گفتگو با دوستان 15 | هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست - صفحه 13

312 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    هدایت های خداوند به سادگی انجام می گیرد. تسلیم باشیم و اجازه دهیم خداوند ما را هدایت کند. بسیاری از افراد برای عدم موفقیت خود دلایل متفاوت و اگر و اما های زیادی دارند و دلیل ان را والدین شرایط خانوادگی مسائل مالی دعوا ناراحتی بی آبرویی و … ..می دانند و مشکل ایجاد می شود. برای بیشتر افراد این دست آویز بسیار خوبی است که در دنیا هیچ گاه والدین پرفکتی نداشته و افراد موفق والدین مناسبی داشته اند. همه ی ما در طول زندگی خود به تضادهایی برخورده و بزرگ شده ایم اما دلیل نمی شود روند نادرست والدین را ادامه دهیم و احساس بدی داشته باشیم و دلایل رفتارهای نامناسب خود را ارث بدانیم. ما نقص های شخصیتی خود را به عوامل بیرونی و والدین خود نسبت می دهیم اما زمانی که باورهای خود را اصلاح کنیم و تصمیم به تغییر بگیریم جهان به ما پاداش های بزرگی خواهد داد هیچ بهانه ای در کار نیست والدین همیشه سعی داشته اند شرایط خوبی برایمان فراهم کنند همه ی ما به یک اندازه به خداوند و هدایت او دسترسی داشته و هر زمان اراده کنیم خداوند ما را هدایت خواهد کرد افرادی که در خانواده ی فقیر به دنیا آمده پتانسیل بیشتری برای رشد داشته که به دلیل قانون وضوح از طریق تضاد صورت می گیرد به شرط آن که به جای تمرکز بر تضادها بر راه حل آن و خواسته هایمان متمرکز باشیم. به میزانی که بر روی باورهای خود کار می کنیم روند رشد و پیشرفت ما بیشتر و بیشتر خواهد شد و این مسیر رشد و پیشرفت انتهایی ندارد و تا پایان عمر ادامه خواهد یافت.

    اکنون که شرایط ما خوب است آن را تغییر دهیم قبل از اینکه فشارها بیشتر شود به دنبال بهبود شرایط و اوضاع باشیم در زندگی و کار خود همیشه به دنبال پیشرفت و بهبود مداوم و پیوسته باشیم مثلا در شغلمان مهارتی است که می دانیم اگر آن را یاد بگیریم درآمد ما بالاتر رفته کار ما راحت تر و سریع تر شده اما چون برای ما یادگیری آن سخت است باید پیش از اینکه جهان به ما فشار وارد کرده و مجبور شویم خودمان را به یادگیری ترغیب و تغییر کنیم به این موارد فکر کنیم که کدام قسمت از زندگی ما است که می توانیم در آن بهبود ایجاد کنیم قبل از اینکه مجبور شویم به سراغ تغییر خود برویم. از تغییر دیگران انگیزه گرفته و به یاد بیاوریم که اگر تغییر نکنیم زیر چرخ دنده های جهان له خواهیم شد و اگر تغییر کنیم رشد و پیشرفت ما بی نهایت خواهد بود.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محدثه آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید

    عاشقتونم خیلی خیلییی

    و خیلییی خوشحالم ک صدای دوستای خوبم عادله و شکیبا و آقا علی رو میشنوم

    عزیزم شکیبا چقدر ذوق داشتی با استاد صحبت کردی

    از ذوق تو منم اشک توی چشمام جمع شد عزیزم

    منم حس میکنم اگ روزی شرایط جور بشه و منم با استاد صحبت کنم همینطوری بغض شادی کنم

    چقدر خوشحالم ک فرکانس های گذشته تون رو عبور کردین ازشون

    هرجا موفقیت دختر های جوون رو می‌شنوم لذت میبرم

    و ب خودم میگم بیا محدثه اینم فکت و حقیقت بعدی

    اینا تونستن توام میتونی

    ب خودم میگم بابا ب خودت بیا

    تو میتونی

    من خیلی دنبال میکنم حرف های دختران موفق ایرانی رو

    دخترای شجاعی ک از فرکانس داغون مهاجرت کردن و الان توی اوج حال خوب هستن

    و تحسین میکنم و تحسین میکنم و تحسین میکنم

    الانم این سه‌تا دوست عزیزم رو تحسین میکنم

    اینقدر تحسین میکنم تا برسم ب ورژن موفق خودم

    ورژن شکوفای خودم

    سپاس گزارم از صحبت های علی آقا ک عالی بود صحبت هاشون و من رو ب فکر فرو برد

    خدارو شکر ک توی مسیر کار کردن روی خودم هستم

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سینا احسنی گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و همه بچه ها

    اول از همه خدا رو شاکرم که این سعادت رو داشتم که بیش از ده ماه با سایت فوق العاده شما آشنا هستم و این همه آگاهی دریافت کردم و کلی اتفاقات خوب برام افتاده

    از جمله بیرون اومدم از شغل نادلخواهم و مشغول شدن به کاری که عاشقش هستم

    گرچه درآمدم در حال حاضر خیلی زیاد نیست ولی مطمئنم که با ماندن در همین شغل و تمرکز 100 درصدی روی آن هم به آزادی مالی هم زمانی و هم مکانی به راحتی خواهم رسید

    و میخواستم همینجا تعهد بدهم که تا اردیبهشت ماه سال آینده درآمد خودم را به ماهیانه 30 میلیون (600 دلار)و بیشتر از آن خواهم رساند

    و اینکه سعی میکنم از این به بعد روزی حداقل یک کامنت روی سایت قرار دهم تا هم به درک بهتر خودم و دوستان از قوانین کمک بیشتری کنم هم اینکه ستاره های بیشتری دریافت کنم

    و در آخر هم تبریک میگم آقای خوشدل که انقدر تونستن روی شغلشون تمرکز بزارن و هم زندگی مورد علاقه شونو بسازن و هم با یک دختر فوق العاده ازدواج کنند انشالله که موفق و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بنام خدا

    عجب فایل پر از احساسی بود و اینقدر فرکانس شور شوق و زیاد بود که ما رو هم فرا گرفت و ذوق کردیم

    خدایا شکرت برای سایت استاد و همه همراهان سایت خصوصا سید علی ،عادله،شکیبا

    خیلی تبریک میگم به شما پیشرفتتون رو چه از نظر مالی و احساسی و عزت نفس و رسیدن به شغل دلخواه و …..

    چقدر احساس خوبیه زمانی که پیشرفت بچه ها رو میبینم و شکرگزار خدا هستم که الگوها رو نشونم میده و بهم میگه که میشه اگه تو بخای

    یه نکته اول فایل گفته شد که فرکانس بد آدم رو وارد باتلاق میکنه و دقیقا همینطوره ،اگه دستمون رو بدیم به شیطان و پشت سرش حرکت کنیم ما رو وارد باتلاقی میکنه که هر چی میگذره سخت تر میشه ازش بیرون اومد

    اما خدا رو شکر تمام ما ها که اینجا هستیم دستمون رو دادیم به استاد یا داریم از باتلاق بیرون می‌آییم یا نرسیده به باتلاق برگشتیم به جاده سر سبز

    شکیبا جان چقدر خوبه که هم سلامتی جسم داری و هم به ذهنت رسیدگی کردی و هم در اوج حالات روحی قرار داری خدایا شکرت

    عادله عزیز ازدواج با سید علی رو تبریک میگم و براتون آرزوی با هم بودن و پر از آگاهی شدن دارم و سید جان خدا رو شکر که با دست خالی با توکل به خدا ازدواج کردی و حرفی رو زدی که عمل کردنش فقط ایمان میخاد که تو داری

    استاد گفتن هدایت شدن چیز عجیبی نیست و ما در هر لحظه داریم هدایت میشیم و هر لحظه خدا کارها رو انجام میده فقط باید گوش کنیم و متوجه بشیم

    چقدر استاد قشنگ نشانه ها رو متوجه میشه و جایی که گوشیش زنگ خورد دیگه مسئله رو وا نکرد و این رو نشونه برای نگفتن دونست

    چقدر میشه از استاد عملی یاد گرفت

    سوال؟کدوم قسمت زندگی ماست که اگه یاد بگیرم یا تغییر بکنم ،منو جلو میندازه؟

    اگه قراره چیزی یاد بگیرم برم یاد بگیرم

    تا جهان مجبورت نکرده تغییر کن،تغییر پاداش داره

    باز هم استاد از الهام صحبت کرد ،اینکه استاد تمام کارهاش با قلبش انجام میگیره

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت آگاهیهایی که در حرف و عمل به ما میگی

    سپاسگزارم از تهیه این فایل

    عادله،سید علی،شکیبا براتون آرزوی ایمان،سلامتی،ثروت فراوان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 880 روز

    ممنون استاد جان که این فرصت قرار دادین تا ما با شنیدن دوستان بتونیم حسابی انگیزه بگیریم و حسابی پر انرژی بشیم

    خدایا شکرت

    چقدر عالی که من همیشه کامنتهای شکیبا جان و عادله جان و اقای خوشدل میخوندم بعد میگفتم چقدر تمرین میکنن چقدر خوب دقت میکنن چقدر وقت میزارن و حسابی انگیزه میشدن برام تا بتونم بیشتر از قبل تمزین کنم و نتایجشون را هم در دوره دوازده قدم نوشتن

    چقدر همفرکانسهایی جالبی هم شده

    اون اوایل فکر میکنم وقتی اقای خوشدل پیام میگداشت هنوز ادواج نکرده بودن و پیامهاشون یادمه چقدر مقاومت داشتن حتی برای ارتباط با جنس مخالف بعد یکبار نوشته بودن که با اکیپی هم فرکانس اشنا شدن مفهوم واقعی قران بعدش درک کرده بودن و فهمیده بودن انقدر نباید از همه چیز دوری کنن و بعد هم این اشنایی ها شد ازدواجشون چقدر زیبا

    پروسه تکاملشون من خودم خوندم و دقیقا وقتی پیامها زا مبخونیم مشخصه از کجا به کجا رسیدن

    چقدر برام جالب بود و بعد الان اومدن خودشون هم یکبار دیگه تعریف کردن

    خدایا شکرت چقدر ایمانم قوی تر میشه وقتی نتایج بقیه را میبینم و بیشتر تمرین میکنم

    چقدر عالی و زیبا بود صحبتهایی که همش از جنس توحید و حس خوب

    خدایا شکرت

    تعهد امروز

    خانه زین مالک خواننده

    خوته ای زیبا با سالنی بزرگ که دیوار خیلی بلندی داره و مبل های سفید فرش طوسی ساده و پنجره های رو به طبیعت و زیبا و پر نور

    خانه ساده و بزرگ و شیک

    اشپزخانه با کابینتهای سفید و طوسی و فضای زیادی برای وسایل

    پله های رو بع بالا چوبی رنگ قهوه ای برای ورود به اتاق ها

    در عین حال که ساده و ترکیب وسایل خیلی زیبا هست و همین سادگی باعث شیک شدن ان شده

    خدایا شکرت خوانتده عزیز لایق این خونه زیبا کردی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    میثم بارانی گفته:
    مدت عضویت: 570 روز

    خدایاشکرت.سپاسگزارم خدای من.،درود بر استاد عباسمنش وهمه دست اندر کاران سایت عباسمنش.وهمه اعضای سایت عباسمنش عاشقتونم .کلی عشق کلی بنده های خوب خدا جمع شدند در بهشت خداوندخدایاشکرت.،کامنت زیاد گذاشتم وگفتم که از اواخر سال 94 با استاد عباسمنش آشنا شدم .اما چون عضو سایت نشدم .خودم را کامل عضو این خونواده نمیدونستم.اما استاد اول وآخر بنده شما استاد عباسمنش بودید وهستند وخواهید بود.بنده چند 15 روز هست.عضو سایت شدم تمام فایل های مرا به سوی نشانه ام را تا به امروز که هر 24 ساعت هست را مرتب گوش می‌کنم ونکته برداری میکنم.خدایاشکرت.ونتایج دوستان ومصاحبه با استاد عباسمنش رو به ترتیب دارم میام.صوتی دانلود میکنم هر چند تایی یک بار حسم میگه کامنت بگذارم.،عشق من استاد فعلا سر کاری هستم تا آخر برج دوازده یا یک یا دو یا سه.هدفم هست که تغییر شغل بدهم.دوتا کار شدیدا عاشقشونم را امروز صبح دلایل اینکه چرا میخوام واردشدن بشم رو نوشتم .قراره بین این دو یکی رو انتخاب کنم.،هر چی نوشتم هر دو مساوی شدند.تا که خسته شدم چون تعصب داشتم که باید به نتیجه برسم ویکیشون انتخاب کنم.،تا فایل 10مصاحبه با استاد عباسمنش رو دانلود کردم گوش کردم.بعد از نوشتن این دو شغل که هر دو مساوی شدند.اومدم تا فایل 18 مصاحبه با استاد رو دانلود کردم وگذاشتم تو پوشه مصاحبه با استادوازفایل صوتی یازده که گوش نکردم گذاشتم روی پخش وخوابیدم وتا این فایل اومده بود همه رو تو خواب می شنیدم .،حتی در اوج خواب کلی در خواب گریه کردم.وتا مصاحبه 14 پاسخ کامل رو خدا از زبان استاد وبچه ها بهم گفت وجالبه کاملا خواب بودم ومیشنیدم خدایاشکرت.مختصر بگم چیزی که از زبان خدا واستاد عباسمنش وبچه ها درک کردم اینه که تو در همین شغلی که هستی عاشقانه عالی حرکت کن عمل کن.طبق تضاد ها ونشانه هانه ها.،الهامات مسیر مشخص میشه وو فقط خوب کار کن خوب روی خودت هم کار کن.هدفم اینه دوازده قدم را آغاز کنم وبعد دوره ی شیوه ی حل مسائل رو به یاری خدا وتلاش بخرم خدایاشکرت .من عاشق عاشق عاشق قوانین دوازده قدم وستاره ی قطبی هستم عاشقشم .،راستی من تقریبا باید خیلی بهم فشار بیاره دنیا تا تغییر کنم .،اول به خودم .دوم با خدا سوم به استاد عباسمنش وچهارم به اعضای سایت عباسمنش قول می‌دهم تمام تلاشم را کنم‌ طبق قانون وبارها وتمرین عمل بدون هیچ فشار تضادی تغییر کنم ومسئولیت تمام کامل زندگی ام را به عهده گرفتم عاشقتونم عشق ها خدایا بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و مریم خانم گرامی

    تو این فایل شکیبای عزیز گفتن که وقتی خودشون تغییر کردن اطرافیانشون تغییر کردن یعنی افراد قدیمی ازشون دور شدن

    «حتی پدرشون که یکی از افراد نزدیک خانوادشون بودن!»

    این یعنی من ذهنم رو درگیر اطرافیانم نکنم، هرچند استاد شما تو خیلی از فایلها اینو گفتید ولی ذهن من نیاز به الگوی بیشتری داره، یادمه اول فایل سه برابر کردن درآمد شماره سه هم همینو میگید که شما تغییر کنید جهان خودش اطرافیان رو یا تغییر میده و بهتر میکنه یا اونا میرن، خودشون میرن!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 659 روز

    بانام و یاد خداوند جان خدای بخشنده ومهربان

    درود براستاد محترم و مریم بانو

    من 40 سالمه خانه دار هستم ،تقریبایک ماه هست هدایت شدم به سمت سایت .چندسالی هست با این مباحث اشنا شدم وگاهی تمرین هایی انجام دادم و ولش کردم.همیشه دلم میخواست این راه رو ادامه بدم و بتونم ازطریق ذهنم و قوانین جهان به موفقیت برسم .

    دوسال پیش دریک کلاس شرکت کردم که درمورد باورها بود و تمرین هایی داشتم که متاسفانه به طور مداوم انجام ندادم .

    خلاصه که اینارو گفتم که بگم توی این یکماه برخلاف گذشته هرروز دارم ازفایل های رایگان سایت استفاده میکنم ،متوجه میشم توی مدار خوب وبافرکانس بالا قرار گرفتم

    دارم هرروز توی خونه ورزش میکنم بخاطر رسیدن به وزن ایده الم ،روی افکارم تمرکز دارم اجازه نمیدم افکارمنفی سراغم بیاد ،به حرفای استاد دارم عمل میکنم ،این گفتگوها خیلی باارزش هستن به این قسمت سایت هدایت شدم و انگیره میگرم .

    اوضاع زندگیم الان عالی نیست ولی باز شکرخدا که این فرصت برام هست که بتونم با اگاههی به چیزایی که میخوام برسم

    خیلی شوروشوق دارم، باور دارم تغیرات بزرگی توی زندگیم بوجود میاد

    حالم خوب نگه میدارم .میرقصم ،به زیبایی ها بیشترتوجه میکنم ،دنبال زیبایی ها هستم ،

    اینجا نوشتم به یادگار که بگم تغیرات کوچک رو اغاز کردم و قول میدم بازم بیام و تغیرات بزرگ هم بنویسم .

    ازخداخواستم هزینه شرکت درکلاس های استاد رو برام فراهم کنه تا با اگاهی اازقوانین دنیا با لطف خداوند و اموزه های استاد به تغیرات بزرگتری دست پیدا کنم

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    علیرضا اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایا شکرت

    نمیدونم از چه راهی هدایت شدم به این صفحه و چه ندایی به من گفت که وورد را باز کن و شروع کن نکته برداری …

    و این شروع بزرگ من است .

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    خدایا دوستت دارم

    خدایا خودت در بهترین مکان و بهترین زمان ما رو هدایت میکنی و اون خواسته رو به ما میرسونی .

    خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    جریان ثروت تو زندگی هر کدام از ما جاریه کافیه که با ذهنمون جلوشو نگیریم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان..

    بنام خداوندی که همه چیز خودشه….

    خداوندی که هر روز میگذره بیشتر دارم به درک بزرگ شدنش در قلبم و درونم پی میبرم.

    سلام و درود به هدایت الله..

    هدایت اللهی که شده جزو ثانیهای زندگیمون.

    این فایل الان من چند روزه یه شوق و ذوقی نصیبم شده که بیام رندوم بدون هیچ نوشته ایی جلو برم..

    چقدر این فایل زیبا بود..چقدر صحبت این دوستان زیبا و دلنشین بود..

    چیزی که همیشه تو ته ته اعماق درونم از بچگی برای خودم تصویر سازیش میکردم..

    خوابهای بچگیم و کارهایی کا انجام میدادم الان تو این فایلها داره برام تیک میخوره..

    واقعا بعضی وقتا میگم خدایا اگه تو هدایتم نمیکردی من باید چکار میکردم تو این شرایط زندگیم…

    ما هممون تو زندگیمون مخصوصا ما دهه شصتیها…خیلی چکمونو خوردیم.محکم!

    وقتی اهرم رنج برای خودم میسازم..انگار آلیسم که وارد سرزمین عجائب شدم..

    و این سرزمین عجائب نیست..این سرزمین سرزمین که ما به زندگی اصلیمون برگشتیم..سرزمینی که همیشه بوده..و این گذر زمان بوده تا ما بیشتر اشرف مخلوقات بودنمو درک کنیم..

    سرزمینی که خداوند همیشه از اون ته تها بهم میگفت برگرد..تو برای اینجایی که هستی..نیستی حرکت کن..

    و من نتیجه حرکتم این شد که بیام امروز شاهد چنین صحبتها و حرفهایی بشم..

    که با نوشتها تو دفتر آسمانیم.که مارک اسمان هست…گل بوته های زیبا را با خودکار ابی رنگ و قرمز رنگ به تصویر در جلوی کلام الله بکشم..

    ای کاش میشد صحنه گلهای زیباییم را جلوی کلمات استاد گرانقدرم به تصویر بنویسم..

    استادم صحبتهای ما بچه ها رو کنار همدیگه بزاری…احساس کردم همه ما تضادهای زندگیمون به یه نحو هست…و فقط یکم و زیاده…

    برای منم به روشی دیگر بود…

    چیزی که از جامعه خانواده..حز ناله سر به هوا دادن.و تمسخر کردن..و کوچک کردن دیگران..و تنشهای رابطه ایی وووووو..ووهایی که هر روز هر روز مثل باتلاق.به زیر کشونده شده بودیم..

    و این تضادها باعث شد تا بیشتر به انسان بودن خودمون برسیم..انسانیتی که جز روح الهی نیست..روحی که فقط شادی ها و خوشیها را طالب هست..

    و هر چیزی که دایره خوشیها و لذتها دور باشد حز سرافکندگی و نگرانی و آشوبها چیزی نیست..

    و لطف پروردگار..چراغ روشنایی خوشبختی و سعتدتمندی دنیا و آخرت در دستم گذاشت تا امروز بدونم من قدرت همه چیز رو دارم..

    من به لطف خدادند هدایت شدم به رشته ایی که میدونستم آینده خیلی میتونم بجاهای خوب برسم..

    و ادامه دادم..یادمه معلمم بهم گفت..اگه تو این کلاس 30خورده ایی نفر..خانم علی پور شما بجایی نمیرسید..من خیلی شیطون بودم اصلا علاقه ایی حقیقتا نداشتم..

    گفتم باشه من بهتون نشون میدم.من سال اول دانشگاه دولتی همین رشته قبول شدم..جالب اینکه یکی از افرادی که اونم معلم بود با هم در یه حیطه تدریس میکردن..با من لیسانس هم کلاسی شد…من جاهایی بود با هم کار میکردیم مدام بهم میگفت و میخندیدیم..

    من هر جور که دوستداشتم..هر دانشگاهی که دوستداشتم به لطف خداوند و الهامت کمکم کرد به چیز مورد علاقه ام برسم..

    که یه روز بهم الهام کرد..گفت شور شوقی که داشتی چکاری براش میکردی گفتم اینکار گفت خوب .. با همین روند ادانه بده منم گفتم چشم.

    و این داشتان ادامه داشت..چند تا از دوستان تو کار عملی که مربوط به رشته ام بودن خیلی قوی عمل میکردن..ولی من همیشه هیچ وقت این درسو پیش نمیرفتم..بخاطر چند صدومم مشروط شدم ولی یکی از استادا بهم کمک کرد..

    و ابن داستانها گذشت که خیلی طولانی میشه!

    و بازم یه خواسته در درونم ایجاد شد..

    گفتم یه زمان میرسه بدون اینکه من این اموزشی که دوستدارم به روش تدریس مجازی پیش میاد..و این پندمیک دقیقا اوج طلایی زندگیم بود…

    و من تو یه حیطه دیگه کار کردم و دیدم منم دارم تو اینکار فرسایش میرم..

    اینکار رو موقتی و وقت تلف کن میدیدم ولی حرفه خیلی قوی اییی پیدا کرده بودم..

    و دیدم مشتریام اصلا بدرد نمیخورن…

    و یه خواسته قوی تری داشتم..همیشه میگفتم برام پیش میاد..تا اینکه یه تضاد بزرگی تو روابط برام پیش اوند واقعا اینقدر شدید بود استخونام به لرزه میفتاد..

    گفتم این داد میزنه من باید یکار انجام بدم..بازم لطف الهیی فردی رو وارد زندگیم کرد..تا درسهایی بهم بده تا من خودم و خداوند رو پیدا کنم…

    و امروز شاهد چنین صحنهایی شدم..

    روابطم با خودم و اطرافم و خداوند زمین تا اسمون تغییر کرد..

    همون خاسته ایی که تو زشته خودم بود و من مشروط شدم الان به کمال اعتماد بنفس بالا انجامش میدم و شروع کردم تمرکزی خداوند شب بهم الهام کرد بجنب برو جلو..یه خانم قد بلند که همیشه میاد باهام صحبت میکنه..

    بهم گفت همین مطالبو برو حلو…

    و من هنوز دارم همون کلاسی که دوستداشتم تو حوزه کاریم ادامه میدم..

    الان برمیگردم به قبل خودم میگم خدایا من بخاطر این درس مشروط شدم من چه فکری میکردم..

    بهش فکر میکنم ..فقط بخاطر ترسها…و کمبود اعتناد بنفس و عزت نفس بود…که زندگیمو نزدیک به 15سال آبش کرد..

    ولی بخودم برمیگردم میگم همون دورانم نیاز بود که الان بیشتر قدر این انوزه ها و راها رو بدونم و ازش به نحو احسن انجام بدم..

    و من الان بسیار توانمتد تو نحوه ارتباطم با افراد.کلا تو زمینه روابط.

    تو زمینه شغلیم پیشرفت کردم و فورا هدایت شدم به مسیر بالاتر.چون خیلیم توانمندم تو این غالب…و اللن دارم انوزش میبینم و ناگفته نمونه چه درهایی بزام باز شد..که بازم طولانی میشه…اللله اکبر..

    الان بسیار توانمتد و دارم قانون کارم را برای خودم اصولسازی میکنم..

    و صحبتهای استاد شده مثل یه ضبطی که شب و روز برام تکرار میکنه.هدایت پروردگار مثل بارش باران رو سرم میریزه..

    انشالله به لطف خودش به زودی وارد عملی شدن برسم..و من باور دارم خداوند بهم کمک میکنه و من خیلی بدیهی و اسان زندگیم زیرو رو میشه..

    عتدله عزیز و شکیبا جان و علی عزیز..تمام ما راهمون مثل هم بوده و حتی استاد عزیز..این تضادها باعث شد که امروز جمع بزرگ الهی رو داسته باشیم…و از نعمتهای بیکران الهی استفاده خوب رو ببریم..

    علی عزیز ..منم چند روزیه مثل بچه کوچیکی که راه میره و هیچی نمیدونه.قدم بر میداره منم دارم پیش میرم اصلا نمیدونم که میخاد چی بشه…

    ولی دیروز از خداوند گفتم خدایا! من ازت فلان چی رو میخام باهام حرف بزن..نمیدونم چجوریه میخام برام واض بشه..

    هدایت شدم به اشپزخانه میخاستم یچیزی رو بردترم..خودم با خودم اصلا هیچ برنامه ایی نداشتم..

    با خودم گفتم خدایا میدونم اینکار میشود..زبانم با این حرف چرخید..گفتم خدایا خیلی راحت بهم گفتیا!خیلی حاها بود که زود الهامت پروردگار رو واضح درک کردم..

    و در نهایت من سپاسگزار این خداوندم و مخصوصا صحبت علی زیرو روم کرد..تا بیشتر و قوی تر باشم..و قبل از اینکه جهان برام تضاد درست کنه.خودم برای خودم تضاد بسازم..و ادامه بدم انشاالله لطف الهی همیشه پا برجاست.

    به امید نتایجهای بهتر و سپاسگزارانه تر…و لطف الهی بدرقه زندگیمون!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: