https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-02 07:19:262024-04-20 08:19:43گفتگو با دوستان 14 | باید پارو نزد…
124نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بازهم یک گفتگوی بی نظیر ، هر چه قدر هم تشکر کنم ازاستاد عزیزم ودوستان گرامی برای این حداز آگاهی که بااین گفتگوها به ما میدین بازهم کمه، واقعا سپاسگزارم
خیلی خوشحال شدم برای دوست عزیزمون نگین جان ، ازته دل تحسینشون میکنم برای این حداز پشتکار وانرژی مثبتی که دارن وبا علاقه به دنبال چیزی که خواستن رفتن وادامه دادن.
خداوند کتاب با ارزش قرآن رو برای مافرستاد تاهدایت شویم.این آیه ازقرآن که خداوند گفته هرخیری که بهتون میرسه ازطرف من هست وهر شری که بهتون میرسه ازطرف خودتون هست.پس مشخصه که جهان یک جریان بیشتر نداره ، اون جریان هم خیروخوبی است.
خداجونم تو چقدر باعدالت رفتارکردی با بنده هات، جهانی آفریدی که جریانش فقط خوشبختی، سلامتی ، خوشی وثروت هست ولی ما خودمون جلوی این جریان رو میگیریم وبا افکارمون وباورهای اشتباه خیر رو ازخودمون دور میکنیم.
این شعر چقدر زیباست: باید پارو نزد وا داد باید دل رابه دریا داد خودش میبردت هرجا دلش خواست وهرجا برد بدون ساحل همونجاست.هدایت فقط که به زبون نیست باید بپذیریم ، قبول کنیم ، مقاومت نداشته باشیم،رها ترباشیم، باورها وافکار قبلی رو نداشته باشیم تاخیلللللی ساده خداوند مارو هدایت کنه .
قرار گرفتن در مسیر درست مثل انداختن قایق روی رود خونه است وقتی ما میخواهیم به دریاچه بریم فقط کافیه یک قایق داشته باشیم جریان آب خودش ما رو میبره، ولی مشکل اینجاست که مامقاومت میکنیم به خاطر باورهای اشتباهی که ازگذشتگانمون در گذشته داریم.چه قدر مثال استاد زیبا بود
چون جریان این جهان زیبای خداوند خوبی وخیره، اگه تومسیر درست بیفتیم خداوند سریع ما رو به خواسته هامون میرسونه وهمش خوبی وزیبایی میبینیم، اینه قانون تغییر ناپذیر جهان هستی.
رها جان دوست عزیزمون که درمورد فعالیت بیشتر استاد در صفحه های مجازی صحبت کردن ، من عاشق این اخلاق استاد هستم وبهش ایمان دارم که با این تمرکز روز به روز در حوزه ی کاری خودش بهتر وبهتر میشه.
همیشه این حرف استاد رو آویزه ی گوشم کردم که چقدر این صفحه های مجازی برای ذهن انسان سم هست وما نباید فعالیتی در صفحه ی مجازی داشته باشیم تا تمرکزمون فقط وفقط روی یک چیز باشه.استاد هرچیزی رو که به ما بچه ها یاد میده اول به صورت عملی تو زندگی خودش پیاده کرده، تحسین میکنم هزار بار این رفتار استاد رو
بیشتر افراد رو دیدم به قول استاد دنبال یک موضوع جدید هستن وفکر میکنن همیشه باید یک چیز جدید بشنوند، ولی تمام آموزه ای استاد یک اصل رو میگه ، همونجور که قرآن ازچندین قرن پیش هیچ گونه تغییری نکرده، چقدر خوبه که ما فقط وفقط قرآن رو سرلوحه ی زندگیمون قرار بدیم وبتونیم خودمون رو دراین زمینه بهترو بهتر کنیم ومهارت بیشتری کسب کنیم.
چقدر تحسین میکنم دوست عزیزمون رو که با تغییر باورهاشون وکار کردن روی خودشون به دنبال علاقه ی خودشون رفتن وبه قول خودشون ازکاری که درآمد خیلی خوبی داشتن در اومدن .
تلوزیون ماهم جز صحبتهای استاد چیز دیگه ای رو نشون نمیده ، خودم و3تا بچه هام فقط وفقط فایلهای استاد رو میبینیم وچقدر خوبه که تمرکزت رو ازهر چیز دیگه ای برداری وفقط به حرفهای استاد گوش بدی.
استاد در آخر ازهدایت گفتن ، یک جاهایی هست خداوند توزندگی مارو هدایت میکنه ولی چون اون چیزی که خودمون میخوایم نیست به قول استاد میگیم شانسی بوده ، شاید منظورش چیز دیگه ای هست واز این بهونه هایی که زیاد هستن.
من خودم با 3تا بچه واحدهای پیش دانشگاهی رو پاس کردم واقدام کردم برای دانشگاه آزاد و2ماهی بود میرفتم توی مسیر خیلی هدایتها دیدم که به من میگفت نرو، درصورتی که من سالها آرزوی رفتن به دانشگاه رو داشتم ولی الان اون هدایته، اون صدای قلبم بهم میگفت نرو ، مونده بودم چکار کنم ولی به هدایت الله اعتماد کردم خیللللی سختم بود ، خیلللی بهم ریختم ولی به خودش اعتماد کردم ومیدونم که من رو به مسیری هدایت میکنه خیللللی خیلللللی بهتر از دانشگاه .
خدایاشکررررررررت برای این دانشگاه پرازآگاهی که توی هیچ جای دنیا نمیتونی پیداش کنی وهزاران بار شکرررررررر برای استاد عزیزم که هیچ استادی رو مانندش ندیدم وصد مرتبه شکر برای داشتن هم شاگردیهای عزیزم که توهیچ دانشگاهی نمیشه پیداکنی .
عاشقتونم ودوستتون دارم وامیدوارم درپناه الله مهربان موفق وپیروز باشین
از خداوند بسیار سپاسگزارم که در سن 15 سالگی منو به سمت این اگاهی های ناب هدایت کرد بهم الهام شد که بیام و از اول فایل گفتگو با دوستان رو نگاه کنم و شکر خدا باورهام هی دارن قوی تر میشن
بحث در مورد نمره و درس و اینا شد خواستم بگم که همه چیز باورسازی هست همه چیز ایمان و توکل و اعتماد به قوانین هست من قبل از باورسازی در مورد درس شب تا روز درس میخوندم نمره ی کم میگرفتم ولی این بار با ساخت باور اینکه در مدت کم حجم زیادی از درس رو متوجه میشم و از کدوم روش مسئله رو حل کنم راحت تر میشه بهم الهام میشه و شکر خدا با خوندن کم نمراتم بیست میشه و هربار سعی میکنم با توجه به نتایج خوب باور هام رو قوی کنم شکر خدا با ساخت باور های خوب در این سن به شغل مورد علاقم هدایت شدم و دارم روش کار میکنم با کمک خدا و هدایت او انشاءلله به راه های قشنگی پا میزارم …
یه چیز که خیلی توجه مو جلب کرد این عشق بین استاد و افرادی است که دارن باهاش حرف میزنن و این عشق رو میشه احساس کرد و همین عشق و لرزش صدا و هیجان نشون میده که راهمون درسته …
واقعا استاد ازتون تشکر فراوان رو دارم بابت اینکه دستی از دستان خداوند شدید و به ما در جهت راه درست کمک میکنید … ممنونم ازتون …
سلام استاد یه سوال داشتم امشب به یه مانعی خوردم ، یکی از آشنایانم که همه قبولش دارن هر چی میگه همه چشم بسته بهش اعتماد میکنن و میگن چشم ، هر کاری میکنه ، اون ها هم میکنن ،
این آشنای ما رفته پیش کسی و چند تا کد خریده مثلا کد پول های غیر منتظره 520 و کلی هم برای این کد ها هزینه کرده و بهش گفته اگه با باور قوی این عدد رو تکرار کنی بعد از 40 روز پول های زیادی میاد سمتت و در کنارش اقداماتت رو هم انجام بده ، بعد نتیجه رو ببین چی میشه ، یعنی چند تا عدد رو تکرار کنه پول های غیر منتظره میاد، راجع به این کد های جذب یه ویدئو درست کنید لطفا
مثلا کد آرامش : 5913689، یعنی بشینیم این عدد را بشماریم بعد از 40 روز به آرامش میرسیم
استاد لطفا در مورد کد های جذب راهنمایی کنید من اصلا به این چیزها اعتقادی ندارم
من همینکه میشینم باورهای محدود کننده ام رو از دل مانع هایی که بهشون بر میخورم میکشم بیرون و تبدیلش میکنم به باور قدرتمند کننده یعنی یه اتفاقاتی همون لحظه تا یک هفته بعد میبینم که در جا میگم خدایا شکرت
پیامتون تقریبا برای یک سال پیش هست و من فقط مینویسم ک قانون برام مرور بشه
خب دوست هم فرکانسی و هم خانواده ای من، خودتون هم گفتین یه این کد ها اعتقادی ندارید، پس چرا این کار فامیل تون رو برای خودتون « مانع» نام گذاری میکنید؟
دقیقا شرایطتتون مثل افرادی هست ک اعتقاد دارن پیامبر و اعضای بزرگوار خانواده شون کاملا معصوم و به دور از هر نوع خطایی هستند برای همین اگر بشنون ک اون افراد بزرگوار هم اشتباهاتی در زندگی شون داشتن کلا نسبت به دین اسلام بی اعتقاد میشن…
این فامیل شما هم در ذهنتون خیلی بزرگ و بی نقص جلوه کردن ک همچین کار خرافاتی هم شمارو به شک انداخته، البته ک هیچ عیبی نداره و فقط مسیری هست ک شما هدایت بشین
این کد ها هم هرگز کسیو ثروتمند نمیکنه چون از ریشه باور اشتباهی هست، و افراد از ساده لوحی و طمع انسان ها سواستفاده میکنن با این جور داستان ها ک شما اقدام کن یه سری عدد رو هم تکرار کن! اعداد قدرت دارن و و و…
تنها کسی ک در این دنیا قدرت داره خداست که اون هم قدرت خلق زندگی مون ( چه ثروت چه سلامت چه روابط عاشقانه و…) رو در دستان خودمون قرار داده
اگر فامیل شما باور قوی داشته باشه این عدد ها بهش ارامش یا ثروت میدن، در ابتدا به اندکی از اون ها دست پیدا میکنه! و براشون نتیجه میده، اونم چون واقعا این موضوع رو باور کردن و باورهای ما هستن ک زندگی مون رو میسازن
اما در نهایت چون این باور یک باور محدود کننده و اشتباه هست و ما به جای گشتن دنبال ریشه اصلی ثروت و درست کردن باورهای مخرب گیر دادیم به یک سری عدد، در نهایت دوباره به همون جایگاه مالی یا حتی ضعیف تر برمیگردن
مثال بارزش یکی از دوستان استاد ک اعتقاد داشتن در 40 سالگی قراره ثروتمند بشن چون 40 عدد خاصی هست و پیامبر بزرگوار اسلام هم در 40 سالگی به پیامبری انتخاب شدن
و دقیقا در سن 40 سالگی به ثروت و موفقیت زیادی دست پیدا کردن، اما در فایل های دیگه استاد گفتن ک این دوستشون اروم اروم از همون شرایط عالی دوباره افول کردن و شرایطشون حتی بدتر از قبل شد چون ریشه باورشون در محدودیت و ترس و شرک بوده…
در اواخر گفتگو شما راجع به اینکه فایل ها رو از خدا هدایت بخواین و ببینید کدومو نیاز دارید همونو گوش بدین صحبت کردین
و من میخوام راجع به اون بنویسم که ، من وهمسرم دوره ۱۲ قدم رو شروع کردیم و قدم دو هستیم ، اما من با اینکه فایل ها رو گوش دادم و تمرین ها رو انجام میدم یه قسمت هایی رو لنگ میخوردم ، مثلا برای شغل . چون که من بلافاصله بعد از آشنایی با شما و سایت شما کار قبلی ام رو رها کردم چون متوجه شدم اصلا مسیر درستی نیست که شروع کردم ولی نمیدونستم علاقه به چی دارم یا بهتر بگم که به چندتا مورد علاقه داشتم و انتخاب برام سخت بود ، و این نجواهای ذهنمم که کلا داشتن هر مسیری رو انتخاب میکردم منفی بهم میداد ، من هم یه روز پاشدم و در تمرین ستاره قطبی خواستم که هدایت بشم تا به وضوح شغل انتخاب کنم و هدایت شدم به گوش دادن گفتگو با دوستان و بعد از دوسه روز من دقیقا متوجه شدم که خواستم چیه ، و با وضوح راه و مسیر روشنی برام مشخص شد .
در واقع من هدایت شدم که این فایل ها رو گوش بدم
و واقعا وقتی از خداوند هدایت بخواهیم در تمام زمینه ها ما رو هدایت میکنه و حتی ریز به ریز آنچه که خواستیم رو به ما خواهد گفت اگر ما با دلمون بخواهیم و درهای دلمون روباز بذاریم .
الان به این فکر کردم که دل ما مثل اون پنجره های چوبی با اون شیشه های رنگیه که میتونیم صبح پاشیم این پنجره رو باز کنیم به روی نور و نفس عمیق بکشیم و اون کبوتر نامه رسان که لب پنجره هر صبح نشسته رو بهش نامه بدیم و خواسته هامون رو بنویسم براش . و بعد پنجره رو باز بذاریم و منتظر باشیم تا کبوتر نامه بر جواب نامه رو بیاره ، اخه اون کبوتر جلد ماست هر جا باشه برمیگرده پیش ما لب اون پنجره . کافیه یکم منتظرش بشینیم ، کافیه یه فنجون قهوه بیاریم ، همینطور که به دشت پر از گل و نور نگاه کنیم لذت ببریم ، سکوت کنیم تا کبوتر نامه بر جواب نامه رو بیاره . منکه همیشه نامه ای که خودم میفرستم رو خط به خط و جز به جز مینویسم و میپرسم ، میگم خداجون انقدر واضح پاسخ بده چون من کلاس اولی ام قلمبه سلمبه بلد نیستم ، و خدا هم جواب نامه رو با همون وضوح میفرسته انقدر دلیل میاره ، انقدر فکت میاره ، انقدر مسیر میاره ، انقدر حرف میاره که اصن نیاز نیس من حتی یکم بخودم زحمت بدم فکر کنم ، بی برو برگرد متوجه میشم .
من خواستم که هدایت بشم برای انتخاب درست ، و خدا گفت دوره ها رو ول کن بیا برو گفتگو با دوستان رو گوش بده تا بهت بگم کجا چه خبره و همین بی وقفه گوش دادن این فایل ها نه تنها کلیت موضوع رو برام روشن کرد که کلی هم جزئیات و چگونگی انجام کار رو هم برام آورد .خدایا مرسی من عاااشقتم .
از شما استاد عزیزم سپاس گذارم که این سایت عالی رو طوری محیا کردین که واقعا منبع آرامش و دانشگاه خودشناسی و خدا شناسی و دنیا شناسی باشه برا هر کسی با هر درک و فهمی بخواد زندگیشو بسازه وخلق کنه . و مسیر زندگی ما رو به سمت روشنی و جاده های زیبا و لذت بخش بردین داریم کنار شما و مریم جان و دوستان عزیز لذت میبریم و زیباتر و بهتر زندگی میکنیم از شما و مریم جان بینهایت تشکر میکنم .
به نام مهربان پروردگار هدایت گرم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید تامن بادرک اون قوانین خالق عامدانه ی خواسته هام باشم
قانون جواب میده،همه جا جواب میده و برای هرکسی جواب میده ،مثل قانون جاذبه که برای هرکسی جواب میده باهر رنگ پوست و باوری ،چون ثابتِ👍👍👍
پس ازش استفاده کن ،امروز با گوش کردن این فایل خواسته ی جدیدی در من شکل گرفت ،واونم اینکه با آدمهای مدار بالا ملاقات کنم و بااونها کارکنم و دوستان ثروتمند وعباسمنشی داشته باشم🥰🥰🥰🥰
خداروشکر که خداوند جریان خیرو خوشی ونعمت وبرکت هست وهرخیری بما برسه ازطرف خداوند هست
عاشقتم مهربان پروردگارم ❤️❤️💚💚
خداروشکر که اگه مقاومت هارو بذارم کنار و توجه به نکات مثبت داشته باشم و درمسیردرست قراربگیرم
جهان خودش هدایتم میکنه به سمت خوشی و زیبایی ها واین روند تاابد ادامه خواهد داشت
خداروشکر که خداوند جهان رو پراز فراوانی آفرید ،این فراوانی حالت طبیعی جهان هستی هست
که این دوستمون تونست با کسب و کار عالیش دوتا آپارتمان خوب براخودش و مادرش بخره
واقعا لذت بردم از شنیدن نتایج ورشد دوستانم👍👍👌👌👏👏👏👏👏
این یعنی قانون داره جواب میده
برای دوستانم جواب داده پس برای منم جواب میده
مهربان پروردگارباسخاوتم رو سپاسگزارم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
و استاد عزیزم رو سپاسگزارم که سخاوتمندانه این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن ❤️❤️🙏💚❤️❤️
عاشقتونم،عشق برای همه دوستان سرزمین عباسمنش ❤️💚❤️❤️❤️💚❤️
خداوند برای رسیدن به خواسته هایمان بی نهایت داردو اگر حواسمان باشه حسابی در حال هدایت ماست.
جریان همه چیز در جهان خیر و نیکویی است و همه چیز عالی است وفراوانی مگر اینکه خودمان مانع این جریان به سوی خودباشیم همیشه به خودم می گویم من مونسی همدمی دارم که یار ورفیق شفیق من است هر چه میگویم گوش میکند و حرفی هم نمی زند و فقط مرا راهنمایی می کند کافی است که چشمانم را باز کنم و آنها را ببینم.
وقتی به خدا اعتماد کنیم و توکل کنیم کار تمام است
هر چه رها تر و هر چه مقاومت خود را کمتر کنیم بیشتر به سمت خدا هستیم و هدایتها و نشانه هایش را بیشتر دریافت میکنیم
اصل یکی است راههای رسیدن به آن می تواندمتفاوت باشد و هر کسی بنا به شرایطی که دارد می تواند از راههای مختلفی که در دوره ها هم گفته شده است که راه ها را نشان داده اند استفاده کنیم تا به اصل و هدف برسیم.
مثل اینکه دو بعلاوه دو می شود چهار در حالیکه 1 بعلاوه 3 هم می شود چهار و صفر بعلاوه 4 هم میشود چهار و ووو یعنی راههای متعددی هست که به عدد 4 برسیم و هر کسی بنا به مداری که هست فرکانسی که می فرستد می تواند به هدف برسید که هدف لذت است و شادی و سلامتی
وقتی در مسیر درست و خدایی قرار بگیریم همه چیز برایمان راحتتر می شود و بهتر می توانیم از آنها استفاده کنیم یعنی کارهای ما در راستای خدا باشد در راستای اهداف خود باشد.
ارزش افرینی و پیشرفت هر چه بیشتر باشد موفقیت ما هم بیشتر میشود.
وقتی خوب به صدای خدا گوش کنیم بهتر وبهتر هدایتها را دریافت میکنیم. و هیچ کسی بهتر و صادقانه تر برای من نیست که مرا هدایت کند.
دل بسپاریم به خدا و هدایتهایش و با چشم بسته به آنها عمل کنیم.
(من این متن کامنتو دیشب تو وورد نوشته بودم و امروز با نیت هدایت روی نشانه امروز کلیک کردم و این فایل اومد و اولش گفتم خب این موضوعش ربط نداره اخه ، بعد ته قلبم میگفت نه امکان نداره اشتباه کنه خدا حتما چیزی توش هست که دیدم بله هست دقیقا نشونه هاشو دیدم : باید پارو نزد و وا داد و موضوع تسلیم)
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان گلم
این چند روزی که تمام سعیمو کردم که تسلیم خدا باشم اصلا یه جور دیگه داره میگذره و هر مسئله ای برام پیش میاد فقط کافیه چندتا سوال بپرسم از درونم ( خدا ) و میگه
خیلی ساده میگه ، به گفت و گو با خودم مشغول میشم حدس هارو میزنم و رد میشه و بعد به جواب میرسم خیلی خیلی ساده
امروز چندتا چیز رو با هم متوجه شدم یکیش این بود که من میدیدم هیچ پیشرفت مالی ای در این زمینه هنرم اتفاق نیوفتاده و به فکر افتادم مثلا یک سری کار های فیزیکی رو انجام بدم و دیدم این خوبه ها ، روش خوبیه ولی انگار راه فراره که به اصل توجه نکنم ، اصل موضوع یه چیز دیگه است بعد فکر کردم که خب میتونه از لیاقت یا باور فراوانی یا ارزشمند بودن کالای من باشه
بعد دیدم این ارزشمندیه تا حدودی اوکیه یعنی ترمزی ندارم در موردش و نشونه اش هم خوده خدا هدایتم کرده بود که تو بازار دوتا از کار هامو گذاشتم روی هم 1000 نفر تو یک ماه بازدید داشته یعنی طرف دیده خوشش اومده و وارد آگهی من شده ، حالا حتی ذهن بیاد بگه شاید الکی باشه باز هم نصفشون اگه واقعی باشه بازم خیلیه
بعد گفتم خب لیاقت و باور های ثروت و فراوانی
دیدم باور لیاقتم ضعیفه ولی بازم ترمز نیست که باعث عدم ورود ثروت بشه
در مورد فراوانی هم دیدم که دارم کار میکنم مثال های عینی و واقعی رو میبینم و در موردش با خودم صحبت میکنم بعد دیشب یک خوابی دیدم
خواب دیدم مادرم کنارمه داره باور های ثروتی که نوشته ام رو میخوانه ، یعنی اون هم هدایتی یک سری ترمز ها در خودم پیدا کردم و نقطه مقابلشو نوشته ام
بعد صبح بیدار شدم و یادم اومد این قضیه و اون نوشته رو باز کردم و ذهنم مشغول بود
چون حالم یه جورایی گرفته بود انگار مثلا دیده بود که من تلاش کردم تولید کردم ولی نتیجه نیومده و داره میگه که چی، برو یک شاخه دیگه امتحان کن
داشتم از خدا میپرسیدم این چیه چرا این حس رو دارم رفتم اون باور ها رو خواندم و گفتم اون خواب الکی نبوده و حتما نشونه است باز کردم و اولین جمله اش این بود: همه تجارب زندگی ما حاصل باورهای ماست و جهان ساخته شده تا به فرکانسهایی که منشأ آن باورهای ماست، عکس العمل نشان دهد. جهان به نحوی برنامه ریزی شده تا باورهای ما را به ما ثابت کند.
بعد اومدم برای خودم توضیح دادم و مثال هایی که استاد زدن رو به یاد آوردم که باور چجور شکل میگیره و نمیدونم چیجوری چیشد که یاد کودکیم افتادم که مادرم وقتی اعصابشو خورد میکردم و اینا میگفت تو هیچ پخی نمیشی
و اینو بار ها و بارها یادمه میگفت و بعد آرام آرام آگاهی ها سرازیر شد که خدای من اون حرف ها تو ذهنم نشسته بود و چون اکثر اوقات با مادرم بودم ، قشنگ تو ذهنم نشست و بعد تو فوتبال به دلیل باورهای غلط شکست خوردم و تو اون رابطه هم به دلیل عزت نفس به شدت پایین شکست خوردم ، این باور رو به شدت تثبیت کرده که سمت چیزی بری شکست میخوری
و دیدم اره من قدم هایی تو همون فوتبال برداشته بودم تو یک قدمی موفقیت میرسیدم ، تو همون لول که وارد لول بعدی بشم ولی نمیشد یا خودم ول میکردم یا درگیر حاشیه های کاملا مزخرف میشدم و دیدم تو یک سری کار ها که نیاز به پشتکار داشت ، من نصفه رها کردم و این عجله داشتنه هم از این باور نشات میگیره
بعد باز دوباره انگار یه شخص سومی تو ذهنم اومد گفت ، چیشد اون پیشنهاد بهت شد و یک و دویست وارد زندگیت شد ؟!!
سوال خیلی خوبی بود و داشتم فکر میکردم و گفتم راست میگه اگه دقت کنم تو زمان هایی یک سری ورودی مالی داشتم و تو یک بازه زمانی بوده و تداوم نداشته و مخصوصا اون یک و دویسته که دوستم پیشنهاد ساخت اپ داد و به لطف الله انجامش دادم منی که یک قدمش هم بلد نبودم هدایتم کرد و یاد گرفتم و درست شد
بعد یادم اومد باز که اون موقع داشتم روی باور های فراوانی و ثروت کار میکردم و تو قدم 3 دوازده قدم بودم و گفتم خب من بار ها و بار ها اون قسمت رو دیدم حتی با تمرکز بیشتر ، نه این نیست یه چیز دیگه هم باید باشه ، فقط این نیست ، بعد یادم اومد اره
من اون زمان میخواستم یه جورایی قدم بزرگ و تازه ای بردارم و هنوز وارد این هنر مجسمه و قالب گیری و کار با رزین نشده بودم و برای این که باعث عمل در خودم بشم و قدم بردارم ، موفقیت هام رو بار ها و بار ها تکرار میکردم و گفتم ارررررره همینه همینه همینه
استاد هم همین حرف ها رو تو یکی از فایل هاش گفته بود فک کنم عزت نفس بود که روزی نبود یا نیست که من موفقییت هامو مرور نکنم و گفتم اره استاد اینکارو میکرد باعث افزایش عزت نفسش میشد و خودش توجه روی نکات مثبته و از همون جنس وارد زندگیش میشد و وارد زندگی من هم شد وقتی اون موقع هم روی باور فراوانی و ثروت و هم روی موفقیت هام تمرکز داشتم
و دیوانه شدم دیگه داشتم راه میرفتم سمت پارک جنگلیمون که بدو ام و سریع گوشیمو در آوردم و یاداشت کردم که باید در مورد این آگاهی کامنت بنویسم
و بعد یادم اومد چقدر ساده این آگاهی ها و درست و به موقع بهم گفته میشه و قبلا یه جورایی نگران بودم و الان هم یه خورده نگرانیه هست که نکنه یادم بره باز ولی وقتی به یاد میارم اون گفت و گو با دوستان رو و اون تسلیم بودن الهام خانوم نسبت به کلام خدا رو ، میگم باکی نیست تو فقط گوش کن و عمل کن هرمسئله ای هم بود از خدا بپرس ، میدونی که بهت میگه.همین الان هم آروم شدم.
یکی دیگه از اتفاقات بینظیر امروز اینه که من متوجه یک برنامه خراب تو ذهنم شدم
که کلی ایده ها و حرف ها تیکه تیکه اومد تا متوجه این آگاهی بشم که همش هم از اون تسلیمه میاد
یه جا تو یک کلیپ در مورد نورن های مغزی شنیدم ، دکتر برای مو رفته بودم گفت یک سری برنامه های معیوب هستن که دارن هی اجرا میشن باید اونو متوقف کنیم و بعد این اتفاقه افتاد و اینا به هم وصل شدن
دو روز پیش یا دیروز دیدم دستم یکم کز کز داره میکنه مثل قبل اون موقع بیماری
بعد تعجب کردم
گفتم من که فرکانس قالب ام منفی نبوده
شاید احساسم بد شده باشه ولی جوری نبوده که فرکانس قالبم منفی باشه و توی یک سیکل منفی باشم
بعد فکر کردم این یاد آوری خاطره اومد که اصلا یادم رفته بود از کی درمانم شروع شده بود
یادم اومد اولین بار با کلی دارو و بیمارستان خوب شد و بعد یادم اومد دوباره اومد دقیقا همون زمان یعنی دی یا اسفند 98 بود فک کنم( زمان آشنایی من با قوانین و استاد عزیزم ) بعد زمستون بود فک کنم که دوباره اومد تو سال 99 یک رخی نشون داد و رفت یعنی در همین حد کز کز و اینا که من خب اینقدر خداروشکر ایمانم در این زمینه قویه که نگران نشدم گفتم برو بابا من از اون وضع به این سلامتی رسیدم دیگه تو میخوای چی بگی اینجا
و بعد دقیقا الان نزدیک زمستونه و دوباره یک کز کز هایی اومد که نگران نکرد حقیقت منو خیلی ذهنم میخواست به یاد بیاره اون سختی های قبل آشنایی با استا د و قوانین و خداوند
ولی نمیزاشتم میگفتم برو بابا قوانین که ثابته ، خدا که همونه ، بدن منم ماشالله هر روز داره رفرش میشه
فرکانسم عالی نیست ولی بیسش خوبه
پس باکی نیست
بعد یاد حرف اون دکتره افتادم که یک برنامه خراب داره اجرا میشه و یاد یک باورم افتادم
سومین باری که بیماری اومد و یه قلقلک داد و رفت این تو ذهنم نشست که خب این باور رو دارم که چون یه چیزی تو گردنمه ، دیگه هست هر دفعه میاد و میره مثل یک نمودار که تو زمستون به اوجش میرسه ( قله و دره )
بعد دیدم اره این برنامه خراب است که داره اجرا میشه که دقیقا تو همون زمان میاد خودشو نشون میده و بعد دیدم اصلا سلامتیم چجوری برگشت و دیدم خب یک سری چیز ها هست
یکیش همین بدن انسان که همه اش در حال مردن و زنده شدنه و داره خودشو رفرش میکنه با سلول و مولکول های جدید و دیدم احساس خوب حال خوب باعث قوی تر شدن همین سلول ها میشه و ایمنی بدن چند برابر میشه و دیدم که یک سری بیماری ها به این دلیل تکرار و تکرار میشه بر اساس یک الگو که یک روند تکرار شده و تبدیل به باور شده و اون رشته های عصبی شکل گرفته و وقتی مثلا زمستون میشه اون کد رشته های عصبی اجرا میشه
و بعد باز به یاد آوردم که بدنم موقعی که نزدیک اسب میشدم میریخت بیرون ( گال ) خارش میگرفت دونه میزد و یا یه مدت میرفتم جنگل چند ساعت کمپ میزدم همین میشد تا اینکه گفتم یعنی چی بدن من باید سالم باشه من اینو نمیپذیرم و بهش توجه نکردم و همین عدم توجه باعث کمرنگ شدنش شد و در نهایت از بین رفت و یک روز توی یک کومه با دوستان بودم و هوا مه آلود جاتون خالی و دیدم اونور تر چندتا اسب هست و بعد تا نجوا خواست کارشو بکنه تصمیمو گرفتم و چندتا قند گرفتم و رفتم بهشون قند دادم و چقدر لذت بخش بود و حس استاد رو درک کردم و کلی نازش کردم و هی ذهنم میگفت فردا منتظر باش بریزه بدنت بیرون و من گفتم برو بابا بریزه بیرون مهم نیست برام
و نریخت بیرون
و دیدم مادرم هنوووووز این داستان حساسیت رو داره و دیدم اره این برنامه خرابه است که مادرم هنوز دارتش و من هم در مورد این بیماری که سر زمستان سر کله اش پیدا میشه دارم
و نگران نیستم خداروشکر و جاتون خالی امروز هم دویدم کلی ، کلی حال داد واقعا جاتون خالی ، چه چهره های زیبایی دیدم
اون یکی اتفاق یادم رفت
خدارو واقعا سپاس گذارم واقعا سپاسگذارم
فقط، واقعا فقط باید پارو نزد و وا داد
واقعا همینه همه اش همینه
توحید ، تسلیم ، حال خوب
هنوز هنوزه دوست دارم در زمان حال فقط لذت ببرم و تمرکزم روی اون کاری که انجام میدم باشه و نگران آینده نباشم
که اینم فک کنم وقتی پیش میاد که تسلیم باشم تماما تسلیم باشم و بگم چشم و انجامش بدم
استاد دوستت دارم ، اون قسمت 99 سفر به دور آمریکا رو هم دیدم و عجب فایلی بود انگار زندگی خودم بود فلش بک زندگی خودم یا یکی از نزدیک ترین افراد زندگیم بود یه جوری دستم زیر چونم بود لبخند رو لبم ، چشمام دریا بود ( فک کنم تو اون فایل چنین جمله ای گفته شده بود ) که نگو
خانوم شایسته عزیزم ، الگوی من ، الگوی رابطه آینده من ، خواهر من ، دوستت دارم
از دوستان هم فرکانسی عزیزم هم ممنونم که تجربیاتشون رو میان مینویسن و کلی من هدایت شدم به این آگاهی ها
و وقتی که یکی از شما عزیزان کامنت منو میخونین و هدایت میشین و ازمن تشکر میکنین ، اینقدر لذت میبرم و فقط این هدایت و کار خدارو مرور میکنم و فقط حسش میکنم ، نمیشه گفت ، خیلی حس خوبیه
امروز که این کامنت زیباتون رو خوندم واقعا به جان دلم نشست ، چقدر عالی تونستید با مسائل جسمی در صلح باشید و با همین در صلح بودن تونستید حلشون کنید ،چقدر از دیدگاهتون لذت برم
خدایا شکرت که خوندنِ این کامنت زیبا رو روزی من کردی
حقیقت اون جمله هارو زیاد یادم نمیاد که اصلا من نوشته باشم و منظور اینه که اون حرف ها اومد اون آگاهی ها متناسب با مدارم و فرکانس و خواسته ام اون لحظه گفته شد و نوشتم
از سوال شما چیزی که متوجه شدم اینه که چجوری میشه یک سری بیماری ها عادت های بدن رو بشه عوض کرد؟(عادت ها مثلا من خودم قبلا تمشک صبح میخوردم معده ام بهم میریخت یا نزدیک اسب میشدم بدنم میریخت بیرون و دون دون میزد)
از تجربیات خودم میگم
کلی باگ تو بدن من بود مثلا حموم میرفتم بعد یکم باد بهم میخورد به سرم یا خیس بود زیاد عطسه ام میگرفت و سرما میخوردم بعد گفتم آخه چه ربطی داره!! بعد دنبال دلیل منطقی میگشتم و بار ها تکرار میکردم یا مثلا نزدیک اسب میشدم بدنم دون دون میزد خارش میداد بعد یک منطق پایه پیدا کرده بودم که 99 درصد اینجور باگ ها از خانواده ام و مادرم گرفتم چون اکثر اوقات بچگیم با مادرم بودم بعد دیدم این حساسیت پوستی مادرم داره فلان باگ در بدنم هست ، مادرم داره و … بعد مهم تر از همه دلیل منطقی براش پیدا کردم گفتم این همه آدم
چنین مسئله ای ندارن پس برای منم باید همین بشه و کلی باور های دیگه در کل همه این باگ ها رو با منطق ، الگو و واقعیت درستش کردم برای راحتی و سرعت بیشتر ، بهترین راه الگو پیدا کردنه
یک منطقی که خیلی قویه و میتونه کمک کنه اینه که این بدن ماله دیروز و پری روز نیست چندین و چند هزار سال(دقیق نمیدونم) اطلاعات و تجربه داره که توانایی مبارزه با ویروس و بیماری رو داره و توی فایل های آرامش در پرتو آگاهی (فک کنم 8) این آگاهی هست و واقعا کمک کننده است
به نام خداوند بی نهایت بخشنده ومهربان.
سلام به استاد عزیزم ومریم جان ودوستهای بهشتی
بازهم یک گفتگوی بی نظیر ، هر چه قدر هم تشکر کنم ازاستاد عزیزم ودوستان گرامی برای این حداز آگاهی که بااین گفتگوها به ما میدین بازهم کمه، واقعا سپاسگزارم
خیلی خوشحال شدم برای دوست عزیزمون نگین جان ، ازته دل تحسینشون میکنم برای این حداز پشتکار وانرژی مثبتی که دارن وبا علاقه به دنبال چیزی که خواستن رفتن وادامه دادن.
خداوند کتاب با ارزش قرآن رو برای مافرستاد تاهدایت شویم.این آیه ازقرآن که خداوند گفته هرخیری که بهتون میرسه ازطرف من هست وهر شری که بهتون میرسه ازطرف خودتون هست.پس مشخصه که جهان یک جریان بیشتر نداره ، اون جریان هم خیروخوبی است.
خداجونم تو چقدر باعدالت رفتارکردی با بنده هات، جهانی آفریدی که جریانش فقط خوشبختی، سلامتی ، خوشی وثروت هست ولی ما خودمون جلوی این جریان رو میگیریم وبا افکارمون وباورهای اشتباه خیر رو ازخودمون دور میکنیم.
این شعر چقدر زیباست: باید پارو نزد وا داد باید دل رابه دریا داد خودش میبردت هرجا دلش خواست وهرجا برد بدون ساحل همونجاست.هدایت فقط که به زبون نیست باید بپذیریم ، قبول کنیم ، مقاومت نداشته باشیم،رها ترباشیم، باورها وافکار قبلی رو نداشته باشیم تاخیلللللی ساده خداوند مارو هدایت کنه .
قرار گرفتن در مسیر درست مثل انداختن قایق روی رود خونه است وقتی ما میخواهیم به دریاچه بریم فقط کافیه یک قایق داشته باشیم جریان آب خودش ما رو میبره، ولی مشکل اینجاست که مامقاومت میکنیم به خاطر باورهای اشتباهی که ازگذشتگانمون در گذشته داریم.چه قدر مثال استاد زیبا بود
چون جریان این جهان زیبای خداوند خوبی وخیره، اگه تومسیر درست بیفتیم خداوند سریع ما رو به خواسته هامون میرسونه وهمش خوبی وزیبایی میبینیم، اینه قانون تغییر ناپذیر جهان هستی.
رها جان دوست عزیزمون که درمورد فعالیت بیشتر استاد در صفحه های مجازی صحبت کردن ، من عاشق این اخلاق استاد هستم وبهش ایمان دارم که با این تمرکز روز به روز در حوزه ی کاری خودش بهتر وبهتر میشه.
همیشه این حرف استاد رو آویزه ی گوشم کردم که چقدر این صفحه های مجازی برای ذهن انسان سم هست وما نباید فعالیتی در صفحه ی مجازی داشته باشیم تا تمرکزمون فقط وفقط روی یک چیز باشه.استاد هرچیزی رو که به ما بچه ها یاد میده اول به صورت عملی تو زندگی خودش پیاده کرده، تحسین میکنم هزار بار این رفتار استاد رو
بیشتر افراد رو دیدم به قول استاد دنبال یک موضوع جدید هستن وفکر میکنن همیشه باید یک چیز جدید بشنوند، ولی تمام آموزه ای استاد یک اصل رو میگه ، همونجور که قرآن ازچندین قرن پیش هیچ گونه تغییری نکرده، چقدر خوبه که ما فقط وفقط قرآن رو سرلوحه ی زندگیمون قرار بدیم وبتونیم خودمون رو دراین زمینه بهترو بهتر کنیم ومهارت بیشتری کسب کنیم.
چقدر تحسین میکنم دوست عزیزمون رو که با تغییر باورهاشون وکار کردن روی خودشون به دنبال علاقه ی خودشون رفتن وبه قول خودشون ازکاری که درآمد خیلی خوبی داشتن در اومدن .
تلوزیون ماهم جز صحبتهای استاد چیز دیگه ای رو نشون نمیده ، خودم و3تا بچه هام فقط وفقط فایلهای استاد رو میبینیم وچقدر خوبه که تمرکزت رو ازهر چیز دیگه ای برداری وفقط به حرفهای استاد گوش بدی.
استاد در آخر ازهدایت گفتن ، یک جاهایی هست خداوند توزندگی مارو هدایت میکنه ولی چون اون چیزی که خودمون میخوایم نیست به قول استاد میگیم شانسی بوده ، شاید منظورش چیز دیگه ای هست واز این بهونه هایی که زیاد هستن.
من خودم با 3تا بچه واحدهای پیش دانشگاهی رو پاس کردم واقدام کردم برای دانشگاه آزاد و2ماهی بود میرفتم توی مسیر خیلی هدایتها دیدم که به من میگفت نرو، درصورتی که من سالها آرزوی رفتن به دانشگاه رو داشتم ولی الان اون هدایته، اون صدای قلبم بهم میگفت نرو ، مونده بودم چکار کنم ولی به هدایت الله اعتماد کردم خیللللی سختم بود ، خیلللی بهم ریختم ولی به خودش اعتماد کردم ومیدونم که من رو به مسیری هدایت میکنه خیللللی خیلللللی بهتر از دانشگاه .
خدایاشکررررررررت برای این دانشگاه پرازآگاهی که توی هیچ جای دنیا نمیتونی پیداش کنی وهزاران بار شکرررررررر برای استاد عزیزم که هیچ استادی رو مانندش ندیدم وصد مرتبه شکر برای داشتن هم شاگردیهای عزیزم که توهیچ دانشگاهی نمیشه پیداکنی .
عاشقتونم ودوستتون دارم وامیدوارم درپناه الله مهربان موفق وپیروز باشین
سلام خدمت تمامی دوستان عزیز استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
از خداوند بسیار سپاسگزارم که در سن 15 سالگی منو به سمت این اگاهی های ناب هدایت کرد بهم الهام شد که بیام و از اول فایل گفتگو با دوستان رو نگاه کنم و شکر خدا باورهام هی دارن قوی تر میشن
بحث در مورد نمره و درس و اینا شد خواستم بگم که همه چیز باورسازی هست همه چیز ایمان و توکل و اعتماد به قوانین هست من قبل از باورسازی در مورد درس شب تا روز درس میخوندم نمره ی کم میگرفتم ولی این بار با ساخت باور اینکه در مدت کم حجم زیادی از درس رو متوجه میشم و از کدوم روش مسئله رو حل کنم راحت تر میشه بهم الهام میشه و شکر خدا با خوندن کم نمراتم بیست میشه و هربار سعی میکنم با توجه به نتایج خوب باور هام رو قوی کنم شکر خدا با ساخت باور های خوب در این سن به شغل مورد علاقم هدایت شدم و دارم روش کار میکنم با کمک خدا و هدایت او انشاءلله به راه های قشنگی پا میزارم …
یه چیز که خیلی توجه مو جلب کرد این عشق بین استاد و افرادی است که دارن باهاش حرف میزنن و این عشق رو میشه احساس کرد و همین عشق و لرزش صدا و هیجان نشون میده که راهمون درسته …
واقعا استاد ازتون تشکر فراوان رو دارم بابت اینکه دستی از دستان خداوند شدید و به ما در جهت راه درست کمک میکنید … ممنونم ازتون …
سلام استاد یه سوال داشتم امشب به یه مانعی خوردم ، یکی از آشنایانم که همه قبولش دارن هر چی میگه همه چشم بسته بهش اعتماد میکنن و میگن چشم ، هر کاری میکنه ، اون ها هم میکنن ،
این آشنای ما رفته پیش کسی و چند تا کد خریده مثلا کد پول های غیر منتظره 520 و کلی هم برای این کد ها هزینه کرده و بهش گفته اگه با باور قوی این عدد رو تکرار کنی بعد از 40 روز پول های زیادی میاد سمتت و در کنارش اقداماتت رو هم انجام بده ، بعد نتیجه رو ببین چی میشه ، یعنی چند تا عدد رو تکرار کنه پول های غیر منتظره میاد، راجع به این کد های جذب یه ویدئو درست کنید لطفا
مثلا کد آرامش : 5913689، یعنی بشینیم این عدد را بشماریم بعد از 40 روز به آرامش میرسیم
استاد لطفا در مورد کد های جذب راهنمایی کنید من اصلا به این چیزها اعتقادی ندارم
من همینکه میشینم باورهای محدود کننده ام رو از دل مانع هایی که بهشون بر میخورم میکشم بیرون و تبدیلش میکنم به باور قدرتمند کننده یعنی یه اتفاقاتی همون لحظه تا یک هفته بعد میبینم که در جا میگم خدایا شکرت
سلام دوست عزیزم
پیامتون تقریبا برای یک سال پیش هست و من فقط مینویسم ک قانون برام مرور بشه
خب دوست هم فرکانسی و هم خانواده ای من، خودتون هم گفتین یه این کد ها اعتقادی ندارید، پس چرا این کار فامیل تون رو برای خودتون « مانع» نام گذاری میکنید؟
دقیقا شرایطتتون مثل افرادی هست ک اعتقاد دارن پیامبر و اعضای بزرگوار خانواده شون کاملا معصوم و به دور از هر نوع خطایی هستند برای همین اگر بشنون ک اون افراد بزرگوار هم اشتباهاتی در زندگی شون داشتن کلا نسبت به دین اسلام بی اعتقاد میشن…
این فامیل شما هم در ذهنتون خیلی بزرگ و بی نقص جلوه کردن ک همچین کار خرافاتی هم شمارو به شک انداخته، البته ک هیچ عیبی نداره و فقط مسیری هست ک شما هدایت بشین
این کد ها هم هرگز کسیو ثروتمند نمیکنه چون از ریشه باور اشتباهی هست، و افراد از ساده لوحی و طمع انسان ها سواستفاده میکنن با این جور داستان ها ک شما اقدام کن یه سری عدد رو هم تکرار کن! اعداد قدرت دارن و و و…
تنها کسی ک در این دنیا قدرت داره خداست که اون هم قدرت خلق زندگی مون ( چه ثروت چه سلامت چه روابط عاشقانه و…) رو در دستان خودمون قرار داده
اگر فامیل شما باور قوی داشته باشه این عدد ها بهش ارامش یا ثروت میدن، در ابتدا به اندکی از اون ها دست پیدا میکنه! و براشون نتیجه میده، اونم چون واقعا این موضوع رو باور کردن و باورهای ما هستن ک زندگی مون رو میسازن
اما در نهایت چون این باور یک باور محدود کننده و اشتباه هست و ما به جای گشتن دنبال ریشه اصلی ثروت و درست کردن باورهای مخرب گیر دادیم به یک سری عدد، در نهایت دوباره به همون جایگاه مالی یا حتی ضعیف تر برمیگردن
مثال بارزش یکی از دوستان استاد ک اعتقاد داشتن در 40 سالگی قراره ثروتمند بشن چون 40 عدد خاصی هست و پیامبر بزرگوار اسلام هم در 40 سالگی به پیامبری انتخاب شدن
و دقیقا در سن 40 سالگی به ثروت و موفقیت زیادی دست پیدا کردن، اما در فایل های دیگه استاد گفتن ک این دوستشون اروم اروم از همون شرایط عالی دوباره افول کردن و شرایطشون حتی بدتر از قبل شد چون ریشه باورشون در محدودیت و ترس و شرک بوده…
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوبم
صحبت های دوست عزیزمان واقعا برای من جالب و تکان دهنده بود
دقیقا من هم همین مسایل و افکار را داشتم که موضوعی را می خواستم بدانم ولی نمی دانستم ازکی باید بپرسم و یا کجا باید بروم
چقدر برای من این فایل آموزنده بود
دلشوره ها
ترس ها
اما و اگرها
تشویش ها
همه اینها در شروع و ابتدای هر کاری به سراغم می آمد و من با گوش دادن به این نجواها هم حالم خراب می شد و هم از کارم باز می ماندم
اما با آشنا شدن با شما استاد عزیز چقدر آرامش گرفتم و چقدر می توانم اکنون این نجواهای ذهنی خودم را کنترل کنم
یاد گرفتم اکنون که به علایم و الهامات توجه کنم و باید آنها را به مرحله اقدام برسانم
دل به الهامات خداوند سپردن و گوش به ندای قلب خود دادن بسیار ساده است به شرطی که مقاومت های خودم را کنار بگذارم
هر چه من آماده تر باشم
هرچه من رها تر باشم
خدای عزیز هم بهتر و بهتر راه ها را سر راه من قرار می دهد
با خودم و خدای خودم عهد می بندم که دنبال قوانین باشم و از خدای مهربان و الهامات او کمک بگیرم
خدای من از تو می خواهم که بیشتر و بیشتر من را کمک کنی تا به بهترین و ساده ترین راه ممکن به اهداف و خواسته های خودم برسم
خدای من خوشحالم از اینکه در این راه قرار گرفته ام
اینجا در این محیط یک فضایی وجود دارد که کاملا امن و پاک و پر از حس خوب است
می دانم که هر چه در این راه وقت صرف کنم برنده هستم و پیروز و پیروز تر
خداوند را ممنونم بخاطر این همه حس و حال خوب
خدای من دوستت دارم
خدای من عاشق تو هستم
سپاس از خدای فراوانی ها
ب نام الله هدایتگرب سمت
ثروت شادی سلامتی و حال خوب
شکرگزارم ازتون برای این فایل زیبا
شکرگزارم برای بودن اینترنت و گوشی
شکرگزارم برای جهان زیبای خداوند که هر روز در حال پیشرفت شدن و اجابت شدن درخواستها هست
شکرگزارم برای بودن این سایت واقعن فوق العادس این سایت از هر لحاظ آمار
نکات مهم فایلی که من فهمیدم
=خداوند از بی نهایت طریق مارو هدایت میکنه
=وقت ب الهامات عمل کنی درهای بیشتری باز میشه
=جریان هستی فقط خیر و خوبی سلامتی ثروت خوشبختی
=اگر ما مقاومت نداشته باشیم هدایتو بپذیریم افکار منفی توجه ب نکات منفی نداشته باشیم خیلی راحت ب مسیر درست هدایت میشیم
= خداوندو باور کنیم و تمرکز بزاریم ب روی زیبایی ها و توجه ب نکات مثبت نعمت وارد زندگیمون میشه
=در مسیر درست باشی هر سختی برای بقیه ی فرصت درسته براس شماست
خدایا تو هدایتگری و امسال بهتریا هدایت ها برای من شد
خدایا باز هدایتم کن و بهترین ها بهترین ها رو برای من ده
تنها تورا میپرستم و از تو یاری می جوئیم
آرزوی
سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم برای همه
بنام خدای مهربان و بخشنده ام
سلام استاد امیدوارم حالتون عالی باشه
در اواخر گفتگو شما راجع به اینکه فایل ها رو از خدا هدایت بخواین و ببینید کدومو نیاز دارید همونو گوش بدین صحبت کردین
و من میخوام راجع به اون بنویسم که ، من وهمسرم دوره ۱۲ قدم رو شروع کردیم و قدم دو هستیم ، اما من با اینکه فایل ها رو گوش دادم و تمرین ها رو انجام میدم یه قسمت هایی رو لنگ میخوردم ، مثلا برای شغل . چون که من بلافاصله بعد از آشنایی با شما و سایت شما کار قبلی ام رو رها کردم چون متوجه شدم اصلا مسیر درستی نیست که شروع کردم ولی نمیدونستم علاقه به چی دارم یا بهتر بگم که به چندتا مورد علاقه داشتم و انتخاب برام سخت بود ، و این نجواهای ذهنمم که کلا داشتن هر مسیری رو انتخاب میکردم منفی بهم میداد ، من هم یه روز پاشدم و در تمرین ستاره قطبی خواستم که هدایت بشم تا به وضوح شغل انتخاب کنم و هدایت شدم به گوش دادن گفتگو با دوستان و بعد از دوسه روز من دقیقا متوجه شدم که خواستم چیه ، و با وضوح راه و مسیر روشنی برام مشخص شد .
در واقع من هدایت شدم که این فایل ها رو گوش بدم
و واقعا وقتی از خداوند هدایت بخواهیم در تمام زمینه ها ما رو هدایت میکنه و حتی ریز به ریز آنچه که خواستیم رو به ما خواهد گفت اگر ما با دلمون بخواهیم و درهای دلمون روباز بذاریم .
الان به این فکر کردم که دل ما مثل اون پنجره های چوبی با اون شیشه های رنگیه که میتونیم صبح پاشیم این پنجره رو باز کنیم به روی نور و نفس عمیق بکشیم و اون کبوتر نامه رسان که لب پنجره هر صبح نشسته رو بهش نامه بدیم و خواسته هامون رو بنویسم براش . و بعد پنجره رو باز بذاریم و منتظر باشیم تا کبوتر نامه بر جواب نامه رو بیاره ، اخه اون کبوتر جلد ماست هر جا باشه برمیگرده پیش ما لب اون پنجره . کافیه یکم منتظرش بشینیم ، کافیه یه فنجون قهوه بیاریم ، همینطور که به دشت پر از گل و نور نگاه کنیم لذت ببریم ، سکوت کنیم تا کبوتر نامه بر جواب نامه رو بیاره . منکه همیشه نامه ای که خودم میفرستم رو خط به خط و جز به جز مینویسم و میپرسم ، میگم خداجون انقدر واضح پاسخ بده چون من کلاس اولی ام قلمبه سلمبه بلد نیستم ، و خدا هم جواب نامه رو با همون وضوح میفرسته انقدر دلیل میاره ، انقدر فکت میاره ، انقدر مسیر میاره ، انقدر حرف میاره که اصن نیاز نیس من حتی یکم بخودم زحمت بدم فکر کنم ، بی برو برگرد متوجه میشم .
من خواستم که هدایت بشم برای انتخاب درست ، و خدا گفت دوره ها رو ول کن بیا برو گفتگو با دوستان رو گوش بده تا بهت بگم کجا چه خبره و همین بی وقفه گوش دادن این فایل ها نه تنها کلیت موضوع رو برام روشن کرد که کلی هم جزئیات و چگونگی انجام کار رو هم برام آورد .خدایا مرسی من عاااشقتم .
از شما استاد عزیزم سپاس گذارم که این سایت عالی رو طوری محیا کردین که واقعا منبع آرامش و دانشگاه خودشناسی و خدا شناسی و دنیا شناسی باشه برا هر کسی با هر درک و فهمی بخواد زندگیشو بسازه وخلق کنه . و مسیر زندگی ما رو به سمت روشنی و جاده های زیبا و لذت بخش بردین داریم کنار شما و مریم جان و دوستان عزیز لذت میبریم و زیباتر و بهتر زندگی میکنیم از شما و مریم جان بینهایت تشکر میکنم .
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
به نام مهربان پروردگار هدایت گرم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید تامن بادرک اون قوانین خالق عامدانه ی خواسته هام باشم
قانون جواب میده،همه جا جواب میده و برای هرکسی جواب میده ،مثل قانون جاذبه که برای هرکسی جواب میده باهر رنگ پوست و باوری ،چون ثابتِ👍👍👍
پس ازش استفاده کن ،امروز با گوش کردن این فایل خواسته ی جدیدی در من شکل گرفت ،واونم اینکه با آدمهای مدار بالا ملاقات کنم و بااونها کارکنم و دوستان ثروتمند وعباسمنشی داشته باشم🥰🥰🥰🥰
خداروشکر که خداوند جریان خیرو خوشی ونعمت وبرکت هست وهرخیری بما برسه ازطرف خداوند هست
عاشقتم مهربان پروردگارم ❤️❤️💚💚
خداروشکر که اگه مقاومت هارو بذارم کنار و توجه به نکات مثبت داشته باشم و درمسیردرست قراربگیرم
جهان خودش هدایتم میکنه به سمت خوشی و زیبایی ها واین روند تاابد ادامه خواهد داشت
خداروشکر که خداوند جهان رو پراز فراوانی آفرید ،این فراوانی حالت طبیعی جهان هستی هست
که این دوستمون تونست با کسب و کار عالیش دوتا آپارتمان خوب براخودش و مادرش بخره
واقعا لذت بردم از شنیدن نتایج ورشد دوستانم👍👍👌👌👏👏👏👏👏
این یعنی قانون داره جواب میده
برای دوستانم جواب داده پس برای منم جواب میده
مهربان پروردگارباسخاوتم رو سپاسگزارم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
و استاد عزیزم رو سپاسگزارم که سخاوتمندانه این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن ❤️❤️🙏💚❤️❤️
عاشقتونم،عشق برای همه دوستان سرزمین عباسمنش ❤️💚❤️❤️❤️💚❤️
سلام
خداوند برای رسیدن به خواسته هایمان بی نهایت داردو اگر حواسمان باشه حسابی در حال هدایت ماست.
جریان همه چیز در جهان خیر و نیکویی است و همه چیز عالی است وفراوانی مگر اینکه خودمان مانع این جریان به سوی خودباشیم همیشه به خودم می گویم من مونسی همدمی دارم که یار ورفیق شفیق من است هر چه میگویم گوش میکند و حرفی هم نمی زند و فقط مرا راهنمایی می کند کافی است که چشمانم را باز کنم و آنها را ببینم.
وقتی به خدا اعتماد کنیم و توکل کنیم کار تمام است
هر چه رها تر و هر چه مقاومت خود را کمتر کنیم بیشتر به سمت خدا هستیم و هدایتها و نشانه هایش را بیشتر دریافت میکنیم
اصل یکی است راههای رسیدن به آن می تواندمتفاوت باشد و هر کسی بنا به شرایطی که دارد می تواند از راههای مختلفی که در دوره ها هم گفته شده است که راه ها را نشان داده اند استفاده کنیم تا به اصل و هدف برسیم.
مثل اینکه دو بعلاوه دو می شود چهار در حالیکه 1 بعلاوه 3 هم می شود چهار و صفر بعلاوه 4 هم میشود چهار و ووو یعنی راههای متعددی هست که به عدد 4 برسیم و هر کسی بنا به مداری که هست فرکانسی که می فرستد می تواند به هدف برسید که هدف لذت است و شادی و سلامتی
وقتی در مسیر درست و خدایی قرار بگیریم همه چیز برایمان راحتتر می شود و بهتر می توانیم از آنها استفاده کنیم یعنی کارهای ما در راستای خدا باشد در راستای اهداف خود باشد.
ارزش افرینی و پیشرفت هر چه بیشتر باشد موفقیت ما هم بیشتر میشود.
وقتی خوب به صدای خدا گوش کنیم بهتر وبهتر هدایتها را دریافت میکنیم. و هیچ کسی بهتر و صادقانه تر برای من نیست که مرا هدایت کند.
دل بسپاریم به خدا و هدایتهایش و با چشم بسته به آنها عمل کنیم.
Just do it now
سلام
هدایت همیشه هست ما هدایت شده هستیم اینکه ما با مداری که هستیم و در حدی که هستیم این هدایتها را می فهمیم و درک میکنیم و گرنه هدایتها همیشه هست
زمانی که هفته ای یکبار با همکارانمان وقت میگذاشتیم و یک کتاب را حلاجی می کردیم مثل کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد چقدر عالی بود چقدر باعث رشد می شد
وقتی باورهایمان درست باشد هدایتها را خوب دریافت میکنیم
قلب ما همیشه می گوید که باید چه کار کنیم همیشه یک چیزی انگار در بین چیزهای دیگر برای ما بولد می شود و انگار ما را به سمت خود می کشاند
قلب میگوید و ما هدایت شده هستیم فقط باید اعتماد کنیم و از آن استفاده کنیم
just do it now
(من این متن کامنتو دیشب تو وورد نوشته بودم و امروز با نیت هدایت روی نشانه امروز کلیک کردم و این فایل اومد و اولش گفتم خب این موضوعش ربط نداره اخه ، بعد ته قلبم میگفت نه امکان نداره اشتباه کنه خدا حتما چیزی توش هست که دیدم بله هست دقیقا نشونه هاشو دیدم : باید پارو نزد و وا داد و موضوع تسلیم)
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان گلم
این چند روزی که تمام سعیمو کردم که تسلیم خدا باشم اصلا یه جور دیگه داره میگذره و هر مسئله ای برام پیش میاد فقط کافیه چندتا سوال بپرسم از درونم ( خدا ) و میگه
خیلی ساده میگه ، به گفت و گو با خودم مشغول میشم حدس هارو میزنم و رد میشه و بعد به جواب میرسم خیلی خیلی ساده
امروز چندتا چیز رو با هم متوجه شدم یکیش این بود که من میدیدم هیچ پیشرفت مالی ای در این زمینه هنرم اتفاق نیوفتاده و به فکر افتادم مثلا یک سری کار های فیزیکی رو انجام بدم و دیدم این خوبه ها ، روش خوبیه ولی انگار راه فراره که به اصل توجه نکنم ، اصل موضوع یه چیز دیگه است بعد فکر کردم که خب میتونه از لیاقت یا باور فراوانی یا ارزشمند بودن کالای من باشه
بعد دیدم این ارزشمندیه تا حدودی اوکیه یعنی ترمزی ندارم در موردش و نشونه اش هم خوده خدا هدایتم کرده بود که تو بازار دوتا از کار هامو گذاشتم روی هم 1000 نفر تو یک ماه بازدید داشته یعنی طرف دیده خوشش اومده و وارد آگهی من شده ، حالا حتی ذهن بیاد بگه شاید الکی باشه باز هم نصفشون اگه واقعی باشه بازم خیلیه
بعد گفتم خب لیاقت و باور های ثروت و فراوانی
دیدم باور لیاقتم ضعیفه ولی بازم ترمز نیست که باعث عدم ورود ثروت بشه
در مورد فراوانی هم دیدم که دارم کار میکنم مثال های عینی و واقعی رو میبینم و در موردش با خودم صحبت میکنم بعد دیشب یک خوابی دیدم
خواب دیدم مادرم کنارمه داره باور های ثروتی که نوشته ام رو میخوانه ، یعنی اون هم هدایتی یک سری ترمز ها در خودم پیدا کردم و نقطه مقابلشو نوشته ام
بعد صبح بیدار شدم و یادم اومد این قضیه و اون نوشته رو باز کردم و ذهنم مشغول بود
چون حالم یه جورایی گرفته بود انگار مثلا دیده بود که من تلاش کردم تولید کردم ولی نتیجه نیومده و داره میگه که چی، برو یک شاخه دیگه امتحان کن
داشتم از خدا میپرسیدم این چیه چرا این حس رو دارم رفتم اون باور ها رو خواندم و گفتم اون خواب الکی نبوده و حتما نشونه است باز کردم و اولین جمله اش این بود: همه تجارب زندگی ما حاصل باورهای ماست و جهان ساخته شده تا به فرکانسهایی که منشأ آن باورهای ماست، عکس العمل نشان دهد. جهان به نحوی برنامه ریزی شده تا باورهای ما را به ما ثابت کند.
بعد اومدم برای خودم توضیح دادم و مثال هایی که استاد زدن رو به یاد آوردم که باور چجور شکل میگیره و نمیدونم چیجوری چیشد که یاد کودکیم افتادم که مادرم وقتی اعصابشو خورد میکردم و اینا میگفت تو هیچ پخی نمیشی
و اینو بار ها و بارها یادمه میگفت و بعد آرام آرام آگاهی ها سرازیر شد که خدای من اون حرف ها تو ذهنم نشسته بود و چون اکثر اوقات با مادرم بودم ، قشنگ تو ذهنم نشست و بعد تو فوتبال به دلیل باورهای غلط شکست خوردم و تو اون رابطه هم به دلیل عزت نفس به شدت پایین شکست خوردم ، این باور رو به شدت تثبیت کرده که سمت چیزی بری شکست میخوری
و دیدم اره من قدم هایی تو همون فوتبال برداشته بودم تو یک قدمی موفقیت میرسیدم ، تو همون لول که وارد لول بعدی بشم ولی نمیشد یا خودم ول میکردم یا درگیر حاشیه های کاملا مزخرف میشدم و دیدم تو یک سری کار ها که نیاز به پشتکار داشت ، من نصفه رها کردم و این عجله داشتنه هم از این باور نشات میگیره
بعد باز دوباره انگار یه شخص سومی تو ذهنم اومد گفت ، چیشد اون پیشنهاد بهت شد و یک و دویست وارد زندگیت شد ؟!!
سوال خیلی خوبی بود و داشتم فکر میکردم و گفتم راست میگه اگه دقت کنم تو زمان هایی یک سری ورودی مالی داشتم و تو یک بازه زمانی بوده و تداوم نداشته و مخصوصا اون یک و دویسته که دوستم پیشنهاد ساخت اپ داد و به لطف الله انجامش دادم منی که یک قدمش هم بلد نبودم هدایتم کرد و یاد گرفتم و درست شد
بعد یادم اومد باز که اون موقع داشتم روی باور های فراوانی و ثروت کار میکردم و تو قدم 3 دوازده قدم بودم و گفتم خب من بار ها و بار ها اون قسمت رو دیدم حتی با تمرکز بیشتر ، نه این نیست یه چیز دیگه هم باید باشه ، فقط این نیست ، بعد یادم اومد اره
من اون زمان میخواستم یه جورایی قدم بزرگ و تازه ای بردارم و هنوز وارد این هنر مجسمه و قالب گیری و کار با رزین نشده بودم و برای این که باعث عمل در خودم بشم و قدم بردارم ، موفقیت هام رو بار ها و بار ها تکرار میکردم و گفتم ارررررره همینه همینه همینه
استاد هم همین حرف ها رو تو یکی از فایل هاش گفته بود فک کنم عزت نفس بود که روزی نبود یا نیست که من موفقییت هامو مرور نکنم و گفتم اره استاد اینکارو میکرد باعث افزایش عزت نفسش میشد و خودش توجه روی نکات مثبته و از همون جنس وارد زندگیش میشد و وارد زندگی من هم شد وقتی اون موقع هم روی باور فراوانی و ثروت و هم روی موفقیت هام تمرکز داشتم
و دیوانه شدم دیگه داشتم راه میرفتم سمت پارک جنگلیمون که بدو ام و سریع گوشیمو در آوردم و یاداشت کردم که باید در مورد این آگاهی کامنت بنویسم
و بعد یادم اومد چقدر ساده این آگاهی ها و درست و به موقع بهم گفته میشه و قبلا یه جورایی نگران بودم و الان هم یه خورده نگرانیه هست که نکنه یادم بره باز ولی وقتی به یاد میارم اون گفت و گو با دوستان رو و اون تسلیم بودن الهام خانوم نسبت به کلام خدا رو ، میگم باکی نیست تو فقط گوش کن و عمل کن هرمسئله ای هم بود از خدا بپرس ، میدونی که بهت میگه.همین الان هم آروم شدم.
یکی دیگه از اتفاقات بینظیر امروز اینه که من متوجه یک برنامه خراب تو ذهنم شدم
که کلی ایده ها و حرف ها تیکه تیکه اومد تا متوجه این آگاهی بشم که همش هم از اون تسلیمه میاد
یه جا تو یک کلیپ در مورد نورن های مغزی شنیدم ، دکتر برای مو رفته بودم گفت یک سری برنامه های معیوب هستن که دارن هی اجرا میشن باید اونو متوقف کنیم و بعد این اتفاقه افتاد و اینا به هم وصل شدن
دو روز پیش یا دیروز دیدم دستم یکم کز کز داره میکنه مثل قبل اون موقع بیماری
بعد تعجب کردم
گفتم من که فرکانس قالب ام منفی نبوده
شاید احساسم بد شده باشه ولی جوری نبوده که فرکانس قالبم منفی باشه و توی یک سیکل منفی باشم
بعد فکر کردم این یاد آوری خاطره اومد که اصلا یادم رفته بود از کی درمانم شروع شده بود
یادم اومد اولین بار با کلی دارو و بیمارستان خوب شد و بعد یادم اومد دوباره اومد دقیقا همون زمان یعنی دی یا اسفند 98 بود فک کنم( زمان آشنایی من با قوانین و استاد عزیزم ) بعد زمستون بود فک کنم که دوباره اومد تو سال 99 یک رخی نشون داد و رفت یعنی در همین حد کز کز و اینا که من خب اینقدر خداروشکر ایمانم در این زمینه قویه که نگران نشدم گفتم برو بابا من از اون وضع به این سلامتی رسیدم دیگه تو میخوای چی بگی اینجا
و بعد دقیقا الان نزدیک زمستونه و دوباره یک کز کز هایی اومد که نگران نکرد حقیقت منو خیلی ذهنم میخواست به یاد بیاره اون سختی های قبل آشنایی با استا د و قوانین و خداوند
ولی نمیزاشتم میگفتم برو بابا قوانین که ثابته ، خدا که همونه ، بدن منم ماشالله هر روز داره رفرش میشه
فرکانسم عالی نیست ولی بیسش خوبه
پس باکی نیست
بعد یاد حرف اون دکتره افتادم که یک برنامه خراب داره اجرا میشه و یاد یک باورم افتادم
سومین باری که بیماری اومد و یه قلقلک داد و رفت این تو ذهنم نشست که خب این باور رو دارم که چون یه چیزی تو گردنمه ، دیگه هست هر دفعه میاد و میره مثل یک نمودار که تو زمستون به اوجش میرسه ( قله و دره )
بعد دیدم اره این برنامه خراب است که داره اجرا میشه که دقیقا تو همون زمان میاد خودشو نشون میده و بعد دیدم اصلا سلامتیم چجوری برگشت و دیدم خب یک سری چیز ها هست
یکیش همین بدن انسان که همه اش در حال مردن و زنده شدنه و داره خودشو رفرش میکنه با سلول و مولکول های جدید و دیدم احساس خوب حال خوب باعث قوی تر شدن همین سلول ها میشه و ایمنی بدن چند برابر میشه و دیدم که یک سری بیماری ها به این دلیل تکرار و تکرار میشه بر اساس یک الگو که یک روند تکرار شده و تبدیل به باور شده و اون رشته های عصبی شکل گرفته و وقتی مثلا زمستون میشه اون کد رشته های عصبی اجرا میشه
و بعد باز به یاد آوردم که بدنم موقعی که نزدیک اسب میشدم میریخت بیرون ( گال ) خارش میگرفت دونه میزد و یا یه مدت میرفتم جنگل چند ساعت کمپ میزدم همین میشد تا اینکه گفتم یعنی چی بدن من باید سالم باشه من اینو نمیپذیرم و بهش توجه نکردم و همین عدم توجه باعث کمرنگ شدنش شد و در نهایت از بین رفت و یک روز توی یک کومه با دوستان بودم و هوا مه آلود جاتون خالی و دیدم اونور تر چندتا اسب هست و بعد تا نجوا خواست کارشو بکنه تصمیمو گرفتم و چندتا قند گرفتم و رفتم بهشون قند دادم و چقدر لذت بخش بود و حس استاد رو درک کردم و کلی نازش کردم و هی ذهنم میگفت فردا منتظر باش بریزه بدنت بیرون و من گفتم برو بابا بریزه بیرون مهم نیست برام
و نریخت بیرون
و دیدم مادرم هنوووووز این داستان حساسیت رو داره و دیدم اره این برنامه خرابه است که مادرم هنوز دارتش و من هم در مورد این بیماری که سر زمستان سر کله اش پیدا میشه دارم
و نگران نیستم خداروشکر و جاتون خالی امروز هم دویدم کلی ، کلی حال داد واقعا جاتون خالی ، چه چهره های زیبایی دیدم
اون یکی اتفاق یادم رفت
خدارو واقعا سپاس گذارم واقعا سپاسگذارم
فقط، واقعا فقط باید پارو نزد و وا داد
واقعا همینه همه اش همینه
توحید ، تسلیم ، حال خوب
هنوز هنوزه دوست دارم در زمان حال فقط لذت ببرم و تمرکزم روی اون کاری که انجام میدم باشه و نگران آینده نباشم
که اینم فک کنم وقتی پیش میاد که تسلیم باشم تماما تسلیم باشم و بگم چشم و انجامش بدم
استاد دوستت دارم ، اون قسمت 99 سفر به دور آمریکا رو هم دیدم و عجب فایلی بود انگار زندگی خودم بود فلش بک زندگی خودم یا یکی از نزدیک ترین افراد زندگیم بود یه جوری دستم زیر چونم بود لبخند رو لبم ، چشمام دریا بود ( فک کنم تو اون فایل چنین جمله ای گفته شده بود ) که نگو
خانوم شایسته عزیزم ، الگوی من ، الگوی رابطه آینده من ، خواهر من ، دوستت دارم
از دوستان هم فرکانسی عزیزم هم ممنونم که تجربیاتشون رو میان مینویسن و کلی من هدایت شدم به این آگاهی ها
و وقتی که یکی از شما عزیزان کامنت منو میخونین و هدایت میشین و ازمن تشکر میکنین ، اینقدر لذت میبرم و فقط این هدایت و کار خدارو مرور میکنم و فقط حسش میکنم ، نمیشه گفت ، خیلی حس خوبیه
ممنونم ازتون برای این همه حس های خوب
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام دوست خوب
امروز که این کامنت زیباتون رو خوندم واقعا به جان دلم نشست ، چقدر عالی تونستید با مسائل جسمی در صلح باشید و با همین در صلح بودن تونستید حلشون کنید ،چقدر از دیدگاهتون لذت برم
خدایا شکرت که خوندنِ این کامنت زیبا رو روزی من کردی
زندگیتون بر وفق مراد ،روزهاتون شادِشاد
سلام اقا رضا
امیدوارم سلامتی ب آسانی جذب بدنتون بشه
سوال داشتم تو زمینه رشته های عصبی ک شکل گرفته هستند ک چطور میشه عوضشون کرد
چون قالب افکار مناسبه اما روند سلامتی بهضی موقع یویو ماننده
حتما نظر شما برای من مفیده و کمک کننده
سلام خانوم شعبانی عزیز
حقیقت اون جمله هارو زیاد یادم نمیاد که اصلا من نوشته باشم و منظور اینه که اون حرف ها اومد اون آگاهی ها متناسب با مدارم و فرکانس و خواسته ام اون لحظه گفته شد و نوشتم
از سوال شما چیزی که متوجه شدم اینه که چجوری میشه یک سری بیماری ها عادت های بدن رو بشه عوض کرد؟(عادت ها مثلا من خودم قبلا تمشک صبح میخوردم معده ام بهم میریخت یا نزدیک اسب میشدم بدنم میریخت بیرون و دون دون میزد)
از تجربیات خودم میگم
کلی باگ تو بدن من بود مثلا حموم میرفتم بعد یکم باد بهم میخورد به سرم یا خیس بود زیاد عطسه ام میگرفت و سرما میخوردم بعد گفتم آخه چه ربطی داره!! بعد دنبال دلیل منطقی میگشتم و بار ها تکرار میکردم یا مثلا نزدیک اسب میشدم بدنم دون دون میزد خارش میداد بعد یک منطق پایه پیدا کرده بودم که 99 درصد اینجور باگ ها از خانواده ام و مادرم گرفتم چون اکثر اوقات بچگیم با مادرم بودم بعد دیدم این حساسیت پوستی مادرم داره فلان باگ در بدنم هست ، مادرم داره و … بعد مهم تر از همه دلیل منطقی براش پیدا کردم گفتم این همه آدم
چنین مسئله ای ندارن پس برای منم باید همین بشه و کلی باور های دیگه در کل همه این باگ ها رو با منطق ، الگو و واقعیت درستش کردم برای راحتی و سرعت بیشتر ، بهترین راه الگو پیدا کردنه
یک منطقی که خیلی قویه و میتونه کمک کنه اینه که این بدن ماله دیروز و پری روز نیست چندین و چند هزار سال(دقیق نمیدونم) اطلاعات و تجربه داره که توانایی مبارزه با ویروس و بیماری رو داره و توی فایل های آرامش در پرتو آگاهی (فک کنم 8) این آگاهی هست و واقعا کمک کننده است
امیدوارم جواب سوالتون باشه
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید ️