هم اون محصول رو به اشتراک بذارم و واقعا الان خیلی بهتر درک میکنم ازاینکه استاد شما میگی وقتی ما به مسیر مون ادامه میدیم در ادامه یه عالمه درها رو میبینیم که در شروع اصلا بهش فکر هم نمیکردیم که وجود داشته باشه ،،
پس دوستان بازم منم مانند استاد تکرار و تاکید میکنم باید دنبال چیزی بریم که بهش علاقمندیم و کم کم یه درهایی برامون باز میشه که تا قبلش به عقل جن هم نمیرسه،،
چونکه بشخصه خودم تاالان چند مورد رو تجربه کردم و هرروز بیشتر دارم به هدایت های خداوند ایمان میارم
پس دوستان عزیزم با ایمان برید دنبال عشق و علاقتون و ایمان داشته باشید که ایده، افراد مناسب،درآمد بالا،موفقیت،خوشبختی در کار مورد علاقتون هست و حتما با ایمان ادامه دادن بهش میرسید حتما خود من دارم تجربه اش میکنم هرچند هنوز اون مراحلی که واقعا میخواهم هنوز نیستم اما میگم من که تااینجا رسیدم پس به اون جایگاه دلخواهمم میرسم چونکه حتی اوضاع الانم تا چند وقت پیش برام کمی سخت و غیرممکن بود اما رخ داده
پس بعدی ها هم رخ میده،رقم میخوره،،
چقدر تبریک میگم به این سه تا دوست عزیزمون امیر،عاطفه و سبحان که تا الان چقدر بسمت علایقشون حرکت کردن و دارن خوب تمرین میکنند و امیدوارم موفقیتهای بیشترشون رو شاهد باشیم و همچنین بقیه دوستان چونکه وقتی از موفقیت دوستان میشنویم اینقدر احساس خوب بهمون داده میشه که انگار برا خودمون اتفاق افتاده،،
من با گوش دادن این فایل باعث شد برم سراغ جلسه اول قانون آفرینش که با تمرکز بیشتر گوش کنم و باور کنم که من خالق زندگی خودم هستم و من میتونم هر خواسته و هدفی رو رقم بزنم
استاد مثال بازیکن فوتبال به نام امباپه رو زدی که این آدم اینقدر بالغ و در مسیر درسته که نیاز به زحمت نیست که مربی براش سختی بکشه
چقدر خوبه که ما هم بتونیم اینقدر خودمونو ذهنمون رو باور هامون رو در مسیر درست قرار بدیم که دیگه خداوند و جهان نیاز نداشته باشه تا ما رو با چک و لگد بسمت. تغییر و پیشرفت ببره و اگه یه نگاهی به خودمون بندازیم بهتر میفهمیم همینکه الان اینجاییم به این دلیله که به همین اندازه تلاش کردیم خودمونو در مسیر صاف و درست هدایت کنیم
خب استاد برو سراغ دوست بعدی
منم برم سراغ فایل بعدی
فعلا…..
به نام خدای هدایتگر
خدایی که مرا زیبا هدایت کرد به این سایت و این فایل ها
سلام و درود
این گفتگو با دوستان چقدر ارزشمنده واقعا
من خودم آشنایی با این مفاهیم رو از خیلی وقتی که سنم کم بود دوست داشتم ولی جرقه با یه حرف داداشم که گفت نا خود آگاه ما همه چی رو میدونه یه جرقه زد برای من و در رابطه با ایم موضوع تحقیق و مطالعه کردم و به صورت تکاملمی به این سایت رسیدم خدایا شکرت که هر روز هم دارم بهتر و بهتر میشم
ولی تغییر کلیم با یه دعوای خیلی اساسی به همسرم شروع شد که همون چک و لقد کائنات شروع شد با این که هیچ اطلاعاتی در مورد این آموزها نداشتم شروع شد که تصمیم گرفتم این وابستگی به همسرم رو قطع کنم و فقط امیدم به خودم باشه و خدای خودم،دیگه برام مهم نباشه حرفهای همسرم چه خوب و چه بد ینی روی حرفهاش دیگه احساس نباشم و یه جورهای راهم رو ازش جدا کنم چون خیلی وابسته توجه همسرم بودم برام مهم بود خوشحالم کنه بیرون ببرم برام کادو بگیره با چک و لقد به این نتیجه رسیدم دیگه وابسته بهش نباشم و معجزه ها برام شروع شد و با سایت استاد اشنا شدم قبلش چندین کانال و کتاب و مطلب داشتم و میخوندم و سایت استاد این تغییرات رو برام سریع تر و راحتر کرد
رها شدم و خوشحال و مستقل
الان رابطه با همسرم عالی شده و هر روز برای حضورم در زندگیش ازم تشکر میکنه و اینقد بهم عشق میده خداروشکر
تکیه به توانایی های خودم و یه فایل از استاد شنیدم دقیقا اون زمانی که باید میشنیدم در رابطه با روابط و اینکه تو فقط مسئول خوشحال کردن خودت هستی نه کسی دیگه و شروع به خود دوستی و آشتی با خودم کردم و تازه اول راهم ولی نتیجه اش خوشحال بودن و آرامش و آشنایی با خدای استاد و خدای مهربان وبزرگم و تغییر نگرش و افکارم گرفتم و ایمان دارم با طی کردن تکاملم هر روز بهتر و بهتر و معجزه ها میرسه و همه اتفاقات زیبای زندگیم رو برای خودم بزرگ میکنم و همش هنزفری توی گوشمه اخبار و تلوزیون تعطیل شده و فقط مطالب و کانالهای انگیزشی و امید بخش دارم دیگه با کسی بحث نمیکنم
از زیبایی های زندگیم لذت میبرم
و هر لحظه شاکر و سپاسگزار خدواندم هستم
از صحبت های دوستانم لذت بردم و این فکر که برای منم میشه همین طور که برای دوستانم شده، برای عاطفه جون که مهاجرت کرده و کاری داره راحت و پر درآمد و من درسن ۴۱سالگی شروع به دیدن نشانه هام گرفتم چقدر در طی این سالها نشانه ها بوده و من بی توجه به آنها و با چک و لقد روزگار بلاخره به خودم امدم خداروشکر
چقدر من حسم خوب میشه وقتی توی این سایت هستم خداروشکر
درود و هزاران درود پروردگار برشما باد
دوستون دارم❤
ب نام الله یکتا
سلام وعرض ادب خدمت استادعزیزم وخانم شایسته مهربانم استاد عزیز چون من گوشی ایفون ندارم و خیلی هم دوست داشتم باشما حرف بزنم یه حسی بهم گفت الان میتونی برای استاد عزیز کامنت بزاری ، استاد من چک ولگد این جهان رو خوردم وچه چک ولگدشیرینی بود چون من ب واسته این چک ولگدها باشما اشنا شدم ،استاد عزیزم من تقریبا یک سال ونیم پیش اوضاع خیلی بدی داشتم هم از لحاظ مالی وهم از لحاظ روابط وچون نمیخوام توجهم روش قراربگیره این موضوع رو بازنمیکنم خلاصه همیشه سر نمازهام دعا میکردم خدایا من از این چهار چوبی ک توش قرارگرفتم (خونه )خودت ،تو همین چهار چوب راه رشد من رو فراهم کن وواقعیت های این جهان رو نشونم بده ،استاد من نمی دونستم چی میخوام از خدا ومعنی این کلمات چی هستش اصلا،اصلا من چرا تو این اوضاع همچین دعایی رو میکنم اماانگاراین کلمات یکی بهم میگفت تکرار کنم واین خواسته ودعای هر روز من بود استادنمی دونید زندگی من چقدر تغییر کرد من گوشی نداشتم شرایط عجیبی اتفاق افتادو بر خلاف میل همسرم من صاحب گوشی شدم وخیلی اتفاقی من با فایلهای رایگان شما اشنا شدم استاد من فهمیدم ک واقعیت زندگی یعنی شما حرف های شما حرفهای خداست ک بر زبان شما جاری شده سبحان عزیز حرف قشنگی رو زد ک انگار من برای یه کاری اومدم یه مسعولیتی انگار داشتم انگار نگرش من دیدگاه من با تمام اتفاقات بدی ک برای خودم رقم زده بودم با افراد دور ورم فرق میکرد ومن کاملا احساس میکردم ک یه اتفاقی باید بیافته واین زندگی من نیست واینقدر شوق ثروت ساختن رو داشتم ک کم کم داشتم افسردگی میگرفتم این حس عالی رو داشتم ولی اتفاقی نمیافتادولی حال من از وقتی ک فایلهای شما رو گوش میدادم هر روز بهتر وبهتر میشد تا اینکه پایین یکی از فایلها نوشته بود برای خرید محصولات استاد ب پی وی پیام بدید ونااگاهانه با کمک یکی از دوستانم ک شما رو به ایشون معرفی کرده بودم وایشون هم از صحبت های شما خوشش اومده بود تصمیم گرفتیم پکیج های شما رو بخریم استاد بنده تقریبا تمام فایلهای شما رو ب وسیله ی ادمهای سود جو کلاه بردار خریدیم البته تمام هزینه رو دوستم دادبخاطر شرایط بد مالی ک گفتم دو ماه بعد متوجه شدیم کلاه برداری بود استاد من این کلاه بردارهای محترم رو هم دستی از دستهای خدا میدونم تو زندگیم چون من قدرت خرید محصولات شما رو نداشتم وبا خودم گفتم ببین لطیفه خدا راهش رو گذاشت جلو پات تو ازاین محصولات استفاده کن نتیجه گرفتی میتونی این باراگاهانه از سایت خود استاد خریدکنی 🙈🙈استاد من خودم رو متعهد کردم ک هزینه تمام محصولاتتون رو بپردازم شاید باورتون نشه نجواهای توسرم بودن ک میگفت خوب حالا تو پکیج ثروت رو هم تهیه کن بعدا قول دادی ک تسویه کنی اما استاد عزیزاصلا نمیتونستم این کار رو کنم ندای درونم گفت لطیفه اگه قراربر رشد باشه توباید با همین محصولات ک دردست داری نتایجت رو عوض کنی اگه نتونی ضعف از خودته پس روی خودت بیشتر کارکن وانگار دیگه خرید ازاون کانال خط قرمزم شد واز اون روز ب امید اینکه بخوام محصولات اپدیت رو از سایت بخرم تلاش میکنم وایمان دارم این اتفاق هرچه زود تر میافته وامانتایج من تو این یک سال ونیم استاددرست بود من از لحاظ مالی خیلی تحت فشار بودم و بجای اینکه از روانشناسی ثروت شروع کنم از دوره عشق ومودت شروع کردم استاد باور کردنی نیست همه میگن تو شوهرت رو دعا کردی چیکار کردی این ادم اینقدر رفتارش با تو خوب شده استادشاید باور نکنی همسر بنده اصلا بلد نبود بخنده اما الان ب ادم شوخ طبعی تبدیل شده ک همه اطرافیان مات ومبهود شدن وروابط خودم با خانواده همسرم استاد عالی عالی عالی شده یعنی من قبلا هر کاری میکردم باز هم اون ادم بده داستان میشدم اما الان همه چیز تغییر کرده احترام و عزت زیادی بهم میشه وخندها وشوخیهاولحظه های خیلی شیرینی رو در کنار هم میگذرونیم ،ازفروردین ماه من از خدا خواستم ک بهم بگه از کدوم دوره استفاده کنم🙈🙈🙈🙈و خدا با نشانه های ک بهم داد فهمیدم ک دوره کشف قوانین رو شروع کنم استاد من تمرین فایل دوم رو چند بار با خودم انجام دادم خیلی خیلی راحت ب خواستم رسیدم وای خدای من قوانین این جهان چقدر لذت بخش وشیرینه خدایاهزارمرتبه شکرت ک خودم رو خالق زندگی خودم کردی استاد فایل سوم رو گوش دادم اصلا ایده های ب ذهنم اومد استاد خودمم دیگه باور نمیکنم چطوری این اتفاقات میافته استاد من خیلی وقت بود ک دنبال شماره یک کارافرینی ک میشناختمش بودم استاد داشتم فایل رو گوش میدادم ک یه ایده اومد تو ذهنم ک شایدتوجهادسازندگی بتونند کمکم کنندوتصمیم گرفتم برم از جهاد بعد گفتم بزار یه سرچ کنم ببینم توتلگرام کانالی داره استاد ب همین راحتی من نه تنها تونستم باایشون حرف بزنم بلکه تمام مراحل کار افرینی در زمینه کشت زعفران رو اموزش دادن استاد همینی ک ب ایده های درونی گوش دادم واین نتیجه ها رو میگیرم خیلی خوشحالم وایمان دارم ک قدم بعدی هم بهم الهام میشه یعنی کار من درطی تمام روز شده فقط میگم خدایا شکرت یعنی درناخوداگاهم تاثیر گذاشته وهمش در حال شکر گزاری هستم استاد ارزوی من اینه ک شما رو از نزدیک تو امریکا ببینم وایمان دارم ب زودی ب ارزوم دست پیدا میکنم چون من خالق زندگیم هستم استاد من لحظه ب لحظه از شما درس میگیرم از خدا میخوام هرچی اتفاق خوبه تواین دنیا رو ب نحوه احسنت شما ومریم نازنینم تجربه کنید استاد عزیزم دوستتون دارم از صمیم قلب براتون ارزوی خوشبختی سلامتی ثروتمندی بیشتر وبیشتر رو دارم
به نام خدای بخشنده ومهربان
سلام استاد جانم و مریم عزیزم .
استاد من ۲۰ سالم هست و خدا میداند که با این فایل زیباتون چقدر انرژی و انگیزه گرفتم برای این که قدم هام رو محکم تر و با ایمان تر بردارم و خودم حس میکنم که هر روز چقدر در مسیر اهدافم موفق تر میشم و کیفیت کارهام هر روز داره بهتر و بهتر میشه و دلیلش هم قانون تکامل هست که شما همیشه به ما میگید برای همین ایمان دارم که مسیری که توش قرار دارم فقط پیشرفت و ثروت و برکته خداوندِ که وارد زندگی من میشه .
من بی نهایت ازتون ممنونم استاد عزیزم برای وقتی که میزارید برای این دوره هر روز منتظرم تا فایل های جدید در سایت اپلود شه و من با عشق بهشون گوش بدم و انگار که تک تک فایل ها برای من ساخته شده تک تکشون کلی جواب هستند برای سوالات من و مسیری که در آن قرار گرفتم .
مخصوصا اون قسمتی که درباره خانمی بود که دانشجوی حقوق بودن و بعد متوجه میشن به نقاشی علاقه دارند و دنبال علاقه ای که داشتن میرن و چقدر برکت و ثروت وارد زندگیشون میشه استاد دقیقا انگار خدا داشت باهام حرف میزند و برای مسیرم بهم تقلب میرسوند
من هم دانشجوی حقوق هستم و به عکاسی به شدت علاقه دارم و تصمیم گرفتم در مسیر علاقه ام حرکت کنم و الان که ابتدای مسیرم هستم انگار با اون فایل خداوند میخواست به من بگه که در مسیر درستی هستم ..
خدارو شکر میکنم برای معجزه هایی که در زندگی من رخ میدهد هر روز و هر روز بیشتر متحیر میشم از این میزان از هدایت خداوند من .
استاد جانم بی نهایت ازتون ممنونم برای تک تک اگاهی هایی که با عشق به ما میدهید و از مریم عزیزم که انقدر برای سایت با عشق زحمت میکشند عاشقتونم😍🤍🤍
راستی این اولین کامنت من در سایت شما بود استاد عزیزم🤍🤍