موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- خداوند همواره و به هزاران طریق، ما را به “چگونگی تحقق خواسته هایمان”هدایت می کند؛
- سمت من در تحقق خواسته ام، عمل به الهامات و جدّی گرفتن هدایت هاست؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD267MB17 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی15MB17 دقیقه
به نام یگانه رب رزاق و هدایتگرم
سلااااااااااام استاد بی نظیرم من عاااااشقتم چقدر خوشحالم از فایل جدید ک در مورد الهام و هدایت بود
عاشقتم استادم ک هرچی میخوای بگی از تجارب خودت میگی و در تمااام زمینه ها بهترین الگویی
چقدر من اینو دوس دارم ک خودم الگویی باشم ک همیشه دوس داشتم ببینمش و خدارو شکر همین الان هم هستممم اما میخوام با نتایج بزرگترم بهتر و بهتر باشم
استادم منم مثل شما دارم یاد میگیرم با نتایجم صحبت کنم
فایل امروز هم دقیقاااا مربوط ب نتیجه دیروز منه ک ۲ تا معجزه بود برام
استاد ما چندروز بود ک میخواستیم بریم ی سفر کوتاه از اصفهان محل زندگیمون ب آبادان خونه پدر بزرگم
ولی هر روز ب ی دلیلی جور نمیشد و ما خودمون رو ب جریان هدایت سپرده بودیم (من و خواهرم و مادرم) و تسلیم بودیم تا اینکه دیروز احساسمون اوکی داد و ما خوشحال و خندان حرکت کردیم
پدرم نیومد و ما خودمون اومدیم سفر
از قبل گفته بودن که ممکنه بخاطر شرایط بیماری و این چیزا از ورود افراد و مسافر ب شهرای دیگه جلوگیری بشه و جریمه کنن و ازین داستانا
ولی خب ما حسمون گفت برین و مشکلی پیش نمیاد
خلاصه ما حرکت کردیم
من پشت فرمون بودم
ابتدای مسیر چون جاده صاف بود با سرعت بالا ۱۴۰ تا اینا میومدم ک یه جا پلیس گرامی ما رو دید و گفت وایسین ولی من انقدر سرعتم بالا بود ک نتونستم ب یکباره سرعت کم کنم و وایسم و ردش کردم
هیچی دیگه گفتیم حتما خیریتی توش بوده
باز اومدیم جلوتر یه ۴۰ ۵۰ کیلومتر جلوتر باز ی پلیس دیگه و باز همین داستان و ما خیلی شیک ردش کردیم (عمدی نبود آقاااا)
خیلیم بهمون خوش گذشت توی راه خیلی زیبایی دیدیم فراوانی دیدم و تایید کردم این فراوانی و زیبایی جهان رو و انقدری خوش گذشت ک ما ۱۰ ساعت توی راه بودیم ولی وقتی رسیدیم من گفتم انگار یکی دو ساعت گذشت..خدایا شکررررت
رسیدیم ب پلیس راه اهواز آبادان
دیگه اینجا جدی تر بود چرا؟ چون دونه دونه ماشینا رو نگه میداشتن و پلاکها رو چک میکردن و اگه پلاک از شهر دیگه بود نگهش میداشتن و جریمه و برگشت و …
ما با هم قرار گذاشتیم ک شجاع باشیم و بدون هیچ دروغ و مظلوم بازی حقیقت رو بگیم و گفتیم خدایا خودمون رو ب تو میسپاریم
پلیس اومد دم شیشه سلام احوال پرسی گرم و محترمانه باهامون کرد (بچه های خوزستان همه خونگرم و مشتییییی)
گفت از کجا تشریف میارین؟
گفتیم اصفهان
رو کرد ب همکارش گفت از اصفهاااان اومدن!!
گفت کارت ماشین رو بدین و برین جلوتر پارک کنید تا من بیام
آقااااا هیچی دیگه
رفت تو دفتر پلیس و برگشت سمت ماشین
گفت رفتم تو سیستم چک کردم دوربین شما رو گرفته ۱ میلیون تومنم جریمه شدین!!
حالا باید برگردین نمیشه برین آبادان ممنوعه
گفتیم آقاااا ما دو ساله سفر نیومدیم بخاطر همین شرایط موجود و الان تازه میخوایم بریم ی سری بزنیم و زود برمیگردیم
همین
بعد استاد خودش گفت خب ی کاری کنید
شما ب مسیرتون ادامه بدین برین من بهشون میگم برگشتین. جریمه تونم لغو میکنم!!!!!!!
وااااااااااااااااااای
مرسیییی سرکار
استاد نزدیک بود بهش بگم عاااااشقتم :)))))
ما حرکت کردیم و انقدر جیغ و دست و هورا کشیدیم ازین معجزه خدا
آخه چرا باید ب ما بگه شما برین تازه من لغوش میکنم براتون؟؟؟
وای خدای من معجزه ازین بالاتر؟؟؟؟
ما دیگه انقدر ووووعه وووعه کردیم و دست زدیم و رقصیدیم و خیلی خیلی این داستان رو مرور و تکرار میکردیم خیلی زیاد
همش خدارو شکر میکردیم خیلیییی حسش خوب بود خیلی تفاوت هدایت رو اینجا فهمیدم
اینم بگم ما صبح توی تمرین ستاره قطبیمون نوشته بودیم هر ۳ مون که خدایا ما راحت و با دل خوش بریم سفر و بریم ب مقصد
و خداوند چطور همه چیز میشود همه کس را…
من عاشق این خداممممم
استاد همونطوری خوشحال و خندان ما اومدیم جلوتر تا یکی دو ساعت بعد رسیدیم پلیس راه آبادان
دوباره داشتن تمام پلاکها رو چک میکردن توی دو تا لاین
ما هم باز گفتیم توکل ب خدا میریم
همین ک نزدیک دو تا پلیسی شدیم ک داشتن ماشینا رو چک میکردن، اینا رفتن توی لاین دیگه ای و ماشینای لاین ما آزاد بودن ک برن و ما هم رفتییییییییییم … یعنی بدون ایکه اصلا پلاک ما رو چک کنن یا معطل بشیم
واااای خدای من
من دیگه دیوانه شدمممم
انقدر دست زدیم انقدر شادی کردیم انقدر رقصیدیم ک نگم براتون
و بعدش اومدیم خونه پدر بزرگ جان و براشون دوباره این داستان هدایت رو تغریف کردم و بازم ارتعاشات خوب و احساسات خوب
دوباره خاله هام هرکدوم میومدن اونجا تک ب تک براشون با ذوق و شوق تعریف میکردم و بازم اون فرکانس
استادم ازتون یاد گرفتم ک انقدر نتایجم رو برای خودم برای کسانی ک میدونم درکش میکنن تکرار کنم تا باز هم ب ذهنم بگم دیدی دیدی شد دیدی چقدر خدا با منه دیدی من فرماندهم دیدی من خالقم؟؟؟؟؟
واسه هرکی تعریف میکردیم میگفت چقدر خوش شانس
یا میگفتن آره چون شما ۳ تا خانوم بودین پلیسه با شما راه اومده!!
و ازین دلایل فیزیکی و بیرونی!!
ولی من تو دلم میگفتم نه آقا جااان اینا همش حاصل باورها و فرکانس خودمون و درخواست خودمون از خدا بوده و ما بودیم ک به این انرژی شکل دادیم در جهت خواستمون
وای استاد جونم انقدر خوشحالم ک هنوزم تو کف این معجزات الهی ام
و خدارو صدهزار مرتبه شکر برای هدایت
برای الهاماتش
من فکر میکنم بهترین راه تشخیص الهامات و هدایتهای خدا با نجواهای ذهنی اینه که الهامات جنسش آارامش و اطمینان قلبیه و خیال تورو راحت میکنه و دلت رو قرص میکنه ک ایمان بیاری ب درست بودن تصمیمت یا مسیرت
.
استاد جونم داستان سربازیتون خیلی خیلی برام الگوی خوبی بود از گوش دادن ب الهامات و منم دارم سعی میکنم مثل شما باشم
امسالم رو سال توحید و عمل ب الهامات الهی نامگذاری کردم و از ابتدای سال سعی کردم ب این الهامات وسیع و فراوان الهی ک بهم میگه عمل کنم و حتی در مورد بیزنسم چقدر زیببا هدایتم کرد همین امسال و داره قدم ب قدم راه رو بهم نشون میده و من دارم عمل میکنم
و خداوند همواره ب شجاعان پاداش میدهد
استاد جونم دیروز تو ماشین داشتیم راجبه هرچیزی صحبت میکردیم من بعدش میگفتم وای استاد عباسمنش تو این مورد هم الگوئه تو این مورد هم بهترینه و الگوی منه
و چقدرررر خدارو شکر میکنم برای وجود نازنینتون توی زندگیم ک میتونم ب رااااحتی ب راحتی پامو جا پای شما بذارم و با دل قرص و با هدایتهای خداوندم حرکت کنم و بهشت زمینیمو خلق کنم
استاد عزیزم نمیدونیییی چقدر دوستت دارم
اصلا وقتی میبینمتون مخصوصا توی گفتگ.و با دوستان قند تو دلم آب میشه ک استاد ب این گلی دارم
و همه فایلها رو تصویری میبینم و خیلی ارتباط بیشتری برقرار میکنم وقتی هم میبینم و هم میشنومتون
عاشقتونم زیاااااد
در پناه رب العالمین باشید
الهه
اردیبهشت ۱۴۰۰