گفتگو با دوستان 15 | هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست

شکیبای عزیز سلام

این فایل نشانه روزانه من بود و دقیقا چیزی که من درگیرش هستم و مثل خودت مهاجرت کردم و خیلی و خیلی از ادم ها رو گذاشتم و اومدم و تازه داشتم تو کارم راه مزفتادم اما همه چیز رو رها کردم و مهاجرت کردم از کشور.

با وجود اینکه همسر و فرزند دارم اما تنهام تنهای تنهای اونها رو هم سپردم دست ربم العالمین و به قول استاد اونها هم خدای خودشون رو دارند

دوازده قدم رو قدم یک رو تموم کردم و اوایل قدم دوم یه وقفه ای پیش اومد و مجدد از قدم دو استارت زدم و میخوام تمرکزی روی قدم ها کار کنم و

انشالله من هم بیام از دستاوردهام برای استاد و بچه ها بگم.

منم عاشق استادم و زندگی من رو وارد یه دنیای دیگه کرد منم آدمی بودم که داشتم تموم میدم غرق در خشم غرق در خواهش غرق در حسد غرق در ترس و… اما اگر چه هنوز از نتایج مالی که میخوام و لایقش هستم و لایقش هستم خبری نیومده اما حسدی در من نیست بخلی در من نیست عصبانیتی و خشمی در من نیست من محمدی دیگر شدم با هدایت الله و رهنموهای عزیز دلم استاد عزیزم.

هر روز دارم بیشتر و بیشتر میخونم بیشتر و بیشتر رو خودم کار میکنم تا برسم به جایی که لایقش هستم جایی که باید باشم به کمک ربم العالمین

خیلی زیبا از ته قلبت سخن گفتی و نوشتی بسیار زیبا بود و انرژیت رو دریافت کردم و کامنت زیبات رو خوندم و لذت بددم

یا سمیع و یا بصیر

یا قریب مجیب