مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- 12 قدم، مسیر تکاملی خلق زندگی دلخواه از دل همان شرایطی است که الان داری؛
- جهان طبق قانون، امکانات دنیای اطراف شما را بر اساس باورها و اهداف جدیدتان از نو بروزرسانی می کند؛
- همه ما به یک اندازه به خداوند به عنوان منبع خوشبختی، دسترسی داریم؛
- بهود در کدام قسمت از زندگی ات را همین حالا می توانی شروع کنی؟
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD537MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 15 | هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست31MB34 دقیقه
به نام پروردگارم او که هر لحظه بخواهم هدایتم میکند
سلام به شما استاد بزرگوار و خانم شایسته مهربان و همه ی دوستانم در این مسیر
نوشتن را دوست دارم ولی برای نوشتن کامنت خیلی کم انرژی می ذارم…دوستان نکات زیادی راجع به این فایل گفتند منم میخوام نظرم رو بنویسم
راستش من هنوز دوره 12قدم رو نخریدم و خودم رو متعهد کردم از شروع سال برای کار کردن رو آگاهی های دوره کشف قوانین (که به امید لله نظرات و نکاتی که یاد گرفتم و انشاالله نتایجم رو در اون دوره خواهم نوشت) ولی امروز صبح فایل سفر به دور آمریکا 192رو دیدم و از دیدگاه عالی آقای سید علی خوش دل نظرات ایشون رو تو فایل های دانلودی دنبال کردم و هدایتی رسیدم به این فایل
گوش دادم و باز گوش خواهم داد برای هدایت شدن برای ایده گرفتن و…
حقیقتش من تو یکی از فایلها از استاد شنیدم که مدتهاست کتاب و.. نمیخونن و من هم همه چیو گذاشتم کنار… و اگرچه برام سوال بود که استاد که همیشه در حال یادگرفتن و ایناس چه طور اینکار و کرده ولی خوب چون عملا خودم و راحت کرده بودم پذیرفتم
بعد اتفاقا به یه فایلی هدایت شدم که استاد یه مقاله ای رو خونده و بررسی کرده بودن و قوانین و از توش درآورده بودن(فایل بقای اصلح بود فک کنم) من اونجا تازه فهمیدم چطور باید کتابی رو بخونم یا فیلمی رو ببینم ( نه اینکه اصلا کتاب نخونم حتی کتاب خوندنم هم برای تقویت باورهام باشه)…باید ضمن اینکه هر روز خودم رو در شناخت قوانین قوی تر میکنم که یکی از راه هاش اینه که با کنترل ذهن از مطالب سایت استفاده کنم و در واقع از این آگاهی ها به عنوان سنگ محک استفاده کنم برای اینکه بدونم این کتاب یا فیلم یا مقاله یا دیدگاه در چه مداری هست و چه باوری اون و به این نتیجه رسونده
و از اون موقع نا خودآگاه با هر مطلب یا هر حرفی که حتی تو هر جمعی می شنوم فارغ از اینکه بخوام راجع بهش بحث کنم سریع تو ذهنم چراغ روشن میشه این نوشته یا حرف یا کتاب از قانون میگه و اونو به اندازه ای که همت کردم برای کسب آگاهی های سایت میتونم اون و تحلیل کنم و به قول استاد فقط فایلها رو نگا نکنید و رد بشید بلکه نکاتی که تو زندگی و کارتون به دردتون میخوره ازش در بیارید …که همین خودش آگاهی بزرگیه
این مقدمه طولانی رو گفتم تا نکته ای که برای من داشت رو بنویسم (و البته نکات دیگری که خیلی از دوستان بهش اشاره کردن)
بعد از خواندن نظر شکیبای عزیز و همینطور که داشتم بهش فکر میکردم دیدم ناخودآگاه دارم این آیه رو زمزمه میکنم «فصدق بالحسنی فسنیسره للیسری» و همین جا بود که این حس خوب منو هدایت کرد که به شکل کامنت بنویسمش
شکیباجان نوشته بودن
«خداروشکر میکنم که دلم پاک شد و بعد این اگاهی ها کم کم بهم افزوده شد و تکامل روحیم رو طی کردم. هرچند خیلی کار دارم هنوز، اما این ارامش، این لذت، این آسوده خاطری، این چشم ها که زیبایی میبینه فقط. اینجاست که استاد میگه باید شخصیتمون تغییر کنه، من شخصیتم تغییر کرده بود…»
««این چشمهایی که زیبایی میبینه فقط»»
وقتی شخصیتت طوری تغییر کنه که فقط زیبایی ببینه موقع مهاجرت نمی ایی تمرکز کنی روی اینکه:
•وضع جامعه خرابه دو تا دختر تنها کجا بریم(همان طور که دوستان گفتن و شاید اگه خودم هم تو اون موقعیت بودم همین و میگفتم)
•ما که هیچ پولی نداریم
•توی اون شهر غریبه ایم کجا بمونیم به کی پناه بیاریم
بقیه چی میگن و…
نه
نه این ذهن رو خودش کار کرده و آگاهی هایی کسب کرده و روی اونا تمرکز میکنه
روی ایمانی که به خدا داره
که تو قدم اول و بردار خدا کمکت میکنه
فقط رو خدا حساب باز کن
روی« حسبنا الله و نعم الوکیل» تمرکز میکنه
چون موفق شده در مرحله ی فصدق للحسنی ( تایید و تاکید بر نکات مثبت و زیباییها)
پس وعده ی خدا فرا میرسه :«فسنیسره للیسری»
شما رو آسان میکنیم برای آسانیها…همون طور که در فایل گفتی پول دوره به طرز معجزه آسایی جور میشد و همون جا که نوشته بودی:
«شما انقدر واضح و منطقی برای ما توضیح دادین که اصن جهان چطوری کار میکنه، انقدررر ما قدرت پیدا کرده بودیم از نظر ذهنی و انقدر باورهامون تغییر کرده بود و چیزی جلودارمون نبود، که حتی یک ثانیه، حتی یک ثانیه به این فکر نکردیم که جامعه چجوریه، مردم چه فکری میکنن، حتی لحظه ای نترسیدیم و فقط به الهام ها گوش دادیم، چون ایمااان داشتیم جواب میده، چون باور ذاشتیم تو مسیر ذرستی هستیم، چون نشونه هاشو دیده بودیم، »
اینها همه درسهایی هست که که با خودم تکرار میکنم
وقتی میگم خوب از کجا شروع کنم ؟
سریع جواب میاد باید روی خودم کار کنم
چه طوری ؟
با تمرکز بر نکات مثبت که خودش ما رو در کنترل نجواها یا ری میده
توجه به نشونه ها و انرژی گرفتن از اونا
با دقت و تمرکز بیشتر هر آگاهی رو بهش رسیدی در زندگی خودت عملی کن
گوش دادن چند باره فایلها و فکر کردن به اونها
که حتی می تونیم موقع انجام کارای روزمره هم بهشون گوش بدیم
توجه به احساسمون و سعی در ماندن در احساس خوب
حداقل اینا کارایی هست که تو هر زمان و موقعیت و شغل و جایگاهی که باشیم می تونیم انجامشون بدیم و به قول استاد تنبلی نکنیم ( اینو بیش از همه به خودم میگم)
فقط باید شروع کنیم از هر جایی که هستیم تا شخصیتمون به گونه ای تغییر کنه که در برابر نجواها و ترسها زانو خم نکنیم تا فرصتها از دست برن تا آماده ی شنیدن و درک هدایت بشیم و…
خدایا ممنونم که هر لحظه تصمیم میگیرم شروع کنم تو دریچه های چشم و گوش و قلبم رو باز میکنی
خدایا ممنونم برای احساس خوبی که از نوشتن این کامنت دارم و این احساس خوب خودش نشانه ای ست که در مسیر درستم…
از شما استاد عزیز و همه ی دوستانم که مسیر رشد وپیشرفتشون رو به اشتراک می ذارن و ما هم ایده میگیریم ممنونم
براتون بهترینارو از خدا میخواهم