موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- خداوند همواره و به هزاران طریق، ما را به “چگونگی تحقق خواسته هایمان”هدایت می کند؛
- سمت من در تحقق خواسته ام، عمل به الهامات و جدّی گرفتن هدایت هاست؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD267MB17 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی15MB17 دقیقه
156مین گام طلایی روزشمارزندگی.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.
حمدوسپاس مخصوص خداست که به منوخانواده ام ونی نی عزیزم سلامتی بخشیده الهی شکرت.
یک خاطره ی قشنگ براتون بنویسم.
پسردوم بنده سال 88شروع خدمتش بود.اول:بیرجندوبعدتقشیم: گرگان وبعدتاآخرخدمت بجنوردبود.
سال89بجنوردخدمت میکردیک دوست دخترداشت بعداز پایان دوره ی خدمت سربازی خداخیربده پسرهمسایه برای دزدی به خانه ی ماآمده بود.که توی کامنتهای قبلآ مفصل توضیح دادم.
واین آقای دزده که خانه ی ماآمداولاًدستش خیربودبرای ما.
دوماً:اسم این دوست دخترپسرم توگوشی پسرم بودآقادزده گوشی پسرم رودزدیده بودوپیام داده بودبه اون دخترخانم،پسرم تماس گرفته به دوست دخترش که گوشی منوسرقت کردن یعنی من گوشی ندارم که تماس نمیگیرم!!!!!بعددخترخانم میگه عه پس اون کیه باخط شماپیام میده؟؟؟!!!!!
پسرم گفته نمیدونم!!!!پسرم به من اطلاع داد که باخط من به دوست دخترم پیام دادن¡!!!¡!!
گفتم : به اودخترخانم بگوادامه بده فقط پیام بده و بگه گوشیم خرابه نمیتونم صحبت کنم!!!!!بعد باالهامات الهی ورهبریت خداتوسط نقشه های خودم صبح به پاسگاه خبردادم که به دوست دختر پسرم دزدگوشی پیام داده!¡¡!!!!!!¡!!رئیس پاسگاه گفت: پس باپیام بازی اون دخترخانم ادامه بده وقراربزاره تویک محیط شلوغی وبکشیدش یک جای شلوغ وتوحوزه ی استحفاظی ماباشه ودرگیری نشه تاازپاسگاه ماموربیاد!
منم بابچه هام نقشه کشیدیم تابعدازظهر آقادزده رادست بسته تحویل پاسگاه دادیم که رئیس کلانتری جلوی من ازجابلندشدومنوبچه هاموتحسین کردبابت این همه شجاعت ودرک وفهم.
الهی شکر ماشاءالله 4تاپسرداشتم مثل مردخدمت کردن.
اولین پسرم رفت خدمت یکم غصه خوردم چون دومی وسومی خیلی به من رسیدگی میکردن آخه دخترکه ندارم!!!!!!!
برادومی مُردم وزنده شدم. چون خیلی وابستش بودم!!¡!!
سومی که رفت دیگه تحمل نداشتم که حتی زیرسرم بردنم همه میگفتن بله که حال لیلاخرابه دخترش رفته سربازی خیلی حرفهابوداحساسم خراب بود.
که توهمون روزهاپسرسومی تازه ازخدمت آمده بود
وتازه باداداش اولیش رفتن سرکار وشکرخدااز5طبقه ساختمان به سلامتی سقوط کردوخدابرامون نگه داشت.دمت گرم خداجون.
و برای چهارمی بهترشدم غصه میخوردم ولی چاره ای نبود!!!!!!!
خب جمهوری اسلامی برای انجام هرکاری اعتبارکارت پایان خدمت ازاعتباریک انسان رو بیشتر قبول داره!!!!الحمدولله بچه های من کارت پایان خدمت دارندخدایاشکرت.
عاشقتونم که چرخ زندگی شکرخدارون شده.